دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تشنج در خانه خشونت گرایی جوانان


تشنج در خانه خشونت گرایی جوانان

درلغتنامه دهخدا خشم یعنی غضب, غصه, انفعال پرخاش جویی یعنی جنگجویی, فتنه طلبی, ستیزه جویی و هنگامه طلبی

تجاوز و تهاجم افراد بشر نسبت به یکدیگر ماجرایی است که قرن‌هاست تکرار می‌شود و مشابه ماجرای هابیل و قابیل. در طول تاریخ میلیون‌ها انسان قربانی تجاوز و تهاجم و خشونت همنوعان خود شده‌اند و این روند همچنان ادامه دارد. در پی کشف علت یا علل تهاجم و خشونت بشر نسبت به همنوعان خویش، فلاسفه، جامعه‌شناسان و روانشناسان بسیار مطالعه و تحقیق کرده و حاصل تحقیقات خود را در اختیار دیگران نهاده‌اند. عده‌ای خشونت را فطری و غریزی دانسته‌اند و گروهی آن را اکتسابی و تابع اصل یادگیری می‌دانند. گذشته از این دو تئوری، تهاجم از جنبه فیزیولوژی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. خشم، تهاجم، خشونت و پرخاشگری از تظاهرات شدید هیجانی است که با واکنش‌های شدید عصبی و خصمانه همراه است. واکنش تهاجمی به درجات مختلف از خفیف تا شدید متغیر است که در حالت شدید حتی ممکن است به دیگرکشی منجر شود.

● تعریف خشم

تهاجم یا پرخاشگری یا خشم در فرهنگ‌های مختلف به معانی زیر تعبیر شده است:

درلغتنامه دهخدا خشم یعنی غضب، غصه، انفعال. پرخاش‌جویی یعنی جنگجویی، فتنه‌طلبی، ستیزه‌جویی و هنگامه‌طلبی.

در فرهنگ نفیسی خشم یعنی قهر و غضب، انفعال، غصه، خشم گرفتن، غضبناک شدن، در غضب و قهر درآمدن و برآشفته‌شدن. پرخاش یعنی خصومت، جنگ و جدال زبانی.

خشونت در فرهنگ لغات فارسی فرهیخته یعنی درشتی، زبری، ناهمواری، تندخویی و درشت‌خویی.

در فرهنگ سخن دکتر انوری با عبارت رفتاری همراه با عصبانیت و اذیت و آزار جسمی یا روحی کسی تعریف شده است.

● تعریف خشم از نظر روانشناسی

حالت خشم و خشونت یک حالت شدید هیجانی است که با واکنش وحشیانه، باعث حمله به عامل ایجادکننده و زیان و آسیب به آن می‌شود. به عبارت دیگر خشم خود نوعی هیجان است که برای مقابله و معارضه با عوامل تهیه‌کننده منافع و مصالح فرد یک حالت تعارضی در وی پدید می‌آورد.

معمولا در کتب کلاسیک، تهاجم یا خشونت را به دو گروه تقسیم می‌کنند:

ـ گروه اول،‌مبنای بیولوژیکی )BIOLOGICAL ORIGIN( دارد و فطری است و در حیوانات دیده می‌شود. مثل تهاجم برای به‌دست آوردن غذا، تهاجم برای رفع خطر و...

ـ گروه دوم، حالت تهاجم که بر مبنای فعل و انفعال روانی )DYNAMICAL ORIGIN( می‌باشد و در نتیجه محرومیت و ناکامی در فرد تظاهر می‌کند. (البته باید توجه داشت که همیشه در نتیجه ناکامی، پرخاشگری ظاهر نمی‌شود و امکان ظهور واکنش‌های دیگر نیز می‌رود.)

تهاجم و پرخاشگری ممکن است در برابر امیال دور از دسترسی که در آینده نیز امکان رسیدن به آنها نیست به‌وجود می‌آید که این خود ناکامی محتمل محسوب می‌شود.

● خشونت و تهاجم از نظر فیزیولوژیکی

دانشمندان و پزشکان برای یافتن مراکزی در مغز که براثر تحریک باعث اختلالات تهاجمی می‌شود تحقیقات جامعی به‌عمل آورده‌اند. بخصوص در نقش مراکزی مثل آمیگدالا، هیپوتالاموس، مغز میانی، نواحی دیگر مغز، تغییرات الکتریکی مغز و تغییرات در مواد شیمیایی مثل آدرنالین، نورآدرنالین و تحقیق هورمونی که تحقیقات انجام شده و به حد امیدبخشی به نتیجه رسیده ولی هنوز صددرصد ثابت نشده است.

▪ خشونت و تبعات آن:

۱) پرخاشگری

رفتاری است به‌منظور آسیب‌رساندن یا معدوم ساختن کسی یا چیزی. در اکثر نقاط جهان پرخاشگری به صورت خشونت و عمل تخریب علیه افراد و یا اموال جلوه‌گر می‌شود. اما گاهی اوقات به رقابت حمله کلامی یا جلوه دیگر خصومت به شکل آسیب بدنی مختصر محدود می‌شود. به‌عبارت دیگر اصطلاح پرخاشگری در مورد انواع رفتاری به‌کار برده می‌شود که نتیجه آن انهدام یا تخریب چیزی و آسیب‌رساندن یا نابودساختن موجود زنده دیگری است.

دانشمندان در مورد پرخاشگری جوانان و نوجوانان به تعبیر و تفسیرهای مختلفی پرداخته‌اند. از جمله آن را ناشی از استعدادهای موروثی و یا نتیجه تجربه و یادگیری و یا تعامل بین استعدادهای موروثی دانسته‌اند. روی هم رفته چنین به نظر می‌رسد که ما با پیش آمادگی یا زمینه برای پرخاشگر بودن زاده می‌شویم سپس آشکارسازی یا بازداری آن را یاد می‌گیریم.

▪ اساس بیولوژیکی پرخاشگری جوانان

اساس بیولوژیکی پرخاشگری یا زمینه پیش آمادگی برای آن با چند آزمایش قابل‌توجه به اثبات رسیده است. برای مثال ساختارهای معینی در مغز عهده‌دار تعدیل یا تنظیم پرخاشگری است. تحریک الکتریکی نواحی معینی در مغز (یک قسمت از هیپوتالاموس) گربه‌ها معمولا به سبب عدم پرخاشگری آنها در حمله به موش می‌شود. علاوه بر این ساختارهای مختلف مغز در ظهور انواع گوناگون پرخاشگری از قبیل طغیان، حمله، رفتار تخریبی و رفتار دفاعی دخالت دارد.

هورمون‌های مختلف و مواد شیمیایی مغز نیز با پرخاشگری ارتباط دارند. یکی از این هورمون‌ها تستسترون در جنس نر است. انسان‌ها واکثر حیوانات نر معمولا پرخاشگرتر از ماده‌ها هستند.

▪ رفتار پرخاشگرانه

الف) پرخاشگری ناشی از خشم: این نوع پرخاشگری عموما همراه با علایم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد و ناکامی است.

ب) پرخاشگری ناشی از حس غارتگری: این نوع پرخاشگری کاملا متفاوت با حالت پرخاشگری ناشی از خشم است. در این نوع پرخاشگری انسان یا حیوان بدون احساس خاصی به مورد خود حمله می‌کند.

پ) پرخاشگری ناشی از ترس:‌اگر انسان یا حیوانی در تنگنا قرارگیرد و موردحمله قرار گیرد، در این نوع پرخاشگری با خشونت جواب حمله‌کننده را می‌دهد.

ت)‌پرخاشگری عامل:‌یک موجود زنده ممکن است عمل پرخاشگرانه را بدین‌علت انجام دهد که فقط برای انجام آن پاداش دریافت کند و یا به آن خاطر انجام ندادن آن تنبیه شود.

ث) پرخاشگری نوع دوستانه: نوعی پرخاشگری می‌باشدکه موجودات برای دفاع از همنوع خود مانند مادر از فرزند نشان می‌دهد.

در مجموع پرخاشگری همواره نتیجه ناکامی می‌باشد و وقوع پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه جوانان و نوجوانان همیشه دال بر وجود پیشینه ناکامی است و برعکس وجود ناکامی همواره منجر به گونه‌ای پرخاشگری می‌گردد.

۲) هیجان و هیجان‌خواهی در جوانان و نوجوانان:

در حال حاضر با وجود تحقیقات و بررسی‌های جدید و کامل، توجه پژوهشگران به نوعی ویژگی شخصیتی جدید با عنوان هیجان‌خواهی جلب شده و آنان امیدوارند با بررسی دقیق و گسترده این ویژگی‌ بتوانند به تبیین بروز بزهکاری جوانان و نوجوانان بپردازند.

شاید شما هم در جراید و سایر رسانه‌های جمعی، اخباری خوانده یا شنیده‌ باشید که مثلا جوانی با رانندگی خطرناک خود سبب مرگ عده‌ای شده، چند نوجوان به مغازه‌ای دستبرد زدند و...

روانشناسان عقیده دارند که فعالیت‌هایی مانند تخریب، اعمال منافی عفت، رفتارهای پرخاشگرانه در بعضی از موارد در نتیجه نیاز جوانان به هیجان‌خواهی صورت می‌گیرد. در تحقیقاتی که بر روی گروهی از مجرمان جوان صورت گرفت مشخص گردید که مجرمان از نظر هیجان‌خواهی در سطح بالایی قرار دارند. همچنین بررسی‌ها نشان داده است که بزهکاران به مراتب بیشتر از غیربزهکاران به ماجراجویی می‌پردازند و آنان در تخریب و استقبال از خطر سخت شایق و حریص هستند.

در مجموع می‌توان هیجان‌خواهی را به‌عنوان نیاز به تنوع و تازگی احساسات، رضایت خاطر برای تجربه خطرهای فیزیکی و اجتماعی و ماجراجویی تعریف کرد. به عقیده پژوهشگران هیجان‌خواهی ویژگی شخصیتی است که با جنبه‌های زیست‌ شیمیایی و روان فیزیولوژی رفتار در ارتباط است. بر این پایه هدایت جریان عصبی در مغز به‌وسیله مواد زیست‌شیمیایی به نام انتقال دهنده‌ها (مانند اپی نفرین، دوپامین و سروتونین) صورت می‌گیرد. از طرفی دسته‌ای دیگر از ترکیب‌های درون‌زاد به‌نام تعدیل‌کننده‌های عصبی فعالیت و غلظت انتقال‌دهنده‌های عصبی را تنظیم می‌کنند و در مجموع می‌توان گفت آنزیم مونوآمین اکسید )MAO( درسیستم لیمبیک که عملکرد مهمی در تنظیم اشتها، لذت،‌درد، حساسیت به پاداش و تنبیه و برانگیختگی کلی هیجانی و رفتاری دارد نیز یافته شده است.

در تحقیقات نشان داده شده است که میزان MAO در اشخاص هیجان‌خواه پایین است و در افرادی که از هیجان‌خواهی کمتری برخوردارند میزان MAO بالا می‌باشد.

۳) خشونت در خانواده:

ارتکاب انواع اعمال جنایتکارانه برخی والدین سنگدل نسبت به فرزندانشان که به محض انتشار اخبار مربوطه موجی از اندوه افکار عمومی را به‌دنبال می‌آورد، ریشه‌های عمیقی دارد که در صورت بی‌توجهی به این نکات یقینا در آینده نزدیک بروز موارد مشابه و افزایش آمارهای مربوط دور از انتظار نخواهد بود. به‌اعتقاد روانپزشکان اختلالات روانی، بروز بیماری‌های طولانی مدت جسمی از جمله اسهال، استفراغ، نقایص تکلمی، راه رفتن در خواب و شب‌ادراری از جمله علل اصلی بروز رفتارهای غیرطبیعی و حتی پرخاشگرانه در کودکان است. حال آنکه فقر مالی، اعتیاد، گذراندن دوره‌های غیراصولی و انواع محرومیت‌های اجتماعی از جمله عواملی است که برخی والدین را به ارتکاب رفتارهای خشونت‌آمیز نسبت به فرزندانشان وا می‌دارد. معمولا کودکانی که به شدت پرخاشگرند، والدینی پرخاشگر دارند. بنابراین در چنین خانواده‌هایی رفتارهای متقابل شرایط بروز رفتارهای پرخاشگرانه، نتیجه ناتوانی کودک در کنترل رفتار خود است که به‌طور طبیعی با تشخیص به‌موقع چنین مشکلاتی می‌توان از بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و اعمال خشونت علیه کودکان به شکل چشمگیری کاست.

انتقال خشونت بین نسل‌ها: یکی از نکات برجسته در خانواده‌های کودکان آزاردیده، انتقال خشونت از نسلی به نسل دیگر است. به این‌ترتیب کودکی که تحت آزار و اذیت والدین قرار می‌گیرد به‌وسیله سازوکارهای روانی بویژه همانندسازی و یا مشابهت با مهاجم به‌تدریج از خود نیز رفتارهای خشونت‌آمیز بروز می‌دهد. به همین شکل این رویه را به فرزندان و نسلهای بعدی منتقل می‌کند. بنابراین کارشناسان معتقدند برای کاهش شمار کودک‌آزاری‌های پرخطر و خشن دستگاه‌های نظارتی و حمایتی باید با بهره‌مندی از نظرات کارشناسان و خبرگان در یک نقطه این چرخه معیوب را قطع کنند.

کمک به انجام ازدواج‌های موفق در سنین مناسب، برخورداری زوجین از شرایط زندگی مطلوب، داشتن شغل مناسب، عدم اعتیاد، حمایت از سوی خانواده، خواهان تولد کودک بدون برخورداری از امکانات تفریحی و ورزشی مناسب برای کودک و خانواده می‌تواند در کاهش پرخاشگری و تحریک عصبی والدین نقش اصلی داشته باشد.

۴) خشونت علیه خود (خودزنی)

رفتار عمومی بدون قصد خودکشی در آسیب‌رساندن به خود، خود‌زنی نام دارد که به‌صورت بریدن یا سوزاندن بدن روی می‌دهد. براساس این تعریف در خودزنی، فرد مایل نیست به زندگی خود پایان دهد. خودزنی به خودی خود یک هدف است و رفتاری است که وحشت ایجاد می‌کند و به‌نظر می‌رسد کاملا غیرمنطقی باشد. متاسفانه رفتار خودزنی کم نیست. طبق برآورد افرادی که خودزنی می‌کنند یا کسانی که به‌طور مکرر به خود آسیب‌ می‌رسانند به میلیون‌ها نفر می‌رسند. این رفتار در هر سال در هر صد هزار نفر به هزار نفر می‌رسد (یک درصد.) خودزنی در بیماران روانی بسیار بیشتر است و از هر بیست نفر یک نفر اقدام به خودزنی می‌کند. یعنی در حدود چهاردرصد. از تمام بیماران بیمارستان‌های روانپزشکی نسبت زنان به مردان در حدود ۳ به ۱ می‌باشد. خودزنی در ۳۰ درصد تمام مصرف‌کنندگان موادمخدر و در ۱۰ درصد معتادان تزریقی که در بخش درمان اعتیاد پذیرفته می‌شوند،‌دیده می‌شود که معمولا در سنین بیست سالگی هستند.

خودزنی معمولا با ظرافت انجام می‌شود نه با زمختی و عموما در خلوت با تیغ، چاقو، تکه شیشه یا آئینه انجام می‌شود. بیشترین محل‌های خودزنی عبارتند از:‌مچ، بازو، ران و ساق پا. صورت، سینه و شکم کمتر موردخودزنی قرار می‌گیرد. اکثر افراد دارای اختلال شخصیت افراد درون‌گرا و مبتلا به مسائل روانی هستند و مصرف الکل و دیگر موادمخدر در بین آنان شایع می‌باشد. بیشتر افرادی که دست به خودزنی می‌زنند اقدام به خودکشی هم دارند. برخی رفتار خودزنی را یک رفتار شبه خودکشی می‌دانند.

۵) خشونت گروهی جوانان (باندهای تبهکاری)

با اینکه بیشترین میزان رفتار گروهی برای بزه در قالب انواع سرقت صورت گرفته اما نیم‌نگاهی به اخبار حوادث نشان می‌دهد جرایمی نظیر توزیع مشروبات الکلی، توزیع و فروش موادمخدر و قاچاق انسان نیز در قالب فعالیت‌های گروهی صورت می‌گیرد. در این کنش جمعی و اشکال متنوع آن کج‌روان جوان افزون بر اینکه یکدیگر را از حمایت‌های مالی برخوردار می‌سازند نیازهای عاطفی و ارزشی همدیگر را نیز برآورده می‌کنند. کارشناسان با دقیق شدن در رفتارهای صورت گرفته در قالب کجروی گروهی جوانان نشان می‌دهند که برآورده شدن این نیازها پشتوانه روانی مهمی برای تقویت و استمرار بخشیدن به رفتارهای یاد شده به‌شمار می‌آید. در یک تحقیق دانشگاهی حضور جوانان و نوجوانان در این‌گونه فضاهای خرده فرهنگی و همراهی و مشارکت آنان در این نوع مناسبات به معنای ابراز پایبندی به الگوهای رفتاری خرده فرهنگ‌های کجروی معرفی شده است. مطالعات جامعه‌شناسان نشان می‌دهد این‌گونه رفتارها گاه با تدارک و مقدمات خاص از قبیل تشکیل دار و دسته، طرح و نقشه و تهیه لوازم و ابزار صورت می‌پذیرد. از جمله نمونه‌های مطرح در این شکل از رفتارها می‌توان به تشکیل دار و دسته‌های بزهکاری در سطح محل یا باندهای خاص منطقه‌ای، کشوری و حتی بین‌المللی اشاره کرد. خشونت گروهی جوانان و نوجوانان ممکن است تحت تاثیر محرکی قوی و هیجان شدید در وضعیتی خاص به شکل غیرمترقبه اتفاق بیفتد. غیرقابل پیش‌بینی بودن این امر منجر به شکل گیری گروه‌های بزهکار در درون گروه‌های نوجوان و جوان می‌شود. کجروی‌های گروهی در میان این عده به شکل جنبشی، احساسی،‌تحریک‌پذیر، آشوب‌طلب، پرتحرک و به همان نسبت خطرناک، عاطفی و اصلاح‌پذیر توصیف شده که توجه محققان و کارشناسان علوم اجتماعی را به خود معطوف داشته است.

● شیوه‌های پیشگیری از خشونت

برای جلوگیری از خشونت در جوانان و نوجوانان مهمترین اصل تشنج‌زدایی از محیط زندگی و تامین نیازهای ضروری و فراموش شده آنان به شکلی که ارضاکننده نیازهای روحی و روانی‌شان باشد. ضروری است که در عین حال روحیه جوانان و نوجوانان همیشه موردتقویت قرار بگیرد و پس از هر شکست به او جرات و اطمینان داد که می‌تواند پیروز میدان باشد. در ضمن باید در نظر داشت برای از بین بردن روحیه خشونت‌بار جوانان نمی‌شود آنان را در محیط بسته ایزوله کرد و خارج از زمینه رشدشان (خانواده، مدرسه و محیط اطراف) در نظر گرفت. اگر این پرخاشگری و خشونت‌ها و... ناشی از نارسایی در مناسبات رفتاری مربوط به هر کدام از این محیط‌ها باشد طبیعتا در مشاوره‌ها باید جدی‌تر به عمق قضایا بنگریم. حال آنکه می‌توان از بعضی روشهای تغییر رفتاری با دارو و درمان استفاده نمود و در مجموع جامع با ارتباط دادن ارزشها با مفاهیم معنوی (تقویت مبانی دینی) این اراده را در جوانان و نوجوانان تقویت نمود.

درخاتمه خاطرنشان می‌سازیم اگر مفاهیمی که مطرح می‌شود در رفتار خودمان قابل لمس نباشد و تبدیل به پند و موعظه گردد هیچ تاثیری بر جوانان و نوجوانان نخواهد داشت. از این رو رفتار ما چراغ راه آینده آنها می‌باشد.

لطف‌الله حشم فیروز، احمد احدی