جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
از جنگ ۱۹۴۵ تا گلوله باران جزیره یونگ پیونگ
سرزمینی که زمانی به «چوزن» به معنی صبح آرام نامیده میشد بعد از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۵۰ شاهد اولین جنگ منطقهای بود که قدرتهای بزرگ در آتشافروزی آن دخالت داشتند که در تاریخ قرن بیستم به اولین بحران جنگ سرد در شرق آسیا معروف شد. به انگیزه این رویداد پس از بررسی مختصر از تاریخ باستانی شبهجزیره کره و شناخت وضعیت جغرافیایی و «ژئوپولتیک» این منطقه به اصل موضوع یعنی بحران دو کره میپردازیم.
تاریخ باستانی کره شاهد تعامل فرهنگی بین ژاپن و چین از راه شبهجزیره کره است. جواهر لعل نهرو نخستوزیر فقید هند در نگاهی به تاریخ جهان مینویسد: در ۱۱۲۲ قبل از میلاد یک مهاجرت عظیم به رهبری «کیتسه» از راه شبهجزیره کره به ژاپن روی داد. در قرن دوم میلادی وقتی ملکه «جینگو» زمامدار ژاپن بود کره به وسیله ژاپنیها اشغال شد و در ۲۸۴ میلادی خردمندی از کره وزیر مشاور امپراتور ژاپن شد. در ۶۰۰ میلادی (قرن هفتم) به بعد به وسیله مهاجران چینی و کرهای به تدریج اصول مذهبی بودایی وارد ژاپن شد و شخصی به نام «شوکو تایشی» به عنوان بزرگترین راهب بودایی در ترویج این مذهب در ژاپن کوشش کرد. شبهجزیره کره قرنها صاحب یک امپراتوری مستقل بود تا آنکه در ۱۵۹۲ میلادی ژاپنیها به کره حمله برده و سعی داشتند این سرزمین را جزیی از خاک خود کنند. در این میان چینیها نیز قصد تصرف کره را داشتند. دولت چین در ۱۸۹۴ بدون جلب رضایت ژاپن به کره حمله برد اما نیروی دریایی ژاپن جزیره فرمز را گرفت و به پکن حمله برد. دولت چین مجبور شد در یکی از بنادر ژاپنی به نام «شی مونوزکی» قرارداد ننگینی را به امضا برساند که طبق آن جزیره تایوان (فرمز) را با مبلغ زیادی غرامت به ژاپن بدهد. (۱۷ آوریل ۱۸۹۵) روسیه که به تازگی وارد شرق آسیا شده بود قوای نظامی زیادی به منچوری واقع در خاک چین فرستاد تا جلوی توسعهطلبی ژاپن را بگیرد. دولت ژاپن در فوریه ۱۹۰۴ ضمن دادن اولتیماتوم به روسیه از آن دولت خواست قوای خود را از منچوری خارج کند زیرا خاک منچوری معادن زیادی از زغالسنگ را در درون خود داشت که ژاپن صنعتی محتاج آن بود.
از آنجایی که نیکلای دوم امپراتور روسیه از خارج کردن نیروهای خود از منچوری خودداری کرد امپراتور ژاپن «موتوسو هیتو» به دریاسالار «توگو» جنگسالار ژاپنی دستور داد نیروهای روس را به سرعت از منچوری اخراج کند. این دریاسالار ژاپنی توانست ۲۶ رزمناو بزرگ روسیه را در تنگه «تسوشیما» غرق کند. دولت روسیه از روی ناچاری درخواست صلح کرد و طبق قرارداد صلح «پورتسموث» از بنادر انگلستان که در پنجم سپتامبر ۱۹۰۵ به امضا رسید نیمی از جزیره «ساخالین» به ژاپن تعلق گرفت و علاوه بر آن روسیه بخشی از خطآهن اروپا به بندر «ولادی وستک» را که از خاک منچوری میگذشت به ژاپن فروخت. روسیه بر اثر کشته شدن ژنرال «کوروپاتکین» و ۴۰ هزار سرباز روسی و اسارت عده زیادی از نفرات ارتش روس راضی به انعقاد قرارداد پورتسموث شد. شکست روسیه از ژاپن در ۱۹۰۵، ژاپن را به صورت یکی از قدرتهای بزرگ جهانی در منطقه آسیا- پاسیفیک درآورد زیرا طبق قرارداد پورتسموث همه شبهجزیره کره به صورت تحتالحمایه ژاپن درآمد و ژاپنیها تا سال ۱۹۱۰ تمام این شبهجزیره را اشغال کردند و در آن پایگاههای نظامی احداث کردند و حتی از منابع آن سود میبردند.
● شناخت وضعیت جغرافیایی و ژئوپولتیک شبهجزیره کره
شبهجزیره کره ۲۲۲۵۲۴ کیلومتر مربع وسعت دارد. از این مساحت، کره جنوبی دربردارنده ۹۹۶۶۶ کیلومتر مربع وسعت است و کره شمالی ۱۲۲۷۶۲ کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیت کره جنوبی ۵/۴۸ میلیون و جمعیت کره شمالی ۲۴ میلیون نفر است. چیزی که خیلی مهم است آنکه طبق آمار سال ۲۰۰۰ کره جنوبی دارای درآمد ناخالص سرانه ۸۶۰۰ دلار و کره شمالی دارای سرانه تولید ناخالص ۷۴۰ دلار است. این دو کشور از ۱۹۴۸ با دخالت ابرقدرتهای شرق و غرب از مدار ۳۸ درجه عرض شمالی جدا شدهاند و در این ۶۲ سال کره جنوبی در ردیف ۲۰ کشور صنعتی و ثروتمند جهان است و کره شمالی کشور فقیری است ولی صاحب یک ارتش یک میلیونی و مسلح به سلاح اتمی است. این شبهجزیره از شرق به ژاپن و از غرب به دریای زرد و از شمال به بخشی از خاک چین و دریای ژاپن محدود میشود.
● موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک کره
کره دارای موقعیت جغرافیایی نامناسبی است. همسایههای بزرگتر این کشور نسبتاً کوچک همواره برای این کشور دردسرهایی ایجاد کردهاند. «ریچارد تامن» در کتاب جغرافیای عمومی جهان درباره شبهجزیره کره مینویسد: «کره با کشورهای نیرومندی همسایه است که آن را احاطه کردهاند و در طول تاریخ هرچند گاه این شبهجزیره را اشغال میکردهاند. کره در مسیر رودخانه «یالو» و «تومن» دارای مرز زمینی مشترک با چین است و در منطقه «تسوشیما» که در مقابل ژاپن قرار گرفته است، منطقه حساسی با ژاپن محسوب میشود. در منتهیالیه شمال شرقی خود، مرز کوتاهی با اتحاد شوروی سابق (فدراسیون روسیه فعلی) دارد.» بعد از شکست روسیه از ژاپن در ۱۹۰۵ و تبدیل این کشور به یک قدرت نظامی، زمینه برای تشکیل یک دولت آسیایی نیرومند فراهم شد و در ۱۹۱۰ ژاپن رسماً شبهجزیره کره را به کشور خود ملحق ساخت. شبهجزیره کره قرنها در حکم پلی بین ژاپن و قاره آسیا بود. از زمانهای قدیم هم ژاپن و هم کشور چین در تسلط بر این شبهجزیره رقابت داشتهاند و چون کره معمولاً از آن دو کشور ضعیفتر بود وضع کشوری تابع یا دستنشانده را داشت. به ویژه وقتی شبهجزیره کره در ۱۹۱۰ به طور کلی به تصرف ژاپن درآمد.
● شبهجزیره کره از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۸
از ۱۹۱۰ دولت ژاپن از کره به عنوان پایگاهی جهت تسلط بر منچوری، شرق چین و جزایر جنوبی چین مشغول برنامهریزیهای نظامی شد و در ۱۹۳۱ برای تحکیم مبانی قدرت خویش به منچوری حمله برد و از جامعه ملل خارج شد و دولت ژاپن برای تحقق دولت آسیایی نیرومند در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ به بندر پرل هاربر در هاوایی حمله برد و ضربه شدیدی به نیروی دریایی امریکا وارد آورد. در جریان جنگ جهانی دوم در دسامبر ۱۹۴۳ نمایندگان ایالات متحده امریکا و چین و انگلستان ضمن اجلاسیهای متعهد شدند پس از پایان جنگ به شبهجزیره کره استقلال دهند.
در چهارم فوریه ۱۹۴۵ که دو ماه بیشتر به شکست آلمان و شش ماه به شکست ژاپن نمانده بود در جریان کنفرانس یالتا با شرکت چرچیل نخستوزیر انگلیس، روزولت رئیسجمهور امریکا و استالین رهبر شوروی تصمیم گرفته شد در شمال مدار ۳۸ درجه عرض شمالی در خاک کره نیروهای ژاپنی مستقر در آن منطقه بعد از پایان جنگ و شکست آلمان تسلیم قوای اتحاد شوروی شوند و ضمناً برای تسریع در تسلیم ژاپن در منطقه آسیا- پاسیفیک دولت روسیه شوروی، قرارداد عدم تعرض دوجانبه خویش را با ژاپن زیر پا گذاشته و با ژاپنیها در منطقه شرق آسیا وارد جنگ شود. استالین که میخواست جبران شکست روسیه از ژاپن را در ۱۹۰۵ بکند از این پیشنهاد روزولت استقبال کرد ولی از آنجایی که میدانست امریکا به تازگی به بمب اتمی دست یافته است، جرات نکرد از خاک اصلی ژاپن منطقهای را بخواهد ولی روزولت در همان کنفرانس دست روسها را در تصرف مجمعالجزایر کوریل باز گذاشت. وقتی ژاپن در ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ تسلیم امریکا شد، قوای شوروی در شمال مدار ۳۸ درجه عرض شمالی تسلیم روسها شده و در جنوب این مدار نیروهای ژاپنی تسلیم نیروهای امریکایی شدند و عملاً شبهجزیره کره از مدار ۳۸ درجه عرض شمالی به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم ژوزف استالین رهبر شوروی تصمیم به روی کار آوردن «کیم ایل سونگ» به عنوان دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست و رهبر سیاسی این کشور گرفت زیرا شورویها که بعد از اتمام جنگ رقیب امریکا بودند، میخواستند منطقه پایانه خط آهن آسیایی شوروی را که به «ولادی وستک» میرسید حفظ کنند. از این جهت روسها حکومت دلخواه خود را به عنوان جمهوری «دموکراتیک خلق کره» در هشتم سپتامبر ۱۹۴۸ ایجاد کردند. روسها قصد داشتند با اشراف بر شمال منطقه کره بر نواحی استراتژیک دریای ژاپن مسلط شوند.
در ۱۵ آگوست ۱۹۴۸ در بخش جنوبی حکومتی طرفدار غرب به ریاست «سینگ مان ری» تشکیل شد. شبهجزیره کره به ویژه بخش جنوبی آن برای ایالات متحده امریکا جنبه حیاتی داشت، زیرا بخشی از مرز استراتژیک امریکا از این منطقه میگذرد و میتوان گفت مرز استراتژیک امریکا از آلاسکا، ژاپن، اکیناوا، کره، فرمز، جزایر فیلیپین و جزایر ماریان میگذشت و در حال حاضر نیز اهمیت دارد. در کتاب «هنر و صناعت جنگ» که در آکادمی نظامی «وستپوینت» ایالات متحده تدریس میشود، درباره وضعیت استراتژیک شبهجزیره کره آمده است: «شبهجزیره کره پوشش خوبی برای منچوری ثروتمند و بندر «ولادی وستک» که در انتهای راهآهن سراسری سیبری واقع شده و پایگاه مهم دریایی و هوایی روسهاست، تصرف تمام شبهجزیره کره از طرف کمونیستها، سبب بسته شدن دریای ژاپن و به دست آوردن پایگاههای هوایی و دریایی غیرمنجمد میشود که عملیات نظامی بر ضد ژاپن را بسیار سهل میکند.» فاصله تنگه «تسوشیما» میان «پوسان» و «کیوشو» در سمت جنوبی ژاپن تقریباً به اندازه فاصله جنوب انگلستان با سواحل نورماندی است. در صورت لزوم میشد از این شبهجزیره به عنوان پایگاههای دریایی و هوایی مناسبی برای عملیات بر ضد بندر «ولادی وستک» و منچوری و سایر ایالات شمالی چین استفاده کرد. شبهجزیره کره حدود ۸۳۰ کیلومتر درازا و به طور متوسط ۳۱۵ کیلومتر عرض دارد. این کشور از نظر شکل، شبیه ایالت «فلوریدا» در ایالات متحده امریکاست ولی قدری بزرگتر به نظر میرسد.
● آغاز جنگ کره در ۱۹۵۰
زمینههای جنگ بین دو کره در موقعیت استراتژیک این شبهجزیره خلاصه میشد که قبلاً شرح دادیم ولی استالین به سبب شکست در محاصره برلین در ژوئن ۱۹۴۸ میخواست این شکست را به هر نحو که شده حتی طی جنگ با امریکا در منطقه کره جبران کند. استالین از این جهت از درگیری با ایالات متحده در زمینه پشتیبانی از رژیم کره شمالی ترسی نداشت که دانشمندان روسی به استالین قول داده بودند شوروی در ۱۹۴۹ صاحب بمب اتمی خواهد شد. اتفاقاً اتحاد شوروی در ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۹ اولین بمب اتمی خود را با موفقیت آزمایش کرد و تعادل قدرت و وحشت را با ایالات متحده برقرار کرد و از هر نوع درگیری غیرمستقیم با ایالات متحده در ۱۹۵۰ وحشتی نداشت و درصدد گرم کردن تنور جنگ سرد با یورش به کره جنوبی بود. دو قدرت جهانی یعنی شوروی و امریکا به ترتیب ارتشهای کره شمالی و کره جنوبی را مجهز به سلاحهای روز کرده بودند. در سحرگاه یکشنبه ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ نیروهای کمونیست کره شمالی تحت فرماندهی مارشال «چون- یانگ- کان» به جمهوری کره جنوبی حمله بردند. در همان روز جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد با اکثریت ۹ رای در برابر یک رای ممتنع (یوگسلاوی) به کره شمالی اخطار کرد که هرچه زودتر از کره جنوبی عقبنشینی کند.
در همان روز مقامات «پیونگیانگ» (پایتخت کره شمالی) برای توجیه اقدام خود، اعلان کردند مقامات کره جنوبی پس از رد پیشنهادهای آنان درباره وحدت دو کشور به منطقه شمال حمله کردهاند و عملیات جمهوری خلق کره جنبه تدافعی داشته است، از طرفی چون نیروهای جمهوری خلق چین به رهبری مائو که یک حکومت کمونیست جدیدی بود و ادعا کرد به خاطر رعایت اصل «انترناسیونالیسم پرولتری» و جلوگیری از تجاوز امریکا به کره شمالی نیرو فرستاد شورای امنیت ضمن متجاوز خواندن چین، ایالات متحده را مامور کرد از تمامیت ارضی کره جنوبی دفاع کند. در ۲۴ نوامبر ۱۹۵۰ ژنرال مک آرتور فرمانده نیروهای امریکا در ژاپن به دستور «ترومن» رئیسجمهور امریکا مامور فرماندهی نیروهای امریکا در کره جنوبی شد.
پس از اعلان رای سازمان ملل متحد، شورای امنیت و مجمع عمومی به امریکا ماموریت داد سرفرماندهی نیروهای ملل متحد در کره بر عهده ژنرال مکآرتور باشد. ژنرال مکآرتور در واقع فرماندهی نیروهای مسلح امریکا از یک طرف و سربازان ملل متحد از جانب دیگر بود. کشورهایی که برای کمک به امریکا و کره جنوبی سربازان خود را تحت پوشش سازمان ملل متحد قرار دادند، عبارت بودند از استرالیا، بلژیک، بولیوی، کانادا، ترکیه، دانمارک، فرانسه، یونان، هندوستان، نروژ، زلاندنو، هلند، تایلند و سوئد. جنگ همهجانبه و هوایی و زمینی بود.
سربازان جمهوری خلق چین از طرف پلهای رود «یالو» به شبهجزیره کره رخنه میکردند. مکآرتور پیشنهاد کرد: «لازم است به نحوی جلوی نفوذ چین را گرفت.» او ضمن مصاحبهای پیشنهاد کرد به وسیله انفجار ۳۰ تا ۵۰ بمب اتمی در مسیر رود یالو و راههایی که کره شمالی را به چین متصل میکند سدی از رادیواکتیو و کبالت ایجاد کنند و سپس ۵۰۰ هزار سرباز ژنرال چیان کای شک را از تایوان، جانشین سربازان مائو کرد.
بدیهی است چنین پیشنهادی برای سیاست امریکا انتقادآمیز بود و ترومن فوراً او را به واشنگتن احضار کرد و ژنرال «ریجوی» را جانشین او کرد. (۱۰ آوریل ۱۹۵۱) این در حالی بود که بر اثر کشته شدن بیش از حد سربازان دو طرف گفتوگوهای آتشبس با شکست روبهرو شد. دلیل ادامه مذاکرات، کشته شدن سربازان متحد با امریکا به ویژه ترکیه بود. علاوه بر آن خرابیهای وارده بر دو کره آنقدر زیاد بود که بازسازی دو کشور را مشکل میکرد. در دو کشور امریکا و شوروی اتفاقاتی در زمینه تعویض زمامداران افتاد که این جنگ را به پایان نزدیک میکرد. در داخل امریکا کشمکشهای انتخاباتی به نفع جمهوریخواهان بود و در نوامبر ۱۹۵۲ مردم امریکا رئیس جمهور جدید خود را از حزب جمهوریخواه انتخاب کردند و دموکراتها بعد از ۲۰ سال زمامداری شکست خوردند. و ژنرال دوایت آیزنهاور رئیس جمهور شد و او وعده آتشبس را در کره داد. او نیز در ۵۸ سال قبل وعده تغییر (چنج) داد. در اردوگاه شرق در ۵ مارس ۱۹۵۳ مرگ پدر زحمتکشان جهان و دیکتاتور مطلقالعنان یعنی استالین همهچیز را تغییر داد. فوراً خروشچف، فردی که طرفدار همزیستی مسالمتآمیز بود، به دبیرکلی حزب کمونیست منصوب شد و مالنکف نیز نخستوزیر شد.
دو طرف خواهان آتشبس در کره بودند. در ۲۵ ژوئیه ۱۹۵۳ مذاکرات شمالیها و جنوبیها با وساطت سازمان ملل به آتشبسی منجر شد که از آن زمان تاکنون یعنی ۵۷ سال است که بین دو کره قرارداد ترک مخاصمه و صلح امضا نشده و هر دو طرف در مدار ۳۸ درجه شمالی در جنوب و شمال دهکده «پان- مون- جوم» آماده شلیک به یکدیگرند. از دهه ۱۹۷۰ به بعد در اوج جنگ سرد دو کشور چین و شوروی برای مقابله با امریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک، تکنولوژی هستهای را در اختیار پیونگیانگ گذاشتند که بتوانند با کارت کره شمالی در محافل دیپلماتیک به نفع خود بازی کنند.
● نظری به رابطه دو کره تا بحران فعلی
بعد از «سینگ مان ری» در سئول ژنرال «پارک چونگ هی» با کودتای نظامی به ریاستجمهوری کره جنوبی رسید و ۱۸ سال رئیسجمهور بود. از سپتامبر ۱۹۸۰ تا فوریه ۱۹۸۸ «چون دو هوان» رئیس اطلاعات و امنیت ارتش، رئیسجمهور شد. در زمان ریاستجمهوری «روتای وه» که از فوریه ۱۹۸۸ تا فوریه ۱۹۹۳ رئیسجمهور بود همزمان با رهبری کیم ایل سونگ در کره شمالی، در سپتامبر ۱۹۹۱ جرج بوش پدر اعلام کرد سلاحهای اتمی خویش را از کره جنوبی خارج میکند. از این جهت در دسامبر ۱۹۹۱ یک یادداشت تفاهم و همزیستی بین مقامات دو کره شمالی و جنوبی امضا شد و حتی در کابینه کره جنوبی، وزیر وحدت دو کره نیز ایجاد شد. از آنجایی که زمزمههای اتمی شدن کره شمالی میرفت جیمی کارتر از روسای جمهور سابق امریکا جهت یک سفر حسننیت به پیونگیانگ رفت و با «کیم ایل سونگ» که بیمار بود ملاقات کرد ولی بر اثر بیماری رهبر کره شمالی به نتیجهای نرسید و رهبر کره شمالی در هشت جولای ۱۹۹۴ درگذشت و فرزندش «کیم جونگ ایل» به رهبری کره شمالی رسید. اما تلاشهای رهبران کره جنوبی همچنان ادامه داشت به طوری که «کیم دای جونگ» رئیسجمهور کره جنوبی در اثر تلاشهای صلحجویانه برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۰ شد ولی این تلاشها با زمامداری «کیم جونگ ایل» بر کره شمالی به جایی نرسید.
کره شمالی حتی اعلام کرد دارای موشکهای دورپروازی است که میتواند آلاسکا و حتی کالیفرنیا را هدف قرار دهد. انفجار اولین بمب اتمی کره شمالی در ۱۰ اکتبر ۲۰۰۶ شرق آسیا را دچار وحشت کرد به طوری که شینزو آبه نخستوزیر ژاپن جلسه فوقالعادهای از کابینه خود تشکیل داد. قطعنامه ۱۷۱۸ شورای امنیت که کره شمالی را در تحریم قرار میداد و به مقامات کره شمالی پیشنهاد شده بود مقررات «انپیتی» را رعایت کنند، باعث شد مقامات پکن به عنوان دوست سنتی و ایدئولوژیک، مقامات پیونگیانگ را تشویق کنند تا در گفتوگوهای ششجانبه که با شرکت کره شمالی، کره جنوبی، فدراسیون روسیه، چین، ژاپن، امریکا و نظارت سازمان ملل تشکیل میشود راه حلی برای مساله اتمی کره پیدا شود و تاکنون پنج دوره مذاکره ششجانبه به نتیجهای نرسیده است زیرا اخیراً مقامات مذاکرهکننده کره شمالی در گروه ششجانبه از شرکت در گفتوگوها به عللی خودداری کردهاند و حتی در یک ماه قبل طبق گفته مقامات کره جنوبی، یک ناو کره جنوبی به وسیله کره شمالی غرق شده است.
و علاوه بر این در پی بیماری شدید «کیم جونگ ایل» فرزند کوچک ۲۷سالهاش به نام «کیم جونگ اون» که پارلمان خلق او را به درجه مارشالی ارتقا داده و احتمال جانشینی او بعد از پدرش قوت گرفته است، در مراسم یک رژه نظامی در کنار پدر بیمارش دیده شده و پارهای از ناظران سیاسی نظامی معتقدند گلوله باران جزیره «یونگپیونگ» در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰ از جانب کره شمالی که تلفاتی را به همراه داشت، اخطاری است به مقامات کره جنوبی که در صورت تغییر رهبری در کره شمالی، این کشور توانایی دفاع از سیستم حکومتی و تمامیت ارضی خود را دارد. اما واکنش امریکا و ژاپن شدید بود و مانور مشترک ناوگان امریکا و کره جنوبی نتیجه این واقعه است و احتمال بحران بسیار شدیدی در منطقه دریای زرد و آسیا - پاسیفیک وجود دارد.
سیروس غفاریان
منابع:
۱- راهنمای سازمان ملل متحد، منصور فراسیون، انتشارات سازمان ملل، تهران ۱۳۵۵
۲- تاریخ قرن نوزدهم و معاصر، ژول ایزاک، ترجمه حسین فرهودی، ابنسینا، تهران ۱۳۴۴
۳- تاریخ دول معظم، ماکسیم مورن، ترجمه شمیم، انتشارات علمی، تهران ۱۳۳۷
۴- تاریخ جنگ سرد، آندره فونتن، ترجمه هوشنگ مهدوی، نشر نو، تهران ۱۳۶۶
۵- هنر و صناعت جنگ، سرهنگ محمدعلی پیروزان، تهران ۱۳۳۹
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن