جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
مجله ویستا

مراحل رشد اخلاقی کودکان


مراحل رشد اخلاقی کودکان

چه کسانی در مواجهه با کیف پول, آن را برمی دارند

در کوچه‌ای قدم می‌ زنید، ناگهان جلوی پای خود کیف دستی بزرگی می‌بینید. به اطراف نگاه می‌کنید بلکه صاحب آن در همان حوالی باشد، اما هیچ‌کس دیده نمی‌شود. کوچه کاملا خلوت است...

با خود می‌گویید کیف را باز کنم شاید اطلاعاتی از صاحب کیف در آن باشد. کیف را باز می‌کنید. پر است از بسته‌های دلار و یورو و کیسه‌هایی که از سکه‌های طلاست. ۵۰۰ هزار دلار، ۲۰۰ هزار یورو و حدود ۳۰۰ سکه طلا، اما هیچ اطلاعاتی از صاحب کیف وجود ندارد. هنوز هیچ‌کس دیگر در کوچه دیده نمی‌شود. با خود می‌گویید صاحب کیف چه کسی می‌تواند باشد؟ مطمئنا یک فرد درمانده و نیازمند نیست. کدام فرد نیازمندی است که در کیف دستی خود نزدیک به ۲ میلیارد تومان پول داشته باشد؟ حتما آنقدر پول دارد که حتی زحمت جستجو برای کیف گمشده را هم به خود نمی‌دهد. سپس به وضع خود فکر می‌کنید؛ ماهی ۶۰۰ هزار تومان حقوق، ۳۰۰ هزار تومان اجاره، مخارج بچه‌ها، دانشگاه آزادتان که به علت نداشتن هزینه آن را دنبال نکردید، اتومبیلی که هیچ‌وقت نتوانستید بخرید و... وسوسه‌ها آغاز می‌شود.

وسوسه‌ها آغاز می‌شود: «اگر کمی از این پول‌ها را بردارم خیلی از مشکلاتم حل می‌شود، به جایی هم برنمی‌خورد، یک مقدارش هم را به چند نفر از افراد نیازمند می‌دهم. اگر با برداشتن مقداری پول گناهی کرده باشم، با ثواب بخشیدن قسمتی از آن به افراد نیازمند سر به سر می‌شود.» سپس فکر دیگری به ذهنتان می‌رسد: «نکند اصلا این کیف پول را مخصوصا در این نقطه خلوت رها کرده‌اند تا فرد نیازمندی آن را پیدا کند و بردارد!»، «چه کسی مستحق‌تر از من پیدا می‌شود که عمری را با درستکاری گذرانده‌ام و صورتم را با سیلی سرخ کرده‌ام حتما این کیف پول پاداش آن درستکاری‌هاست.»

نگاهی به اطراف می‌اندازید. هیچ‌کس نیست! دست می‌برید در کیف را ببندید و آن را بردارید که ناگهان ندای وجدان به سراغ?تان می?آید: «مرد حسابی، اگر در اطراف تو عابری نیست که موضوع را ببیند، آیا خدا ناظر بر اعمال تو نیست؟» دستتان شل می‌شود، کیف از دستتان می‌افتد، اما فکر دیگری به ذهنتان می‌رسد: «شاید اصلا خدا این کیف را سر راه من قرار داده است تا مشکلاتم را با آن حل کنم!» ما شما را با اندیشه‌هایتان و با آن کیف تنها می‌گذاریم تا ببینیم چه می‌کنید و اکنون به این موضوع می‌پردازیم که چه کسی کیف را به چه منظوری برمی‌دارد و چه کسی اصلا به این کیف نزدیک نمی‌شود و آن را برنمی‌دارد.

● مرکز ثقل وجدان شما کجاست؟

کسی که از نظر وجدانی در مرحله احساس شرم است، اگر فکر کند دیگران متوجه نمی‌شوند کیف را او برداشته، این کار را انجام می‌دهد زیرا مرکز ثقل وجدان او بیرون ذهنش است و اگر دیگران از عمل او آگاه نباشند، او هم احساس شرمساری نمی‌کند اما در کسی که مرکز ثقل وجدان در ذهن او جای دارد و احساس گناه شکل گرفته است، این امکان وجود ندارد که کیف را بردارد زیرا به او احساس گناه دست می‌دهد که از شرم بسی قوی‌تر است. برحسب اینکه افراد در مواجهه با کیف پر از پول و طلایی که وصف شد، چه رفتاری نشان دهند می‌توان مراحل رشد اخلاقی آنها را حدس زد.

● مراحل رشد اخلاقی در کودکان

در نخستین مرحله رشد اخلاقی که نام سوگیری اطاعت و تنبیه به آن داده‌اند، کودکان تا ۶ سالگی کارهایی را که باعث تنبیه می‌شود، بد می‌دانند و هرچه که بزرگسالان منع و تنبیه نکنند، مجاز. قضاوت اخلاقی آنها بر پایه نتایج است و نه بر پایه نیات. مثلا در پاسخ به این پرسش که پسری در غیاب مادر ظرف شیرینی را که دور از دسترس در بالای کمد قرار داشته برداشته اما ظرف افتاده و پسر دیگری حین کمک به مادر برای شستشوی ظرف‌ها باعث شکسته شدن ۵ ظرف شده، کدام‌یک کار بدی کرده‌اند؟ کودک تا ۶ سال پاسخ می‌دهد دومی کار بدی کرده زیرا باعث شکستن ۵ ظرف شده و مادر حتما او را تنبیه کرده است.

حدود ۶ سالگی، تحولی کیفی در رشد اخلاقی به‌وجود می‌آید و کودکان به نیات هم توجه می‌کنند اما این کار را با توجه به منافع خود انجام می‌دهند. آنها متوجه می‌شوند بیش از یک جنبه در هر موضوع وجود دارد اما این کار را به روشی مصلحت‌جویانه انجام می‌دهند. مثلا در مورد معمای کیف پر از پول، کودکان ۶ تا ۸ ساله عموما این‌طور پاسخ می‌دهند که اگر فرد یابنده کیف نیاز مالی ندارد، بهتر است بکوشد کیف را به صاحب آن برگرداند اما اگر خود او نیاز به پول دارد، می‌تواند آن را بردارد.

پاسخ کودکان مرحله اول به این پرسش این است که فرد یابنده نباید کیف را بردارد زیرا تنبیه می‌شود. در مرحله سوم رشد اخلاقی، رفتارها برمبنای نیات تعریف می‌شود و نوجوان که اکنون حدود ۱۰ تا ۱۲ سال دارد، تصویری از رفتار خوب و رفتار بد را بر پایه کلیشه‌های اجتماعی در ذهن دارد، بنابراین چنین پاسخ می‌دهد: «او نباید محتویات کیف را بردارد بلکه باید سعی کند صاحب آن را بیابد و ضروری است در آن کوچه به همه خانه‌ها سربزند و سوال کند و اگر به این ترتیب او را نیافت، باید در روزنامه آگهی بدهد تا صاحب کیف پیدا شود.» از حدود ۱۴ سالگی، نوجوان وارد مرحله چهارم رشد اخلاقی می‌شود که در آن دیدگاه نظم اجتماعی و قانونی که نباید نقض شود، مسلط است. در این مرحله نوجوان می‌گوید: «فرد باید یافتن کیف را به مقامات مسوول (از جمله کلانتری) اطلاع دهد و صورتجلسه را نیز حتما امضا کند تا مبادا حقی از کسی ضایع شود، اما شخصا نباید به جستجوی صاحب کیف برود و این موضوع که صاحب کیف چه نوع فردی است، هیچ تاثیری در قضاوت او نمی‌تواند داشته باشد.» البته رشد اخلاقی مراحل دیگری هم دارد اما در مورد موضوع یافتن کیف پر پول، دیدگاه مراحل بعدی با مرحله چهارم تفاوتی کلی ندارد، مگر اینکه مساله مرگ و زندگی در کار باشد. موضوع مهم آن است که همه افراد، همه مراحل رشد اخلاقی را پشت سر نمی‌گذارند و برحسب وضعیت سرشتی و آموزش دینی و اخلاقی ممکن است به مراحل بالا برسند یا حتی در همان مرحله اول متوقف شوند و به همین دلیل است که در بزرگسالان دیدگاه‌ها و رفتارهای متفاوت درباره یافتن کیف پر پول وجود دارد.

دکتر فربد فدایی

مدیر گروه روان‌پزشکی، دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی