با تو عمری​ بی تو هرگز

در خانه باز شد و مرد داخل آمد زن برخلاف همیشه که به استقبال می آمد از جایش تکان نخورد و از همانجا که نشسته بود و داشت سر دخترش را شانه می کرد سلام کرد و احوال پرسید

در خانه باز شد و مرد داخل آمد. زن برخلاف همیشه که به استقبال می‌آمد از جایش تکان نخورد و از همانجا که نشسته بود و داشت سر دخترش را شانه می‌کرد سلام کرد و احوال پرسید.

مرد برخلاف همیشه که استقبال زن را عادی تلقی می‌کرد و خودش را زیاد هیجان‌زده نشان نمی‌داد به زن توجه کرد و به سمت او رفت و کنارش نشست و در حالی که شانه را از دستش می‌گرفت تا خودش سر دخترک را شانه کند بوسه‌ای به موهای دخترش زد و گفت: عزیزم حالت خوبه؟ دستت درد نکنه امروز خیلی زحمت کشیده‌ای. بوی غذایت هم توی پله‌ها پیچیده.

راستش را بخواهید همه چیز هم مثل همیشه بود. خانه مرتب مثل همیشه و غذا حاضر مثل همیشه، اما یک قدم عقب‌نشینی در رابطه با تقاضای بیشتری پاسخ داده شده بود.

گویا قانون عرضه و تقاضا فقط در اقتصاد نیست و آن را به روابط عاطفی هم می‌شود تعمیم کرد.

اگر قرار باشد رابطه‌های زناشویی را کمی سیاستمدارانه‌تر دنبال کنید می‌توانید از دستورالعمل‌های زیر کمک بگیرید و تجربیات خود را نیز به آنها بیفزایید که قانون عرضه و تقاضای بازار محبتتان بر مدار تعادل بماند.

● در برنامه‌ام برایت جا باز می‌کنم

این مکالمه برایتان آشنا نیست؟

آقا یک برنامه‌ بچین آخر هفته با هم برویم بازار مبل.

این آخر هفته که وقت ندارم ولی شاید بتوانم هفته دیگر یکی دو ساعت وقت بذارم.

آقا موافقی امشب زودتر بیایی با هم برویم جشنواره؟

امشب که اصلا نمی‌توانم. روی من حساب نکن. خودت با خواهرت و بچه‌ها بروید.

.....

!!!!

این سبک مکالمه وقتی رخ می‌دهد که در خانه هم با وقت نگذاشتن برای صحبت مشترک یا کمک‌نکردن در کارهای خانه ادامه می‌یابد و معنی‌اش این است که قانون عرضه و تقاضا به هم ریخته و شما فقط تقاضا می‌کنید و به همین دلیل میزان عرضه کاهش یافته است. پس وقت آن است که شما هم میزان تقاضا را کاهش دهید و کفه را به نفع خود سنگین کنید.

سر خود را شلوغ کنید. هیچ‌وقت نباید طوری نشان دهید که انگار نشسته‌اید کنار تلفن و منتظر زنگ او هستید.

بیرون بروید، با دوستانتان معاشرت کنید، سرگرمی برای خود داشته باشید و گاهی هم اعلام کنید که وقتتان خیلی پر است. به زودی می‌بینید که مساله برعکس می‌شود.

● من دلخور نیستم

ـ چرا دیر آمدی؟ چرا فراموش کردی؟ چرا نخریدی؟ چرا متوجه تغییر من نشدی؟.... اینها را ما زنها می‌گوییم و جوابش چیست؟

ـ وای... تو مد‌ام غر می‌زنی و توقع زیادی داری. از هر چیزی می‌رنجی و نمی‌دانم با تو چه کار کنم.

بیایید به جای این کار ناراحتی خود را پنهان کنید و نشان دهید که دیگر برایتان مهم نیست.

بدتر از همه این که به یادش بیاورید اوایل ازدواجتان همه این کارها را می‌کرد و حالا نمی‌کند. با این کار او را به غیرطبیعی بودن متهم می‌کنید در حالی که عادی‌شدن هر چیزی در اثر تکرار طبیعی است.

مثلا کمترشدن تماس‌های تلفنی نشان‌دهنده محبت عمیق و اعتماد به عشق متقابل است.

● اول خودم را دوست دارم

اگر از آن دسته خانم‌ها هستید که مقابل همسرتان می‌ایستید و می‌پرسید: «چرا مرا مثل سابق دوست نداری؟ من چاق و زشت شده‌ام!» باید گفت کفه خودتان را بشدت سبک کرده‌اید. اول از همه خود را آراسته و موقر نگه دارید و سپس خودتان را چنان که هستید دوست داشته باشید. اگر چنین نباشد قافیه را باخته‌اید.

لباسی بپوشید که خودتان از آن خیلی خوشتان می‌آید و احساس می‌کنید جذاب می‌شوید. وقتی خودتان احساس جذاب‌بودن کنید، مطمئن باشید در ظاهرتان تاثیر می‌گذارد.

● بانوی زیبای تو

زن باید زیبا باشد فرقی نمی‌کند بیست ساله باشد یا هشتاد ساله. کاری کنید که همسرتان همیشه وجه تمایزی بین شما و زنی که دچار روزمر‌گی شده است بیابد و همیشه شما را در بهترین وضع سن و سالتان ببیند.

خیلی باید از رابطه‌تان بگذرد تا بگذارید شما را در لباسی معمولی یا بدون آرایش ببیند، اما آن وقت هم باید این وضع یک وضع عمومی نباشد.

● گزینه اول

همیشه اولین گزینه همسرتان بمانید. او را به آرامش‌بخشی، زیبایی، سلیقه، ظرافت و درایت خود وابسته نگه دارید و با اعمال منحصر به فرد خود بدون به رخ کشیدن به او بقبولانید که شما اولین و آخرین گزینه مناسب برای او هستید.

با تحسین کردن او و نگاه‌های تحسین‌آمیز، احساساتش را شکوفا کنید، اما در عین حال به او فضای کافی بدهید که در خلوت خود بیاساید و کارهای مورد علاقه‌اش را بکند و دلش برای در کنار شما بودن تنگ شود.

با رفتار خود کاری کنید که بدون این که حتی از او بخواهید، شما را بخواهد و همیشه دنبالتان باشد و خودش دور دوستانش را خط بکشد و روابطش را به زمان‌ محدودی کاهش دهد.

فقط کافی است دختری با اعتمادبه‌نفس به نظر برسید و طوری وانمود کنید که خیلی به حضور او نیاز ندارید.

اگر یادتان بیاید اول ازدواج هم چنین بوده‌اید.

ماندانا ملاعلی