پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
آدم هایی کوچک با کاراکترهای بزرگ
![آدم هایی کوچک با کاراکترهای بزرگ](/web/imgs/16/143/6em0i1.jpeg)
فیلم مستند و جدید «بچهها» (کودکان) یک ابتکار ناب و جالب در سینمای دنیا است. این فیلم فرانسوی به ظاهر یک خط ساده و ابتدایی و بدیهی را تعقیب میکند و در نگاه نخست چیز خاصی در آن نیست اما در همان نگاه سهل و آسان نیز توانسته است زندگی جالب و بیپیرایه بچهها را به تصویر بکشد و جذابیت نوزادان را دوچندان کند و از زیباییهایی بگوید که برای بینندگان به سبب اشتغالات کاریشان و معطوف بودن حواسشان به سایر امور زندگی روزمره، تا قبل از دیدن این فیلم احتمالاً پنهان مانده است.
«بچهها» زندگی اولیه ۴ کودک را در نقاط مختلف جهان نشان میدهد. در ابتدا تولد آنها را میبینیم و سپس رسیدگی به آنان و رشد تدریجیشان را و زمانی کار را پایان میدهیم و با این بچهها خداحافظی میکنیم که قادرند اولین قدمهای خود را بردارند و راه بروند. به این ترتیب ما با جذابترین بخش زندگی این بچهها مواجهیم و حدود ۵/۱ سال از زندگی آنها را به طور فشرده و در کمتر از ۹۰ دقیقه میبینیم. امتیاز و اسلحه مهم این فیلم نیز همین سادگی و موجزگویی است. حتی اگر پدر یا مادر نشده و هیچ یک از این موارد را شخصاً تجربه نکرده باشید، این فیلم میتواند چنان شما را به وجد آورد که قطرات اشک از چشمتان سرازیر شود و از تماشای کشف زندگی توسط این کودکان لذتی ناب را در خود حس کنید و توسط آنها جادو شوید.
● صمیمی و حقیقی
زندگی بچهها شیرین و پرشکوه است و فیلم «کودکان» توانسته است این حس و حال را به بهترین شکل در خود ثبت و ضبط و برای تماشاگران قابل رؤیت کند. برخی دقایق و سکانسهای این فیلم به قدری صمیمی و عین حقیقت و نشانگر زندگیهای عادی و رایج کودکان و وابستگان آنها است که بیننده از خود میپرسد چه شده است که خانوادههای این کودکان اجازه دادهاند این گونه زندگی ۲۴ ساعته بچههای دلبندشان بر روی نوار فیلم حک شود. قدر مسلم این که اینجا خبری از تظاهر و کارهای تصنعی نیست و ما فقط زندگیهای حقیقی و طبیعی را تعقیب میکنیم و چون بر روی بچهها متمرکز شدهایم این زیباییها است که جلوهگری میکند و نه تندیهای زندگی بزرگسالان و لشکرکشیهای رایج در غرب و جنگهای روانی و فیزیکی که دولتهای زورگوی غربی هر سال به مردم سایر کشورها تحمیل میکنند.
● از نامیبیا تا مغولستان
کارگردانی «کودکان» با توماس بالمس فرانسوی است و با هنر او و دستیارانش همانطور که پیشتر آمد چهار کودک متفاوت و زندگیهای آنان در چهار نقطه مجزا از جهان را نظاره و در مورد آنها کسب اطلاعات میکنیم. یکی از آنها بونجائو نام دارد که در کشور آفریقایی نامیبیا چشم به جهان گشوده است. دومی بچهای به اسم ماری و مستقر در توکیوی ژاپن است. سومی دختر دیگری به نام هتی که در سانفرانسیسکو امریکا زندگی میکند و چهارمی تنها پسربچه ماجرا و کودکی به نام بایار زارگال که به مغولستان تعلق دارد و به نظر میرسد که از هر ۳ کودک دیگر جذابتر است و اوست که توجه بیشتری را جلب میکند.
بالمس بدون آن که صدای یک قصهگو را به طور دائمی روی تصاویر بگذارد و از Narration به عنوان سیستمی برای تشریح ماجرا بهره گیرد همه چیز را به شکلی آسان فراروی ما میگذارد تا شرایط را ببینیم و از چند و چون زندگی این بچهها مطلع شویم و رشد تدریجی و مهمتری از آن زندگی روزانهشان را ببینیم. در این سیستم حتی به زیرنویس و وسایل و طرق دیگر اطلاع رسانی نیز نیازی نیست زیرا هر آن چه میبینیم کارهای عادی نوزادان و بچهها در یک سال و اندی اول تولدشان است.
آنها به هر بهانهای زیر گریه میزنند، غذا میخورند، نگاه میکنند، ذوق زده میشوند، با درآوردن صداهای مختلف به خیال خود حرف میزنند، انتظار دارند و والدینشان دائماً با آنها بازی کنند. هر لحظه اراده کنند به خواب میروند و در نهایت و در سکانسهای آخر فیلم و پس از این که اکثر بینندهها به هر یک از خصائل آنها خو گرفته و به آنان دل بستهاند، شروع به راه رفتن میکنند و بیش از پیش وارد مسیر زندگی میشوند. لابد تأیید میکنید که در این روند آنقدرها هم به حرف زدن و دیالوگ و چیزهایی از این دست نیاز نیست.
● چرا اتلاف وقت؟
در عین حال توماس بالمس ریسک بزرگی را انجام داده زیرا این خطر وجود دارد که برخی بزرگسالان در وسط فیلم از فلسفه ساخت یک فیلم بلند ـ ولو مستند ـ در مورد مسئله فوق به شک بیفتند و از دیدن مکرر صحنههای بدیهی ـ ولو شیرین ـ خسته شوند و بپرسند آیا واقعاً ارزشاش را داشته که فیلمسازان این همه وقت و فکر خود را مصروف نمایش زندگی کودکانی کنند که ما فقط در طول مدت (۸۲دقیقه) این اثر مستند با آنها آشنا میشویم و سپس برای همیشه از دنیای زندگی عادی آنها خارج میشویم و آنها را دیگر تا آخر عمر نمیبینیم. برخی تماشاگران و بخصوص آنها که پدر و مادر نشدهاند و شاید به زندگی مشترک معتقد نباشند، بیش از سایرین به فلسفه ساخت این فیلم و زیرپایههای آن شک و نسبت به آن بیمهری میکنند.
حتی اگر این هم نبود میشد این را یک ایراد دانست که «بچهها» فاقد یک خط داستانی کلی است، پیوستگیای جز آن چه گفتیم و چیزی فراتر از زوم کردن روی زندگی اولیه چند کودک ندارد و بسیار آسان از یک بچه به نزد کودک بعدی میرود و سپس مجدداً به خانه بچه دیگری قدم میگذارد و زندگی بعدی را توضیح میدهد و این دور تسلسل را تا پایان استمرار میبخشد. ممکن است عدهای ایراد بگیرند که «کودکان» به جز همین خط و نکته کلی معلوم نیست که چه میخواهد بگوید و اگر تنها خواستهاش همین نکته است چرا این همه اتلاف وقت بر سر آن؟
مخالفان این طرز فکر و موافقان فیلم «بچهها» نظر دیگری دارند و میگویند این گونه فیلمها به یک قصهگویی رایج در کارهای فیچر (داستانی) نیاز ندارند و زبانشناسی زبانی بینالمللی است و هر نکته آن را با همان تصویر ساده میتوان دریافت و وقتی مادری کودکش را در آغوش میگیرد، چه آن جا صحرای آفریقا باشد و چه یک زندگی نیمه مرفه در ژاپن، هدف مشخص و یکسان است و توضیحی اضافه بر آنچه در تصاویر بالمس مشاهده میشود، مورد نیاز نیست.
● صدای نگران
در عین حال تفاوتهای موجود در زندگی این کودکان به بیشترین حدی است که میتوان تصور کرد. در مغولستان وقتی بایار زارگال شروع به حرکت با چهار دست و پا میکند و وارد محوطه بیرونی خانهاش و مزرعه روبهرو میشود همه آرام میگیرند و حتی گله گوسفندها و حیوانات خانگی کنار میکشند و توگویی میدانند این بچه به چه چیزهایی نیاز دارد و در درجه اول باید دور و بر او را خالی کرد تا راحت حرکت کند و هیچ خطری متوجه او نشود. زمانی که بونجائو خم میشود تا از آب موجود در برکهای کوچک در نامیبیا آب بنوشد. ناگهان صدای ناله و هشدار زنان و مادران حاضر در سالنهای سینما بلند میشود که میخواهند تذکر بدهند این آب احتمالاً آلوده است و نوشیدن آن بیماریزا خواهد بود و با نگاه نگران خود میپرسند که چرا در نامیبیا کسی نیست که این را بفهمد و مانع از کار این کودک زبان نفهم شود؟!
در سانفرانسیسکو وقتی مادر هتی او را به یک جلسه آوازهخوانی زنان میبرد، وی چهار دست و پا فرار میکند و به سمت در خروجی میرود و این کار عاقلانهای است که تماشاگران نیز با آن همراهی و هتی را بابت آن تحسین میکنند. ماری در ژاپن نیز در اتاق خود به این نکته میاندیشد که چطور عروسکهای کوچک خود را در مسیر حرکتش بچیند و یا چگونه از بلوکها و سدهایی که پدر و مادرش در این مسیر به وجود آوردهاند تا او بعضی چیزها را نشکند و یا برای خودش تولید دردسر نکند، عبور نماید.
آنچه فیلم بالمس میگوید این است که ما آدمهایی بسیار کوچک اما با کاراکترهایی بزرگ را پیش رو داریم و آنچه سبب موفقیت فیلم او میشود، در درجه نخست حرکات جذاب کودکان و کارهای توأم با سادهدلی آنان است که برای اغلب بزرگان شیرین و موجد زیبایی است. بالمس به خوبی توانستهاست این زیباییها و جذابیت ها را در چارچوب فیلمش به نمایش بگذارد و از آنجا که با خانواده چهار کودک مورد بحث ماهها قبل از تولد آنها قرارداد همکاری بسته بود، توانسته است کارش را به شکل دلخواه و آن طور که لازم بوده، انجام بدهد.
● از درون ۵۰۰ ساعت
وی به واقع اکثر صحنههای فیلم را خودش گرفته و فیلمبردار خود او بوده و ظاهراً بیش از ۵۰۰ ساعت فیلم از این طریق حاصل آمده و او سپس از درون آن دست به انتخاب زده و زواید و صحنههایی را که فقدانشان لطمهای به فیلم نمیزده حذف کرده و فقط بهترین قسمتها را و آنچه را که بیشتر در خدمت اهدافش بوده گزینش کرده و در چارچوب فیلمش قرار داده است. موسیقی متن این فیلم که کار برونو کولاییز است و قدری بیش از چیزهایی است که معمولاً یک کار مستند میطلبد، بر جذابیت «کودکان» میافزاید و تمامی بساطی که گفتیم بهانهای است تا بالمس محیط و فضای زندگی در چهارگوشه جهان را به تصویر بکشد و از ویژگیهای آن بگوید.
از دشتهای آرام در هوای معتدل مغولستان گرفته تا چادرهای برپا شده در صحرای حرارت زده نامیبیا. در شرایطی که زندگیهای ماشینی امروز و دور از خانه بودن پدر و مادرها در اکثر ساعات روز روشهای بچهداری را در سطح جهان در سالهای اخیر بسیار عوض کرده و فرضیه هایی تازه را در این راستا باب نموده و پرستاران کودکان و رویکرد به مهدکودکها را بیشتر و بیشتر ساخته، فیلم «کودکان» به ما میگوید که در این ارتباط سخت نگیریم و به بچههایمان اجازه بدهیم که با زبان بیزبانیشان راه دلخواه خود و آنچه را که منطقیتر است به ما نشان بدهند و ما نیز با تکیه بر اتحاد خانوادگی و پایبندی به اصول آن، بچهها را در مسیر دلخواه و عقلاییشان همراهی و حمایت کنیم و آموزشهای لازم را به آنان بدهیم تا بزرگ شوند و بال و پر بگیرند.
بدین خاطر است که این فیلم مستند شرکت فوکاس فیچرز که به تازگی در اروپا و امریکای شمالی اکران عمومی شده و استقبال قابل توجهی از آن صورت گرفته، نمره قبولی میگیرد و حتی بر بسیاری از کارهای فیچر و پر سر و صدا و پربرخورد این روزهای سینمای جهان و صاحب ادوات مختلف و سلاحهای فزونتر فنی برتری مییابد.
منبع: Film Review
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست