یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اتیولوژی جامعه شناسی اعتیاد


اتیولوژی جامعه شناسی اعتیاد

از میان مقالات چاپ شده, مقاله «اتیولوژی جامعه شناسی اعتیاد» به قلم دکتر جعفر سخاوت را می خوانید, لازم به ذکر است «سایت بهجو» وابسته به دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ارایه مقالات تحقیقی و پژوهشی در زمینه پیشگیری و آموزش مقابله با اعتیاد استقبال می کند

از میان مقالات چاپ شده، مقاله «اتیولوژی جامعه‌شناسی اعتیاد» به قلم دکتر جعفر سخاوت را می‌خوانید، لازم به ذکر است «سایت بهجو» وابسته به دفتر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ارایه مقالات تحقیقی و پژوهشی در زمینه پیشگیری و آموزش مقابله با اعتیاد استقبال می‌کند.

مواد مخدر یک واقعیت فیزیک با مشخصات معین و اثرات عینی دارد که قابل اندازه‌گیری است. اما اثرات آن با مفهوم ذهنی مشاهده‌گر ممکن است منطبق باشد یا نباشد یکی از تعاریف مورد قبول علوم اجتماعی در مورد مواد مخدر این است که بر وضعیت روانی انسانی یعنی بر کارکرد مغز، روحیه، عواطف، احساسات، ادراکات و فرآیندهای تفکر به شیوه‌های مختلف اثر می‌گذارد. بررسی حاضر نشان می‌دهد که تنها اثرات واقعی مواد مخدر تعیین‌کننده اثرات آن روی مصرف‌کننده نیست، بلکه انگیزه فرد برای مصرف، محیط اجتماعی حاکم بر مصرف ممواد، هنجارهای اجتماعی حاکم بر مواد و شیوه مصرف، همگی بر چگونگی تأثیر این مواد مؤثر هستند. در این میان، انگیزه‌های اجتماعی پنهان در پس مصرف مواد مخدر و تأکید بر راه‌های درمانی از عوامل مهم پیشگیری از اعتیاد محسوب می‌شود.

● اعتیاد به مواد مخدر پدیده‌ای چندبعدی است

عوامل فرهنگی اجتماعی از جمله عوامل مؤثر در گسترش این پدیده است. اثر خرده فرهنگ، در پایین یا بالا بودن نرخ مصرف‌کنندگان مواد مخدر، مورد مطالعه مردم‌شناسان فرهنگی است. مصرف مواد مخدر در میان زنان، مردان، اقوام و نژادهای مختلف در سنین مختلف عمر و بر حسب پایگاه اجتماعی افراد متغیر است. (۱۹۹۹:۲۳۹D.L.Thombs )، متأسفانه اثر عوامل اجتماعی چندان مورد توجه مراکز درمانی قرار نگرفته است. اکثر درمانگران بر این اندیشه هستند که آمادگی‌های بیولوژیکی افراد آن‌ها را به مصرف طولانی و مداوم سوق می‌دهد. این مواد برای کسانی که آمادگی بیولوژیک ندارند، اعتیادآور نخواهد بود. از نظر آنان نقش عوامل فرهنگی اجتماعی جنبه فرعی دارد.

از دیدگاه جامعه‌شناختی نقش خاستگاه اجتماعی و زمان خاصی که فرد در آن قرار دارد. لازم است مورد توجه قرار گیرد. چگونگی دسترسی به مواد و هنجارهای اجتماعی موافق یا مخالف با مواد در مکان‌ها و زمان‌های مختلف فرق می‌کند.

این‌که چرا در ایران مصرف کوکایین پایین است و مصرف تریاک بیش‌تر است. به احتمال زیاد به چگونگی دسترسی مردم به آن و هنجارهای گروه‌های مختلف اجتماعی مربوط می‌شود. به‌تدریج مصرف این‌گونه مواد از شکل مرسوم فرهنگی خارج شده و مصرف‌کنندگان به دفعات بیش از اندازه در شرایط غیرمتعارف فرهنگی به مصرف آن پرداخته‌اند. دولت‌های ملی و محلی به‌تدریج با وضع قوانین، تملک، فروش و مصرف مواد مذکور را خارج از چارچوب مقررات غیرقانونی اعلام کرده‌اند.

● انگیزه مصرف مواد

وقوع هر عمل خلاف اجتماعی مستلزم وجود انگیزه و قرار گرفتن در موقعیت مناسب است. انگیزه‌های رفتار در بیش‌تر مواقع حاصل هنجارهای اجتماعی است (در مواقع خاص به انگیزه‌های پنهان در ناخودآگاه برمی‌گردد). هنجارهای اجتماعی به دو شکل دیده می‌شود. یک شکل آن رفتارهایی است که در میان اعضاء خاص مورد قبول است و در موقعیت خاص آن را سودمند می‌دانند. شکل دیگر آن هنجارهایی است که حاصل انتظارات مشترک مردم جامعه است. مردم رعایت آن‌ها را مطلوب و عدم رعایت آن‌ها را ناپسند می‌شمرند. برای شناخت محرک‌های رفتار آدمی توجه به هر دو دسته هنجارهای گروهی لازم است.

موقعیت

منظور از موقعیت، فقدان هنجارهای مخالف مواد مخدر است. هنجارهای مخالف از دو نوع‌اند:

۱) رسمی مانند قانون، بخشنامه‌ها و آئین‌نامه‌ها و هنجارهای غیررسمی اجتماعی، رفتار خلاف اجتماعی هنگامی اتفاق می‌افتد که انگیزه باشد و هنجارهای گروهی، به‌ویژه هنجارهای غیررسمی موافق آن باشد.

۲) هنجارهای غیررسمی حاصل نظارت اجتماع محلی، خانواده و گروه‌های حرفه‌ای است که اهمیت آن‌ها در اجتماعات شهری کاسته شده است. قدرت هنجارهای رسمی مانند قانون نیز محدود است و به تنهایی نمی‌تواند رفتار را کنترل کند.

بنابراین، رفتار خلاف هنگامی اتفاقی می‌افتد که انگیزه باشد و از سوی اجتماع محلی یا خرده‌فرهنگ اجتماعی نوعی حمایت از آن رفتار موجود باشد. رفتار خلاف اگر انگیزه نباشد کمتر اتفاق می‌افتد و یا اجتماع محلی یا خرده‌فرهنگ مخالف آن باشد.

● محرومیت نسبی

از دیدگاه جامعه‌شناسان معاصر (مرتن، سی‌رایت میلز، کوهن و سازرلند) انگیزه فرد برای رفتار ریشه در خاستگاه اجتماعی افراد دارد و افراد زیرفشار عوامل اجتماعی به بسیاری از رفتارهای خلاف اخلاق دسته می‌زنند در حالی که غالباً از انگیزه‌های خود چندان آگاه نیستند. تحلیل‌گران جامعه‌شناختی و روانشناسی اجتماعی آن‌ها را کاوش می‌کنند و رابطه میان آن‌ها و بسیار از کج‌روی‌های اجتماعی را نشان می‌دهند. یانگ (Young) رئیس دپارتمان جرم‌شناسی دانشگاه میدل صحبت از احساس محرومیت نسبی می‌کند. او بسیاری از انحرافات اجتماعی را حاصل توزیع نابرابر منابع و درآمدها در سطح جامعه می‌داند. (Young J ۲۰۰۱ ۲۷-۵۰) احساس محرومیت نسبی در گذشته میان قشرهای پایین جامعه بوده است و امروزاین احساس به داخل گروه‌های قومی، خانوادگی و همسایگی گسترش یافته است. ما امروز شاهد رفتارخشونت‌آمیز در درون خانواده‌ها، همسایه‌ها و اجتماعات محلی هستیم که در گذشته کمتر متوجه اعضاء درون گروه بوده است. امروز تشابه در محرومیت در اقشارمیانی و پایین جامعه به‌ویژه خصوص در ایران به هم ریخته است به‌طوری که برخی اعضاء این قشرها توانسته‌اند از راه‌های خاص و غالباً نابهنجار خود را از فقر بیرون بکشند. اعضای این گروه‌ها برای حفظ موقعیت خود به نحو بیرحمانه‌ای بر اعضاء گروه خود فشار می‌آورند. خوهان اطلاعات و فرمانبری اعضاء گروه هستند. نابرابری موقعیت‌ها در درون‌گروه‌های اجتماعی، احساس محرومیت در گروه را تشدید کرده است. انگیزه رفتارهای نابهنجار و شکستن محرمات اجتماعی با افزایش محرومیت نسبی روزبه‌روز بیش‌تر شده است.

● افزایش نیازها

آن‌چه احساس محرومیت نسبی را شدت می‌بخشد، افزایش نیازها زیر فشار تولیدات انبوه جامعه صنعتی است (مانند اتوبیل، موبایل، وسایل برقی خانگی، لباس و غیره). تبلیغات شبانه‌روزی از سوی رسانه‌های داخلی و بین‌المللی نگرش و رفتار بینندگان را هدف قرار داده است. تملک و مصرف این‌گونه کالاها از جمله نشانه‌های ارزشمندی و مقام و منزلت شده است. فقدان آن‌ها در زندگی بسیاری از شهروندان و روستاییان احساس محرومیت نسبی را تشدید کرده است. امروز فرهنگ جهانی و اقتصاد جهان وارد فرهنگ‌های محلی و بومی شده‌اند و آرزوهای مردم را شکل می‌دهند.

● احساس ناامینی

از سوی دیگر فقدان امنیت در حوزه‌های دیگر زندگی بر احساس محرومیت نسبی می‌افزایند و آن را تقویت می‌کنند؛ مانند احساس ناامنی شغلی، احساس ناامنی در زندگی خانوادگی، حتی احساس ناامنی در حوزه‌های قضایی و سیاسی همه در دنیای امروز احساس تنش و اضطراب را تشدید کرده است. (Parscns ۱۹۷۵:۲۹۵-۳۲۲).

آن‌چه در دنیای امروز توانسته است به این‌گونه ناایمنی‌های افراد پاسخ فوری دهد استفاده از مواد مخدر است که هر روز ابعاد وسیع‌تری پیدا می‌کند. در جهان امروز توفیق اقتصادی و کسب پایگاه اجتماعی ارزشمند برای اقشار مختلف اجتماعی بسیار اهمیت دارد. اما اقشار مذکور احساس می‌کنند که دنیای اجتماعی به دو گروه دارندگان پایگاه و مقام و فاقد آن تقسیم شده است و تلاش آن‌ها برای رسیدن به ارزش‌های اجتماعی و کسب پایگاه اجتماعی نه تنها دشوار، بلکه برای اکثریت آن‌ها غیرعملی است. واکنش افراد به این وضعیت اجتماعی، احساس بی‌ارزشی است. این وضعیت آن‌ها را از همنوایی با ارزش‌های اجتماعی بازمی‌دارد.

کارکردهای مصرف مواد مخدر

با توجه به مطالب فوق به برخی کارکردهای استفاده از مواد مخدر اشاره می‌کنیم. این کارکردهای نشان می‌دهد که مواد مخدر می‌تواند پاسخگوی چه نیازهایی در مصرف‌کننده باشند.

الف) تسهیل روابط اجتماعی در میان اعضاء گروه

ب) رهایی از تنش‌های درونی

ج) احساس پیوستگی با اعضاء گروه

د) طرد ارزش‌های اجتماعی

خرد فرهنگ مصرف‌کنندگان مواد مخدر خلاف ارزش‌ها و آرمان‌های مقدس جامعه هستند. در این خرده‌فرهنگ بر لذت‌های فوری، خواهش‌های آنی و دوری از مسئولیت‌های اجتماعی تأکید می‌شود. به‌نظر دی.ال.تام (D.L Thomb) مصرف بالای ماری‌جوانا در میان جوانان پاسخی است به دنیایی پر از تبعیضات نژادی، جنسی، فساد و ریا و به نوعی پاسخی به همه مشکلات اجتماعی است.

آن‌چه جوانان را از جامعه جدا می‌کند این احساس است که علیرغم برخی شعارها مانند آزادی، برابری و مساوات، در زندگی واقعی، در بازار کار، در خیابان و تماس‌های روزانه، خود را از دیگر طبقات جدا شده می‌بینند.

راهکارها

الف) راه‌حل‌های ساختاری

آن‌چه در رسانه‌ها و گزارش‌ها دیده می‌شود، این است که علت اصلی انحرافات و نابسامانی‌های اجتماعی وجود گروه‌های مطرود و حاشیه‌ای و جدامانده از جامعه است. آنان احساس می‌کنند با توقیف و مجازات این گروه‌ها می‌توانند انحرافات و نابسامانی‌های اجتماعی را درمان کنند. در حالی که این جامعه است که گروه‌های حاشیه‌ای و محروم را به عقب رانده است. این گروه‌ها در ابتدا مشتاق رشد و کسب مقام اجتماعی بوده‌اند، اما فرصت‌های اجتماعی را به روی خود بسته یافته‌اند و نتوانسته‌اند توفیق حاصل کنند.

احساس ایمنی و محرومیت مبنی بر آن آن‌ها را از متن جامعه جدا ساخته است و آنان نیز برای کاهش احساس ناایمنی و اضطراب‌های اجتماعی به دامن مواد مخدر پناه می‌برند.

ما در این‌جا با دو نوع سیاست اجتماعی مواجه هستیم:

یک نوع سیاست اجتماعی، جابه‌جایی سطحی منابع و درآمدها بدون تغییرات اساسی در تقسیمات زیربنایی است؛ یعنی اشتغال این گروه‌ها به کارهایی با مزد کم، و انجام کارهای اجباری که هم‌چنان احساس ناایمنی را در آنان حفظ می‌کند.

نوع دیگر، سیاست‌هایی است که به تغییر ساختار زیرین بی‌عدالتی و توزیع نابرابر درآمدها و منابع می‌انجامد. این سیاست می‌تواند به آموزش مجدد طردشدگان اجتماعی و باز کردن فرصت‌های ساختاری برای جذب آنان در ساخت اجتماعی بینجامد.

ب) راه‌حل‌های مکمل

نگاه جامعه‌شناسان به اعتیاد بر این محور قرار دارد که بسیاری از عوامل شیوع اعتیاد و بازگشت به آن در درون فرد قرار ندارد. درمان اساسی مستلزم توجه به حوزه‌های بیرونی رفتار مانند روابط معتاد با خانواده، با همسالان، با محیط کار و اجتماعات محلی است. (Thomb ۱۹۹۹:۲۶۳)

سازمان اجتماعی انباشته از تبلیغات و نشانه‌های وسوسه‌انگیز است. مصرف مواد مخدر کارکردهایی دارد که افراد را به سوی خود جلب می‌کند. این مواد وسیله ارتباط، سرگرمی، تفریح و پیوستگی فرد به گروه است. از سوی دیگر افراد مستعد فاقد امکانات لازم برای کسب شغل، ارتباطات اجتماعی و راه‌هایی برای گذراندن اوقات فراغت هستند.

برای رهایی از اعتیاد، محیط اجتماعی جدیدی لازم است که راه‌های جدید فعالیت‌های اجتماعی، تفریحی را به روی معتاد بگشاید، رفتارهای موافق اجتماعی او را تقویت کند. از میان راه‌های مکمل که می‌توانند راهگشا باشند به چند مورد زیر اشاره می‌شود:

۱) مشاوره شغلی به‌منظور کمک به معتادان برای یافتن مشاغل تمام‌وقت با درآمد کافی، این وضعیت می‌تواند مانع بازگشت معتاد به مصرف مواد مخدر شود.

۲) مشاوره خانوادگی برای معتادان متأهل و خانواده برای مجردها

۳) ایجاد فرصت برای فعالیت تفریحی اجتماعی

۴) وجود جلسات فردی یا گروهی برای حل مشکلات فردی و اجتماعی مددجویان

۵) توجه به نشانه‌های اولیه بازگشت به اعتیاد و شناخت آن‌ها از طریق ابزارهای اندازه‌گیری

۶) ترغیب مددجویان به تشکیل گروه‌های اجتماعی و تفریحی

۷) استفاده از دوستان نجات‌یافته برای مشاوره نزدیک با مددجویان

۸) انعقاد قرارداد رسمی بین مددجویان و درمانگر برای اتمام برنامه‌های درمانی و قبول مسئولیت در دوره درمان

این راه‌ها رابطه نزدیک درمان با داشتن روابط اجتماعی با خانواده، با محل کار و با دوستان را نشان می‌دهد. اعتیاد و مشکلات همراه با آن را نمی‌توان از دیگر حوزه‌های زندگی اجتماعی جدا کرد.

زندگی افراد قابل تفکیک از تجارب نیست. درمانگر نمی‌تواند فقط به مشکل اعتیاد فرد توجه کند، بلکه لازم است مددجو را در شبکه روابط اجتماعی نگاه کند. اعتیاد حاصل مشکلاتی است که فرد با آن‌ها روبه‌رو است و مشکلات او را نمی‌تواند از زندگی اجتماعی جدا ساخت.