دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بحران فارس


قیام ایلات و عشایر فارس در برابر كابینه قوام السلطنه, با هر انگیزه ای كه صورت گرفته باشد, فی نفسه به عنوان یكی از آخرین تحركات بزرگ ایلی در تاریخ ایران, موضوع پژوهشی پراهمیتی برای پژوهشگران است

انتشار «بیانیه‌ نهضت‌ مقاومت‌ جنوب» در اول‌ شهریور ماه‌ ۱۳۲۵ خبر از رویداد بزرگی‌ می‌داد كه‌ نقش‌ ماندگاری‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ بر جای‌ می‌گذاشت.

قیام‌ ایلات‌ و عشایر فارس‌ در برابر كابینه‌ قوام‌السلطنه، با هر انگیزه‌ای‌ كه‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، فی‌نفسه‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از آخرین‌ تحركات‌ بزرگ‌ ایلی‌ در تاریخ‌ ایران، موضوع‌ پژوهشی‌ پراهمیتی‌ برای‌ پژوهشگران‌ است.

این‌ قیام‌ به‌ رهبری‌ ناصرخان‌ قشقایی‌ و با حمایت‌ علما و رجال‌ برجسته‌ جنوب‌ ایران، عمدتا در اعتراض‌ به‌ حضور رهبران‌ حزب‌ توده‌ در كابینه‌ قوام، گسترش‌ نفوذ این‌ حزب‌ در شهرهای‌ جنوبی‌ و همچنین‌ نابسامانی‌های‌ سیاسی‌ --- اقتصادی‌ جنوب‌ كشور انجام‌ گرفت‌ و تاثیرات‌ عمده‌ای‌ بر تحولات‌ سیاسی‌ روزگار خود گذاشت. هر چند برخی‌ نهضت‌ جنوب‌ را یك‌ لایه‌ رویین‌ از سیاست‌های‌ انگلیس‌گرایانه‌ دولت‌ قوام‌ می‌دانند، هسته‌های‌ اولیه‌ پیدایش‌ و پرورش‌ سیاست‌ «موازنه‌ منفی» در تاریخ‌ معاصر ایران‌ را می‌توان‌ در همین‌ قیام‌ و نهضت‌ تاریخی‌ جست. این‌ رویداد تاریخی‌ با هرگونه‌ اجمال‌ و ابهامی‌ كه‌ پیرامونش‌ را احاطه‌ كرده‌ باشد، محقق‌ تاریخ‌ را بر آن‌ می‌دارد تا نكته‌ها و رازها، و ایده‌ها و انگیزه‌های‌ آن‌ را بازكاوی‌ كند و سیمای‌ روشنی‌ از این‌ واقعه‌ تاریخی‌ را فرا روی‌ دوستداران‌ تاریخ‌ ملی‌ و دینی‌ سرزمین‌ ایران‌ ترسیم‌ نماید. مقاله‌ای‌ كه‌ پیش‌ رو دارید، به‌ منظور پاسخگویی‌ به‌ بخشی‌ از این‌ نیاز به‌ خوانندگان‌ گرامی‌ تقدیم‌ شده‌ است.

●اتحاد عشایر جنوب‌

حوادث‌ آذربایجان‌ و فعالیت‌های‌ حزب‌ توده‌ موجب‌ شد كه‌ دو ایل‌ بزرگ‌ كشور، یعنی‌ قشقاییها و بختیاریها، با وجود اینكه‌ در گذشته‌ روابط‌ چندان‌ دوستانه‌ای‌ با هم‌ نداشتند، به‌ یكدیگر نزدیك‌ شوند. از این‌ رو، در نهم‌ تیرماه‌ ۱۳۲۵ ناصرخان‌ و خسروخان‌ قشقایی‌ همراه‌ با هشتاد نفر از كلانتران‌ و خوانین‌ قشقایی‌ بنا به‌ دعوت‌ سران‌ بختیاری‌ عازم‌ منطقه‌ بختیاریها شدند و در مدت‌ چهار روز در منطقه‌ ییلاقی‌ «شلمزار» و «دستنا» با حضور سران‌ بختیاری‌ از جمله‌ مرتضی‌قلی‌خان‌بختیاری، امیرحسین‌خان‌ظفر، فرماندار چهارمحال، و ابوالقاسم‌خان‌بختیاری‌ بین‌ آنان‌ مذاكراتی‌ صورت‌ گرفت. ناصرخان‌ برای‌ ادامه‌ مذاكرات، كلیه‌ سران‌ بختیاری‌ را به‌ منطقه‌ ییلاقی‌ قشقاییها، یعنی‌ سمیرم، دعوت‌ كرد.۱

به‌ این‌ ترتیب‌ در مرداد ماه‌ ۱۳۲۵ طی‌ ضیافت‌ باشكوهی‌ از طرف‌ قشقاییها در منطقه‌ «نخودان‌ پالقنا»، در حوالی‌ سمیرم، از سران‌ بختیاری‌ پذیرایی‌ به‌ عمل‌ آمد.۲ در این‌ گردهمایی‌ پس‌ از مذاكرات‌ طولانی، بین‌ دو طرف، توافقنامه‌ای‌ با قید سوگند به‌ قرآن‌ در ۲۳ مرداد ۱۳۲۵ منعقد شد. هدف‌ از این‌ عهدنامه، ایجاد اتحاد برای‌ خدمت‌ به‌ میهن‌ و حفظ‌ شوون‌ ملی‌ و اجتماعی... و حفظ‌ استقلال‌ و تمامیت‌ كشور و اطاعت‌ از دولت‌ مركزی‌ بود و اینكه‌ در صورت‌ بروز اختلاف‌ و احتیاج‌ به‌ هرگونه‌ استمداد، برای‌ هر طرف‌ از هیچ‌گونه‌ مساعدت‌ و فداكاری‌ مضایقه‌ و دریغ‌ نكنند و در صورت‌ تعدی‌ هر متجاوز به‌ یكی‌ از دو ایل، ایل‌ دیگر به‌ محض‌ اطلاع‌ موظف‌ است‌ با تمام‌ وسایل‌ و قوای‌ مادی‌ و معنوی، برای‌ دفاع‌ از متحد خود وارد عمل‌ شود.۳

پس‌ از امضای‌ این‌ موافقتنامه‌ خبر آن‌ در روزنامه‌ اطلاعات‌ بدین‌گونه‌ منتشر شد كه‌ هدف‌ از این‌ اتحاد، طبق‌ قرار منعقده‌ دو ایل، خدمتگزاری‌ به‌ دولت‌ آقای‌ قوام‌ السلطنه‌ را ابراز، و آمادگی‌ خود را جهت‌ اجرای‌ نظرات‌ و كلیه‌ اوامر آقای‌ قوام‌ السلطنه‌ اعلام‌ كردند. اما با وجود اینكه‌ نامی‌ از دشمن‌ مشترك‌ به‌ میان‌ نیامده‌ بود از شواهدی‌ می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ منظور، حزب‌ توده‌ بوده‌ است؛ زیرا گسترش‌ نفوذ حزب‌ توده‌ به‌ طرف‌ جنوب‌ برای‌ دو ایل‌ باعث‌ نگرانی‌ شده‌ بود.۴

پس‌ از انعقاد این‌ موافقتنامه‌ شایعات‌ زیادی‌ درباره‌ این‌ دو ایل، بر سر زبانها افتاد؛ از جمله‌ توزیع‌ مقادیر زیادی‌ اسلحه‌ از طرف‌ دولت‌ بین‌ بختیاریها و مهمتر از آن‌ تصمیم‌ ایلات‌ بختیاری‌ و قشقایی‌ برای‌ حمله‌ به‌ اصفهان‌ و شیراز و به‌ تصرف‌ در آوردن‌ دفترهای‌ حزب‌ توده‌ در این‌ دو شهر. گفته‌ می‌شد كه‌ برای‌ انجام‌ این‌ تصمیم، ایل‌ بختیاری‌ كوچ‌ فصلی‌ خود به‌ قشلاق‌ (خوزستان) را متوقف‌ كرده‌ بود تا در نزدیكی‌ اصفهان‌ باقی‌ بماند و حركت‌ ایل‌ قشقایی‌ سرعت‌ گرفته‌ بود تا برای‌ موعد مقرر در اطراف‌ شیراز باشد.۵

