سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
اتاق کودک و تمیز نگهداشتن آن
چشم ها یواشکی و دزدانه،اطرف سالن را بررسی می کنند.نه ردپایی دیده و نه صدایی شنیده می شود.به نظر می آید امنیت برقرار است.دست ها با آهستگی و با دقت دستگیره ی در را می گیرند. علی رغم اخطارها و اعلان های هشدار دهنده و ترسناکی که در همه جا به دیوار چسبانده شده،آرامش نسبی حکم فرماست:
«دست از پا خطا نکنید.»،«بدون اجازه وارد نشوید.»،«همان جایی که هستید،بمانید.»،اگر وارد شوید،هر چه دیدید،از چشم خودتان دیدید.
گاهی اوقات،مادری مجبور می شود،تا سلامتی و امنیّت جانی خود را برای پی گیری موضوعی مهم تر به خطر بیندازد-حتی اگر این موضوع چیزی فراتر از ارضای حس کنجکاوی وی نباشد.مادر،دستگیره ی در را می چرخاند،کمی منتظر می ماند.هیچ خبری نمی شود.هیچ تله ای گذاشته نشده است،هیچ آژیر خطری کشیده نمی شود،و هیچ گونه موجود عجیب الخلقه ای حمله نمی کند تا گلوی او را بگیرد و خفه اش کند،حالا دیگر برای این عبور راحت،نفس عمیقی می کشد.
با دقّت و احتیاط،در را کمی فشار می دهد تا باز شود،چشم های خود را می بندد تا آنها را آماده ی دیدن کند،لحظه ای مکث و دوباره چشم هایش را باز می کند،بیش از تحمل اوست،فریاد می کشد،و بعد با صدایی وحشتناک به زمین می افتد،و در آخر تنها سکوت است و سکوت.
حال متوجّه شدید،که ورود به اتاق کودک،می تواند سلامتی شما را تهدید کند و به خطر بیندازد-البتّه بستگی به این دارد،که تا چه حد ورود به آن اتاق خطرآفرین و تهدیدآمیز باشد-شرایط اتاق کودک می تواند،خود دلیلی برای اختلاف نظر و سلیقه بین والدین و کودک باشد.میزان تلاشی که کودک،برای بسط و توسعه ی«شرایط نگهداری این آشفته بازار»می کند،درواقع بستگی کامل به سن و سطح مسئولیت پذیری او دارد.
کودکان خردسال و پیش دبستانی،می توانند،با مثال ها و نمونه هایی که والدین در مورد لذّت داشتن اتاقی تمیز،برای آنها می زنند،در این زمینه آموزش بینند و تجربه کسب کنند.در این سنین، والدین می توانند،برای تمیز کردن اتاق به کودکان ملحق شوند،و در تمام مدّت که مشغول کارند،با آنها صحبت کنند:«بهتر نیست،که همه ی بیست و پنج عروسک ات را در یک ردیف و در کنار هم بگذاری؟» یا «حالا خیال ام راحت شد،چون می دانم که دیگر با این توپ های کثیف بازی نمی کنی.»
زمانی که به فرزندان خردسال خود کمک می کنیم، تا اتاق شان را تمیز کنند،پیام ضمنی و گفته نشده ای را به آنها می دهیم،که مفهوم آن این است:«این جا کار،تفریح و نیز کمک ما به آنها،هر سه با هم هست.»و بعد زمانی که بچّه ها به کلاس سوّم دبستان می روند،وقت آن می رسد که یک گام بلند به عقب برداریم،یعنی عقب نشینی کنیم و خود را کنار بکشیم.یعنی کار و تفریح به قوت خود باقی است،امّا ما دیگر نیستیم.در حقیقت ما ازکنترل و نظارت خود صرف نظر می کنیم،و اجازه می دهیم که اتاق فرزندمان قلمرو خصوصی او باشد.
اتاق کودک همواره عرصه ی وسیع و گسترده ای برای یادگیری آموزش کودکان غیر مسئول است.اگر سطح مسئولیت پذیری کودکان ما،در سطحی به مراتب پایین تر از آن چه که باید باشد،هست،بنابراین می توانیم گام بلندتری به عقب برداریم.اتاق فرزندان مان،ایالت خودمختاری است،که صحنه ی نبرد میان ما و آنها می باشد، نبردی که ما می توانیم پیروز میدان آن باشیم.امّا نبرد بر سر این ایالت خودمختار،بدان معنا نیست که بر سر آنها فریاد بکشیم.بلکه باید گزینه هایی را به آنها ارائه دهیم،و در ضمن از دیگر راه کارهای تربیتی عشق و منطق نیز استفاده کنیم.دراین جا،ما از ذکر زمانی دقیق برای تمیز کردن اتاق،خودداری می کنیم.در عوض فاصله ی زمانی را برای انجام کار،توسط آنها،درنظر می گیریم.به گفتگوی زیر که حول همین مسئله است توجّه کنید:
ـ مادر:«می توانی اتاق ات را تا شنبه صبح که می خواهیم به پارک تفریحی برویم،تمیز کنی؟چون هرکسی که تا روز شنبه اتاق اش را تمیز کند،می تواند به پارک بیاید.»
ـ کودک:«اوه،من نمی خواهم اتاق ام را تمیز کنم.»
ـ مادر:«بسیار خب،پس نمی خواهی این کار را بکنی،ولی می توانی من یا خواهر و یا برادرت را استخدام کنی تا برایت اتاق ات را تمیز کنیم.آخر می دانی که ما از پول اضافی بدمان نمی آید.»
ـ کودک:«امّا من هیچ پولی ندارم.»
ـ مادر:«خب،وقتی که بزرگ ترها هیچ پولی نداشته باشند،تصمیم می گیرند تا چیزی را بفروشند.»
ـ کودک:«چیزی را می فروشند؟»
ـ مادر:«حالا احتیاجی به این نیست که تصمیم بگیری چه چیزی را بفروشی.تو تا روز شنبه فرصت داری که نظر خودت را به من بگویی.اگر تا آن موقع تصمیم گرفتی که هیچ،ولی اگر نتوانی تصمیم بگیری،معنی اش این است که من باید به جای تو تصمیم بگیرم و انتخاب کنم.تو انتخاب می کنی چه کسی انتخاب کند،بنابراین همه چیز بستگی به میل خودت دارد.»
با ارائه ی چنین فرصت هایی به کودک،او تصمیم خواهد گرفت که اتاق اش را خودش تمیز کند.حال اگر اتاق کودکان مسئول به هم ریخته باشد،تکلیف چیست؟باید بدانیم اتاق آنها مال آنهاست.آنها می توانند تمام وسایل خود را جمع کنند،و در چهار دیواری اختیاری شان بریزند و انبار کنند.حدس می زنید عروسک ها،بازی های رایانه ای،توپ های بسکتبال،آلات موسیقی،اسکیت ها،و بازی های ویدئویی،و باغ وحشی از حیوانات پلاستیکی کجا باید برود و انبار شود؟اتاق بچّه ها به تمیزی انبار خانه ی ماست.زیرا هر دوی این ها مکانی برای انبار کردن وسایل است.بنابراین ما باید به آنها اجازه دهیم،تا اتاق شان را آن گونه که دوست دارند نگه دارند.
نویسنده : فاستر دبلیو کلاین و جیم فی
مترجم: میترا خطیبی
منبع: کتاب تربیت با عشق و منطق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست