شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

دیدارهای مردمی دولتمردان و گوهر گمشده عدالت


دیدارهای مردمی دولتمردان و گوهر گمشده عدالت

آنچه موجب می شود مردم دست به دامن دیدار حضوری با دولتمردان یا نامه نگاری با آنها شوند, ساختار ضعیف و عملکرد نامطلوب بخش های اجرایی است که قادر به پاسخگویی به مشکلات مردم نیست

دو هفته است که جمعه ها معاون اجرایی رئیس جمهور همراه با تعدادی از وزیران کابینه در محل برگزاری نماز جمعه تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حضور می یابند تا به مشکلا ت مردم رسیدگی کنند. این چندمین مرتبه طی دو سال اخیر - زمان روی کار آمدن دولت نهم - است که دولتمردان در جمع مردم حاضر می شوند و از نزدیک در جریان مشکلا ت، مسائل و درخواست های مردم قرار می گیرند. این اقدام دولتمردان هر چند درنوع خود جالب توجه و از حیث کاهش فاصله دولتمردان با مردم - ولو در ظاهر - امری مثبت محسوب می شود اما واقعیت آن است که حضور دولتمردان در بین مردم و شنیدن مشکلا ت مردم از نزدیک یا گرفتن نامه از مردم برای حل مسائل آنها نمی تواند راهکار مناسبی باشد. چرا که نشان دهنده ضعف ساختارهای اجرایی و اداری کشور است که مشکلا ت جاری مردم در صورت قرار گرفتن در پروسه معمول حل نمی شود و صرفا باید رئیس جمهور یا وزیران و معاونان او را از نزدیک ملا قات کرد تا گره از کار فروبسته ای باز شود و در غیر این صورت، امیدی به حل مشکلا ت نیست.

نمونه این وضعیت را در سفرهای استانی رئیس جمهور که طی دو سال گذشته انجام شده و نتیجه آن دیدار از صدها شهر و روستا و گفت وگو با هموطنان مختلف در ۳۰ استان کشور و البته جمع آوری حدود ۹ میلیون نامه از مردم بوده شاهد هستیم. جمع آوری حدود ۹ میلیون نامه که طبق آمارهای اعلا م شده از سوی نهاد ریاست جمهوری، تنها درصد محدودی از آن به ابراز احساسات ارتباط داشته و اغلب آن - بیش از ۹۰ درصد - حاوی ذکر مشکلا ت مردم و درخواست وام، شغل یا مسائلی از این دست است نشان می دهد که با توجه به مستثنی بودن تهران از سفرهای استانی رئیس جمهور و به تبع آن بی بهره بودن مردم پایتخت از امکان ملا قات حضوری با رئیس جمهور در قالب سفرهای استانی و اعطای نامه به او - رئیس جمهور در قالب سفرهای استانی، تنها از شهرهای حاشیه پایتخت دیدار کرده بود - نزدیک به یک ششم مردم، مشکلا ت خود را در قالب نامه با رئیس جمهور در میان گذاشته اند. حال، اگر به این نکته توجه کنیم که معمولا تمام اعضای یک خانواده به رئیس جمهور نامه نمی دهند و به طور معمول و طبیعی، از هر خانواده، یک یا حداکثر دو نفر مشکلا ت خود را - که اغلب هم مرتبط با کل خانواده است - در قالب نامه با رئیس جمهور در میان می گذارند، به نتیجه عجیب و نگران کننده ای می رسیم که همانا نامه نگاری اغلب مردم با رئیس جمهور برای مطرح کردن درخواست های خود از جمله درخواست وام، اشتغال و مسائلی از این دست است.

البته ناگفته پیداست که نفس نامه نگاری مردم با مسوولا ن خود، نه تنها به هیچ وجه مذموم نیست، بلکه از این جهت که می تواند نشان دهنده ارتباط نزدیک مردم و دولتمردان باشد فی نفسه، امری مطلوب و پسندیده است. اما مشکل از جایی آغاز می شود که مردم تصور کنند صرفا از طریق دیدار دولتمردان یا نامه نگاری با آنها می توانند شاهد حل مشکلا ت خود باشند و در غیر این صورت، ساختارهای مدیریتی و بوروکراسی اداری موجود، این امکان را ایجاد نمی کند که مردم به طریق عادی و معمولی بتوانند مشکلا ت خود را رفع کنند.

به عبارت دقیق تر، آنچه موجب می شود مردم دست به دامن دیدار حضوری با دولتمردان یا نامه نگاری با آنها شوند، ساختار ضعیف و عملکرد نامطلوب بخش های اجرایی است که قادر به پاسخگویی به مشکلا ت مردم نیست.

اگر صدها سال به عقب بازگردیم و به مقایسه دو نوع دموکراسی مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر بپردازیم شاید به نتیجه دقیق تری برسیم. سال های دور، آنچه که از دموکراسی در عهد باستان پیاده می شود، مراجعه مستقیم به آرا و نظرات عموم مردم بود. بدین ترتیب که مردم در میدان اصلی شهر جمع می شدند و از آنها نظرخواهی می شد. آن گاه عموم مردم با بالا بردن دست خود یا شیوه های مشابه دیگر، موافقت یا مخالفت با موضوعی را اعلام می کردند.

به مرور زمان و با افزایش جمعیت شهرها، دیگر امکان مراجعه حضوری به آرای عموم مردم وجود نداشت و به همین دلیل، دموکراسی مستقیم به دموکراسی غیرمستقیم تبدیل شد. یعنی مردم، نمایندگانی را از میان خود بر می گزیدند تا با آشنایی قبلی با مشکلات آنها، به وکالت از مردم بهترین راهکار را برای حل مشکلات پیدا و آن را در عمل، اجرا کنند. حال، اگر نمایندگان انتخاب شده از سوی مردم، از مشکلات مردم آگاهی نداشته باشند، نشاندهنده آن است که یا مردم در انتخاب خود خطا رفته اند، یا اینکه نمایندگان منتخب آنها، در شناخت اولویت های مردم ناتوان بوده اند.

در دوران جدید، به ویژه در عرصه اجرایی در کشوری پهناور با جمعیت بالا همچون ایران، ضرورت آگاهی دقیق از مشکلات مردم بیشتر احساس می شود. چرا که هر چقدر هم رئیس جمهور و دولتمردان، اهل مسافرت باشند، باز هم نمی توانند در طول دوران چهارساله فعالیت خود، با همه مردم دیدار مستقیم و حضوری داشته باشند و مشکلات تمام هموطنان را از طریق گفت وگوی چهره به چهره حل کنند.

گذشته از آن، ساختارهای پیچیده اداری و اجرایی، صرفا برای سهولت در حل مشکلات و مسایل مردم ایجاد شده است. اگر قرار بر حل مشکلات مردم از طریق دیدار حضوری و چهره به چهره با مردم بود، دیگر ضرورتی وجود نداشت که ده ها وزارتخانه و سازمان مختلف ایجاد شود تا هزاران کارمند، وظایف خود را در قبال مردم در حیطه مشخصی انجام دهند. آنگاه تنها کافی بود که رئیس جمهور تعدادی کارگزار و کارپرداز استخدام می کرد و همه روزه از صبح تا عصر، به دیدار حضوری با مردم می پرداخت و با ارجاع مشکلات و درخواست های مردم به کارمندانی که به همین دلیل استخدام شده اند، کشور را از ساختارهای پیچیده اداری و اجرایی نجات می داد! اما طبیعی است که نواختن سرنا، از دهانه گشاد آن غیرممکن است. نمی توان برای رفع مشکلات مردم به شیوه دموکراسی های مستقیم عهد باستان روی آورد و پاسخگویی به مطالبات مردم را به دیدار مستقیم با آنان موکول کرد. همانگونه که نمی توان صدها سال تجربیات بشر را در امور اجرایی و مدیریتی نادیده گرفت.

اگر مشکلی در ساختار اجرایی و مدیریتی کشور وجود دارد که باعث می شود شهروندان در تحقق خواست ها و یافتن پاسخ برای نیازهای مشروع و قانونی خود دچار مشکل شوند، راهکار رفع این مشکل، طبیعتا بازگشت به عهد عتیق نیست، بلکه اصلاح نقاط ضعف و معایب این ساختارهای ناکارآمد است که هموطنان را مجاب می کند برای رفع مشکلات خود، دست به دامن نامه نگاری با مسوولان و دیدار مستقیم با آنان شوند. ضمن اینکه اگر قرار باشد وقت مسوولان به پاسخگویی به میلیون ها نامه و درخواست مردمی که از نزدیک مطرح می شود صرف شود، دیگرفرصتی برای مدیریت کلان کشور باقی نمی ماند.

دولتمردان اگر خواستار حل مشکلات مردم هستند، بهتر است به جای پاسخ دادن به درخواست های تک تک مردم برای وام های یک میلیون تومانی و دو میلیون تومانی ازدواج و اشتغال، شرایط را برای تسهیل ازدواج و اشتغال جوانان فراهم کنند. دولتمردان به جای پاسخ دادن به در خواست های تک تک مردم برای دریافت وام مسکن یا تسریع در پرداخت آن، شرایطی فراهم کنند که با کاهش یا حداقل، تثبیت قیمت مسکن با اجاره بها، مردم به راحتی بتوانند به نیاز حیاتی خود برای سرپناه پاسخ دهند. دولتمردان به جای پاسخ دادن به درخواست های تک تک مردم برای بخشودگی دیرکرد وام هایی که قبلا گرفته اند یا تبدیل آن به وام بلا عوض، اقتصاد کشور را به آن حد از رشد برسانند که کشاورزان و کارفرمایان و... به راحتی از این اقتصاد شکوفا بهره بگیرند و نیازی به دریافت این وام های کلان پیدا نکنند یا در صورت اخذ آن، توانایی بازپرداخت آن را داشته باشند.

دولتمردان به جای پاسخ دادن به درخواست های تک تک مردم در مورد ضعف فلا ن وزیر و فلا ن مدیر و عدم کارآمدی او، زمینه ای فراهم کنند که هیچ مدیری ، جرات تخلف از قوانین و زمین گذاشتن کار مردم را نداشته باشد تا رئیس جمهور، خود مجبور نشود شخصا به این موارد رسیدگی کند و ضعف ها و ناکارآمدی های آنان را که در قالب مطالبات مردم تبلور می یابد جبران کند.

اگر به درخواست های مردم در دیدارهای عمومی با دولتمردان یا نامه نگاری آنها با رئیس جمهور و وزیران دقت کنیم به راحتی در می یابیم که مجموع این درخواست ها از چند قالب فوق فراتر نمی رود و راحت تر- و البته بهتر- آن است که برای مجموع این درخواست ها نسخه ای واحد و شفابخش پیچیده، نه اینکه مجبور شویم برای تک تک درخواست ها، نسخه های جداگانه و با مضمونی واحد بنویسیم.

نکته دیگری که در مورد این دیدارهای مردمی، همانند دیدارهایی که رئیس جمهور با مردم انجام می دهد یا دیدار هفته گذشته جمعی از وزرا و دولتمردان با مردم در حاشیه نماز جمعه تهران تنها کسانی موفق به رفع مشکلا ت خود می شوند یا امیدی برای حل مساله خود پیدا می کنند که بتوانند رئیس جمهور یا معاونان و وزیران او را ملا قات کنند. طبیعتا معلولا ن و جانبازان یا افرادی که به دلیل مشکلا ت جسمی و حرکتی یا کهولت سن نمی توانند از این امکان بهره مند شوند و به سختی، توان خروج از منزل یا حضور در چنین مجامعی را دارند، در حل مشکلا ت خود ناکام می مانند. به عبارت دقیق تر، افرادی که شاید بیشترین نیاز را به طرح مطالبه خود و یافتن پاسخی برای آن داشته باشند، کمتر از این امکان بهره مند می شوند که این، مصداق بارز بی عدالتی است.

در حالی که اگر ساختار اجرایی کشور، با مشکل خاصی مواجه نبود، دیگر نیازی هم به طرح مشکلا ت از فاصله نزدیک، ایجاد نمی شد و خیر و برکت اقدامات دولتمردان، به طور برابر نصیب همه افراد می شد، هم کسانی که در دیدارهای مردمی حاضر می شوند و هم کسانی که به دلیل شرایط خاص، امکان حضور در این مجامع را پیدا نمی کنند. این، به عدالت نزدیک تر است.

البته بار دیگر تکرار این نکته را ضروری می دانم که دیدارهای مردمی دولتمردان و ارتباط نزدیک آنان با مردم، نه تنها امری مذموم نیست، بلکه بسیار مطلوب و پسندیده است و باعث تقویت پیوند مردم و دولتمردان می شود. اما با رعایت این پیش شرط که این دیدارها به تکیه گاه اصلی دولتمردان برای آگاهی از مشکلا ت مردم تبدیل نشود. مشکلا ت مردم

- آن گونه که در آمارهای اعلا م شده از سوی نهاد ریاست جمهوری در مورد مضمون نامه های مردمی آمده است- در چند قالب محدود و انگشت شمار می گنجد و برای رفع این مشکلا ت- اعم از مسکن و اشتغال و ازدواج- باید نسخه ای واحد، پیچید و آب گل آلود را از سرچشمه صاف و زلا ل کرد.

نویسنده : حمیدرضا شکوهی