سران‌ قشقایی‌ پس‌ از مطلع‌ كردن‌ قشقاییها از منظور خود برای‌ بر پا داشتن‌ این‌ حركت، زنان، كودكان‌ و سالخوردگان‌ را همراه‌ با دام‌های‌ آنان‌ مدتی‌ زودتر به‌ طرف‌ قشلاق‌ روانه‌ كردند و خود با جمع‌آوری‌ اردوی‌ نظامی‌ در مناطق‌ «سراب‌ بیضا» و «تنگ‌ خیاره» در غرب‌ شیراز اجتماع‌ كردند۶ و به‌ خاطر همسویی‌ ایلات‌ دیگر فارس، به‌ مشورت‌ با آنان‌ پرداختند و در مجمعی‌ كه‌ باحضور خسروخان‌ قشقایی، عده‌ای‌ ازسران‌ كهكیلویه‌ و بویر احمد و ممسنی‌ تشكیل‌ شد، آنها نیز به‌ اتحادیه‌ نهضت‌ جنوب‌ پیوستند و با نیروهای‌ خود به‌ طرف‌ شیراز حركت‌ كردند.

علاوه‌ بر آن‌ بنا به‌ دعوت‌ قشقاییها، عده‌ای‌ از سران‌ طوایف‌ عرب‌ و باصری‌ از ایل‌ خمسه، به‌ آنان‌ پیوستند. از سوی‌ دیگر، جمعی‌ از مالكان‌ با نفوذ شیراز و چند تن‌ از روحانیون‌ و روزنامه‌نگاران‌ و سران‌ محلات‌ شیراز نیز با قشقاییها هم‌داستان‌ شدند و شروع‌ به‌ تبلیغات‌ به‌ نفع‌ سران‌ نهضت‌ كردند.۷

در این‌ زمان، خوانین‌ سایر ایلات‌ و بنادر جنوب‌ از جمله‌ ایلات‌ حیات‌ داوودی، لیراوی‌ و شبانكاره‌ در مجمعی‌ در ناحیه‌ شبانكاره، معاهده‌ای‌ به‌ نام‌ «اتحاد صغیر» امضا كردند كه‌ در این‌ معاهده‌ از میان‌ بردن‌ كلیه‌ نهضت‌های‌ حزبی، خاصه‌ مبارزه‌ با حزب‌ توده‌ فارس، صریحا اعلام‌ شد. در آن‌ معاهده‌ به‌ دست‌ آوردن‌ امتیازاتی‌ چون‌ خودمختاری‌ آذربایجان، معافیت‌ خدمت‌ نظام‌ وظیفه، وصول‌ و دریافت‌ عواید گمركات‌ بنادر برای‌ آنان‌ و عدم‌ خلع‌ سلاح‌ نیز عنوان‌ شده‌ بود. در مجمع‌ دیگری‌ كه‌ در «چاه‌ روستایی»، در منطقه‌ حیات‌ داوود، تشكیل‌ شد، بین‌ سران‌ ایلات‌ این‌ ناحیه‌ یك‌ پیمان‌ دفاع‌ متقابل‌ شبیه‌ معاهده‌ بختیاریها و قشقاییها منعقد شد. برای‌ هماهنگی‌ با سایر اعضای‌ نهضت‌ نیز، فتح‌الله‌خان‌ حیات‌داوودی‌ مرتبا با ناصرخان‌ قشقایی‌ در ارتباط‌ بود و نتیجه‌ اقدمات‌ خوانین‌ بنادر را به‌ اطلاع‌ او می‌رساند.۸

●بیانیه‌ نهضت‌ جنوب‌

اول‌ شهریور ۱۳۲۵ اعلامیه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ «بیانیه‌ نهضت‌ مقاومت‌ جنوب» منتشر شد. در این‌ بیانیه‌ از تمام‌ نیروهای‌ محلی‌ خواسته‌ شده‌ بود تا برای‌ مقاومت‌ در برابر خطر «ماجراجویان‌ آنارشیست‌ و هرج‌ و مرج‌ طلبان‌ كمونیست» متحد شوند. همچنین‌ با بیان‌ نگرانیهای‌ عمومی، در مورد مواضع‌ توده‌ای‌ها در قبال‌ دین‌ و سنتهای‌ اجتماعی، هشدار داده‌ شده‌ بود و با اشاره‌ به‌ فعالیتهای‌ فریدون‌ كشاورز، وزیر توده‌ای‌ فرهنگ، سپردن‌ آموزش‌ و پرورش‌ جوانان‌ كشور به‌ دست‌ كمونیستها «تحمل‌ناپذیر» توصیف‌ شده‌ بود. در ادامه‌ بیانیه، دخالت‌ توده‌ای‌ها در امور كشور به‌ عنوان‌ عاملی‌ در جهت‌ تضعیف‌ تمامیت‌ ارضی‌ ایران‌ محكوم‌ شده‌ و ضمن‌ حمله‌ای‌ مستقیم‌ به‌ قوام‌ السلطنه‌ آمده‌ بود:

«در عمل‌ ثابت‌ شده‌ است‌ جریان‌های‌ سیاسی‌ خارجی، رییس‌ دولت‌ را مرعوب‌ و معتقد به‌ لزوم‌ مداخله‌ دادن‌ سران‌ حزب‌ توده‌ در امور میهن‌ ما ساخته‌ است... نهضت‌ مقاومت‌ جنوب‌ چون‌ عضویت‌ و ورود سران‌ حزب‌ توده‌ را در كابینه، در حكم‌ مداخله‌ علنی‌ سیاست‌ بیگانه‌ در امور اداری‌ و داخلی‌ ایران‌ تلقی‌ می‌كند و تسلیم‌ شدن‌ به‌ آن‌ را خیانت‌ به‌ ایران‌ می‌داند و چون‌ ورود لیدران‌ آنارشیست‌ها و هرج‌ ومرج‌ طلب‌ را به‌ هیات‌ دولت‌ كشور دمكرات‌ و مسلمان‌ ایران‌ به‌ منزله‌ اعلان‌ محو استقلال‌ و حاكمیت‌ و تمامیت‌ ایران‌ می‌شناسد، بدین‌ وسیله‌ اعلان‌ خطر می‌نماید... دست‌ به‌ مبارزه‌ علنی‌ خواهند زد..»۹

انتشار این‌ بیانیه‌ انعكاس‌ زیادی‌ در كشور داشت. در میان‌ سایر ایلات‌ ایران‌ مانند شاهسونهای‌ ساوه‌ و بخش‌ اصلی‌ عشایر شاهسون‌ در اردبیل‌ و اقشار اردلان‌ تحولاتی‌ به‌ وجود آمد و نظر محافل‌ سیاسی‌ داخلی‌ و خارجی‌ را نیز به‌ خود معطوف‌ داشت.۱۰ این‌ در حالی‌ بود كه‌ ناصرخان‌ اردوی‌ خود را در «آق‌ چشمه» --- در جنوب‌ شیراز--- متمركز كرد و سپاهی‌ از ایلات‌ مختلف‌ از جمله‌ بویر احمد، ممسنی، خمسه‌ و اهالی‌ اطراف‌ لار به‌ قشقاییها ملحق‌ شدند كه‌ تعداد آنها به‌ حدود ده‌ هزار نفر می‌رسید.۱۱

●توقیف‌ سران‌ بختیاری‌ در اصفهان‌

پس‌ از اتحاد قشقاییها و بختیاریها و طرح‌ حمله‌ به‌ شهرهای‌ اصفهان‌ و شیراز، مقرر شده‌ بود عده‌ای‌ تفنگچی‌ قشقایی‌ به‌ رهبری‌ زكی‌خان‌ دره‌شوری‌ برای‌ تقویت‌ بختیاریها به‌ اصفهان‌ اعزام‌ شوند و در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۵ به‌ طور همزمان‌ به‌ اصفهان‌ و شیراز حمله‌ كنند. لذا جهانشاه‌ خان‌ بختیاری‌ --- فرزند مرتضی‌قلی‌خان‌ --- برای‌ اجرای‌ این‌ نقشه‌ تصمیم‌ داشت‌ كه‌ با دو هزار نفر به‌ اصفهان‌ حمله‌ كند. وی‌ این‌ موضوع‌ را با ابوالقاسم‌ خان‌بختیاری‌ در میان‌ گذاشت؛ اما ابوالقاسم‌خان‌ بختیاری‌ به‌ دلیل‌ خصومت‌ و رقابتش‌ با جهانشاه‌خان، ارتش‌ را از جریان‌ مطلع‌ كرد. بدین‌ ترتیب‌ نقشه‌ بختیاریها با شكست‌ روبه‌رو شد.۱۲

