یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
توشه هایی از تجارب سی ساله
حاصل بیش از ۳۰ سال سوابق خدمتیام در امور آموزشی مقاطع تحصیلی اعم از تدریس و امور اجرایی بویژه در مقطع ابتدایی را که پایه و اساس تحصیلات در دورههای بالاتر میباشد، به تمامی همکاران، تمامی دانشآموزان و اولیای آنان که نتوانستم به علت عدم امکانات کافی در دوران خدمتم کمکی به آنان کرده باشم، تقدیم مینمایم. امیدوارم بتوانیم با کمک مقتدر عالم هستی و با یاری معلمان خلاق، دانشآموزان مستعد و اولیای خیر و علاقهمند، خلاقیت را زنده کنیم.
خداوندا!
قسم به آن نام نورانیت که با آن روشن گردیده تمام آسمانها و زمین و صالح و شایسته میگردند بدان نام از اولین تا آخرین بندگانت، از تو میخواهیم ما را آن چنان توفیق عنایت فرمایی تا بتوانیم اعمالی خلاقانه و خالصانه برای رضای تو انجام دهیم.
پیشنهاد طرحی که امیدوارم با همت مسئولین و معلمان بزرگوار به اجرا درآید.بارزترین و نیکوترین کار در این برهه از زمان، یاری دادن به معلمین عزیزی است که شغلشان همان شغل انبیاست و راه انبیا را دنبال میکنند تا بتوانند بیش از پیش شکوفا شده و شکوفایی خود را به تمامی افراد جامعه اسلامیمان هدیه نمایند و کشوری سربلند بسازند. بنابراین پیشنهاد میشود.
۱) اولا: نوبت دوم مکانهای آموزشی اعم از دولتی و غیر انتفاعی که اکثر آنها در آن نوبت فعالیت آموزشی ندارند، در اختیار آموزگاران و معلمان خلاق و مدبر قرار داده شود تا با دریافت شهریه کمتر از دانشآموزان ثبت نام نمایند تا هم تعداد شاگردان در کلاسهای نوبت اول کمتر شود و هم نظارت بیشتری بر امر پرورش و آموزش آنان صورت پذیرد و طرحی پویا ارائه گردد.
۲) ثانیا: بدینوسیله درآمدی هم برای امور رفاهی کلیه معلمین کشور حاصل گردد.آنچه به عنوان طرح پویا پیشنهاد میگردد (بیایید تا فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم) به شرح زیر به آگاهی میرسد:
۱) با استفاده بیشتر از کلام الهی در قرآن و ملی کردن فرهنگ قرآنی در مدارس راهی پاکتر انتخاب شود که دور از عادتها، قضاوتها، عقدهها، اشتباهات و پیش داوریها و تصمیماتی ناگهانی و بیمطالعه و یا احیانا کورکورانه باشد تا مدارس همچون زیارتگاهها به مکانی مقدس تبدیل شوند و محصول آن نیز مقدس باشد (و از کوزه همان برون تراود که در اوست.) تفاوت مدرسه با زیارتگاه در این است که حتی مردم فقیر هم به زیارتگاه کمک مالی میکنند و خدمات ارائه میدهند.
۲) جستجوی مداوم در راه تعلیم و تربیت و شیوههای جدید که از درون هر معلم برای شاگردانش جاری شود و به گفته مولانا که فرمود: گشت معلومم که مطلوبم درون خانه بودگفتگوهایبرونی، حرف دام و دانه بود باید آموزش درونی شود همانطور که خطوط آثار انگشتان یک دست با دیگران مشابهتی ندارد، انسانها هم از نظر استعداد و دریافت مطالب یکسان نیستند و به تعداد انسانها، راه برای تعلیم و تربیت باید پیدا کرد و برای رسیدن به این هدف باید افکار مزاحم ذهن معلم را کاست و به او آرامش داد و مشکلاتش را کم کرد و موانع کاری او را از جلوی پایش برداشت. اذهان شلوغ و پریشان جایی برای بروز خلاقیت ندارند.
۳) توجه به نیاز فطری دانشآموزان چون کنجکاوی، خلاقیت و ... که متاسفانه آموزش کنونی راه کندی رادر این زمینه برمیدارد و نه تنها به اینگونه دانشآموزان آسیب میرساند، بلکه در بعضی از کلاسهای درس کنجکاوی و خلاقیت میمیرد و جای خود را به افسردگی و دلمردگی میدهد.
