چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از محافظان سرهنگ چه خبر


از محافظان سرهنگ چه خبر

۲۷ فوریه و همزمان با شروع اعتراضات در لیبی ژولینا کولوتنیتسکا, پرستار اوکراینی که به یکی از خدمتکاران نزدیک سرهنگ معمر قذافی تبدیل شده بود دوباره به کی یف بازگشت

۲۷ فوریه و همزمان با شروع اعتراضات در لیبی ژولینا کولوتنیتسکا، پرستار اوکراینی که به یکی از خدمتکاران نزدیک سرهنگ معمر قذافی تبدیل شده بود دوباره به کی‌یف بازگشت. دیپلمات‌های آمریکایی معتقد بودند وی نقش مهمی در زندگی روزمره قذافی داشته است و سرانجام به محض شروع درگیری‌ها در لیبی به همراه ۱۲۰ اوکراینی دیگر طرابلس را ترک کرد. کانال پنج تلویزیون اوکراین با اعلام این خبر، زنی با موهای خرمایی را نشان داد که در بخش ورود فرودگاه بوریس بیل کی‌یف مشاهده می‌شد و سعی می‌کرد خود را از دوربین‌ها پنهان کند. او پس از آن سکوت اختیار کرد تا اینکه روزنامه اوکراینی «سایگوندیا» مصاحبه‌ای را با دختر او در تاریخ ۲۶فوریه ترتیب داد و وی تایید کرد که مادرش به دلیل درگیری‌های لیبی وحشت‌زده شده و تصمیم به بازگشت به وطن گرفته است. وی افزود: ۲۵ فوریه با مادرم تماس گرفتم و او گفت که در طرابلس صدای شلیک تیر شنیده می‌شود و جنگ است، بنابراین تصمیم گرفتم به اوکراین بازگردم. مادرش از او خواسته بود که آرامش خود را حفظ کند و نگران نباشد.

● داستان ژولینا

ژولینا ۹ سال پیش از این تاریخ، اوکراین را به قصد لیبی ترک کرد. ابتدا او در بیمارستان به عنوان پرستار کار می‌کرد و پس از آن جزو پرستاران ویژه قذافی شد. در دهه ۹۰، لیبی به دلیل مزد پایین کادر پزشکی در اوکراین تعدادی از آنها را به کشورش آورد اما ژولینا در این میان وضعیتی متفاوت پیدا کرد؛ به طوری که تلگراف‌های ارسالی از سوی دیپلمات‌های مقیم طرابلس به هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا در سال ۲۰۰۹ که بعدها ویکی‌لیکس آنها را منتشر کرد، نشان می‌داد قذافی هرجا باشد ژولینا نیز پابه‌پای او حضور دارد.

روزنامه نیویورک‌تایمز آمریکا که به یکی از این تلگراف‌ها دست یافته بود، نوشت: قذافی بدون او به جایی سفر نمی‌کند و او تنها کسی است که در بین گروه چهار‌نفره پرستارانش می‌داند روند زندگی روزمره سرهنگ چگونه است. این روزنامه حتی اسنادی را کشف کرد که نشان می‌داد رابطه عاشقانه‌ای بین سرهنگ و این پرستار برقرار است و اشاره کرد به تلگرافی که نشان می‌داد هنگامی که در سال ۲۰۰۹ سرهنگ قذافی از آمریکا دیدن می‌کرد به دلیل فقدان بعضی مسایل روزمره این پرستار نتوانست با قذافی سفر کند. بنابراین قذافی یک هواپیمای مخصوص برای او فرستاد تا او را از طرابلس به پرتغال و سپس به آمریکا بیاورند.

گرچه رابطه عاشقانه بین آن دو هنوز به اثبات نرسیده است اما قذافی چهار پرستار مخصوص داشت به اضافه لشکری از محافظان زیباروی دختر که هیچ انس و جنی به آنها نزدیک نشده بود، زیرا شرط اصلی استخدام آنها این بود که در طول خدمت‌شان باکره باشند. با گذشت سال‌ها هنوز هیچ رسانه‌ای نتوانسته است با یکی از این محافظان مصاحبه کند. گویی هریک از آنها اسراری پیچیده از سرهنگ دارند و نمی‌خواهند آنها را افشا کنند. ژولینا هم که از لیبی فرار کرد یکی از این گنجینه‌های اسرار است که رسانه‌ها در پی او هستند تا دریابند در دنیای قذافی چه چیزهایی می‌گذشت و دقیقا او دست به چه کارهایی می‌زد.

