جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نیت خیر و عمل شر


نیت خیر و عمل شر

قصد و نیت اشخاص در ارزیابی اعمال آنان چه جایگاهی دارد

قصد و نیت اشخاص در ارزیابی اعمال آنان چه جایگاهی دارد؟ برخی افراد برای این عنصر، جایگاه بسیار بالایی قایل هستند و تصور می‌کنند که اگر انسان نیت خود را پاک و خالص گرداند، کارها به وفق مراد خواهد بود و از این گزاره عکس آن را نیز نتیجه می‌گیرند، بدین معنا که چون کارها و جریان امور به وفق مراد مردم نیست، پس حتماً نیت مجریان اشکال دارد. در برخی آموزه‌های دینی نیز با چنین تأکیدی مواجهیم. «انّما الاعمال بالنّیّات» از احادیثی است که آموزش داده می‌شود و نزد مردم مشهور است. اما واقعیت این است که نیت و قصد در فهم عمل اجتماعی جایگاه چندان برجسته‌ای ندارند و آن حدیث نیز عمدتا ناظر به امور دینی است، حتی از منظر دینی و شریعت نیز نیت و قصد در برابر واقعیت عمل در مرتبه دوم و چندم قرار می‌گیرند. برای مثال در آموزه‌های حقوقی گفته می‌شود که برای تحقق عمل مجرمانه، سه شرط لازم است وجود سه شرط معنوی، مادی و حقوقی لازمه تحقق فعل مجرمانه است، که شرط معنوی، همان قصد و به عبارتی نیت فاعل در ارتکاب عمل مجرمانه است، اما در عین حال می‌دانیم که در تحقق فعل قتل، قانونگذار به درستی ارزش قصد و نیت را عملاً زایل کرده است. و قتل عمد را ارتکاب فعلی می‌داند که نوعاً کشنده باشد و لزوماً نباید قصد قبلی برای کشتن مقتول نزد قاتل اثبات شود. اگر ثابت شود که کسی قصد کشتن دیگری را نداشته است و فقط قصد مثلاً تأدیب یا زخمی‌کردنش را داشته و به این خاطر با چوب به سر او زده است و او کشته شده است، این عمل از نظر قانونگذار قتل عمد محسوب می‌شود، زیرا زدن ضربه به سر نوعاً کشنده است و فرد ضارب عرفاً باید نسبت به این نتیجه آگاه باشد، حتی اگر یقیناً قصد قتل او را نداشته، در این صورت باید از زدن چوب به سر مقتول خودداری می‌کرد، زیرا این فعل با آن قصد هماهنگی و انطباق ندارد. از این‌رو وی را به عنوان متهم به قتل عمد محاکمه می‌کنند.

با این حال چرا بر ضرورت وجود خلوص نیت تأکید می‌شود؟ خالص کردن نیت و قصد تأکیدی اخلاقی و مذهبی است که برای اصلاح فرد از درون و تقویت وجدان وی بکار می‌رود. اما این مسأله شرط لازم و کافی برای درستی اعمال نیست و اتفاقاً در اعمال مختلف هم جایگاه آن متفاوت است، مثلاً در عبادات که امری کاملاً فردی است، پذیرش عبادت منوط به صحت نیت است اما تعیین صحت نیت در عبادت در امکان خداوند است و بندگان او راهی به این امر ندارند. بنابراین نیت از یک امر زمینی فراتر رفته و به موضوعی میان انسان و خداوند تبدیل می‌شود. اگر به دستورات مربوط به عبادات مراجعه کنید، روشن است که در همه موارد نیت رکن پذیرش عبادت است، اما وقتی که به خمس و سهم مراجعه کنید، اثری از نیت در رساله‌های عملیه مشاهده نمی‌کنید، زیرا صرف پرداختن خمس و سهم یا مالیات وظیفه است با هر نیتی که می‌خواهد باشد، اما خواندن نماز، صرفاً با قصد تقرب به خداوند است که مقبولیت دارد و نفس نماز خواندن، بدون نیت تقرب واجد اهمیتی نیست.

تأکید داشتن بر نیت خیر صرفاً با هدف تقویت بنیه اخلاقی و نظارت درونی افراد است، اما این تأکید وقتی مفید است که نظارت‌های بیرونی مثل قانون و عرف و سنت و نظارت‌های رسانه‌ای به خوبی عمل کند و اگر کسانی درصدد جانشین کردن نظارت‌های درونی و اخلاقی بجای نظارت‌های بیرونی باشند، بی‌تردید نه تنها اخلاق را تقویت نمی‌کنند، بلکه به دلیل قرار دادن باری سنگین بر دوش آن، اخلاق را تضعیف و فرسوده هم می‌کنند. از این بالاتر هم می‌توان گفت به این معنی که تأکید محوری بر قصد و خلوص نیت در غیاب معیارهای عینی و قابل سنجش ممکن است حتی به تخریب روابط اجتماعی منجر شود. چرا؟ وقتی که درست بودن انجام کار را مشروط به خلوص نیت فاعل آن بدانیم، هنگام مواجه شدن با نتیجه ناخوشایند کار دیگران، آن را به عدم خلوص نیت آنان ربط می‌دهیم ولی چون عاملان مذکور خودشان را دارای خلوص نیت می‌دانند (چه بسا واقعاً هم صادقانه چنین عقیده‌ای داشته باشند) و علم و آگاهی آنان به نیت خودشان بیش از دیگران است، بنابراین چنین استدلالی را علیه خود از جانب دیگران نمی‌پذیرند و طرف مقابل را به بی‌تقوایی و متقابلا به عدم خلوص نیت متهم می‌کنند و طبیعی است که دو فرد یا جریانی که اصالت اخلاص نیت‌های یکدیگر را نشانه روند و مبنای اصلی قضاوت آنان درباره اعمال خود و دیگران نیز خلوص نیت فاعلانش باشد، چاره‌ای جز جنگ و درگیری با یکدیگر ندارند.

بنابراین به میزانی که سطح تحلیل از رفتار عبادی و فردی به سطح رفتار اجتماعی و جمعی ارتقاء یابد، اهمیت قصد و نیت در ارزیابی رفتار کاهش می‌یابد و معیارهای عینی و کارآمدی را باید در قضاوت‌ها ملاک قرار داد. اینکه تولیدکننده یک کالا چه هدفی دارد (خدمت به مردم یا کسب سود) در ارزیابی عملکرد تولیدی او اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که او کالای با کیفیت‌تر و ارزان‌تری تولید کند و چه بسا هنگامی‌که هدفش صرفا کسب سود بالاتری است، مجبور باشد که کالا را ارزان‌تر و با کیفیت بهتر تولید کند. از این رو برخی عقیده دارند که باید صرفا بر اصلاح زیرساخت‌های اجتماعی و نهادی تأکید کرد تا اگر کسانی درپی کسب سود افزون‌تری هستند، در رقابت با دیگران مجبور شوند این هدف مشروع خود را با عرضه کالای ارزان‌تر و مرغوب‌تر به دست آورند.

کسانی که برای دفاع از اقدامات خویش می‌کوشند که انگیزه خود را پاک و خالص معرفی کنند، بدون تردید، نقصی در کارشان وجود دارد که به این حربه متوسل می‌شوند، زیرا دفاع از هر اقدامی‌اگر با اتکاء به شواهد عینی و ملموس امکان‌پذیر باشد، هیچ آدم عاقلی به موضوعات غیر قابل سنجش مثل انگیزه و خلوص نیت متوسل نمی‌شود. زیرا نیت فقط در ذهن افراد است و هیچ کس دیگری بجز خدا راهی به درون آن ندارد. فراموش نکنیم که در حوزه اجتماعی بسیاری از اقدامات، دارای نتایج ناخواسته‌ای است، به عبارت دیگر چه بسا یک فرد یا گروهی با هدف اصلاح جامعه و کاهش جرم و از سر صدق و خلوص کامل اقداماتی را انجام دهد که به لحاظ معیارهای عقلی نه تنها موجب کاهش جرم نشود که آن را افزایش هم بدهد، بنابراین صرف وجود انگیزه خیرخواهانه و صدق و خلوص نیت موجب تبرئه آنان از اقدامات انجام شده نمی‌شود، همچنان که اگر کسی بدون مجوز علمی‌پزشکی و از باب خیرخواهانه و خلوص نیت به تجویز دارو با هدف درمان دیگری اقدام کند، مسئولیت عواقب آن کارش را باید عهده‌دار شود، زیرا صلاحیت اقدام به هر عمل، چیزی بیش از داشتن نیت خیر است. در مقابل اگر پزشک حاذقی با انگیزه مادی دیگران را درمان کند، اشکالی به درمان او وجود ندارد، البته ما دوست داریم که چنین پزشکی صرفاً مادی فکر نکند و انگیزه‌های دیگرخواهانه‌ای هم داشته باشد، اما این مسأله فرعی است و اگر پزشک به تعهدات حرفه‌ای و تخصصی خود پایبند باشد برای درمان بیماری کفایت می‌کند. اتفاقاً انگیزه‌های مادی برای حرفه‌های مهم موجب می‌شود که افراد خبره‌تر جذب آن رشته شده و آن حرفه را رونق دهند و علم و دانش آن حرفه هم پیشرفت کند و اگر چنین انگیزه‌ای از حرفه‌ای مثل پزشکی حذف شود، این حرفه به سرعت رو به اضمحلال می‌رود و این امر برای مردم و جامعه ضرر دارد. بنابراین ممکن است تأکید بر انگیزه‌های معقول کسب ثروت (و نه لزوماً خدمت به دیگران) بیش از انگیزه خدمت به دیگران، موجب پیشرفت و در نهایت خدمت به دیگران شود.همچنان که انگیزه کسب قدرت شاید برای مردم مفیدتر از انگیزه خدمت به خلق باشد!!

تأکید بر خلوص نیت به عنوان معیار درستی یا غلطی عمل اجتماعی، ابعاد دیگری هم پیدا می‌کند، یک نمونه آن تأکید بر ساده‌زیستی و داشتن زندگی فقیرانه به عنوان معیاری برای کسانی است که می‌خواهند مدیریت اجتماعی را به نفع فقرا سازمان دهند. البته در جامعه ایران به دلایل تاریخی هر کس که در قدرت بوده و ثروتی کسب کرده باشد، چنین ثروتی عرفاً محصول روابط نامشروع دانسته می‌شود و از این حیث مورد غضب جامعه قرار می‌گیرد، اما فارغ از این نکته، اگر انجام کار به نفع طبقات فقیر جامعه مستلزم فقیر بودن مجریان آن کارهاست، در این صورت می‌توان فقرا را از سطح خیابان جمع کرد و مسئول اداره امور نمود! برای اصلاح امور به نفع طبقات فقیر جامعه نیازی نداریم که افراد فقیر یا کسانی که طعم فقر را کشیده‌اند مصدر امور جامعه شوند، کافیست که آزادی عمل برای طبقات مختلف اجتماعی از جمله فقرا وجود داشته باشد تا از طرق مختلف حق خود را استیفا کنند.

نگاه کاملاً سنتی به سیاست و جامعه موجب می‌شود که معیارهای روانی و انگیزشی در رأس ارزیابی رفتارها و اقدامات قرار گیرد و معیارهای عینی و علمی‌ارزیابی به حاشیه رانده شود. همچنان که در غیاب نظارت‌های قانونی و رسمی‌و اجتماعی (مثل نظارت‌های مطبوعاتی و قضایی و...) عمدتاً بر نظارت وجدان فردی تأکید می‌شود. نگاه سنتی، نه تنها دردی از جامعه امروز را درمان نمی‌کند، بلکه هر روز بیش از پیش افراد جامعه را در تقابل با یکدیگر قرار می‌دهد و انگیزه و صداقت و اخلاق را در آنان نابود می‌کند.

عباس عبدی