پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سكوتی نه از سر رضایت


سكوتی نه از سر رضایت

پرستاری تنها تجسم زنی در لباس سفید نیست كه انگشت بر بینی می فشارد و شما را دعوت به سكوت می كند و یا با پرونده ای در آغوش, طول و عرض اتاق بیماران را در كنار یك پزشك می پیماید

پرستاری تنها تجسم زنی در لباس سفید نیست كه انگشت بر بینی می فشارد و شما را دعوت به سكوت می كند و یا با پرونده ای در آغوش، طول و عرض اتاق بیماران را در كنار یك پزشك می پیماید. هرازگاهی كه كتاب یا فیلمی در زمینه بیمارستانهای روانی یا عوارض وحشتناك و غیرقابل بازگشت سوختگی و تصادفات یا جرایم توجه اطرافیانم را معطوف خود می كند در دل می گویم این داستان ها تنها گوشه ای از خاطرات پرستارانی است كه هر روز شاهد این گونه مسائل هستند و پرستاران واحدهای روانپزشكی كه عهده دار مرمت روح های زخمی اند، مسئولیتی بس خطیر و حساس را به دوش می كشند. اغلب بیماران روانی كه دچار اختلال فكر شده و آگاهی شان را از دست داده اند به سختی توسط افراد خانواده و بستگان در این مراكز بستری می شوند و اینجاست كه پرستاران با اجرای دقیق داروها و اجرای سایر روش های درمانی، روزها و هفته ها را به امید درمان به بیمارانشان چشم می دوزند؛ بیمارانی كه می توانند برای خود و دیگران خطرناك باشند.

پرستاران بخش های ویژه چون ICU و CCU كه در محیطی بسته و با نوعی دقت وسواس گونه كار می كنند و میزان مرگ و میری كه در بیشتر شیفت ها اتفاق می افتد، معمولاً خسته و عصبی

می شوند و یا پرستاران حاضر در بخش های سوختگی كه شاهد بدن های سوخته و بی پوست مصدومین هستند و باید در كنار فریادهای جگرخراش بیماران، كار درمان و مداوا را انجام دهند و یا پرستاران بخش اورژانس، كه صدای هر آژیر و یا فریاد كمك خواهی آنان را چون دانه های اسپند از جا می پراند و برای عملیاتی جدید آماده می كند، آیا به راحتی می توان این گونه پنداشت كه همگی پس از مدتی به دیدن جسد، صدای آژیر و فریاد و خون عادت می كنند؟ به عنوان مثال از دانشجویی كه یك دوره كارآموزی چند هفته ای را در بخش اعصاب و روان یا سوختگی طی نموده، می توان توقع داشت كه چون پرسنلی ورزیده و با تجربه در شروع دوره طرح ظاهر شود؟ شایان ذكر است بی اعتمادی برخی از بیماران و همراهانشان به پرستاران كم سابقه موجب رنجش خاطرشان می شود. بارها مشاهده می كنیم كه برخی از بیماران آرام در گوش پرستاران زمزمه می كنند كه اگر ممكن است شما...، نه آن خانم بسیار جوان و كم سابقه. و البته اوقات تلخی های برخی از پزشكان را هم در مواجهه با پرستاران تازه كار باید به این مهم افزود.

ساعت كاری كه به علت درگیری ذهن، تقریباً تمام وقت می شود، از مسائل دیگر پرستاران است. بارها از زبان همكارانم شنیده ام كه چگونه فوت یك بیمار، نگرانی یك مورد خاص و... آرامش را در خارج از ساعت و محیط كارشان از آنها سلب می كند و مسائل شغلی پای در دامان زندگی خانوادگی شان می كشاند. كار در سه شیفت صبح، عصر و شب آن هم به صورت در گردش، مجال یك زندگی منظم و برنامه ریزی شده را نمی دهد.

شیفت های اضافی (اضافه كار اجباری) كه به علت كمبود نیروی انسانی كاملاً متداول و مرسوم است به طرز محسوسی بر این سختی ها می افزاید. مثلاً پرستاری كه پس از گذراندن یك شب كاری باید با اندكی استراحت عصر روز بعد را هم در بیمارستان بگذراند یا گذراندن یك شیفت عصر و شب به هم پیوسته و یا صبح و عصر. جای پرسش است كه آیا بهبود وضعیت اقتصادی (كه آن هم در كشور ما از احیاء نیازهای پایه بالاتر نمی رود) می تواند جبران كننده این سختی های طاقت فرسا باشد؟

این در حالی است كه بسیاری از پرستاران، دوره خدمت سی ساله خود را در شرایطی به پایان می رسانند كه خود از سلامتی بی بهره اند و به علت سختی كار بسیاری از دردهای جسمی از ●سال های اول خدمت آنان را گرفتار

می كنند و شاید همین مسأله باشد كه اغلب تن به بازنشستگی پیش از موعد می دهند. سرپا ایستادن به مدت طولانی و اضطرابی كه با آمدن هر بیمار از راه می رسد، سروكار داشتن با روش های درمانی خاص چون آنژیوگرافی، شیمی درمانی، قرار گرفتن در فضاهای فیزیكی پرتردد و یا بسته و ایزوله و شیفت های اضافی و چند جا كار كردن به علت تأمین معاش، در مدت كوتاهی می تواند هر انسانی را از پا در آورد و همه موارد فوق بر ذمه پرستارانی است كه اغلب خانم هستند، كارهای منزل و رسیدگی به فرزند، همسر و پدر و مادرهایی كه اغلب پیر و ناتوان هستند نیز برعهده آنهاست. واریس، دردهای عضلانی و مفاصل ،میگرن، افتادگی مثانه و از همه مهم تر مسائل روحی پرستاران در خور توجه است. برای ابتلاء به هریك از بیماری های نامبرده نیاز به طی یك دوره كاری بیست و یا سی ساله نیست بلكه می توانند از آغازین ماه های خدمت از راه رسیده و در پایان دوره كاری به اوج خود برسند و در كنار همه مشكلات كاری پرستاران را از ایفای سایر نقش های اجتماعی باز دارد. كه همه این مسائل سبب دور شدن آنها از جمع های خانوادگی، دوستان و سایر محفل های اجتماعی می شود.

بسیاری از افراد جامعه دیدگاهی كاملاً منفی نسبت به كادر پرستاری دارند كه از دلایلشان می توان به جواب های كوتاه، بی پاسخ ماندن سؤال ها و یا عدم رسیدگی مناسب به بیمارشان اشاره كرد. ای كاش همین افراد به جای متهم كردن پرستار و سرزنش او لحظه ای به مكانی كه بیمارشان در آن بستری است نظر كنند.بیمار، پرستار را خانم یا آقایی می شناسد كه تمام اوقات پشت ایستگاه پرستاری نشسته و با تلفن یا سایر همكاران صحبت می كند و پرستار بیمار را فرد قدرناشناس و دردسر سازی می داند. آیا كسی می تواند در پایان یك روز كاری بسیار خسته كننده و سخت، پذیرای ارباب رجوع بوده و پای صحبت همه بنشیند و برخوردی كاملاً منطقی و توام با خوشرویی داشته باشد.

در جامعه ای كه كار مفید آن هر روز كمتر می شود، پرستاران از معدود اقشاری هستند كه با اضافه شدن امر آموزش، مدیریت و درمان هر روز بر بار كاری شان افزوده می شود. پذیرش بیمار و انجام یكسری كارهای درمانی و آموزشی در آغاز، قدم در راه بازتوانی و بهبودی كامل و پیگیری در كنار استفاده از از متدهای جدید در جهت ارتقاء سلامت از اصلی ترین مسئولیت های پرستاران است.

مسائل بیان شده تنها گوشه ای از مشكلاتی است كه در كنار تحمل سختی كار پرستاران مطرح است. پرستاری به عنوان یك حرفه، تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد همان طور كه گفته شد مسئولیت حساس بیماران، پاسخگویی به پزشكان و همراهان كه منتظر شنیدن وضعیت بیمارشان دور ایستگاه پرستاری جمع می شوند و حین مراجعه به منزل هم دست از سر پرستاران برنمی دارند و تمركز روی هماهنگی ها و نظارت ها و... چنان پرستاران را در خود استحاله می كند كه كم كم افراد در چشم او نه به عنوان یك انسان كه به شماره تخت یا نوع بیماری تقلیل می یابند. البته آن را نمی توان به پای بی تفاوتی یا بی عاطفگی گذاشت بلكه تراكم كار و عوض شدن سریع اسامی بیماران را در این امر نباید نادیده گرفت.

متأسفانه در فرآیند خصوصی شدن پرستاری، برخی از پرستاران با لیسانس پرستاری مجبور هستند برای داشتن كار و درآمد ماهیانه و با حقوق ماهانه اندك بدون هیچ نوع درآمد دیگری و با تحمل هر نوع مسئولیتی كه به عنوان یك پرسنل ثابت به ایشان داده می شود استخدام شوند و انجام وظیفه نمایند. البته و صد البته هرگز هیچ پرستاری كارش را با توجه به میزان درآمدش تنظیم نمی كند. اما آیا در صورت رفع مشكلات و وجود آرامش هر كاری با دقت بیشتری انجام نخواهد شد؟ یكی از مسائل مهم و البته نادیده گرفته شده این حرفه، تجرد پرستاران است كه تاكنون هیچ نوع پژوهشی در باره آن صورت نگرفته است. بسیار شنیده ام كه افراد برخورد پرستاران با پزشكان و بالا رفتن سطح توقعات را دلیل این موضوع می دانند. شاید بد نباشد به بسیاری از مسائلی كه به طور مستقیم و غیرمستقیم به این مسأله دامن می زنند اشاره ای مختصر نماییم:

۱ - افسردگی و خستگی ناشی از كار و بحران ناشی از آن

۲- دوره دو ساله طرح كه بلا فاصله پس از پایان تحصیل آغاز می شود و فرد را به خود مشغول می كند

۳- ساعت كاری نامنظم كه خستگی ناشی از آن در بسیاری از مواقع رابطه فرد را با اجتماع تحت تأثیر قرار می دهد ۴- امكان انتخاب كردن و انتخاب شدن در این شغل كم است. مثلاً یك خانم معلم به راحتی می تواند در معرض دید قرارگرفته و با توجه به ساعت كاری مشخص روزانه اش مدنظر گرفته شود و در فضایی آكنده از آرامش برای انتخاب سنجیده شود و با موقعیت پرستاری كه مجبور است، برای انجام كار مرتباً تغییر موضع دهد و بحران هایی كه پشت هم از راه می رسند متفاوت است و البته مراجعین هراسان و دردمند و مضطرب و نوع درگیری كه برای پرستاری رقم می زند فرصت این را نمی دهد كه كسی برای خواستگاری و یا آشنایی پاپیش بگذارد.

۵ - مسائل و مشكلاتی كه افراد مطرح می كنند و عدم تمایل خود به ازدواج با این گروه را به آن نسبت می دهند از این قرار است: بسیاری از مردان ایرانی از این كه همسرانشان شب ها سر كار بروند سرباززده مگر عده ای كه خود هم دارای حرفه ای چنین باشند. به طور كلی دیدگاه سنتی به خانواده اجازه استقبال از چنین حرفه ای را نمی دهد.

هرآنچه كه در باره پرستاری به عنوان یك حرفه و مشكلات گفته شد گوشه ای از این تابلوی هزار رنگ و هزار پهلوست. اما باید اقرار كنیم كه بالاترین مزد همان كلمه تشكر آمیز و لبخند از روی رضایت و انبساط چهره ای است كه در نتیجه التیام درد ، ده ها بار در روز نصیب پرستاران می شود.

نگاه توام با شادی پیرمردی كه از روی رضایت خاطر به ما می نگرد، درد خستگی و كم درآمدی را آنچنان می كاهد كه ناخودآگاه برای رسیدگی به كار بیماری دیگر آماده می شویم و خرسندیم كه پرستاری از اشرف مخلوقات برعهده ما نهاده شده و این لیاقت و شایستگی كه همراهی با دردمندان، افراد نگران و مضطرب را داشته باشیم و خدمت به انسانها متعلق به كسانی است كه خداوند دوستشان دارد .

مرضیه زمردی