● عقده میشکا

گفته می‌شود یکی از ناراحتی‌های قذافی عقده میشکا بوده است. میشکا، دختری تونسی و زیبارو بود که تصاویرش را روی صفحات نخست روزنامه‌ها و مجلات عربی و جهانی می‌شد دید. نه فقط به این دلیل که زیبایی فوق‌العاده‌ای داشت یا اینکه پدرش صاحب یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های مقاطعه‌کاری در لیبی بود بلکه به این دلیل که معمر قذافی به او دلبسته شده بود. سرهنگ سعی کرد این دختر را به دست آورد و مانع ترک او از لیبی شد و حتی او را در قصری فاخر در طرابلس اسکان داد اما در نهایت این مادر میشکا بود که توانست او را از چنگال قذافی نجات دهد. مادرش ضمن مخالفت شدید با این ازدواج، از قذافی خواسته بود فورا او را آزاد کند و اجازه دهد تا به تونس برگردد در غیر این صورت داستان را به روزنامه‌های خارجی خواهد کشاند و در نهایت قذافی تسلیم شد. این مهم‌ترین داستان عاشقانه سرهنگ در اواخر دهه ۹۰ است. پدر میشکا یک شرکت مقاطعه‌کاری داشت و پروژه‌های مهمی را در لیبی اجرا می‌کرد. یک‌بار دخترش به همراه گروهی از هم‌کلاسی‌هایش به لیبی آمد. قذافی سعی کرد از این هیات استقبال کند و در همانجا بود که چشمش به میشکا افتاد و دیگر اجازه نداد وی لیبی را ترک کند. سرهنگ به پدر میشکا اطلاع داد که دخترش را می‌خواهد. همچنین این مساله را به مادرش هم گفت تا به همراه یک هواپیمای اختصاصی که خواهد فرستاد به طرابلس بیاید و در مراسم جشن آنها شرکت کند، اما وقتی با جواب منفی مادر میشکا مواجه شد سرگیجه گرفت و برای مدت‌ها این مساله برایش به یک عقده روانی تبدیل شد.

● راهبه‌های انقلابی

گفته می‌شود سرهنگ قذافی لشکری از زنان مسلح داشت که از او مراقبت می‌کردند. به گزارش روزنامه گاردین، لشکری که قذافی از زنان ترتیب داده بود تعدادشان به بیش از ۵۰۰ نفر می‌رسید. آنها دارای سنین مختلفی بودند که لباس نظامی برتن کرده و مجهز به سلاح بودند. این افراد طی مراحل آموزشی سختی گزینش می‌شدند. ریشه‌های نژادی این زنان به منطقه صحرا باز می‌گشت؛ جایی که روایات متعددی وجود داشته و حتی در اساطیر یونان از زنانی جنگجو به نام زنان آمازونی یاد می‌شود. به همین دلیل به آنها گاه «آمازونی» نیز می‌گفتند. سرهنگ قذافی روی همه آنها نام عایشه گذاشته بود؛ نامی که اختصاص به دخترش داشت و بنابراین هر یک با شماره خود معین می‌شدند: عایشه ۱ عایشه ۲ و الی آخر. از این میان قذافی ۴۰ نفر را گلچین کرده بود که به آنها «راهبه‌های انقلابی» می‌گفت و در سفرهای خارجی همراه او بودند. گفته می‌شود قذافی از این رو به جای مرد از محافظان زن استفاده می‌کرد که اعتقاد داشت زنان خطر کمتری را متوجه او می‌کنند یا کمتر ممکن است علیه او توطئه‌ای ترتیب دهند. برای گزینش این محافظان شرایطی وجود داشت از جمله اینکه سن آنها کمتر از ۲۰ سال و باکره باشند و تعهد کنند که تا آخر عمر از جان سرهنگ محافظت می‌کنند. همچنین باید هر یک از آنان سهمی از زیبایی می‌داشت و از نظر جسمی نیز قوی می‌بود. یکی از آموزش‌های ورزشی آنها جودو و کاراته بود. به آنها همه نوع فنون جنگی و همه نوع سلاح آموزش داده می‌شد و در نهایت نیز حقوق خوبی می‌گرفتند. گفته می‌شود برای تشویق، هر از چند گاه تعدادی از آنها را به ایتالیا می‌فرستاد تا خرید کنند و از نعمت‌های فراوانی که از آن برخوردارند، لذت ببرند. تاکنون هیچ یک از این زنان فرار نکرده است تا اسرار سرهنگ را فاش کند یا از نحوه آموزش و برنامه‌های روزانه خود حرفی بزنند. پیشتر قذافی در کتاب سبز خود نوشته بود که جایگاه زنان در خانه است اما بعدها خودش از زنان به عنوان نزدیک‌ترین خدمتکاران و محافظان استفاده می‌کرد. واضح است که سرهنگ در این کار مقاصد دیگری هم داشته است چنانکه یکی از محافظان شخصی او بعدها برملا کرد.

● آخرین اعتراف

سرهنگ عبدالسلام خلف‌الله النداب، یکی از محافظان شخصی سابق معمر قذافی، رهبر لیبی در گفت‌وگو با روزنامه مصری الشروق از چهره واقعی وی پرده برداشت و گفت: من از نزدیک با قذافی رابطه داشتم و شاهد بودم که چگونه با تبلیغ در رسانه‌ها چهره واقعی‌اش را پنهان می‌کند. قذافی در حقیقت شیطانی است که نه تنها نماز نمی‌خواند و روزه نمی‌گیرد، بلکه زناکار، فاسق و فاسد است. عبدالسلام النداب همچنین درباره مسایلی که در طول خدمتش شاهد آن بود، گفت: قذافی هر روز با زن‌ها مشغول لهو و لعب بود و جز این کار سرگرمی دیگری نداشت و حتی در سالروز میلاد پیامبر اکرم (ص) نیز تظاهر به نماز خواندن می‌کرد. وی ادامه داد: حتی وقتی پسرش به خدمتکار سوئیسی خود تجاوز کرده بود، از دین برای سرپوش نهادن این عمل پسرش استفاده کرد.

محافظ شخصی قذافی همچنین با بیان اینکه وی دارای تعدادی محافظ زن بود که اکثرا روسپی‌هایی از کشورهای مختلف بودند و قذافی پول زیادی را خرج آنها می‌کرد، افزود: قذافی واقعا دیوانه و خودشیفته بود. وی همچنین ضمن تایید صحت رابطه نامشروع قذافی با پرستار بلغارستانی گفت: تنها همسر قذافی، صفیه بود و از جزییات تمام هرزگی‌های قذافی مطلع بود، اما کاری از وی ساخته نبود. عبدالسلام در پاسخ به اینکه آیا دختر قذافی در قید حیات است یا خیر عنوان داشت: هناء زنده است و ما مسوول حفاظت از وی بودیم. قبلا گفته شده بود این دختر در حمله نیروهای آمریکایی به طرابلس در دوران ریاست‌جمهوری ریگان کشته شده است.

● روایت معشوقه معتصم

بد نیست در آخر به روایت تالیتا ون زون، مدل هلندی معشوقه معتصم، پسر سرهنگ قذافی نیز توجه کنید که پس از سرنگونی حکومت سرهنگ از رازهای خود با پنجمین پسر او پرده برداشت. به گزارش ساندی تلگراف، وی گفت: روز جمعه گذشته به‌وسیله یک کشتی از لیبی به مالت منتقل شدم. من بارها برای ملاقات با معتصم به لیبی سفر کرده‌ام اما آخرین سفر من به طرابلس حکایت دیگری داشت. تالیتا در ادامه گفت: وقتی که معتصم را دیدم شوکه شدم. او تغییر کرده بود. از ماه فوریه تا هفته گذشته یعنی زمان آغاز قیام مردم لیبی این برای اولین بار بود که معتصم را می‌دیدم. او ریش گذاشته بود و روی یک تخت با یک اسلحه نشسته بود و یک پسر مسلح ۱۶‌ساله از وی محافظت می‌کرد و در پشت معتصم تصویر بزرگی از پدر وی دیده می‌شد. این مدل اروپایی در مورد نحوه رفتار حکومت لیبی با مردم این کشور می‌گوید: پیش از سفر ماه فوریه به طرابلس زمانی که از رسانه‌ها در مورد کشته شدن مردم لیبی به دست نیروهای قذافی می‌شنیدم، فکر می‌کردم که دروغ می‌گویند اما وقتی تلفنی با معتصم صحبت کردم با مردی مواجه شدم که لحن او تغییر کرده بود و در مورد مخالفان پدرش می‌گفت که باید آنها را از بین برد و نباید به آنها رحم کرد. تالیتا در مورد معمر قذافی نیز می‌گوید: بسیار در مورد وی کنجکاو بودم و دوست داشتم که او را ملاقات کنم اما معتصم هرگز اجازه این کار را نداد. تالیتا در ادامه به می‌گساری معتصم در دیدار با وی اشاره کرده و می‌گوید: چشمان معتصم سرد بود و به نظر می‌رسید که توانایی کشتن دیگران را دارد. من هرگز معتصم را این‌گونه ندیده بودم. در آن لحظه از خودم برای چندمین بار پرسیدم به راستی در این جهنم چه می‌کنم؟ تالیتا در سال ۲۰۰۴ در ایتالیا و در یک کلوپ شبانه با معتصم آشنا شده و به مدت سه ماه با وی زندگی کرد، اما پس از اینکه فهمید به غیر از او زن‌های دیگری هم در زندگی معتصم وجود دارند رابطه خود را با پسر پنجم قذافی کاهش داد. اما با این وجود تالیتا همچنان معشوقه معتصم بود و این باعث شده بود تا مقداری از اسرار رهبر لیبی را بداند و از هدایای‌ گران‌قیمتی نیز بهره‌مند شود.

● قصرهای طلایی

تالیتا در این مصاحبه به قصرهای قذافی اشاره کرده و می‌گوید: در این قصرها بیشتر اثاثیه از طلا بود و با وجود اینکه وسایل زیادی در قصرها وجود داشت اما این وسایل به‌طور مطلوبی در قصر چیده نشده بودند و فضای داخلی قصرها تصویر مناسبی نداشتند. تالیتا در ادامه به سفرهای دور دنیای معتصم در هر سال با بویینگ اختصاصی اشاره کرده و می‌گوید: او به هر کجا که می‌رفت از مارسی تا جزیره سن بارت چند طبقه از هتل‌های لوکس را اجازه می‌کرد و در اتاق‌های این هتل‌ها خود و دوستانش ساکن می‌شدند. از همه جالب‌تر آنکه او یک آرایشگر ایتالیایی داشت که همراهش بود و برای هر بار اصلاح و آرایش پنج هزار یورو از معتصم دریافت می‌کرد. تالیتا در مورد این آرایشگر می‌گوید: یک‌بار از او پرسیدم چقدر درآمد داری؟ این آرایشگر چند لحظه را به جمع و ضرب اعداد اختصاص داد و گفت: «دو میلیون دلار»، پرسیدم در سال؟ گفت: نه در ماه. این مدل هلندی که با آب و تاب از هدایای‌ گران‌قیمت معتصم یاد می‌کند در مورد پسر دیکتاتور لیبی می‌گوید: او فردی بشاش، لذت‌جو، رفیق‌باز و بخشنده بود. به گفته تالیتا، معتصم جنون قدرت نیز داشت و به نحوی پدر خود را می‌پرستید و در صحبت‌هایش اشاره‌های زیادی به هیتلر، فیدل کاسترو و هوگو چاوز می‌کرد و می‌گفت: می‌خواهم بهتر از پدرم حکومت کنم. من یک‌بار برای رسیدن به قدرت کودتا کردم که البته شکست خورد و به همین علت چند سال به مصر تبعید شدم. به نظر می‌رسد این ابتدای اعترافات و افشاگری‌ها باشد و روزها و ماه‌های آینده رسانه‌های جهان شاهد موجی از اطلاعات جدید در باره سیاه‌کاری‌ها و فساد سرهنگ قذافی و خانواده‌اش باشد.



همچنین مشاهده کنید