پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

تئاتر خصوصی از رویا تا واقعیت


تئاتر خصوصی از رویا تا واقعیت

چالش های پیش روی یک آرزوی قدیمی

تئاتر به مفهوم غربی و شکل امروزی‌اش از دوره مشروطیت و همپا با انتشار روزنامه‌ها، تاسیس مدارس جدید و تشکیل پارلمان قانونگذاری در ایران پا گرفت. از همان اواخر دوره قاجار بود که تئاتر بتدریج با فعالیت‌های اعضای انجمن اخوت، آموزگاران دارالفنون و روشنفکران در فضای بخش خصوصی رشد و توسعه یافت.

در دوره پهلوی اول، تئاتر از جمع خواص و محافل کوچک خارج شد و در خیابان ناصرخسرو با تاسیس تئاتر ناصری، تماشاخانه درشکه‌خانه که مقابل شمس‌العماره بود و تئاتر سعادت توانست مخاطبان جدیدی میان مردم کوچه و بازار برای خود دست و پا کند.

● اولین تماشاخانه‌ها

جدای از دسته‌های مقلد تهران که در پاتوق‌هایی مثل باغ ایلچی و قهوه‌خانه‌های نایب‌علی، قتلگاه، امامزاده زید و سیدولی برنامه اجرا می‌کردند، سرانجام شخص بانفوذی که تبعه روس بود، تماشاخانه‌ای را به نام تئاتر علی‌بیک قفقازی در حوالی خیابان شاهپور و سنگلج راه‌اندازی کرد. به دنبال آن، بسیاری از باغچه‌ها و حتی یک بستنی‌فروشی و اماکن دیگر به فکر تاسیس تئاتر و تماشاخانه افتادند و پس از مدتی احمد موید و سپس عباس موسس و یکی دو نفر دیگر در شکل و شمایل بنگاه‌های شادمانی و برپایی نمایش‌های تخت‌حوضی، این راه را دنبال کردند.

پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان‌، شرایط سیاسی و اجتماعی باعث شد تماشاخانه‌های بسیاری در تهران و دیگر شهرها افتتاح و مورد استفاده قرار بگیرند. در آن دوره پیش از آن که سینما فراگیر شود این تئاتر،‌ رادیو و روزنامه‌ها بودند که بیشترین مخاطب را به خود جذب می‌کردند. در همین دوره، یعنی سال‌های پایانی دهه ۲۰ خورشیدی بود که در خیابان‌های لاله‌زار، فردوسی و سعدی نزدیک به ۴۰ تماشاخانه فعال و دایر بود.

● دولتی‌ها و خصوصی‌ها پا به پای هم

از ابتدای این قرن خورشیدی، کمابیش دولت‌ها نیز در کنار بخش خصوصی تصدی و قیمومیت تئاتر را عهده‌دار بودند. در دوره پهلوی اول، تئاترهایی با حمایت دولت تولید می‌شدند که به پیشینه و تاریخ ایران باستان می‌پرداختند.

با این حال، تئاتر از سال ۱۳۱۷ خورشیدی با تشکیل سازمان پرورش افکار که یکی از مهم‌ترین وظایف آن توسعه این هنر بود، در برنامه درسی رسمی مدارس گنجانده شد که البته بیش از ۳ سال دوام نیاورد و پس از سال ۱۳۲۰ به فراموشی سپرده شد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و استقرار و استحکام حکومت، در سال ۱۳۳۶ دولت اطلاعیه‌‌ای صادر می‌کند و در آن وزارت فرهنگ و هنر از هنرمندان دعوت به عمل می‌آورد تا مشارکت بیشتری در زمینه‌‌های هنری داشته باشند. از آن پس دولت که حالا هم به اقتدار سیاسی رسیده و هم فروش نفت‌ زمینه‌های مالی آنان را تقویت کرده بود، دست به تولیدات هنری و حمایت دولتی زد.

در این خصوص چند تماشاخانه از جمله تئاترشهر،‌ تالار ۲۵ شهریور (سنگلج)‌ و تالار رودکی ساخته شد و این مساله همچنان تا پایان دوره پهلوی اول و تاسیس کارگاه نمایش و واحد فعالیت‌های نمایشی تلویزیون ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۵۵ تماشاخانه تئاتر کوچک تهران تنها سالن خصوصی بود که به رقابت با تماشاخانه‌های دولتی می‌پرداخت.

● خصوصی‌سازی در سایه اصل ۴۴

دولتی شدن تئاتر در دهه ۵۰ خورشیدی، بیماری مزمنی شد که تا امروز همچنان ادامه پیدا کرده است. در چند سال اخیر زمزمه‌هایی مبنی بر حرکت به سوی تئاتر خصوصی درگرفته و قدم‌های کوچکی نیز در این راه برداشته شده که البته هنوز به نتیجه نرسیده است.

دولتی شدن تئاتر در دهه ۵۰ خورشیدی بیماری مزمنی شد که تا امروز همچنان ادامه پیدا کرده است

براساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و متناسب با اصل ۴۴ قانون اساسی تئاتر باید ساز و کارهای خود را برای رسیدن به بخش‌خصوصی دنبال کند و برنامه‌های لازم برای این امر محقق شود؛ ولی نکته و پرسش آن است که هنرمندان به عنوان صاحبان اصلی این هنر تا چه حد تمایل دارند خود متصدی و متولی تولیدات تئاتری باشند و آیا این استقلال و بازدهی مالی را در کار خود احساس می‌کنند یا خیر؟

در حالی که اصل ۴۴ قانون اساسی به کاهش تصدی دولت و افزایش و حضور هر چه بیشتر بخش‌خصوصی تاکید دارد، اما از یک‌سو نگرانی نهادهای نظارتی همچنان پا بر جاست و از دیگر سو سرمایه‌گذاران بخش خصوصی نگران بازدهی مالی و بازگشت سرمایه خود هستند.

● جذب مخاطب

اما از این دو گذشته آیا سوژه‌های انتخابی و موضوعات هنری و بسیاری از تئاترهایی که هم‌اکنون بر صحنه جاری است تا چه حد قابل فهم یا مبتنی بر اصالت و جذابیت است و تا چه اندازه اصولا می‌تواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند و‌ آنان را به سوی تماشاخانه‌ها بکشاند؟

البته تئاتر فی‌نفسه هنری است که در ذات خود به اندیشگی و تعالی همواره تکیه دارد و به اصطلاح هنر نخبگان و اندیشمندان است. تئاتر در هر شکل و شمایلش باید همواره نگران فخامت و وجاهت خود باشد. حتی کمدی هنگامی که وارد تئاتر می‌شود،‌ دارای حدود و ثغور است و انواع آن نشان از تنوع و سبک و سیاق‌ها و طرز تلقی‌های مختلف دارد. تئاتر عنان و اختیار خود را به تماشاگر و ذائقه سیراب‌ناپذیر او وانمی‌گذارد. او مقید به اصول است و باید از ارزش‌های خود عدول نکند. هیچ تضاد و منافاتی ندارد که یک اثر هم شاد و مفرح باشد و هم وجاهت خود را داشته باشد. فراموش نکنیم که تئاتر در مرحله اول یک سرگرمی و تفنن است و سپس ارزش‌های والای دیگر خود را دارد. تئاتر شاخصه‌ای از تمدن، فرهنگ،‌ مدنیت و حضور و گسترش آن نشان از بالندگی یک جامعه است.

مردم ما نشان داده‌اند به تعالی فرهنگ علاقه‌مندند و از آثار فاخر بسیار استقبال کرده‌اند. این اقبال باید همچنان گرم و مستدام باشد و در سبد اقتصادی خانوار ایرانی قرار گیرد؛ چرا که ایرانیان همواره مولد فرهنگ و هنر بوده‌اند و روح آنان با هنر ارتباطی تنگاتنگ داشته است.

● مقدمات خصوصی شدن تئاتر

علاوه بر چند مورد بالا که تحقق آنها به طور کلی لازم و ضروری است، باید به تشکیل گروه‌های ثابت و حرفه‌ای و کارآمد نیز اشاره کرد؛ گروه‌هایی که با برنامه‌های دقیق و درازمدت بتوانند فرهنگ‌سازی کرده و نسبت خود را با مردم و دولت تعریف و تبیین کنند.

وجود سالن‌های نمایش و تماشاخانه‌ها اصل ضروری دیگری است که تئاتر بدون وجود آن نمی‌تواند به صحنه بیاید و شکل بگیرد. ما باید به اندازه کافی سالن داشته باشیم و در هر محله و بخشی از شهر شاهد تئاتر باشیم. هم‌اکنون تمام هنر نمایش کشور در تئاترشهر تهران خلاصه می‌شود، یعنی تنها جای فعالی که چراغش روشن است و همه هنرمندان دوست دارند در آن آثار خود را به صحنه ببرند. پس تکلیف باقی محلات تهران بزرگ چیست؟ تازه همین تئاترشهر هم وضعیت و سلامتش به مخاطره افتاده است و هر بار تیتر خبری روزنامه‌ها به ترک خوردن ساختمان و احتمال ریزش آن اشاره دارد. یعنی جامعه‌ای که تئاترش ترک‌خورده باشد، چگونه می‌تواند بخش‌خصوصی را در سرمایه‌گذاری راغب کند؟

اردشیر صالح‌پور