یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

پیش اهل دل ادب بر باطن است


پیش اهل دل ادب بر باطن است

ادوار بسیاری است که ایرانیان در پیدا و نهان با مفاهیم آسمانی و معانی غیبی پیوندی الهی گونه و نوری دارند و آبا و اجداد این سرزمین کهن با مفاهیم اشراقی و کشفیات باطنی عجین و نسل به نسل و سینه به سینه این فکر معنوی را در زی جریان های مختلف کشفی و شهودی به آیندگان انتقال داده اند

ادوار بسیاری است که ایرانیان در پیدا و نهان با مفاهیم آسمانی و معانی غیبی پیوندی الهی‌گونه و نوری دارند و آبا و اجداد این سرزمین کهن با مفاهیم اشراقی و کشفیات باطنی عجین و نسل به نسل و سینه به سینه این فکر معنوی را در زی جریان‌های مختلف کشفی و شهودی به آیندگان انتقال داده‌اند.

همین توجه مردم ایران زمین به مفاهیم باطنی و اشراقی ادیان بود که روح بلندشان را به آموزه ها و مفاهیم ژرف اسلامی معطوف کرد و پیوندی استوار با باطن الهی آن برقرار ساخت.

باز بر همین مدار است که ایرانی توانست غوامض سلوکی و بواطن مستتر قرآنی را به نیروی مجاهده و سلوک معنوی و تفکر اصیل ایرانی اسلامی بشکافد و به قدر توان معنوی و وسع روحی از ۷۷ بطن قرآنی که فرمایش معصوم است، مفاهیمی را آشکار سازد و علمی که وعده داده شد که اگر هم در ثریا باشد مردمان این سرزمین آن را به همت خویش به چنگ خواهند آورد، متجلی شود.

حکمای ایران اسلامی با پیوند دیرینه ای که در کشف معانی از طریق دریافت های نوریه داشتند و همچنین با مدد از انفاس طیبه خاتم النبیین(ص) و امیرالمومنین(ع) بنیانی از حکمت افراشتند که بعدها شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی پرچمدار آن شد و حکمت اشراقی را احیا کرده و مکتوب گردانید.

شیخ سهروردی خود در این باره می نویسد: «و در ایران قدیم امتی بودند که به حق رهبری و دادگستری می کردند، اینان حکمای فاضلی بودند غیرمشتبه به مجوس که ما حکمت نوری شریف آنها را، حکمتی که ذوق افلاطون و پیشینیان او گواه بر آن است، در کتاب خود به نام حکمت الاشراق احیا کردیم و کسی در چنین امری بر من سبقت نداشت»۱.

پس چنان شد که بعد از وی هرکس سخنی در مفاهیم اشراقی عرضه می داشت با تفسیر سخن شیخ شهید بیان مطلب کرده و مکاشفات و دریافت های روحی خویش را در قالب جنبه های باطنی حکمت الاشراق ارائه می کرد.

در بین حکمای ایرانی شاید بندرت در تاریخ حکمت و فلسفه کسانی بیابیم که تابع فلسفه محض و تفکر مطلق بوده اند، چه بیشتر این بزرگان گوشه چشمی نیز به مبانی عرفانی داشته اند.

شاید بتوان گفت بزرگانی چون فارابی و ابن سینا نیز که به عنوان نمایندگان و بنیانگذاران حکمت بحثی (مشاء) معرفی می شوند نه تنها مشائی محض نبوده اند، بلکه فقط حکمت بحثی را لباسی برای پنهان داشتن معرفت روحی و مقام معنوی خویش انتخاب کرده اند و حدود معرفتی ایشان در رفع حجاب های ظلمانی و اشراق روحانی بسیار فراتر از این امور بوده است، چنان که عارف نامی عین القضات همدانی با توجه به سخنان حکیم بوعلی سینا در رساله اضحویه در تمهیدات خویش این گونه به شدت و حدت از مقام عرفانی بوعلی می گوید: «نیک می شنوید چه گفته می شود؟ ای فلسفی چه می گویی؟ این کلمات نه کلمات فلسفه است؟ هرچه نه چون این کلمات فلسفه باشد، جمله مضمحل و باطل است. اما ای دوست... اما کسی که قالب را باز گذاشته باشد و بشریت افکنده باشد و از خود بیرون آمده باشد تکلیف و حکم و خطاب برخیزد و حکم جان و دل قائم شود»۲.

همچنین درباره فارابی نیز توجه به نیایش های فلسفی وی با عقول عشره و پروردگار عالم گواه بر ادعای وجود عرفان آن هم به ژرفای بسیار نزد حکمای سلف این سرزمین است که حتی شهره به عرفان نبوده اند؛ و حال کسانی نیز مانند مولانا این گونه است که بی پروا پرده دری کرده و دریافت های روحانی خویش را در پوشش کلمات به تصویر کشیده اند.

هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست

ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست

یا عارف حقیقی ابوسعید ابوالخیر بیان می دارد: «خدا را توان دید و درویش را نتوان دید، زیرا خدای را همه هستی است و درویش را همی نیستی».

برپایه این ذوق سرشار ایرانی است که بزرگ ترین شارحان ابن عربی نیز از این خاک پاک برخاسته و غوامض عرفانی فصوص و فتوحات را مکشوف کرده اند یا حکمایی چون صدرای شیرازی با بهره گیری از اندیشه ایرانی ـ اسلامی بنیانی از حکمت را در جمع بین عقل و نقل افکندند که تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است.

و از همین روست که جریان حکمی و عرفانی در تاریخ اسلام، از حیث جغرافیایی بیش از هر جا، وابسته به ایران است و این سرزمین در طول تاریخ، حکمای بسیاری را در دل خود پرورانده که عمری را در کاوش اسرار و بواطن و معانی ژرف آموزه های نبوی و علوی مشغول بودند و آثار ارزشمندی را در این باب از خود به جای گذاشتند.

پانوشت ها:

۱ـ روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، هانری کربن، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ۱۳۸۵

۲ـ تمهیدات عین القضات همدانی به نقل از حکمت و معنویت در ایران نخستین سده های اسلامی، محمد کرمی زنجانی اصل، انتشارات اطلاعات ۱۳۸۶

امیر هاشم پور