پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

زنان و یک دنیا کار


زنان و یک دنیا کار

حق اعتراض ندارد این راهی است که خودش انتخاب کرده است راه های دیگری هم هست که خیلی راحت تر است در خانه ماندن و خانه داری اما حالا که قبول کرده, حالا که نمی خواهد مدرک تحصیلی اش کنج کمد خاک بخورد, دوست دارد در جامعه باشد و علاقه مند است که استقلال مالی خود را حفظ کند

حق اعتراض ندارد. این راهی است که خودش انتخاب کرده است.‌‌ ‌راه‌های دیگری هم هست که خیلی راحت‌تر است؛ در خانه ماندن و خانه‌داری! اما حالا که قبول کرده، حالا که نمی‌خواهد مدرک تحصیلی‌اش کنج کمد خاک بخورد، دوست دارد در جامعه باشد و علاقه‌مند است که استقلال مالی خود‌ ‌را حفظ کند. از خانه‌داری، شوهرداری و بچه داری هم نباید چیزی کم بگذارد؛ وگرنه حرف‌ها دوباره شروع و مشاجره ها از سر گرفته می شود: <سرکار نرو! تو که به این شندرغاز نیازی نداری، بنشین خانه و خانمی کن!>‌

‌با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا، به دلیل فقدان نیروی انسانی مورد نیاز، صاحبان صنایع به سراغ دیگر نیروهای تولیدی جامعه رفتند و از زنان نیز به عنوان نیروی کار در صنایع بهره بردند. به ویژه در جامعه شهری بسیاری از کشورها، گرایش زنان به اشتغال و دسترسی آنها به سازمان‌های آموزشی و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، چهره جهان را تغییر داد. در ایران نیز برای دستیابی به دستاوردهای دنیای امروز، دگرگونی‌هایی درگستره تحولات اجتماعی رخ نمود که بازتاب عمیق آن، نقش برجسته حرکت زنان در دنیای اشتغال بود. قطعا این پدیده، یعنی ورود زنان به بازار اشتغال و دستیابی آنها به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای تازه اجتماعی توسط آنان، از یک سو شکل سنتی خانواده را تغییر داد و از سوی دیگر، در زندگی و نگرش خود زنان تحولی نو به وجود آورد.‌

اما در تمام این سال‌ها همواره این سئوال مطرح بوده است: با توجه به دو شغل تمام وقت زنان، یکی شغل بی‌مزد خانه و دیگری شغل دستمزد دار بیرون از خانه، چگونه زنان می‌توانند میان این دو قطب و تعدد نقش‌های موجود تعادل برقرار کنند؟‌

● انواع زنان شاغل‌

تنها اشتغال زنان در بیرون از منزل، موجب نام‌گذاری این عده با عنوان <زنان شاغل> می‌شود. در دنیایی که خانه داری شغل محسوب نمی‌شود و بسیاری به چشم تفریح، آسودگی و فراغ بالی به آن می نگرند، صرف نظر از نوع کار، زنان شاغل به تعبیر اول آن به چند دسته تقسیم می شوند:‌‌ ‌

▪ گروه اول: زنانی هستند که با وجود اشتغال در خارج از خانه، به هنگام بازگشت به خانه، مسئولیت‌های خانه‌داری و فرزندپروری را نیز برعهده دارند و به دلیل تفکیک نقش‌ها و بنا به مصلحت، به ناچار باید به کارهای خانه و انجام امورتربیتی فرزندان بپردازند و از سوی دیگر رضایت همسرانشان را نیز تامین کنند. ‌

در این گروه، مردان با تصورات قالبی و سنتی خود در خانواده، هیچ گونه همراهی و مشارکتی در فعالیت‌های درون خانواده با همسران خود ندارند و معتقدند که تامین معاش خانواده از وظایف اصلی و اساسی آنهاست و امور خانه‌داری و کمک به تربیت فرزندان، وظیفه اصلی زنان است.

در این سبک خانواده، کار زن در خارج از خانه و قبول مسئولیت‌ها و وظایف مضاعف در خانه به مرور سبب تضادها و مشکلاتی می شود که پیامدها و تبعات منفی آن همواره ساختار خانواده و زندگی همسران و فرزندان را تهدید می‌کند. ‌‌

▪ گروه دوم: زنانی هستند که براساس تفاهم و روحیه مشارکت، وظایف خانه‌داری و تربیت فرزندان را به اتفاق همسران خود انجام می‌دهند. دراین گروه، خانه و خانواده فضای مشارکت و مسالمت است، نه فضای سلطه‌گری. در چنین خانواده هایی، مسئولیت‌ها و وظایف چنان توزیع می شود که همسران، صمیمانه خود را متعهد به انجام آن می‌دانند. در چنین بافتی زنان از حمایت بی‌دریغ همسران خود برخوردارند. تحقیقات نشان می‌دهد مردانی که در کار خانه به همسران خود کمک می‌کنند، از سلامت بهتر، آرامش بیشتر و تعارض و کشمکش‌های کمتری در زندگی زناشویی برخوردارند و در نهایت، بهداشت روانی بیشتری در زندگی شغلی و خانوادگی حس می‌کنند و مهم‌تر از همه این که این احساس مسئولیت و شیوه مطلوب را به فرزندان خود نیز انتقال می‌دهند.‌

▪ گروه سوم: زنان شاغلی‌اند که به خاطر نبود همسر به هر دلیلی، خودشان نان آور خانواده هستند و به انجام وظایف دوگانه کار در خارج از خانه و کار در خانه اشتغال دارند و چاره‌ای جز این نمی بینند. این گروه از زنان، هم نقش زنانه و هم نقش مردانه را ایفا می‌کنند. این زنان با چنین مسئولیت سنگین و خطیری، اگر از حمایت‌های شغلی و اجتماعی لازم برخوردار نباشند، در معرض آسیب قرار می‌گیرند.‌

● فواید اشتغال زنان‌

تحقیقات نشان می دهد که زنان شاغل کمتر از زنان خانه دار دعوا می‌کنند، چرا که کار بیرون از خانه سبب می شود شوهران صاحب همسری باشند که آنها را بهتر درک می‌کنند. زن خانه دار توقع دارد شوهرش با او به صحبت بنشیند و توجه خود را این گونه نشان دهد. اما مرد عموما پس از یک روز خسته‌کننده، تمایلی به گپ زدن ندارد، بلکه می‌خواهد دست کم مدتی، در آرامش و سکوت تنها بماند.

امروزه زنان شاغل که مجبورند بسیاری از اوقات خود را صرف فعالیت‌های شغلی‌شان کنند، دیگر نیازی ندارند که برای صحبت کردن مرد را تحت فشار قرار دهند. با وجود این وقتی زنان با همسرشان هستند، صحبت کردن برای شوهر آسان‌تر می نماید. زن شاغل می تواند درباره آنچه درطول روز برایش رخ می‌دهد (مثل ترافیک، گرمی هوا، مسائل اداره و همکاران و ...) با همسرش به عنوان شخصی که او هم بیرون از خانه است و برای درک فشارها، اضطراب‌ها و توفیق‌های محل کار به خوبی مجهز به نظر می‌رسد، حرف بزند. گفت وگوی زنان در خصوص شغل شان نیز چیزی است که مردان می توانند درک کنند و به آن علاقه‌مند باشند. همراه با آن، هرچه مرد در کارهای خانه و بچه داری بیشتر مشارکت داشته باشد، زن را بیشتر درک می‌کند.‌

زنان شاغل سرحال‌تر، سالم‌تر و دلپذیرتر از زنان خانه‌دار هستند؛ چرا که مطالعات نشان می‌دهد زنانی که وظایف همسری، مادری و شغلی را با هم درمی‌آمیزند، از بیشترین شادی، عزت نفس و رضایت از زندگی برخوردارند. روان شناسان هشدار می‌دهند که کارنکردن، روی همه جنبه‌های زندگی، اثرات منفی می‌گذارد. مطالعات آشکار کرده است که زنان صرفا خانه‌دار، نسبت به زنان شاغل تقریبا به تشویش و اضطراب بیشتری دچارند و احساس ناراحتی و ناخوشایندی دارند. زنان شاغل در همه سنین از نظر جسمی از خانه‌داران سالم‌ترند. در زندگی زنان شاغل، ساعات کم تحرکی ناشی از بیماری کمتر وجود دارد. بنابراین اوقات کمتری را در بستر بیماری سپری می‌کنند، با مشکلات مزمن کمتری مواجه اند و معمولا احساس سلامت بیشتری دارند.‌

زنان خانه‌دار کمتر در خود احساس سلامت می‌کنند و فرزندان‌شان نیز در بازگشت به خانه، غالبا مادر را افسرده، بیمار و فرسوده می‌یابند. زنانی که شاغل‌اند، نسبت به زنان خانه‌دار زایمان بهتر و با مشکلات کمتری خواهند داشت. این موضوع به‌‌‌تجربه در زنان روستایی که فعالیت بیشتری از زنان شهری دارند، دیده می‌‌شود.‌

زمانی که فرزندان رشد می‌کنند و مادران در تلاش اند که رموز علمی و اصول اخلاقی زندگی را به آنها آموزش دهند، مادران شاغل از نفوذ بیشتری برخوردارند. نصایح آنها درباره موادمخدر، نوشیدنی‌ها، روابط جنسی و چیزهایی از این قبیل، روی فرزندان تاثیر بیشتری دارد. فرزندان مادران شاغل تمایل دارند که بهتر، شایسته‌تر و بیشتر به خود متکی باشند.‌

زنان شاغل در روابط عاطفی نیز با همسر خودموفق‌ترند. آنها معتقدند هیچ چیزی آنها را بیشتر از مهرورزی و عشق نسبت به همسر و فرزندان خوشحال و راضی نمی کند. امروزه میلیون ها تومان خرج تحقیقاتی شده تا اثبات شود : <کار تفریح است و کارکردن، زنان را سرحال تر و سالم تر می کند.>‌

● مضرات اشتغال زنان‌

با وجود همه مزایای اشاره شده، کار در خارج از خانه برای زنان می‌تواند مضراتی هم داشته باشد؛ به‌خصوص اگر زن شاغل نتواند میان کار بیرون و کارهای خانه، هماهنگی ایجاد کند. اغلب مردانی که مخالف کار زنان در بیرون از خانه هستند، معتقدند که کار بیرون، زن را خسته و فرسوده می‌کند؛ بنابراین او نمی‌تواند با قدرت و قوت کافی به کارهای داخل منزل بپردازد. از طرف دیگر، صرف انرژی در بیرون از خانه سبب می شود که زن، توان یا حتی حوصله حرف زدن با شوهر و فرزندان خود را نداشته باشد و آنها را از هم دور کند. تربیت کودک در محیطی غیر از خانه و خانواده (مثل مهدکودک یا خانه اقوام) از دیگر مضرات کار کردن زنان در خارج از خانه است. کودک به‌جای آن که در دامان مادر رشد کند و تربیت شود، در محیطی غریبه و شاید بسیار متفاوت با محیط خانه پرورش می‌یابد و به گونه‌ای تربیت می‌شود که پدر و مادر، خواهان آن نیستند.‌

برخی دیگر معتقدند که کار خارج از خانه، زنان را از پرداختن ماهرانه به امور خانه، مثل کدبانوگری، خیاطی و کارهای هنری منزل بازمی دارد. زنان شاغل عموما وقت زیادی برای درگیرشدن با هنرهای خانه‌داری ندارند و گاه حتی ضرورتی هم برای این قبیل کارها حس نمی‌کنند.‌

بهرحال همانگونه که گفته شد، این ضررها هم می‌تواند دامنگیر زنان شاغلی شود که نمی‌توانند میان کار بیرون و درون خانه، توازن و تناسب زمانی برقرار کنند.‌

● جای خالی حمایت‌

از روزهای نخستین روز روی کار آمدن دولت نهم، طرح کاهش میزان ساعات کار زنان، از موضوعاتی بوده است که همواره اعضای کابینه به عنوان یکی از راه‌های احقاق حقوق زنان ایرانی بر آن تاکید کرده‌اند.‌‌

این طرح که هرازچندگاه با عناوینی چون حمایت از زنان شاغل مطرح می‌شود، از سوی بسیاری از فعالان سیاسی - اجتماعی زنان مورد انتقاد قرار گرفته است. گرچه این بحث این روزها از تب یک خبر داغ رسانه‌ای افتاده اما از جمله مواردی است که گاه در قالب یک پیام تبلیغاتی، توجه جامعه را به خود جلب می‌کند. ‌

دکتر شیرین احمدنیا، جامعه‌شناس معتقد است:‌

- با پاره وقت شدن کار زنان، کارفرمایان ترجیح می‌دهند به دنبال نیروهای مرد بروند، چون در جامعه سنت‌گرای ایرانی وظایف مادری و همسری در اولویت وظایف زنان تعریف شده است؛ مردان، نان‌آور اصلی خانواده تلقی می‌شوند، زنان خود در اولویت دوم بازار کار قرار می‌گیرند و با اجرا شدن طرح کاهش ساعات کاری زنان، امنیت بسیاری از آنان به خطر می‌‌افتد.‌‌

احمدنیا در حالی که حمایت از زنان شاغل را در دو حوزه خرد و کلان مورد تاکید قرار می دهد، اضافه می‌کند:‌

- در حوزه خرد، شوهران زنان شاغل باید همکاری بیشتری داشته باشند تا همسران آنها در عرصه کار موفق و در محیط خانه آسوده خاطر باشند. درحوزه کلان نیز باید حمایت‌های قانونی با تاکید بر تضمین‌های شغلی زنان به ویژه در دوران بارداری و پس از تولد فرزند در نظر گرفته شود.‌‌

این استاد دانشگاه در حالی که بسیاری از عقب‌نشینی ها را در عرصه‌های اجتماعی ناشی از نگرش سنتی خود زنان می داند، می‌گوید‌:‌

- بسیاری از زنان برای نقش‌های سنتی خود اولویت بیشتری قائل هستند و حتی بسیاری از آنها با نوعی احساس گناه مبنی بر قصور در انجام وظایف اصلی خود در خانه و بیرون از آن مشغول به کار هستند‌‌.‌ در حالی که این موضوع باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود تا به اشتغال، فارغ از جنسیت نگاه شود و هر فرد به عنوان یک نیروی انسانی اثر گذار و مولد، به خدمت بپردازد نه با برچسب زن یا مرد.‌‌‌

● راهکارها

هرچند انگیزه بسیاری از زنان شاغل کاملا شخصی نیست، بلکه در خدمت رفاه و رشد فکری خانواده است، اما آنها در پاره‌ای موارد، با قدرنشناسی همسر و شریک زندگی خود روبرو می‌شوند و اثرات مثبت اشتغال آنان در موارد بسیاری نادیده گرفته می‌شود.‌

مریم رامشت، روانشناس معتقد است:‌ زنان شاغل، گام های بلندی برای رشد اجتماعی برمی‌دارند. در بررسی تفاوت‌های بین یک زن شاغل و یک زن خانه‌دار هم می‌توان به راحتی متوجه تفاوت نگرش اجتماعی و اثرگذاری زنان شاغل بر محیط اطراف شان شد‌‌.‌‌ متاسفانه این مساله در بعضی خانواده‌ها باعث نگرانی همسر می‌شود که شاید زن با کسب درآمد، الگوی رفتاری دیگری را در پیش گیرد‌‌.‌ این پیشداوری ذهنی باعث مخالفت مرد با کار زن می‌شود، البته باید این موضوع را پذیرفت که به هر حال استقلال نظر و تفکر زن خانه دار با شاغل شدن او تغییر می‌کند. اما در کل به دلیل دیدگاه سنتی جامعه که کار اصلی زن را در خانه می‌داند، حتی برخی مردان که از نظر مالی و به دلیل مشکلات اقتصادی به درآمد همسر نیازمند هستند، با کار کردن زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم می‌کنند.‌‌‌

‌این روان شناس ادامه می‌دهد: ‌

‌- زنی که برای کمک به درآمد خانه کار می‌کند، وقتی با چنین دیدگاهی روبرو می شود، نوعی حالت تعارض حس می کند. بنابراین با استفاده از مکانیسم‌های جبرانی، به جای این که فکر کند او هم احتیاج به استراحت دارد، دائم مشغول به کار می‌شود و تمام کارهای خانه را به تنهایی انجام می دهد و برای جلوگیری از مخالفت همسرش، از او کمک نمی‌خواهد. بدین‌گونه به نظر می رسد به طور غیرمستقیم خود را تنبیه می‌کند.‌‌‌

دکتر رامشت نخستین راهکار حل این مشکل را، بحث و مذاکره می داند و می‌گوید:‌

‌- زنان باید با جرات و اعتماد به نفس با همسر خود صحبت کنند و با این کار به همسر شناخت دهند تا متوجه وضعیت خاص او بشود و نقش نهاد حمایتی را برای او ایفا کند. یک گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز مبتنی بر استدلال و تحلیل، بسیار تاثیرگذار خواهد بود.‌‌‌

‌او دومین راهکار را باور توانایی‌های زنان توسط خود آنها می‌داند:‌

‌- زنان باید با کنار گذاشتن حس وابستگی روحی و ذهنی، خودشان را باور کنند و به عنوان همسر و مادر در خانه، غیر از منشا اثر مالی، منشا اثر رفتاری هم باشند. آنها باید خود را باور کنند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران نکشند.‌‌‌

‌رامشت سومین راهکار را تغییر رفتار می‌داند:‌

‌- سومین مساله، تغییر رفتاری است که القای منفی می‌کند. گاهی زن نشان می‌دهد همسر وابسته به اوست. این موضوع باعث ایجاد حالت تدافعی در شوهر می‌شود که به پایه های زندگی خانواده لطمه خواهد زد.‌‌‌

او در مورد راهکار چهارم می‌گوید:‌

- زن باید عشق و محبت را بدون واسطه ابراز کند. اگر مردی ببیند محبت همسرش با وجود این که در بیرون از خانه کار می کند، تغییری نکرده است، به مرور متوجه این موضوع می‌شود که او هم باید به طور متقابل محبت و همکاری داشته باشد تا زندگی شیرین‌تری را تجربه کنند‌‌.‌ در ضمن زنان می‌توانند با تقسیم کارهای منزل بین بچه‌ها و کمک گرفتن از همسر و فرزندان، نحوه صحیح زندگی را به کودکان خود آموزش دهند و با استفاده از فرصت‌های به وجود آمده، تجدید قوا کنند. به این ترتیب زن می تواند ضمن ایفای نقش در خانواده و جامعه، از تضاد این نقش ها جلوگیری و موفقیت خویش را تضمین کند.‌‌‌

فریده عباسی