۴) بیشتر اموری که در مدارس مجبور به اجرای آنها هستیم، از نظر تعلیم و تربیت نادرست است مانند وجود کلاسهای پرجمعیت، درک نکردن نیازهای احساسی دانشآموزان، نداشتن آزادی عمل و نبودن امنیت، دادن نمره انضباط و خرد کردن آنها به وسیله نمره و امتحان ویژه در مقاطع پایینتر و دبستان.
چگونه میتواند معلم در یک ساعت درسی که عموما بیش از ۴۵ دقیقه نمیباشد، بر آموزش بیش از ۳۰ نفر از هر لحاظ نظاره کند؟ هر چه دانشآموز در کلاس کمتر باشد، تعلیم و تربیت راه درستتری را خواهد پیمود و چنانچه زخمی در روح شاگردی پدید آید، زودتر درمان میشود. ما معلمین باید بازتاب هر حرکت و سخن خود را در نگاه پاک هر دانشآموز سریعا ببینیم و اگر خطایی مرتکب شدیم، فرصت اصلاح داشته باشیم در غیر اینصورت جامعه را تخریب کردهایم. گاهی میشود که یک نگاه مهربان در وجود کودکی غوغا به پا میکند و او را دگرگون میسازد.
۵) در مدرسه کارکنان، معلمان، دانشآموزان و اولیای آنها باید راه رشد و شکوفایی خود را در حد نبوغ و خلاقیت خویش بیابند و پیش بروند و به مرحله تفکر خلاقه برسند و در انجام هر کاری با مشورت هم تجربه دست اول را بیابند (چنانچه اداره امور به افراد سازنده خلاق سپرده شود عملا مشکلی پیش نخواهد آمد.)
۶) از نمازخانهها در مدارس بیش از پیش استفاده شود و به صورت قرائت خانه از آن سود جویند. باید اولیا برای مطالعه به مدرسه بیایند و حتی در نماز جماعت مدرسه شرکت کنند.
۷) اولیا دانشآموزان با برنامهریزی صحیح بیشتر به مدرسه بیایند و تشکیل خانواده وسیع مدرسه داده شود و در حد امکان وسایل مورد نیاز مدارس را تهیه کنند، حتی کلاسهای درس با همکاری مادران مدبر اداره شود و کار معلمین کمتر گردد.
۸) مسئولین و معلمین نباید به تنهایی صاحب امتیاز و تصمیمگیرنده باشند. باید در گروههای دانشآموزان و خانوادههای آنان قرار گیرند و هر نوع آموزشی را به فعالیت آموزشی تبدیل کنند. باید گروهبندیها برای اولیا هم صورت پذیرد و شبهای بلند زمستان و روزهای دراز تابستان به خوبی از فضاهای آموزشی مدرسه استفاده کنند و مدرسه را خانه دوم خود بدانند.
۹) باید از نیروهای انقلابی استفاده نشده هر فرد استفاده کنیم تا مانع بروز بیماریهای جسمی و روانی شویم. قدرتهای آفرینندگی در درون همه افراد خصوصا زنان وجود دارد که اگر به کار گرفته شوند، جامعه ما شاهد خودنماییهای زنان و فرزندان عزیزمان نخواهد بود که به دامان تهاجم فرهنگی رو آوردهاند. باید دانشآموزان در مدارس پسرانه فعال باشند تا عزت نفس بیابند و کامیابی آنها ارضا شده و در تمام امور ارجاعی به آنان ایثار نمایند.
۱۰) باید مدرسه قرآنی بسازیم و بعد خدایی هر فرد را رشد دهیم. باید آیههای رشد را الگو قرار دهیم. باید جامه سفید بپوشیم چون لباس احرام در حج و قرآن بخوانیم. باید سفید بپوشیم چون لباس نوزاد و مطهر شویم و ... تا سقوط نکنیم. باید کتاب آسمانیمان را کاربردی کنیم.
۱۱) باید کتابهای درسی، برنامههای درسی، تمرینهای مداوم و خسته کننده، امتحانات و دادن کارنامه را پررنگ جلوه ندهیم. معلم و شاگرد و اولیا با همکاری یکدیگر برنامه بنویسند، کتاب درست کنند و تمام کارها به دنبال مطالعه بر اساس رفتن و دیدن، کشف کردن، بحث کردن و ساختن صورت گیرد و حدو مرزی برای آن گذاشته نشود. به جای تکرار دروس همواره مطالب تازه داشته باشیم.
۱۲) هر مدرسهای باید در ایجاد مقررات خود آزادی عمل بیشتری داشته باشد و به کار معلمین کمتر نظارت کند تا صمیمیت بیشتری پا بگیرد. فقط در سایه آزادی و امنیت خلاقیت رشد میکند.
۱۳) طبقهبندی و تشکیل گروههای دانشآموزان به گروه قوی، متوسط و ضعیف به هیچ وجه صلاح نیست. متاسفانه مدارس کنونی شاگردان دیرآموز را که میتوانند در بسیاری از امور در مدرسه مفید باشند، جدا میکنند و از ثبت نام و پذیرش آنها خودداری نموده و معمولا به شرط معدل ثبت نام میکنند.
شاگرد دیرآموز به معلم کمک میکند تا درسش را به روشهای گوناگون ارائه دهد و یادگیری عمیقتر شود. ضمنا صفات انسانی رشد کند. فقط باید دانشآموزان عقب مانده استثنایی از مدرسه جدا شوند تا از آنان مراقبت ویژه به عمل آید. بچههای استثنایی وسیله رشد به کمالند و منبع مهر و وفا.
۱۴) جدا کردن استعدادهای درخشان از کل جامعه دانشآموزی گناهی نابخشودنی است زیرا خودبینی و غرور در آنها به وجود میآید و اکثر اینگونه دانشآموزان از کشور فرار میکنند چون قدرت سازش با دیگران را ندارند و جامعه از ثمره کار آنها بهره نمیبرد. باید از آنها تعهد گرفته شود که چند سالی خصوصا در آموزش و پرورش خدمت کنند و حاصل کارشان را به مدارس محروم ارائه دهند و موجب شکوفایی استعدادها گردند و نابغهها را کشف کنند (چه بسیار نابغهها که دیرآموز تشخیص داده شدهاند)! باید راهکارهای مدارس خودشان را به مدارس دیگر بکشانند.
۱۵) هر مدرسه باید از بین اولیای فعال و خلاق برای خودش معلم تربیت کند. تربیت معلم باید در مدرسه صورت گیرد و مراکز تربیت معلم جدا از مدرسه نباشد و کلاسهای ضمن خدمت در مدارس تشکیل شود.
۱۶) هر مدرسه باید با مدارس همجوار خود تبادل تجربه داشته باشد و جلسات و شوراهای مفید برگزار نماید. باید از نکات آموزشی و فضاهای آموزشی مدارس فوق توسط کارگردانان قابل و متخصص در امر آموزش فیلمبرداری کرد و در تلویزیون نمایش داد.
۱۷) مدارس کنونی، همانطور که فرزندان در خانههایشان مهمان هستند، مهمانی برگزار میکنند و همه به جای دانشآموزان کار میکنند. پس کی دستها آموزش میبینند؟ ماساژ دستها و استفاده از آنها که بازتاب درون هستند، سلامت جسمی و روحی را به ارمغان میآورند. باید به این امر مهم دقت کرد!
۱۸) مدارس فعلی ما به نهادی بیتحرک و ایستا تبدیل شدهاند. بچه ها با بیمیلی به مدرسه میآیند. همواره میخوانند و مینویسند و امتحان میدهند و هیچگونه پویایی و شادی ندارند. ضوابط اداری از محیط درس و کلاس زندان گونهای ساخته است که هرگز به یک موسسه آموزشی شباهت ندارد. باید زندانهای کلاس را خراب کنیم و بچهها را آزاد سازیم تا شاد شوند و خانوادههایشان را نیز شادکنند.
۱۹) بنا به طبیعت دانشآموزان، باید بازیهای خلاق تدارک ببینیم زیرا در پس هر بازی هدفی آموزشی نهفته است و همه بدانند که برنامههای غیر درسی اوقات درسی را تلف نمیکنند.باید شاگردان را بیشتر به طبیعت و مدارس همجوار، مساجد، پارکها و ... برد تا جستجوگر بار بیایند.
۲۰) و خلاصه هر مدرسهای باید زنده باشد، نفس بکشد، تغذیه شود و رشد کند و به تکامل معنوی برسد و تا به خدا پیش رود. باید هدف و روش کاریش مشخص باشد. باید از صورت مصرفی بودن به درآید.
خدیجه سادات شهابی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست