یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اعتیاد جنسی یا جنس اعتیاد


اعتیاد جنسی یا جنس اعتیاد

رفتارجنسی درغرب به گونه ای است که درقضاوت رفتارجنسی بایدجانب احتیاط را بگیریم واقعیت این است که بعضی به قدری مجذوب فعالیت های جنسی هستندکه زندگیشان را با دشواری روبه رو ساخته است

رفتارجنسی درغرب به گونه ای است که درقضاوت رفتارجنسی بایدجانب احتیاط را بگیریم. واقعیت این است که بعضی به قدری مجذوب فعالیت های جنسی هستندکه زندگیشان را با دشواری روبه رو ساخته است.

می توانیم این رابه نوعی یک اعتیادجنسی بدانیم ،ولی بایدمراقب باشیم که هررفتارجنسی مخالف نظرخودرا باتندی بدرقه نکنیم .بااین حال موضوع رفتارجنسی برای اقشارمختلف جامعه موضوعی است که اخلاق گرایان به آن توجه خاصی دارند.

رفتارجنسی موضوعی جالب ودرعین حال به شدت پیچیده است .درزمینه فعالیت جنسی می توان به دوزمینه اشاره کرد.یکی آن که احساسات وحالات جسمانی به شدت تحریک شده شرایطی رافراهم می سازدکه شخص رابه اقدام جنسی راغب می کندودیگری موضوع نیازبه هیجان است .

نظام عصبی انسان نمی توانددرآن واحد درد و اوج لذت جنسی راتجربه کند.ازآنجاکه به هنگام فرارسیدن اوج لذت جنسی دردی احساس نمی شود، این برداشت درانسان شکل می گیردکه لذت بردن بیشترازفعالیت جنسی به معنای دردکمتراست .این را ازآن جهت می گویم که معتادان به عمل جنسی ازرنج وتالم فراوان رنج می برند.به این نتیجه رسیده ام که بخصوص مردانی که با تالمات جسمانی بیشتری روبه روهستند،فعالیت جنسی بی تناسب دارند.

ازسوی دیگرعمل جنسی می تواندفرار از تالم احساسی وجسمانی تلقی شود.اغلب اوقات معتادبه اقدام جنسی می خواهد، ودرواقع نیازداردکه اورادوست

بدارنداماازآنجاکه خودراازاین مهم محروم می داند،راه دیگری را انتخاب می کندومی خواهددست کم درهنگام اقدام جنسی موردمهرومحبت واقع شود.برای کسانی که اقدام جنسی رابرای فرارازتالم انتخاب می کنند،تن دادن به اقدام جنسی اقدامی آرامش بخش است .درنتیجه برای خاموش کردن آتش درون به عمل جنسی روی می آورند.

نوع دوم اعتیادجنسی ناشی ازنوعی تحریک ناکافی است که درشرایط افسردگی دست می دهد.شخص می خواهدازشرایط نامطلوب ورنج آورخودفرارکندوبه نظرمی رسدکه باتن دادن به اقدام جنسی به این خواسته خودجامه عمل می پوشاند.

● اعتیاد به تلویزیون

تلویزیون دردهه ۱۹۲۰ اختراع شدودرمدت ده سال تکنولوژی تهیه آن به کمال رسید.پنجاه سال قبل هم تلویزیون می توانست تقریبا"تمامی آنچه راکه تلویزیون های امروزانجام می دهند،انجام دهد.اماجنگ جهانی دوم مانعی برسرراه اشاعه وتوزیع سری آن میان مردم ایجادکرد. و چون درآواخردهه ۱۹۴۰واوایل سالهای ۱۹۵۰،تلویزیون عمومیت کافی پیداکرد،ازشهرت واعتبارفراوان برخوردارگردید.اززمانی که تلویزیون به خانه ها وبه جمع خانواده ها راه یافته ،تحولات فراونی ایجادنموده است که تاامروزبه شمارکثیری ازمردم برمی خوریم که حتی روزی هشت ساعت تلویزیون تماشا می کنند.اما آیا می توان گفت که تماشای تلویزیون ازنشانه های یک رفتاراعتیادی برخورداراست ؟نشانه هاودلایل مختلفی دردست داریم که آن راتاییدمی کنند،ازجمله می بینیم وقتی معتادبه تلویزیون راازتماشای آن محروم می کنیم نشانههای محرومیت ازآن خودنمامی شود.درجریان یک بررسی به چندخانواده ماهیانه پول قابل ملاحظه ای پرداخت شدتاازتماشای تلویزیون خودداری کنند،امااین خواسته برآورده نشد.دریک بررسی دیگرمشخص گردیدکه مانندموردترک هروئین ،وقتی اشخاص بسیارمعتادبه تماشای تلویزیون ازآن محروم شدند،آثارمحرومیت پنج تاهفت روزبعدبه شدت نمایان شد.ازجمله نشانه های این محرومیت می توان به احساس پرخاشگری ،اضطراب ،افسردگی وناتوانی درکنارآمدن بااوقات بیکاری اشاره کرد.اشخاصی که توانستندبه مدت یک هفته ازتماشای تلویزیون خودداری کنند،بعدازآن به راحتی به این کارادامه دادند.

یکی دیگرازنشانه های رفتاراعتیادی احساس گناه ملازم آن است .امااین احساس گناه نه تنهاازشدت اعتیادنمی کاهدبلکه برآن اضافه می کند:درجریان بررسی درباره فعالیت های مربوط به اوقات فراغت معلوم شد که تنهاتلویزیون وتماشای آن است که تولیداحساس گناه می کند،سایروسایل برای پرکردن اوقات فراغت احساس گناه ایجاد نمی کردندوشادی وخشنودی ناشی ازآنهابیشتروادامه دارتربود.اماتلویزیون به جای احساس رضایت ،احساس گناه ایجادمی کرد.

تشابهات دیگری نیزمیان عادات به تماشای تلویزیون وسایرعادات هاوجوددارد.یکی این که مثلا"ماننداعتیادبه سیگاربیشتردرمیان فقرارواج دارد.وماننداعتیادبه هروئین دنیایی ازخیال وتوهم ایجادمی کندوجای واقعیت هارامی گیرد.ونیزمانندهمه انواع دیگراعتیادهاتماشای آن ناشی ازعدم رضایت وخشنودی واقعی درزندگی است .

اماچرااشخاص ساعتهاروبه روی تلویزیون می نشینند؟باتوجه به بررسی های به عمل آمده ،اشخاص به چهارسبب به تماشای تلویزیون می نشینند:میل به فرارازاحساس ملامت ازشرایط زندگی روزانه ،میل به

داشتن موضوعی برای این که بادیگران درآن باره صحبت کنند.میل دیدن اشخاص ومناظری درتلویزیون که بتوانندشرایط خودراباآن مقایسه کنندوبالاخره درتما س بودن بااخباروحوادث دنیا.بامستثنی کردن احتمالی موردچهارم ،سایرنیازهای تماشای تلویزیون ناشی ازاحساس تنهایی ومحرومیت درزندگی حقیقی اشخاص است که به تماشای تلویزیون اقدام می کنند.اگردرزندگی اشخاص زیبایی وماجرابه قدرکافی وجودداشته باشد،نیازبه تماشای تلویزیون نقصان می گیرد.امااگرقرارباشدکه زندگی تنهادرملالت وکسالت سپری شود،تماشای برنامه های تلویزیون می تواندجایگزینی برای آن باشد.

یکی ازنکات جالب درارتباط باتلویزیون این است که همه چیزراکوچک تربه نمایش می گذارد.تمام اشیاواشخاصی که درتلویزیون تماشامی کنیم ازاندازه واقعی شان کوچک ترهستند.به مفهومی این موضوع درباره همه اعتیادهاصدق می کند.اعتیادهاتجربه مارااززندگی کاهش می دهند.اعتیادهامستلزم زمان ،پول ،انرژی وحتی مهروعشقی هستندکه بایدبه شکل دیگری ابرازگردند.

● اعتیاد به الکل

همه مفهوم «معتادبه کار» راشنیده اندوازآن مطلع هستند.امافکرنمی کنم که مفهوم دقیقی باشد.معتادبه کاربرای مثال نمی توان بامعتادبه الکل مقایسه کرد.معتادبه الکل نمی تواندرفتارش راکنترل کند.وقتی اعتیادبه الکل زیادمی شوداثرات مسلمی ازآن می شود،لرزش اندام ها،به زمین افتادن ،حوادث رانندگی ،مشکل درخوابیدن وبیدارشدن وسایرنشانه هایی که روی جسم وذهن ونظام احساسی شخص معتاداثر می گذارد.اعتیادبه الکل دربسیاری اززمینه هابانیازهای مورداجابت واقع نشده دوران کودکی دررابطه است .وقتی معتادبه الکل اختیارش راازدست می دهدبه کمک دیگران احتیاج پیدامی کند.

امامعتادبه کار،شرایط متفاوتی دارد.درحالی که صرف الکل روشی کودکانه برای نزدیک شدن به دیگران است ،اعتیادبه کاراقدامی برای فاصله گرفتن ازدیگران است .معتادبه کاردرشرایطی قرارمی گیردکه

کنترل می کندوازاحاطه سطح بالابرخوردارمی گردد.معتادبه کاربرخلاف معتادبه الکل ،خودراانسانی به تمام معنا بالغ وعاقل می داند.

نویسنده : دکتر علی تیره دست