یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مشروطه نائینی
آرای میرزای نائینی كه در واقع بازتابی از نظریات استاد اوست در كتابی با عنوان «تنبیهالامه و تنزیهالمله» منعكس شده است. این رساله در ۱۳۲۷ یعنی در دوران استبداد صغیر نگاشته شده است. نائینی در این رساله، درباره مشروطیت با دلایل عقلی و بیشتر شرعی و فقهی و به گونهای مفصل، بحث كرده است.
مشروطهخواهان كه برای تحدید قدرت مطلقه و جلوگیری از فساد مطلق، رویای تاسیس مجلس شورای ملی و عدالتخانه را در سر میپروراندند با این اعتراض مشروعهخواهان مواجه شدند كه مگر نه این است كه مبانی چنین حكومتی با اساس اسلام در تضاد است؟
آنان در پاسخ به فتاوا، بیانیهها و كتب علمایی استناد میجستند كه مشروطه را به هیچ روی ناسازگار با اسلام نمییافتند. خلاصه سخن روحانیون مشروطهخواهی همچون نائینی این بود كه در غیبت امام، حكومت مطلقه در هر نوع متصور از آن، حاكمیت جور و ستم است.
حكومت امام بهترین نوع حكومت است، چرا كه امام معصوم است و بهترین نوع حكومت، حكومت وحكومت معصومین است، راز این افضلیت در مصون از خطا بودن فرد حاكم نهفته است. اما در غیبت امام، سلطنت به هر شكلی از آن غیرشرعی خواهد بود، چرا كه حاكم مصون از خطا نیست.
با این همه اگر در غیبت امام، مجتهدی پیدا شود كه میراث علم نبوت و شوكت سلطنت را با هم داشته باشد، حاكمیت او بهترین نوع حاكمیت است، ولی چون عملاً مجتهد جامعالشرایطی كه واجد شرایط سلطنت هم باشد موجود نیست، لذا در عصر غیبت امام، امور عبادی و شرعی را به مجتهدان و اداره مملكت اسلامی را باید به سلاطین سپرد، و چون سلطنت مشروطه و مقید به قیود و قوانین، مشتمل بر فساد حداقلی است، نسبت به حكومت مطلقه، حمایت از این نوع حكومت، عقلا و شرعا ضروری است.
● نائینی و مشروطه
نائینی در سال ۱۲۷۷ هجری قمری در نائین دیده به جهان گشود. مقدمات علوم دینی را در نائین و اصفهان طی نمود و در ۲۵ سالگی راهی عراق عرب شد و به حلقه شاگردان میرزای شیرازی بزرگ درآمد. مرگ میرزا، موجبات سفر او را ابتدا به كربلا و سپس به نجف فراهم ساخت. سرانجام در نجف گمشده فكری و علمی خود را جست؛ آخوند ملامحمدكاظم خراسانی، جانشین شیخ اعظم و صاحب كفایهالاصول.
او بزرگترین حامی و راهنمای مشروطهخواهان به حساب میآمد. نائینی به جهت قلم شیوایی كه داشت، تحریر اعلامیهها و بیانیههای سیاسی- فقهی او را بر عهده گرفت. وقتی خبر تحتالحمایگی عراق منتشر شد، او به مخالفت پرداخت. در نتیجه به دستور ملك فیصل به ایران تبعید شد. در سال ۱۳۰۳ شمسی راهی عراق شد و تا پایان عمر در همانجا ماند. نائینی پایان عمر خود را كه عمدتا در عراق گذشته است، به هیچ كار سیاسی نپرداخت. آرای میرزای نائینی كه در واقع بازتابی از نظریات استاد اوست در كتابی با عنوان «تنبیهالامه و تنزیهالمله» منعكس شده است.
این رساله در سال ۱۳۲۷ یعنی در دوران استبداد صغیر نگاشته شده است. نائینی در این رساله، مشروطیت را با دلایل عقلی و بیشتر شرعی و فقهی و به گونهای مفصل، بحث كرده است. وی سلطنت را مبتنی بر دو ركن میداند: اول حفظ نظامات داخلیه مملكت و تربیت نوع اهالی و رسانیدن هر ذیحقی به حق خود و منع از تعدی و تطاول. دوم، حفظ كشور از مداخله اجانب و تهیه قوه دفاعیه و استعدادات حربیه و غیرذلك: این معنی را در لسان متشرعین حفظ بیضه اسلام و سایر ملل حفظ وطنش خوانند.
اینكه حاكم در اجرای این دو ركن چگونه عمل میكند از دو حال خارج نیست: یا مستبدانه عمل میكند كه نائینی آن را «تملیكیه» مینامد و یا مشروط به قانون عمل میكند كه نائینی از آن با عنوان «ولایتیه» یاد میكند. در قسم اول، حاكم، كشور و مردم را ملك خود میداند و در حكمرانی خود را مطلقالعنان.
در قسم دوم، سلطان مالكالرقاب مردم نیست و موظف بر اقامه وظایف و مصالحی است كه حدود آن مشخص و نفع آن برای عامه مردم است و استیلای سلطان محدود و تصرفش به عدم تجاوز در آن حد مقید و مشروط است. برخلاف حكومت تملیكی كه سلطان، خداوند مملكت و اهلش خواهد بود. نائینی معتقد است، نوع دوم مانند سایر اقسام ولایات و امانات، به عدم تعدی و تفریط، متقدم و محدود است.
نائینی قیود حكومت مشروطه را «دستور» یا «نظامنامه» میخواند و از نظر او همان اعتباری را داراست كه رسالههای عملیه برای مقلدان با این تفاوت كه رسائل عملیه تقلیدیه در ابواب عبادات و معاملات نگاشته میشود، ولی نظامنامه یا دستور مذكور در ابواب سیاسیه و نظامات نوعیه.
برای جلوگیری از هرگونه افراط و تفریط در اجرای قانون اساسی باید اساسی برای مراقبه و محاسبه از قوانین به وجود آید؛ گماشتن هیاتی از عقلا و دانایان مملكت و خیرخواهان ملت كه به حقوق مشتركه بینالملل هم خبیر و به وظایف و مقتضیات سیاسیه عصر، هم آگاه باشند. این هیات كه مبعوثان ملت هستند در حقیقت قوه عملیه مملكت عبارت از آنان و مجلس شورای ملی، مجمع رسمی ایشان است.
نائینی معتقد است در سلطنت تملیكی با سه نوع ظلم و غصب مواجه هستیم: اول اینكه سلطان در این نوع حكومت به گونهای عمل میكند كه گویی «خداوندگار» است و مالكالرقاب همه چیز و همه كس كه این امر اغتصاب ردای كبریایی عزّاسمه و ظلم بر ساحت اقدس احدیت است. دوم اینكه، اغتصاب بلاد و رقاب و ظلم درباره عباد است. سوم، اغتصاب ساحت مقدس امامت است. در حكمرانی مقیده چون سلطان مطابق قانون شرع حكومت میكند، بنابراین غصب حق الهی و ظلم به بندگان خدا محقق نمیگردد. تنها غصب مقام امامت رخ میدهد. بنابراین چنین سلطنتی كه عقلا و شرعا موید است و تنها به یك ظلم محدود، باید از حمایت عموم مسلمانان برخوردار گردد.
نائینی بر این مدعا سه دلیل اقامه میكند: نخست در باب نهی از منكر، چرا كه اگر حكومت مقیده نباشد ۳ عنوان ظلم محقق میگردد در صورتی كه حكومت مشروطه تنها یك عنوان غصب محقق میگردد كه آنهم از باب ضرورت است و ضرورتها، محذورات را از میان برمیدارند. دوم، اینكه رفتار مستبدانه سلطان مطلقالعنان باعث به خطر افتادن مرزهای اسلام میگردد. لذا واجب است تا از سلطنت مشروطه حمایت شود تا اسلام حفظ و مملكت از خطر تجاوز كفار مصون بماند. سوم، ولایت مجتهدین است بر اوقاف عامه و خاصه كه به گفته او چنین ولایتی نزد تمامی علمای اسلام قطعی است.
نائینی بر همین اساس سلطنت مشروطه را موقوفهای میداند كه گر چه در اصل تنها اختیارش برای اهلش یعنی امام ثابت است، اما در غیاب امام میتوان تصدی آن را به متولی غیرشرعی هم سپرد.
در میان تمامی استدلالهایی كه نائینی به جهت توجیه مشروطیت میآورد و در واقع قصد دارد با این استدلالها اثبات نماید اسلام تخالف ذاتی با استبداد دارد، مستفاد به اصل حفظ اركان اسلام، جایگاه ویژهای دارد.
او معتقد است: «تحویل سلطنت جائره غاصبه به سلطنت مشروطه عادله، علاوه بر تمامی مذكورات موجب حفظ اركان اسلام و صیانت حوزه مسلمین است از استیلای كفار و از این جهت از اهم فرایض خواهد بود و چون حفظ اسلام، از امور عسبیه است- یعنی اموری كه خداوند راضی به مسكوت گذاردن آنان نیست- ولایت مجتهدان لااقل از باب قدر مجتهدان است».
حفظ ایران اسلامی از تجاوز و تعدی كفار، یكی از مهمترین دلایلی است كه نائینی را به حمایت از مشروطیت وا میدارد. جنگهای ایران و روس منجر به از دست رفتن بخش قابل ملاحظهای از كشور شد. این تصرفات دخالتهای روزافزون روس و انگلیس را در امور داخلی ایران در پی داشت كه موجب میشد، دولت شاهنشاهی امتیازات فراوانی به آنان اعطا كند. این امر روحانیون مشروطهخواه و از جمله نائینی را برمیانگیخت تا برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران از دستبرد دشمنان به حكومت قانون روی آورند و با محدود ساختن رفتار سلطان خودكامه ، حدود و ثغور مملكت را حفظ نمایند.
نائینی خود گر چه نتایج تفكرات خویش را مشاهده نكرد و در عوض دید كه هر حركتی برای مشروط ساختن حكومت، استبدادی فراگیرتر را در پی میآورد، اما از خود میراثی برجای گذارده است كه امروز هم میتواند راهگشای برخی از مشكلات جهان اسلام باشد.
سهند صادقی بهمنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست