جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آتش در برگستان


آتش در برگستان

محمد قائد سوختن یا سوزانده شدن جنگلهای جهان شکلی تازه به خود می گیرد تاکنون, مثلاً در مورد حول و حوش آمازون, فرض بر این بود که جماعتی مایل به کشاورزی اند اما زمین کافی در اختیار ندارند پس جنگلها را از میان می برند تا برای خود جا باز کنند

محمد قائد: سوختن یا سوزانده‌شدن جنگلهای جهان شکلی تازه به خود می‌گیرد. تاکنون،‌ مثلاً در مورد حول و حوش آمازون، فرض بر این بود که جماعتی مایل به کشاورزی‌اند اما زمین کافی در اختیار ندارند. پس جنگلها را از میان می‌برند تا برای خود جا باز کنند.

در تابستان سال جاری ـ یا به بیان زیبای مردم افغانستان، سال روان ـ تحولی بسیار ناخوشایندتر رخ نمود. کارشناسان آتش‌نشانی در یونان گفتند آذرخش اگر هم به زمین برسد به بلندیها می‌خورد و ندرتاً دیده شده اعماق دره‌ها را به آتش بکشد، بخصوص که میزان رطوبت در مکانهای پست که کمتر در معرض نور خورشید قرار دارد بیشتر است.

با اطمینان می‌توان گفت این همه آتش‌سوزی همزمان در عمق و نشیب دره‌ها طبیعی نیست. تاکنون تنها ساختۀ‌ دست بشر که در عکسهای ماهواره‌ای دیده می‌شد دیوار چین بود. تابستان امسال یک هنر دیگر بشر هم فضانما شد: ستونهای عظیم دود که از یونان به هوا بر می‌خواست از چشم ماهواره‌ها همچون ابرهای ضخیمی بود که روزها پشت هم صدها کیلومتر روی دریا گسترده می‌شد.

همچنان که در جنوب شرق آسیا و نیز در حاشیۀ آمازون آزموده شده، سطح جنگل سوخته از نظر کشاورزی کم‌ارزش یا بی‌ارزش است. برخلاف آنچه کسانی گمان می‌کنند، جنگل فاقد آن نوع لایۀ خاک غنی است که برای کشت محصول بدان نیاز است. جنگل انبوه به سبب میلیونها سال همزیستی آرام و جاافتادهٔ گونه‌های متنوع درختان بسیار بلند، درختان بزرگ، بوته، علف، جلبک، پیچک، خزه و بسیاری گیاهان دیگر سرسبز می‌ماند. با ایجاد تلاطم در این بستر آرام و فقط یکی دو بار زیرو رو کردن خاک برای کاشتن گیاهانی که سریع رشد می‌کنند و رمق خاک را می‌مکند، قوّت محدود لایۀ بسیار ظریف یکسره از میان می‌رود. حداکثر در سومین سال استثمار این چنین زمینی، محصولی که به زحمتش بیرزد دست کشاورز را نمی‌گیرد.

کشاورزان اگر هم به جنگل دست‌انداری کنند بزرگترین تهدید برای جنگلها نیستند. با شمّ طبیعت‌شناسی‌شان می‌فهمند که خاک تا آفتاب نخورد رمق ندارد. خاک زیر درختان جنگل که میلیونها سال پرتو خورشید به آن نرسیده است امروز که برهنه شود شاید زمانی در آیندۀ بسیار دور به درد کار آنها بخورد.

ظاهراً تهدید از جانب دیگری می‌آید. سال پیش در اسپانیا مقرر شد در جای جنگلهای سوخته هر نوع ساخت ‌و ساز تا ده سال یا بیشتر ممنوع است. در یونان امسال صراحتاً صحبت از این شد که فعالیتی سازمان‌یافته جریان دارد تا جنگلها را بسوزانند و به جای آنها خانه و شهرک بسازند. پس از فاجعۀ سال جاری در آن کشور، احتمال دارد قوانینی حتی سختگیرانه‌تر از اسپانیا وضع شود.

سختگیری قانون می‌تواند مانع تخلف شود اما جریان فکر و عمل در جامعه را متوقف نمی‌کند. اگر ویلاهایی پرمشتری یونان که از سراسر جهان برای خرید آنها سر و دست می‌شکنند منبع درآمدهای هنگفت شود، هر دولتی، هراندازه سبزگرا و طبیعت‌دوست، مشکل بتواند به مردم امر کند چشمشان را ببندند و به درآمدهای بادآورده فکر نکنند. حتی اگر اکثر مردم چنین کنند، اقلیتی فعالانه به سوزاندن ادامه خواهد داد.

کسی نمی‌داند اگر ادامه بدهند پس از یکی دو تابستان سوزان دیگر از جنگلهای آن کشورها چه باقی خواهد ماند. و در پریشانحالی پیامد آن، دولت چگونه خواهد توانست مردم محلی را متقاعد کند ویلاهایی برای فروش به خریداران داخلی و خارجی نسازند، یا اجازه ندهند ساخته شود. بهمنی است که هرچه می‌غلطد بیشتر نیرو می‌گیرد. اما دربارۀ چنین فاجعه‌ای ترجیح می‌دهند بیش از حد لازم صحبت نکنند. حد لازم، احضار آتش‌نشان‌هاست. انگار هراس دارند که زیاد صحبت کردن در این باره کابوس را تبدیل به واقعیتی روزمره و پیش‌پاافتاده کند.

ایران هم از این یکی قافله چندان عقب نمانده است. در ایلام ۹۱ مورد آتش‌سوزی طی سال جاری گزارش کرده‌اند. خبر از آتش‌سوزی‌های مداوم در درخت‌زارهای حوالی کرمانشاه هم می‌رسد، گرچه ـــ به دلایلی ــــ‌ انعکاس چشمگیری در خبرها نمی‌یابد.

‌تلاش برای حفظ جنگلها در برابر دست‌اندازی، در ایران هم از سالها پیش جریان داشته است. در مازندران فشار برای پیشروی در جنگلها مدام شدیدتر می‌شود. در این مورد، تردیدی وجود ندارد که فشار از جانب تقاضای شهری‌هاست. آب باریک عایدات کشاورزی در یک قطعه زمین، در برابر درآمد هنگفت فروش آن برای ساخت و ساز اقامتگاههای مدرن به هیچ می‌ماند.

اما جوانب قضایای سوزناک غرب ایران چندان روشن نیست. با توجه به از میان رفتن امکان چرای دام در نتیجۀ مرتع‌سوزی، و درک کشاورزان سنتی از اینکه زمین ناهموار و کم‌رمق جنگلهای کوهستانی به کار آنها نمی‌آید، شاید انگیزه‌ای نهانی شبیه اسپانیا و یونان در کار باشد. اما تراکم جمعیت و رونق شهرک‌سازی در این نواحی کمتر از آن به نظر می‌رسد که سبب ایجاد فشاری از سوی بازار زمین و خانه و ویلاسازی شود.

اگر روزنامه‌نگاران ایران دل و دماغ کارهای تحقیقی ‌داشتند شاید با واقعیت‌‌هایی تکان‌دهنده پیرامون اوضاع و احوال جاری ـ یا روان ـ روبه‌رو می‌شدیم. شاید زمانی روبه‌رو شویم که خیلی دیر شده باشد.