پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تکنولوژی رویکرد مناسب برای توسعه
به زعم کشورهائی که بر این اساس عمل میکنند، این سرمایهگذایها به کاربرد مناسب فنآوری منجر میشود که به نوبهٔ خود موجب توسعهٔ سریع شده و در شرایط مطلوب، فقر را از بین خواهد برد. اخیراً مناظراتی دربارهٔ مفهوم شکاف دیجیتال در دنیا صورت گرفته است. با وجود آنکه مردم در کشورهای ثروتمند امکانات تلفنی، رایانهای و ارتباطات اینترنتی بیشتری در اختیار دارند، کشورهای در حال توسعه، نرخ رشد سریعتری در توسعهٔ شبکه نشان میدهند. این موضوع نشان میدهد یا توجه به نرخهای کنونیرشد ICT، کشورهای در حال توسعه در نهایت به سطح مطلق کشورهای پیشرفته خواهند رسید. علاوه بر این مشخص شده است براساس مقیاس درآمدی که صرف دسترسی به ابزارهای گوناگون ICT میشود؛ کشرهای در حال توسعه هماکنون نیز در مقایسه با جهان پیشرفته جهش دیجیتال داشتهاند. درست است که فقیرترها ابزارهای ICT کمتری میخرند؛ اما قدرت خرید آنها در همه چیز کمتر است البته این مسئله چندان اهمیت ندارد. میتوان این فرضیه را اثبات کرد؛ متوسط درآمد ناخالص ملی سرانه (GNI) در کشورهای کمدرآمد درسال ۲۰۰۲، ۴۳۰ دلار بود. در کشورهای پر درآمد،متوسط GNI سرانه ۲۶ هزار و ۴۹۰ دلار بود. بنابراین بهنظر میرسد اگر این کشورها، به نسبت مساوی از GNI برای ICT هزینه کنند این رقم برای کشورهای پر درآمد ۶/۶۱ بار بیشتر خواهد بود.کشورهای پر درآمد ۶ درصد از GDP خود را صرف ICT میکنند (این رقم در آمریکا ۵/۶ درصد، سوئد ۵/۶ درصد، انگلستان ۱/۶ درصد و فنلاند ۸/۵ درصد است) اما کشورهای در حال توسعه، درصد کمتری از GDP را صرف این حوزه میکنند. (اندونزی ۵/۱ درصد، ویتنام ۴/۲ درصد، هند ۸/۲ درصد، مصر ۳/۳ درصد و آرژانتین ۹/۳ درصد) با این حال، برخی کشورهای در حال توسعه برنامهٔ توسعهٔ خود را براساس ICT تنظیم کردهاند و بخش بزرگتری از GDP را صرف ICT میکنند (برزیل ۳/۸ درصد و مالزی ۳/۷ درصد)، اطلاعات دقیقی دربارهٔ کشورهای کمتر توسعهیافته در دست نیست؛ اما بهنظر میرسد اکثر آنها کمتر از ۲ تا ۳ درصد GDP را صرف توسعهٔ ICT کنند. با این حال، کشورهای پر درآمد ۶۰ برابر کشورهای کمدرآمد بلکه ۱۲۰بار بیشتر یعنی متوسط ۱۵۸۹ دلار در ازاء ۱۳ دلار در سال را صرف ICT میکنند. علاوه بر این، در این کشورها رویکرد سرمایهگذاری ICT و نرخ بهرهٔ سرانهٔ مصرف ICT بیشتر خواهد شد. حتی ممکن است در اقتصاد بعضی از کشورها مقیاس برای مصرف ICT در سطح ملی تعریف شده باشد با این همه، بسیاری از خدمات مبتنی بر ICT براساس مشتریمداری، بازدهی هزینه بهتری دارند. از طرفی باید توجه کرد که خریدهای ثروتمندان با فقرا متفاوت است. مردم در کشورهای پر درآمد رادیو، تلویزیون، تلفن یا سایر وسایل زندگی به تعداد بیشتر از همنوعان خود در کشورهای کمدرآمد تهیه نمیکنند. هنگامی که به تقاضای کالاها و خدمات اساسی پاسخ داده شود، سایر تقاضاها مطرح میشود. کشورها به توسعهٔ صنایع مبتنی بر ICT اقدام کردهاند و حتی به صنایع سنتی نیز از دریچهٔ ICT مینگرند. به همین دلیل است که در کشورهای پر درآمد، توسعه نیزاز صنایع ICT بهره میبرد و بهترین دانشگاهها نیز در همین مناطق قرار دارند. عقیدهٔ عمومی بر این است که تفاوت ثروت ملتها از تفاوت انباشت سرمایهٔ فیزیکی و فردی و بهدست آوردن تکنولوژیهای جدید به نوبهٔ خود ناشی از ماهیت سیاسی و اقتصادی نهادها و سازمانهای آن کشور است. اخیراً در یک سخنرانی در بانک جهانی، دربارهٔ درسهای دههٔ ۹۰ میلادی در توسعهٔ بینالمللی، به اهمیت بنگاههای بینالمللی تأکید شد که تفاوت اساسی کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه به ظرفیت بنگاهها باز میگردد. به این معنا که اگر ظرفیت بنگاهها برابر باشد مسلماً کشورهای در حال توسعه، توسعهیافته میشوند و باید گفت قابلیت انجام کارها به روشهای تجمیعی و همسان، اساس موفقیت در توسعه است. توجه به ICT نقش مهمی در افزایش ظرفیت بنگاهها بازی میکند. بنگاهها علاوه بر جنبههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، جنبههای فیزیکی نیز دارند. ساختار اطلاعاتی بنگاه به اندازهٔ سیستم عصبی برای انسان، در رفتار آن تأثیر دارد. علاوه بر این ظرفیت بنگاهها، به ساختار اطلاعاتی جامعهٔ بزرگتری که بنگاه در آن کار میکند نیز بستگی دارد. بخشی از تفاوت ظرفیت بنگاهها در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه از طریق تفاوت ساختارهای اطلاعاتی قابل مشاهده است. در کشورهای توسعهیافتهٔ سرمایهگذاریهای عظیم به مهندسی مجدد و نوسازی بنگاهها، توسعهٔ سرمایهٔ فردی و اجتماعی در بنگاهها اختصاص یافته است. این سرمایهگذاریها، به بنگاه امکان میدهد که از توسعهٔ ساختار اطلاعاتی برای توسعهٔ کارکرد خود، بهره ببرند.
کابرد ICT در بنگاههای گوناگون را در نظر بگیرید؛ به ICT در نهادهای رسمی، کارکنان دولتی، تجارت، دانشگاهها، مدارس و جوامع شهری توجه بیشتری شده است. سرمایهگذاریهای فراوان در زیرساخت داخلی ICT و خدمات در چنین سازمانهائی در کشورهای توسعهیافته و سرمایهگذاریهای تکمیلی در بخش آموزش و مهندسی مجدد شامل طراحی مجدد فرآیند و اتوماسیون انجام شده است. بازارها نمونههائی از بنگاههای رسمی هستند، تأثیر ICT بر بازار سهام شاید بیشتر قابل مشاهده باشد اما تجارت نیز توسط رایانهها و اطلاعات بازار بهصورت خودکار درآمده که از طریق رسانهها و خدمات، اشاعه داده میشود. با این حال، بازار کالاهای مصرفی، نیروی کار، خدمات، مالی و غیره نیز تحت تأثیر زیر ساختهای اطلاعاتی قرار میگیرند و در کشورهای پر درآمد را با انقلاب اطلاعاتی، دگرگون کردهاند. ICT بنگاههای بازار را به نوبهٔ خود متحول میکند، زیرا تمام بخشهای صنعتی و زیربخشهای فرآیندهای بازار را برای فعالیتهای کارکنان دولتی بهطور متقابل دگرگون میسازد.بسیاری از بنگاههای شبهبازاری نیز هستند که در کشورهای توسعهیافته به واسطهٔ انقلاب اطلاعات دگرگون شدهاند. بازار، روابط بین خریداران و فروشندگان کالا و یا خدمات را براساس عوامل موثر بر آن بنگاه تنظیم میکند. برنامههای دولت الکترونیکی در تغییر و نهادینه کردن روابط بین دولتها و مردم سهم بهسزائی دارند. سازمانهای جوامع شهری نیز تحولات مبتنی برICT را در روابط بین اعضاء، شهروندان، سرمایهگذاران و دولت تجربه میکنند. روشهای جدید استفادهٔ شهروندان از رسانهها برای دستیابی به اطلاعات و سرگرمی در رابطه با امکانات جدیدی که بهوسیلهٔ توسعهٔ ساختار اطلاعاتی بهوجود آمده نیز نهادینه شده است. در جریان تکامل ساختاری اطلاعات؛ بنگاههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره نیز متحول میشوند. خانوادهها از طریق اینترنت درقارههای متفاوت باهم تماس میگیرند، این ریشههای فامیلی به فضای مجازی منتقل شده است. جوامعی برای علایق مشترک در اینترنت تشکیل میشوند که تکمیلکنندهٔ جوامع سنتی محلی و شغلی شدهاند و باید گفت این فهرست بیپایان است. تمرکز سیاست توسعه بر بنگاههای رسمی صورت میگیرد؛ در حالی که به بنگاههای غیررسمی یا آنچه قید و بندهای غیررسمی نامیده میشود بیتوجهی میشود که اتفاقاً از اطلاعات منتشر شده در جامعه، بهدست میآیند و بخشی از میراث فرهنگی بهحساب میآیند. قید و بندهای غیررسمی برای ساختار حکومتی با کدهائی نظیر راهبری، شکل رفتاری و عرفی تعریف میشود که تقابلهای روزمره را با دیگران در خانواده، روابط اجتماعی یا فعالیتهای شغلی، شکل میدهند. به هر حال نهادهای غیررسمی توسعهٔ اقتصادی و اجتماعی، سرنوشتساز هستند و خود آنها نیز تحت تأثیر زیرساختهای اطلاعاتی هستند. بهنظر میرسد جهان در حال توسعه پر از سیاهچالههائی از نارسائی سازمانها و نهادها است که تلاشهای توسعهای در آن ناپدید میشوند. در حقیقت، برای آنها که به نهادهای غنی از ICT در کشورهای پر درآمد عادت کردهاند، بسیاری از این سیاهچالهها نسبت به دردسرهای تکنولوژیک سریع و ارزان، آسیبپذیر هستند. هنوز هم بسیاری از تلاشهای مشابه در مواجهه با همان نارسائیهائی که برای رفع آنها تلاش میکنند، محکوم به شکست میشوند. بهنظر میرسد کسانی که مفهوم شکاف دیجیتال را اشاعه میدهند، نمونهای از اعتقاد به فشار تکنولوژی هستند که آن هم بهصورت نوآوری تکنولوژیک بهعنوان ابزاری برای ارتقاء توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی تعبیر میشوند. در حقیقت رویکرد آنها اغلب، حوزهٔ رویاها است که به حقیقت میپیوندد. فشار تکنولوژی، رویکرد مؤثری به توسعه است؛ اما این رویکرد از طرفی شامل ردیف رایانهها در اتاقهای دربسته، نرمافزارهائی با مقاصد توسعه که هیچگاه بهکار نمیروند و افرادی که با فرهنگ رایانهها آموزش میبینند اما هیچگاه از این مهارت استفاده نمیکنند نیز میشود. تفاوت بین موفقیت و شکست، رویکرد فشار تکنولوژی نه در تکنولوژی بلکه در حساسیت راهبران تکنولوژی به کلیت موضوع است.
اغلب افرادی که در توسعهٔ بینالمللی فعال هستند در ساخت نهادها نیز شرکت دارند و این موضوع در اعتقاد به کشش تقاضای ICT تجسم مییابد. آنها اعتقاد دارند نوآوریهای ICT مطلوب هسند اما باید برای دستیابی به اهداف تعریف شده در نهادها برنامهریزی شوند. آنها اعتقاد دارند تا زمانی که کارمندان یک نهاد به تکنولوژی خاصی، احساس نیاز نکنند، به نوآوری تکنولوژیک احساس مالکیت نخواهند داشت. ممکن است دیگران به متقاضیان انتقاد کنند یا محدودیتهای عقلانی را محکوم کنند: کسانی که ICT را بهکار نمیگیرند هیچگاه متوجه نمیشوند چه چیزی از دست دادهاند و نیز نمیتوانند منافع نوآوریهای مبتنی بر ICT را برآورد کنند.بهنظر میرسد تغییر تکنولوژی و تحول رفتاری فرآیندها بهصورت ادواری در نهادها انجام میشوند. پیشرفت تکنولوژیک به افراد قدرت میدهد که به روشهای جدیدی روی آورند، مردم در این نهادها به نوبهٔ خود تقاضای تکنولوژیهای جدیدتری دارند که آنها را قادر به تحولات رفتاری بیشتری کند. مدلی برای ارزیابی مؤسسات تجاری و تکنولوژیک همسطح وجود دارد که براساس فشار گزینشی بازار برای کالا و خدمات عمل میکند. این مدل انکار نمیکند که افراد در مؤسسات تجاری برای موفقیت شغلی برنامهریزی میکنند و یا مخترعان و کسانی که در اشاعهٔ تکنولوژی فعال هستند برای معرفی تکنولوژیهای مؤفق تلاش میکنند، بلکه از ایدههائی صرفنظر میکند که در آنها دستهای نامرئی، بازار را تحت تأثیر تکنولوژی و دستاوردهای نهاد قرار میدهد.در چنین فضائی با توجه به امکان تکامل ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات با فرهنگ نهادها، سیستمهای اجتماعی و رفتارها را در نظر بگیرید. از یک طرف، فرهنگ نهادها، سیستمهای اجتماعی و رفتارها را در نظر بگیرید. از یک طرف، فرهنگ هر نهاد، سیستمهای اجتماعی و رفتارها طوری تغییر میکنند که احتمال میرود منفعتی از تکنولوژیهای جدید عاید شود. از طرف دیگر، تکنولوژیهای جدید و سیستمهای تکنولوژیک همراه با توسعههای جالب و پُرمنفعت در نهادها گسترش مییابند. هر دو فرآیند طراحی شدهاند اما هر یک بهدست نامرئی بازار و سایر نیروهای تکاملی واکنش نشان میدهند. فشار تکنولوژیکی و کشش تقاضای نهدها، نیروهای مکملی برای تکامل هستند و نتیجه برای برنامهریزان تعجببرانگیز خواهد بود. مسلّم است که بین کشورهای کمدرآمد و پُردرآمد، شکاف دیجیتال وجود دارد. این مسئله بهطور عمده نتیجهٔ مالکیت مالی فراوان ثروتمندان است؛ اما برای توضیح بیشتر، ثروتمندان هزینهٔ بیشتری از درآمد خود را صرف ICT میکنند و منافع آنها با این حال ممکن است نامتناسب باشد.
نوآوریهای ICT ابتدا در این کشورهای ثروتمند با تحول نهادها و ایجاد تقاضاهای شغلی جدید، جلوه میکند. ریشههای این مسئله، که بیشتر در سالهای قرن بیستم در آمریکا و اروپای غربی بهوجود آمد، به قرن نوزدهم بازمیگردد. در آن زمان، تکنولوژی به کشورهای فقیری منتقل شد که قدرت پرداخت هزینهٔ آن را داشتند و این کشورهای فقیر سرمایهگذاریهای ضروری را انجام دادند. با اینکه هزینه کردن برای ICT کلید مقصود نوآوریهای ICT بود عوامل زیاد دیگری نیز بهکار گرفته شد. بهعنوان مثال، بهنظر میرسید استفاده از دستگاه فکس در ژاپن بهصورت غیرمعمولی گسترش یافت زیرا عملکرد ماشینهای تایپ که برای ثبت ۲۵۰۰ حرف طراحی شده بودند بسیار کند بود؛ در حالی که فکس در ارسال نامههای دستنویس بهکار میرفت و از صرف زمان برای تایپ نامه جلوگیری میشد. ممکن است گفته شود رایانه و تلفن ابزارهای همهکارهای هستند اما تکنولوژی آنها از کشوری به کشور دیگر در بستهبندی، سختافزار، نرمافزار، کاربرد، آموزش و پشتیبانی فنی همراه با آن متفاوت است. بستههای ICT برای بعضی گیرندگان، قابل شناسائی یا باز کردن نیستند. نرمافزارها و کاربردها براساس موقعیت کشور مبداء، تعریف میشوند. بنابراین تا زمانی که ICT در کشورهای فقیر توسط کشورهای پُردرآمد تأمین میشود. چنین مشکلاتی ادامه خواهد داشت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست