چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مهارت های زندگی برای جوانان


مهارت های زندگی برای جوانان

مهارت های زندگی همانطور كه می توان از عنوان آن فهمید, روش ها و شیوه های ضروری برای یك زندگی سالم و سازنده است به عبارت بهتر این مهارت ها مجموعه ای از توانایی ها هستند كه سبب سازگاری ما با محیط و شكل گیری رفتارهای مثبت و مفید می گردند

مهارت‌های زندگی همانطور كه می‌توان از عنوان آن فهمید، روش‌ها و شیوه های ضروری برای یك زندگی سالم و سازنده است. به عبارت بهتر این مهارت‌ها مجموعه‌ای از توانایی‌ها هستند كه سبب سازگاری ما با محیط و شكل‌گیری رفتارهای مثبت و مفید می‌گردند. این توانایی‌ها ما را قادر می‌سازند كه نقش مناسب خود را در جامعه به خوبی ایفا نموده و بدون اینكه به خود یا به دیگران آسیب برسانیم. با خواسته‌ها و انتظارات و مسائل و مشكلات روزانه بویژه در روابط خود با دیگران به شكل موثرتری روبرو شویم. مهارت‌های زندگی و نحوه كسب آن متنوع و مختلف هستند و به جهت رعایت اختصار و پرهیز از اطاله كلام با تعداد از آنها آشنا شده و به توضیح هر یك از آنها می‌پردازیم:

۱ـ مهارت تصمیم گیری صحیح در زندگی: همه ما در زندگی روزانه با موقعیت‌هایی مواجه می‌شویم كه ناچار به تصمیم گیری هستیم. بعضی اوقات این تصمیم گیری بسیار ساده و مربوط به مسائل عادی زندگی ماست. برای مثال: نوجوانی تصمیم می‌گیرد از پول توجیبی خود یك عدد ساندویچ از بوفه مدرسه خود بخرد. یا هر كدام از ما تصمیم می‌گیریم به منظور رسیدن به مكان خاصی از اتوبوس استفاده كنیم یا از تاكسی یا از سواری‌های كرایه‌ای و یا از مترو. همین طور است دانش آموزی كه تصمیم می‌گیرد از حالا به بعد شاگرد مرتب و منضبطی باشد. این مثال‌ها و مسائل بسیار دیگر جزو كارهایی است كه برای ما خیلی اهمیت ندارد و چندین مورد از این دست تصمیم گیری ها در زندگی روزانه اتفاق می‌افتد. اما زمانی هم هست كه تصمیم گیری در مورد یك موضوع می‌تواند سرنوشت زندگی فرد را در جهت مثبت یا منفی (از نظر خودش) عوض كند. مثلا نوجوانی كه در پایان سال اول متوسطه انتخاب رشته می‌نماید، با این كار مسیر زندگی تحصیلی آینده‌اش را ترسیم می‌كند. در مراحل بالاتر همین فرایند می‌تواند در مورد شغل آینده، انتخاب همسر و... مصداق داشته باشد. با این پیش زمینه حال می‌خواهیم بدانیم تصمیم گیری چیست؟ و چه فرایندی را می‌توان برای آن مدنظر قرار داد؟ اعتقاد بسیاری از روان شناسان این است كه تصمیم گیری می‌تواند شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد باشد. به عبارت بهتر كسی كه بتواند در زندگی فردی، تحصیلی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی خود بهترین تصمیم را بگیرد، می‌توان گفت كه او از نظر ذهنی و عقلی و سایر جنبه‌ها به رشد مطلوب رسیده است. اما اگر كسی نتواند تصمیم مناسبی اتخاذ نماید، احتمالا هنوز به رشد عقلی مناسب دست پیدا نكرده است. روشن است كه از هر كس نمی توان انتظار تصمیم گیری صحیح و عاقلانه داشت. كسی كه درباره موضوعی تصمیم می‌گیرد، اولا باید نسبت به موضوع مورد انتخاب آشنایی و آمادگی كامل داشته باشد. ثانیا، نقاط قوت و ضعف پیامد تصمیم گیری‌های خود را پیش خود سبك و سنگین نموده و طبیعتا آن چیزی كه بیشترین نفع و كمترین ضرر را به همراه دارد، انتخاب كند و ثالثا از روی عقل و اراده تصمیم گرفته باشد، تا بعدا مجبور به تغییر موضوع نباشد.

حداقل دو عامل تصمیم گیری انسان در ارتباط با موضوعی دخیل هستند: الف- سودمندی: یعنی یك فرد جهت اتخاذ تصمیمی فكر سود و زیان آن را می‌كند. به عبارت بهتر موضوع مورد تصمیم تا چه انداز برای فرد می‌تواند منفعت و یا حداقل جذابیت داشته باشد. البته یك چیز را نباید فراموش كرد و آن اینكه یك چیز ممكن است برای یك فرد مهم و جذاب و برای فرد دیگر كاملا بی‌اهمیت باشد.

ب – احتمال موفقیت: چنانچه فردی برای تصمیم در مورد موضوعی احتمال موفقیت را بیشتر بداند، نسبت به انجام تصمیم در آن مورد هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد و بر عكس احتمال شكست در هر كاری انسان را دچار تردید و دو دلی می‌نماید. با توجه به اینكه همه افراد آگاهی‌های لازم در مورد مسائل مختلف را در اختیار ندارند بهتر است در اخذ تصمیم از تجارب افراد آگاه و راهنمایی و مشورت انسان‌های متخصص در امور مختلف بهره مند گردند.

۲- مهارت در شناخت خود: بشر همواره تلاش كرده است تا خود را بشناسد. به توانایی‌ها و استعدادهای خود پی ببرد و به واسطه آن محیط پیرامون خود را تغییر دهد. در طول تاریخ خلقت هیچ فردی وجود نداشته كه كاملا شبیه دیگری باشد. این امر بیانگر وجود تفاوت‌های فردی در افراد است. بنابراین هر كس در زندگی خود دارای نقاط قوت و نقاط ضعفی است كه باید همیشه درصدد رفع و برطرف كردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود باشد. این را هم باید دانست كه در عالم هیچ كس نمی‌تواند در همه زمینه‌ها كامل باشد. فقط یك موجود در عالم دارای كمال مطلق است و آن خداوند یكتاست. مسئله وجود تفاوت‌های فردی باعث می‌شود كه عده‌ای از مردم اغلب اوقات خوشحال و بعضی دیگر ناراحت و غمگین باشند. عده ای درون گرا و عده‌ای برون گرا باشند. برخی مهربان و عده‌ای نامهربان باشند. بی‌شك ما بارها از خود پرسیده‌ایم كه ما چه خصوصیاتی داریم كه دیگران ندارند و یا دیگران چه خصوصیاتی دارند كه ما نداریم؟ چه خصوصیاتی از دیگران را ما دوست داریم داشته باشیم و از چه خصوصیات خودمان خوشمان نمی‌آید. كدام خصوصیات برازنده شما نیست. و می‌خواهید آنها را تغییر دهید؟ پاسخ به این پرسش‌ها می‌توانند ملاك‌های خوبی را جهت تعیین جایگاهمان در اجتماع، فراروی ما قرار دهند. انسان برای اینكه خود را بشناسد باید به ویژگی ‌های فردی افراد توجه كند. همانطور كه اشاره شد، افراد براساس ویژگی‌های خاص خود با مسائل مختلف یكسان برخورد نمی‌كنند و واكنش‌های بعضا متفاوتی از خود بروز می‌دهند. مثلا دو فردی كه یكی از آنها برونگرا و دیگری درونگرا است، دوستان خوبی برای همدیگر نخواهند بود. بنابراین ممكن است دوستان شما چیزهایی را ارزش بدانند كه برای شما هیچ اهمیتی ندارد و بر عكس به چیزهایی بی‌احترامی می‌كنند كه برای شما ممكن است بسیار قابل احترام باشد. لذا جهت شناخت خود، شناخت ویژگی‌های فردی افرا دیگر بسیار با اهمیت است. یكی دیگر از مسائلی كه در فرایند شناخت از خود مطرح است، توانایی‌های وجودی افراد است. می‌دانیم كه توجه به توانایی‌های فردی (جسمی و روانی) یكی از ملاك ها جهت تعیین سازگاری بین دو نفر است. «كبوتر با كبوتر باز با باز» نمونه‌ای روشن از توجه به هم‌سخنی و هم مشربی دو دوست دارد. اغلب دوستان علایق و توانایی‌های مشتركی دارند، هر چند كه در نوع توان و علایق آنان تفاوت وجود دارد، كسی كه ورزشگار است بی‌شك با كسی دوست می‌شود كه بتواند در فرایند علایق مشتركش گام بردارد. كسی كه علاقه و توان بازی‌های فكری را دارد، تمایل زیادی به دوستی با كسی دارد كه بتواند او را در این راستا همراهی نماید. به هر حال مثال‌های فوق نمونه‌هایی از تفاوت افراد نسبت به یكدیگر در ابعاد مختلف است. در بین دانش‌ آموزان كه نگارنده بسیار با آنها سرو كار دارد، ما به طیف بسیار گسترده‌ای از تفاوت در نقطه نظرات و دیدگاه‌ها برمی‌خوریم. عده‌ای در ریاضی سرآمد دیگرانند، عده‌ای در ادبیات مهارت ویژه‌ای از خود بروز می‌دهند و عده‌ای دیگر در فیزیك و شیمی یا در هنر و ... از نظر مشاغل هم ظهور توانایی‌های فردی در یك پیوستار بسیار متفاوت قرار دارد كه هر كسی با توجه به ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی و برداشت‌ها و نگرش‌ها به سمت و شماغل خاصی گرایش نشان می‌دهند. در هر حال این توانایی (شناخت از خود) به ما این امكان را می‌دهد تا ضمن آگاه شدن از ویژگی‌ها و خصوصیات خود، نقاط ضعف، نقاط قوت و توانمندی‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌های خود را بشناسیم. خوشناسی و آگاهی از خویشتن به ما می‌آموزد كه در چه شرایطی تحت فشار روانی قرار می‌گیریم و در چه شرایطی می‌توانیم به شكل مؤثر و مطلوب رفتار كنیم. خودشناسی، پیش‌نیاز روابط مؤثر اجتماعی و بین فردی است.

۳- مهارت در برقراری روابط مطلوب با دیگران: انسان موجودی اجتماعی است. او نیاز دارد كه با همنوعان خود ارتباط برقرار نماید، زیرا احساس تنهایی تقریبا برای همه انسان‌ها احساسی دردناك و رنج آور است. نیاز به دوستی و برقراری ارتباط با دیگران موجبات ارتقاء سطح بهداشت روانی و اجتماعی ما را نیز فراهم می‌آورد. هنگامی كه آدمی با مشكلی یا مسئله‌ای برخورد می‌كند كه حل آن به تنهایی امكان پذیر نیست این، وجود دوستان و همفكران است كه به او كمك می‌كنند و لذا باعث خوشحالی و امیدواری آن فرد می‌شوند. صحبت كردن با یك دوست مهربان و صبور باعث ایجاد احساس آرامش و حتی سبكی فرد می‌گردد. امروزه ثابت شده افرادی كه شبكه ارتباطی گسترده و دوستان فراوانی دارند، در مقابله با چالش‌های زندگی موفقیت بیشتری را كسب می‌كنند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی نسبت به كسانی كه از لحاظ اجتماعی منزوی هستند، وضعیت بهتری دارند. متخصصان علوم رفتاری دریافته‌اند كه یكی از نیازهای اساسی انسان نیاز به محبت، عاطفه ، توجه و مهربانی است. بر همین مبنا انسان بطور غریزی جهت ارضای این نیاز طبیعی، تمایل به ارتباط با دیگران دارد و دوستی و برقراری ارتباط با همنوعان حد اعلای آن می‌باشد.

دوستی و برقراری ارتباط دوستانه با دیگران دارای كاركردهای مفیدی است. یكی از این كاركردها این است كه دوستی با همنوعان موجب ثبات هیجانی ما می‌گردد. به عبارت بهتر دوستی با اطرافیان به ما كمك می‌كند تا موقعیت خود را در برابر دیگران بهتر درك كنیم. در واقع در چنین حالتی می خواهیم ببینیم كه آیا عملكرد مناسبی در قبال جامعه و دیگران داریم یا خیر؟

این موضوع بویژه در مواقع بحرانی و اضطراب آور مصداق بیشتری دارد. وجود دیگران از این حیث برای انسان ارزشمند است كه موجب تحكیم توانایی آدمی برای مقابله با ناسازگاری‌ها و ناهمواری‌های زمان و جامعه می‌گردد. كسانی كه به اجبار در انزوا قرار می‌گیرند(مثل زندانی‌ها) نیاز به برقراری ارتباط را به مراتب بیشتر از كسانی كه این تجربه را نداشته‌اند، احساس می كنند. یكی دیگر ار كاركردهای دوستی‌های سالم این است كه مجالی فراهم می‌آورد تا بوسیله آن انسان درباره هر چیز (از رویدادهای مهم یا جزئی گرفته تا نكات صمیمی و شخصی) اطلاعات مورد نیاز برای زندگی‌اش را به دست آورد. در واقع ما در رابطه با دیگران از گفتگو و همنشینی با آنان چیزهای جدیدی یاد می‌گیریم، به مسائل و نكات تازه‌ای برمی‌خوریم و در نتیجه افق دیدگاهمان وسیع‌تر می‌گردد و بی‌شك هر چه از طریق پیش برویم به آگاهی‌های تازه‌ای دست می‌یابیم. نهایتا اینكه این توانایی به ما كمك می‌كند تا در برقراری یك رابطه اجتماعی مطلوب (دوست یابی) به نحو موثر و مطلوبی عمل كنیم و در حفظ یك رابطه دوستانه در بهداشت روان ما تاثیر بسزایی می‌گذارد. می‌توان گفت برقراری یك رابطه مطلوب با اعضای خانواده، نقطه آغاز و حركت این توانایی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.