دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

درسی که باید از احترامی آموخت


درسی که باید از احترامی آموخت

احترامی, استاد بی بدیل طنز جامعه امروز بود که بی شک مرور آثارش و توجه به ویژگی های آن, می تواند برای علاقه مندان به طنز راهگشا باشد

احترامی، استاد بی‌بدیل طنز جامعه امروز بود که بی‌شک مرور آثارش و توجه به ویژگی‌های آن، می‌تواند برای علاقه‌مندان به طنز راهگشا باشد. مهم‌ترین ویژگی احترامی که باید از آن درس گرفت در تلقی او نسبت به طنز به‌عنوان یک هنر آوانگارد ریشه دارد. احترامی اعتقاد داشت که طنز باید از نظر فرم و نگاه، پیشرو باشد و فراتر از جامعه حرکت کند.

از این‌رو، از سویی دغدغه نوآوری، نوجویی، در جا نزدن و نماندن داشت و از سوی دیگر، نویسنده‌ای فرمگرا بود و دغدغه ارائه اثری ادبی فراتر از سطح سلیقه عامه را داشت. این بود که هیچ‌گاه به تکرار نرسید و حتی از خودش هم تقلید نکرد. بسیاری از طنزنویسان وقتی به سبک خاص خود دست پیدا می‌کنند درجا می‌زنند. در همان سبک می‌مانند و قالب‌هایی را که تا آن زمان ساخته‌اند به کرات به‌کار می‌گیرند. سبک‌ها و قالب‌های جدید می‌آیند و می‌روند و اینان همچنان سرگرم تکرار خویشند. این است که طی زمان تازگی و طراوت قلم خود را از دست می‌دهند.

بسیاری از نشریات یا ستون‌های طنز نیز دچار این آفت می‌شوند: از تحولات زبانی جامعه جا می‌مانند و نمی‌توانند میان پویایی قالب و زبان نشریه یا صفحه طنز و شتاب حرکت‌های جامعه، هماهنگی ایجاد کنند. این است که توان جذب و حفظ مخاطب خود را طی زمان از دست می‌دهند. احترامی به‌خاطر تاکیدی که بر آوانگارد بودن طنز داشت، مدام در کار آزمایش و سنجش راه‌های نو و گشودن دریچه‌های تازه در طنزآوری بود. در عین حال، فراتر از التهابات زمانه، غوغاها و جنجال‌های معمول روز حرکت می‌کرد یعنی بیش و پیش از اینکه دغدغه ارتباط با مخاطب را داشته باشد و در انتخاب فرم و زبان اثر در پی پاسخگویی به «خواست مخاطب» باشد، دغدغه یافتن راه‌های نو و آزمودن مسیرهای تازه در «طنز» به‌مثابه یک اثر ادبی را داشت. او مصداق ویژگی مهمی بود که اوژن یونسکو در تعریف هنرمند آوانگارد ارائه می‌دهد: «نویسندگان، هنرمندان و متفکران معتقدند که به زمانه خودشان تعلق دارند، هنرمند انقلابی (آوانگارد)حس می‌کند که حرکتش بر خلاف جهت حرکت زمانه است.» این ویژگی باعث می‌شد که از طنز ژورنالیستی (به مفهوم مصطلح آن) فاصله بگیرد و در عرصه کار روزمره مطبوعاتی (در ملتهب‌ترین شرایط زمانی)نیز کارهایی ماندگار با ارزش‌های ادبی خلق کند.

نگاه کوتاهی به کارنامه ادبی منوچهر احترامی در همکاری با نشریات توفیق،کشکیات (ضمیمه تهران‌مصور)، نامه آهنگر، فردوسی، رفتگر، بامداد، درنگ و گل‌آقا، گویای همین روحیه نوجویی است اگرچه آثار او طی همین مسیر نیز به‌طور طبیعی با افت‌و‌خیزهایی همراه بود: از آزمایشگری‌های اولیه او در توفیق برای دستیابی به سبک خاص که بگذریم، گاه متناسب به نیاز زمانه درصدد پاسخگویی به خواست مخاطب برآمده و آثاری متناسب با ذوق مخاطب می‌آفریند. (در مجله فردوسی و روزنامه نامه آهنگر) ولی بی‌شک آنچه آثار او را از ابتدا تا انتها به هم پیوند می‌دهد، تلاش او در دنبال کردن طنز فراتر از تفنن‌های معمول است. تنوع حیرت‌انگیز قالب در آثار احترامی، از قالب‌های مدرن گرفته تا قالب‌های کلاسیک، از نظیره‌نویسی فرهنگ شفاهی و ادبیات عامه گرفته تا فابل‌نویسی، گویای این امر است.

جالب آنکه بخش مهمی از این آثار در زمانی آفریده شده‌اند که در دوره تب و تاب و بحران سیاسی به‌سر می‌بردیم. شاهد این مدعا آثاری است که او در سال‌های پرالتهاب پایانی دهه ۵۰، در روزنامه بامداد در نظیره‌نویسی ادب عامه و ادبیات کلاسیک (هذا کتاب مستطاب رموز الاجنه، هذا کتاب مستطاب تعبیر خواب، تذکره‌الاغنیا و...) نوشت. آنچه احترامی را قادر ساخت که بتواند در شرایط گوناگون زمانی در دام روزمرگی نیفتد، برخورداری او از پشتوانه اطلاعات ادبی اعم از ادبیات نو وکلاسیک بود.احترامی به جوانان توصیه می‌کرد: «بخوانید و زیاد بخوانید که دانایی، توانایی می‌آورد» که این خود مصداق عملی این پند بود. از سوی دیگر،او در طنز، صاحبنظر و اندیشه بود و طرحی مشخص برای کار داشت، دقیق می‌نوشت و به‌اصطلاح «شلخته‌نویس» نبود. برای مثال، رمز ماندگاری و توفیق آثار کودک او، برخورداری از طرحی روشن، مشخص و نگاهی مبتنی بر تحلیل از کار است که این نگاه با پشتوانه‌ای از اطلاعات حاصل از چنددهه تحقیق در زمینه ادبیات شفاهی و کتبی عامه گره خورده بود. او در مصاحبه‌ها با برشمردن ویژگی‌های این بخش از آثار خود نشان می‌دهد که چه طرح روشن و مشخصی برای کار داشته است.

آنچه در چند مصاحبه در بیان ویژگی‌های این بخش از آثارش روی آن تاکید کرده، اینهاست: سادگی سوژه، برکناری اثر از گره‌اندازی‌های پیچیده، نرمی، ظرافت و معمولی بودن سوژه، استفاده از نوعی ادبیات کودک با تم گسترش یابنده که جزو ادبیات شفاهی حساب می‌شود و او از آغاز همکاری با توفیق روی آن کار کرده است، عدم تحمیل ریتم بر کلمات و حفظ ریتم کلامی، پرهیز از استفاده از لغات ثقیل، استفاده از ریتم ترانه، استفاده از کلام‌های شکسته و مخابره‌ای، استفاده از لهجه تهرانی که بی‌شناسنامه‌ترین کلام مخابره‌ای است و برآیند تمام لهجه‌هاست و... احترامی طنز را جدی می‌گرفت، نگاهی که ما در هر شرایطی سخت به آن محتاجیم...

رویا صدر

طنزنویس و پژوهشگر طنز

نویسنده کتاب‌های تحقیقی «برداشت آخر» و« ۲۰ سال با طنز » درباره طنز مطبوعاتی ایران