در پی‌ انتشار شورش‌ بختیاریها در روز شانزدهم‌ شهریور ۱۳۲۵ مظفر فیروزمعاون‌ پارلمانی‌ نخست‌ وزیرفورا عازم‌ اصفهان‌ شد تا شورش‌ را پیش‌ از آنكه‌ توسعه‌ یابد، سركوب‌ كند.۱۳ بنا به‌ دستور وی، جهانشاه‌خان، امیربهمن‌خان، مرتضی‌قلی‌خان‌ و احمدقلی‌خان‌ صمصام‌ بازداشت‌ شدند و در تهران‌ نیز برخی‌ از سران‌ بختیاری‌ تحت‌ نظر قرار گرفتند.۱۴ مظفر فیروز علت‌ بازداشت‌ آنها را سوء قصد علیه‌ دولت‌ و امنیت‌ كشور عنوان‌ كرد ولی‌ جزییات‌ نقشه‌ آنان‌ ذكر نشد.۱۵

فیروز پس‌ از بازگشت‌ از اصفهان‌ با شركت‌ در مصاحبه‌ای‌ مطبوعاتی‌ به‌ خبرنگاران‌ گفت:

«فعالیت‌هایی‌ كه‌ در جنوب‌ از طرف‌ فرزندان‌ ناخلف‌ كشور به‌ منظور تامین‌ منافع‌ بیگانه‌ و طمع‌ خود مدتی‌ قبل‌ شروع‌ شده‌ بود، از تاریخ‌ ۵/۶/۲۵ رو به‌ شدت‌ گذاشت. یعنی‌ در این‌ موقع‌ بود كه‌ فعالیت‌ و مسافرت‌های‌ ماموران‌ بیگانه‌ در میان‌ ایلات‌ و خصوصا بختیاریها شدت‌ یافت.»

وی‌ جهانشاه‌خان‌ بختیاری‌ را عامل‌ اصلی‌ این‌ توطئه‌ نامید. بنا به‌ گفته‌ وی، آنها می‌خواستند فرماندهی‌ لشكر در جنوب‌ را دستگیر كرده‌ و شهر اصفهان‌ را اشغال‌ و سران‌ حزب‌ توده‌ را اعدام‌ كنند.۱۶

پس‌ از توقیف‌ بختیاریها، در شیراز نیز حكومت‌ نظامی‌ اعلام‌ شد و از ساعت‌ ده‌ شب‌ رفت‌ و آمد و حمل‌ سلاح‌ ممنوع‌ اعلام‌ شد. از خسروخان‌ قشقایی‌ خواسته‌ شده‌ بود كه‌ خود را به‌ تهران‌ معرفی‌ كند، اما وی‌ از عزیمت‌ به‌ تهران‌ خودداری‌ كرده‌ و در باغ‌ ارم‌ شیراز به‌ گردآوری‌ افراد مسلح‌ قشقایی‌ پرداخت.۱۷ با وجود این، سخت‌گیری‌ چندانی‌ نسبت‌ به‌ قشقاییها صورت‌ نگرفت‌ و مشخص‌ نشد كه‌ دلیل‌ برخورد خشونت‌آمیز با سران‌ بختیاری‌ و مداراكردن‌ با قشقاییها چیست؟

‌منصور نصیری‌طیبی‌

پی‌نوشت‌ها:

۱- گزارش‌ معاون‌ رییس‌ آمار چهار محال، ۱۲/۴/۲۵، آرشیو سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌ ش‌ سند ۲۰۱--۳

۲- مظفر قهرمانی، تاریخ‌ وقایع‌ عشایری‌ فارس. تهران، انتشارات‌ علمی، ۱۳۷۳، ص‌ ۳۹۹ و مجله‌ خواندنیها، سال‌ هفتم، ش‌ ۱۴، ص‌ ۲۳

۳- متن‌ معاهده‌ بختیاریها و قشقاییها ۲۳ مرداد ۱۳۲۵، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند ۲۰۱۰۰۳

- Iran Political Diaries -۱۸۸۱ ۵۶۹۱, editor: Robert Jarman, School of London Studies,۴ ۷۹۹۱۳۷, V. ۳۱, P. ۱University of London,

۵- گزارش‌های‌ محرمانه‌ شهربانی؛ به‌ كوشش‌ مجید تفرشی‌ و محمدطاهر احمدی، جلد اول، تهران، ققنوس، چاپ‌ پنجم، ۱۳۶۷، صص‌ ---۲۳ ۱۴۱؛ و روزنامه‌ اطلاعات، یكشنبه‌ ۲۷/۵/۱۳۲۵.

۶- قهرمانی، همان، ص‌ ۲۶۴

۷- اسماعیل‌ نورزاده‌بوشهری، اسرار نهضت‌ جنوب، تهران، چاپخانه‌ تابش، ۱۳۲۷، صص‌ ۷-۶

۸- همان‌

۹- بیانیه‌ نهضت‌ مقاومت‌ جنوب‌ ۱/۶/۲۵، آرشیو سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران، ش‌ پرونده‌ ۲۰۱۰۰۳

-۰۱۷۳ ۲۱Io- Iran Political Diaries -۱۸۸۱ ۵۶۹۱. V. ۳۱, P. ۱

۱۱- قهرمانی، همان، صص‌ ۴۰۱--۴۰۰

۱۲- مصاحبه‌ با محمدحسین‌ قشقایی، آبان‌ ماه‌ ۱۳۷۸

۱۳- رك: منوچهر ورخشان‌فرمانفرماییان، خون‌ و نفت: خاطرات‌ یك‌ شاهزاده‌ ایرانی، تهران، ققنوس، چاپ‌ دوم، ۱۳۷۷، صص‌ ۲۲۷-۲۲۵

۱۴- آرشیو موسسه‌ مطالعات‌ تاریخ‌ معاصر ایران. شماره‌ سند ۶۵۷۸-۳۲۲-۵

۱۵- روزنامه‌ اطلاعات، یكشنبه‌ ۱۷/۶/۱۳۲۵

۱۶- روزنامه‌ ایران، ۲۴/۶/۲۵

۱۷- آرشیو موسسه‌ مطالعات‌ تاریخ‌ معاصر ایران، همان.

۱۸- نورزاده‌ بوشهری، همان، صص‌ ۱۱----۱۰

۱۹- همان، صص‌ ۱۲---۱۱

۲۰- نورزاده‌ بوشهری، ص‌ ۱۸

۲۱- همان‌

۲۲- ۲۸ هزار روز تاریخ‌ ایران‌ و جهان، مجموعه‌ روزنامه‌ اطلاعات، ص‌ ۵۶۲

۲۳- اعزاز نیك‌پی، تقدیر یا تدبیر: خاطرات‌ اعزاز نیك‌پی، تهران، ابن‌ سینا، ۱۳۴۱، صص‌ ۱۱۹---۱۱۵

۲۴- ۲۸ هزار روز تاریخ‌ ایران‌ و جهان، ص‌ ۵۶۲

۲۵- همان‌-۶۱۸۸ Pierre Oberling: The Qashqai No Mads of fars, The Hague, Paris, ۴۷۹۱. P. ۲

۲۷- نیك‌پی، همان، صص‌ ۱۲۷-۱۲۶

۲۸-۸۱۸۸ Oberling, Ibid, P. ۲

۲۹-۹۱۵۴ Iran Politica Diaries Piares. V. ۳۱, P. ۲

۳۰- ۲۸ هزار روز تاریخ‌ ایران‌ و جهان، ص‌ ۵۶۲

۳۱- تلگراف‌ سرگرد طوفانیان‌ به‌ ستاد ارتش، ۱۰/۷/۲۵، مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند ۱۴۵

۳۲- بیانیه‌ محمدناصر قشقایی، ۱۰/۷/۲۵ آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند ۱۴۵

۳۳- نورزاده‌ بوشهری، همان، ص‌ ۶۸.

۳۴- گزارش‌ سرهنگ‌ صفیری‌ رییس‌ شهربانی‌ بوشهر از اشغال‌ شهر توسط‌ ایالات، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند ۱۴۵

۳۵- همان‌

۳۶- همان‌

۳۸- تلگراف‌ سرلشكر زاهدی‌ به‌ ستاد ارتش، ۸/۷/۲۵، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند: ۱۱۸۱۲

۳۹- همان، ش‌ ۶۷

۴۰- گزارش‌ احمد شریفی‌ از شیراز، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ۱۱/۷/۲۵، ش‌ بازیابی‌ سند: ۱۴۵

۴۱- نامه‌ نمایندگان‌ طبقات‌ شهری‌ فارس‌ و بنادر به‌ قوام‌ السلطنه، ۱۲/۷/۲۵، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، همان‌

۴۲-۲۱۶۵ Iran Political Diaries, V. ۳۱, P. ۴

۴۳- ۲۸ هزار روز تاریخ‌ ایران‌ و جهان، ص‌ ۶۹۵

۴۴- مصاحبه‌ با محمدحسین‌ قشقایی، آبان‌ ماه‌ ۱۳۷۸

۴۵-۵۱۶۵ Iran Politica Diaries, V.۳۱, P.۴

۴۶- روزنامه‌ ایران‌ ما، ۱۷/۷/۲۵، ش‌ ۶۴۲

۴۷- حسن‌ ارفع، در خدمت‌ پنج‌ سلطان، ترجمه‌ سیداحمد نواب، تهران، مهرآیین‌ ۱۳۷۷، ص‌ ۴۱۵.

۴۸- تلگراف‌ ایلات‌ و عشایر لرستان‌ به‌ قوام‌السلطنه، ۲۵/۷/۲۵، آرشیو سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران، ش‌ پرونده، ۲۰۱۰۰۳ (سند شماره‌ ۱)

۴۹- ۲۸ هزار روز، ص‌ ۶۹۵

۵۰- جامی، همان، ص‌ ۴۲۲

۵۱-۱۱۷۶ Iran P. D. V. ۳۱, P. ۵

۵۲- روزنامه‌ اطلاعات، شنبه‌ ۲۷/۷/۲۵، ش‌ ۶۱۸۲

۵۳- ایرج‌ اسكندری، خاطرات‌ ایرج‌ اسكندری، تهران، موسسه‌ مطالعات‌ پژوهشهای‌ سیاسی، ۱۳۷۲، ص‌ ۲۱۷

۵۴- فخرالدین‌ عظیمی، بحران‌ دمكراسی‌ در ایران‌ ۱۳۳۲-۱۳۲۰، ترجمه‌ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌ و بیژن‌ نوذری، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۲، صص‌ ۲۱۰ - ۲۰۹

۵۵- ارفع: همان، ص‌ ۴۱۶

۵۶- گزارش‌های‌ محرمانه‌ شهربانی، جلد اول، ص‌ ۱۹۸

۵۷- ایرج‌ ذوقی، ایران‌ و قدرتهای‌ بزرگ‌ در جنگ‌ جهانی‌ دوم، تهران‌ نشر پازنگ، ۱۳۶۷، ص‌ ۳۱۴

۵۸- روزنامه‌ استخر (شیراز)، ۲۲/۹/۲۵، ش‌ ۱۰۰۳

۵۹- همان‌

۶۰- مصاحبه‌ با محمدحسین‌ قشقایی، آبان‌ ماه‌ ۱۳۷۸

۶۱-۱۱۸۳ Oberling, Ibid, P. ۶

۶۲- نورزاده‌ بوشهری، (مقدمه)

۶۳- خاطرات‌ ایرج‌ اسكندری، ص‌ ۲۱۷

۶۴- گزارش‌ روزنامه‌ پراودا، چاپ‌ سكو، ۱۳ اكتبر، ۱۹۴۶، آرشیو مركز اسناد ریاست‌ جمهوری، ش‌ بازیابی‌ سند ۱۰۴۴

۶۵-۵۱۸۸ Oberling, Ibid, P. ۶

۶۶- ذوقی: همان، ص‌ ۳۱۴

۶۷- همان.

۶۸- سرریدر بولارد، شترها باید بروند، ترجمه‌ حسین‌ ابوترابیان، تهران، نشر نو، ۱۳۶۲، ص‌ ۶۸

۶۹-۹۱۸۴ Oberling, Ibid, P. ۶

۷۰- عظیمی، همان، ص‌ ۳۰۶

۷۱- مصاحبه‌ با محمد حسین‌ قشقایی، آبان‌ ماه‌ ۱۳۷۸، همچنین‌ مذاكرات‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ،دوره‌ ۱۵، جلسه‌ ۱۰۳، ص‌ ۸

۷۲-۲۱۸۸ Oberling, Ibid, P. ۷

۷۳-۳۱۸۸ -۵۰۱ Oberling, Ibid , p. ۷

۷۴-۶۰۱۵۰ Lois,Beck, The Qashqaiof Iran, YaleUniversity Press, London, ۶۸۹۱, P.۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.