چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
میدان عمل تنگ است
محمدرضا لطفی پیش و بیش از آن كه نوازنده و آهنگسازی چیرهدست باشد، پیری است راهنما و مرشدی قدیم. بیش از بیست سال از ایران دور بود و سرانجام در واپسین روزهای سال ۸۴ به ایران بازگشت و بازگشت او، رخدادی پرسروصدا بود. او خود هرگز اهل جنجال نبوده و نیست، اهل كنج صبوری گرفتن و گوشه عزلت گزیدن هم نیست و پس از سالها با كوهی از تجربه بازگشته است تا دوباره به آموختن شاگردان بپردازد و... آوای شیدا این روزها هر روز شلوغ است و گاه پاتوق آنها كه میخواهند حرف تازهای از موسیقی بشنوند.
ماه گذشته در یك روز سهشنبه به دانشگاه هنر رفت تا در تالار فارابی و در حضور خیل دانشجویان و علاقهمندان موسیقی ایرانی سخن بگوید. سخنرانی او بسیار مورد استقبال قرار گرفت و مشتاقانه به پرسشهای دانشجویان پاسخ گفت. شاید بتوان گفت در این متن، بخشی از مانیفست لطفی در زمینه آموزش و پیوند اجزای موسیقی ایرانی كه شكل ویراسته آن سخنرانی است نهفته باشد.
هنگامی كه ما از ملتی یا كشوری واحد سخن میگوییم، در اصل از حفظ تمامیت ارضی و جغرافیایی، حفظ و حراست ذخائر كشور، و نگاهداری از هنر و فرهنگ مرز وبومی كه میراث تاریخی و قومی ما است، سخن به میان آوردهایم.
امروزه وقتی از اروپای واحد یا آمریكای واحد با (بیش از ۵۰ ایالت) صحبت میكنیم، منظور ما دربرگرفتن منافع همه آحاد كشور و رعایت تمامی یك ملت در همه وجوه آن است.
ایران به عنوان یكی از بزرگترین كشورهای منطقه نیز كه دربرگیرنده گروههای قومی نژاد آریایی به شمار میآید، نمیتواند بیرون از تعریف داده شده بالا باشد. با این تفاوت كه درجه رشد تاریخی هر یك از این كشورها با یكدیگر، بنا به دلایل مختلف متفاوت و سطح رشد هر یك، تابعی از عوامل گوناگون است.
اختلاف سطح رشد استانهای گوناگون ایران در بعضی از بخشها چنان است كه تفاوتهای فرهنگی عمدهای را پدید آورده است. این تابعیت رشد كه مبتنی بر اقتصاد و شرایط جغرافیایی و حوادث تاریخی و پارهای فاكتورهای دیگر میشود، تفاوت فاحشی را بین ما ملت ایران بوجود آورده است. امروز با گذشت هزاران سال برای هر یك از استانهای ما سنتی، آئینی، پیشینهای، گویشی، زبانی، فرهنگی و هنری و در بعضی از مناطق مذهبی و اعتقادی وجود دارد كه مردم این مناطق از آن پاسداری میكنند و این پاسداری كه تابعی از دریافتهای هر استان به شمار میآید، مسلما حق طبیعی مردمانی است كه در آن زندگی میكنند. اگر بخواهیم برای همه این استانها یك مشخصه بارز را در نظر بگیریم، باید بگوییم حفظ تمامیت ارضی بزرگترین دستاورد مردم غیور و سلحشور ایران است.
آیا حفظ تمامیت ارضی ایران، بدون اعتقاد به ملت یعنی مذهب، آئین، زبان، تفكر، هنر، فرهنگ و عرفان امكانپذیر است؟ و آیا رعایت و احترام به یكدیگر؛ در یك كلمه بدون همدلی و همفكری مشترك و شور و مشورت وجود خواهد داشت؟ مسلما خیر.
امروز اگر تازه اروپا میرود تا رسما واحد شود، بدین خاطر است كه از تمامی این محسنات مشترك برخوردار است و همه كشورهای اروپایی در فاصله كمتر از ۵۰ سال با كمك نیروهای مولد، این كشورها و كمك مستقیم كشورهای مرفهتر، همگی در صنعتی شدن و بعدها در تعاریف علمی و هنری و حتی فرهنگی به همگونی رسیدند كه این عامل خود وحدت اقتصادی و سیاسی و هنری و فرهنگی و حتی وحدت مذهبی تمامی كشورهای قاره اروپا را رقم زده است.
رسیدن به وحدت ملی تابعی از درجه رشد و دریافت درست مردمی است كه در یك پهنه جغرافیایی خاص زندگی میكنند و با یكدیگر در هارمونی هستند. اولین دستاورد این هارمونی، دوستی و صلحی است كه میان آنها رخ میدهد و اجازه نمیدهد تا به خاطر تفاوتهایشان، درگیری خصمانهای رخ دهد و علاوه بر آن خرد جمعی و رهبری مركزی و شركت مستقیم آنها در این رهبری نمیگذارد روابط مردم مسلحانه شود.
در این هارمونی چند عامل مهم وجود دارد؛ وحدت مذهبی كه بر پایه احترام متقابل اعتقادات شكل میگیرد، فرهنگ و هنر و احترام گذاشتن به هر یك از آنها را میتوان بارزترین و پررنگترین آنها دانست.
اگرچه مذهب رسمی ما شیعه است، اما احترام به اهل تسنن، ارامنه، یهودیان، آسوریان، زرتشتیان، سلسلههای مختلف عرفانی و همه و همه، عوامل مهم وحدت ملی ما و حفظ تمامیت ارضی ما محسوب شده و میشود.
اینكه تركمنها، بلوچها و گیلانیها، مازندرانیها، فارسها متفاوتند، نباید بگذارد كه وحدت عمل ما تضعیف شود. اینكه هنر هر یك در چارچوب اعتقادات ملیشان گوناگون است، نباید بگذارد كه اكثریت، حقوق آنها را خدای ناكرده ضایع كند. اینكه زبان بعضی از استانها متفاوت است نباید رنجشی برای ما مركزنشینها پدید آورد، اینكه رنگ مردم بعضی از استانهای ما تیرهتر از گیلانیهاست نباید باعث تقابل مردم این مرز و بوم شود، اینكه در مذهب رسمی ما بنا به سنت جهان انسان در بعضی از عرصههای فرهنگی و هنری متفاوت ارزیابی و تبیین دینی، فلسفی میشود، نباید گذاشت كه مراسم زار بندرعباس تعطیل شود. میخواهم بگویم كه ما، در چارچوب تاریخ كشورمان همیشه با هم متفاوت بودهایم. اما عشق به هنر و فرهنگ ایران به وحدت كمك شایانی كرده است.
بین ما تقابلی نبوده و نباید باشد. در یك جمله كوتاه، ما تنها در همین تمامیت ارضی متفاوت بودهایم و همین تفاوت است كه هنر و فرهنگ ایران را چنین رنگین، غنی، پرمحتوا و زیبا كرده است.
برایتان مثال میزنم، نگاه كنید به فرش ایران و گلیمهای زیبای آن. فرش تبریز، اصفهان، كرمان، قم، بیرجند، سبزوار، كردستان، بلوچستان، همه این نمونهها، بخاطر سلیقه هنری و فرهنگی و گاهی حتی سلیقه مذهبی و عرفانی با هم بسیار متفاوتند، اما ما با فرهنگهای گوناگون آنها را خریداری و خانههایمان را فرش میكنیم.
اگر چنین است پس چرا در عرصههای دیگر هنری، گاهی تنگنظر، بحرانزده و نگران میشویم و در یك كلمه، میترسیم. از شروع انقلاب ۵۷ قرار بود ملت ما با وحدت كلمه و با وجود همه تفاوتهایشان كه در این مقدمه قید شد، كشور را بسازند. در سال اول انقلاب مگر ما برای موسیقی جدی (از همه دست) منعی داشتیم.
رادیو از همه نوع موسیقی خوب با كیفیت استفاده میكرد. حتی <رادیو دریا> موسیقی پاپ خوب هم پخش می كرد. مگر نه این است كه فرهاد، خواننده معروف و متعهد پاپ، بر پایه شعری از شادروان سیاوش كسرائی كه درباره پیامبر اسلام محمد رسولا... سروده بود، به آن زیبایی نخواند، آیا كسی در حكومت آن را منع كرد. حتی صدای خانمهایی كه در روند موسیقی از احترام هنری بیشتری برخوردار بودند، ممنوع شد.
شعار انقلاب، سازندگی، وحدت عمل، مهربانی، صلح و دوستی و عدالت اجتماعی بود و بر این اساس میرفت تا ایران به موقعیت شكوفاتری دست یابد. رابطه با كیفیت میان آدمیان در خیابانها و دانشگاهها در جریان بود و این اولین تقابل فكر با فكر و احساس با احساس بود اگرچه در بعضی از عرصهها درگیریهایی بود اما صبوری و تحمل نظر دیگران به خصومت كشیده نمیشد. متاسفانه بنا به دلایل زیاد كه بحث آن در این مجلس لزومی ندارد و موضوع من در این گفتوگو نیست، همه چیز به رودخانههایی رفت كه انتهایش به دریای معرفت ختم نمیشد، در نتیجه آب زندگی در زمینهای بایر فرو نشست و شریان زنده زندگی را در بعضی از عرصهها دستخوش غم و اندوه زیادی كرد.
اینكه من میگویم فرهنگها میتوانند در یك كشور متفاوت باشند اما منجر به تخاصم یا رویارویی نشود، به بیراهه نرفتهام. ایران كشوری است پرنگار، زیبا و هر بخش از این كشور با توجه به ساختار اصلی آن با دیگر بخشها تفاوتهایی دارند. حال باید دید چگونه باید آن را تعریف كرد كه پایهریزی برای آن آسان و تداومش رسیدن به دیالوگ غیرخصمانه و اصولی باشد كه حاصل آن بالطبع رشد كشور خواهد بود و بر این اساس حكومت یا حداقل بخش عمدهای از حكومت و دولت باید بدان سمت در حركت باشند.
ابتدا باید بتوانیم با این مقدمه این تعریف را در مورد استان بپذیریم كه: هر یك از استانهای ایران با حفظ تمامیت ارضی، احترام به مذهب شیعه و فرهنگ اكثریت باید بتوانند هنر و فرهنگ خودشان را حفظ و حراست كنند. هر یك از افراد استانها به عنوان یك شهروند ایرانی باید بتوانند به حفظ میراث ایران زمین از هنر و فرهنگ و سنتهایشان دفاع و از آن نیز حراست كنند. انسان ابتدا از خانوادهاش باید دفاع كند و بعد فامیل، ده، قصبه، شهر و كشورش. نمیشود از كشور دفاع كرد در حالی كه خانواده امنیت اجتماعی ندارد و فقر با سطح نابرابرش در ایالتهای دورافتاده از مركز غوغا میكند.
باید بلوچی، سیستانی، خراسانی، شیرازی و گیلانی باشند تا ایرانی نمایان شود: یعنی همه آحاد ملت.
اما در این تعریف چه مشكلی پدید میآید؟ اولین مشكل تفاوت سنتها،آئینها، زبان و حتی مذهب و سلسلههای عرفانی و سازمانیافتگی اندیشهها و نحوه برخورد آنها به جهان عینی است، كه از طریق ذهنیت تاریخی تجزیه و تحلیل میشود و همانگونه كه یادآور شدیم تابعی است از تاریخ و سطح رشد هر منطقه. برای مثال در بلوچستان یا كردستان، موسیقی به عنوان بزرگترین دستاورد تاریخ انسان منع مذهبی ندارد و این موسیقی در فرهنگ نهادی این دو قوم با روح و روان انسانها تنیده شده و كسی یارای نفی آن را ندارد و امروزه نیز آنها به این دلیل از موسیقیشان بیشتر از حاشیه كویر استفاده میكنند.
در اینجا، خط بطلان كشیدن و جلوگیری و سدكردن آن به هر دلیل ابتدا، تمامیت ارضی، آنگاه تقابل فرهنگی و خصومت قومی را بهدنبال میآورد چنانكه تاكنون تاحدودی به وجود آورده است. این مثال درست مانند آن است كه ما بگوییم فارسهای حاشیه كویر به جای لباس سفید ضد نور و گرمای زیاد از پارچههای مشكی استفاده كنند. این دستور از مركز بدین معنی است كه مردم همه میتوانند به خاطر گرما از دست بروند. اینكه باز اشاره كردم كه جغرافیا و سنت، تابعی از اقلیم و مختصات ما است به همین دلیل است.
مثال دیگری میزنم. در كردستان سالیان دراز است كه موسیقی خانقاهی وجود دارد و این نوع موسیقی به صورت رسمی در تكیهها و گاهی به صورت خصوصی در منازلی خاص به اجرا در میآید. در مذهب شیعه بنا به سنت و دستورات دینی این سنت شنیداری چندان معمول نیست. اگر در بعضی از این فرقهها سازی زده میشود بسیار خصوصی است. این سنت طی نزدیك به ۴۰۰ سال جا افتاده و تاكنون هم نه پیران طریقت و نه دراویش با آن مشكل چندانی نداشتهاند و در غایت به مثنوی خوانی و گاهی غزل خوانی عرفانی اكتفا میكردند. حال ما میآییم و سنت دراویش مثلا كردستان یا تركمنستان ایران را تعطیل كنیم و نمیگذاریم گروهی از مردم این ایالتهای بزرگ ایران مراسمشان را تداوم بخشند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست