جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاکتیک های کارگردان تئاتر در برابر متن نمایشی


تاکتیک های کارگردان تئاتر در برابر متن نمایشی

ندارد,درباره کارگردانی نمایش تابحال مطالب بسیاری گفته شده و در کتابهای مختلف اعم از تألیفی و ترجمه, مقالات و جزوه های درسی بارها و بارها به روند و پروسه کارگردانی نمایش پرداخته شده است

در تئاتر ما، نگاه تخصصی، علمی و فنی به کارگردانی وجود ندارد،درباره کارگردانی نمایش تابحال مطالب بسیاری گفته شده و در کتابهای مختلف اعم از تألیفی و ترجمه، مقالات و جزوه های درسی بارها و بارها به روند و پروسه کارگردانی نمایش پرداخته شده است. انتخاب نمایشنامه، انتخاب بازیگران و عوامل، تقسیم نقش ها، تحلیل نمایشنامه، تحلیل شخصیت ها، جلسات دورخوانی، طراحی میزانسن، صحنه، نور، لباس، تمرینات فنی، تمرینات نهایی و در نتیجه اجرای اثر.

مکرراً در کتب و مقالات مربوط به کارگردانی، به فاکتورهای مذکور پرداخته شده و به اندازه کافی مورد توضیح و تشریح قرار گرفته اند و بی شک همگان نیز از مسائل فوق شناخت کافی را دارا هستند. حتی متاسفانه در بسیاری از موارد، کارگردانی تنها انجام همین پروسه تلقی شده است و این تلقی نادرست، ما و هنر نمایش ما را به انحراف برده است. تبعات ناشی از این تلقی ناقص از کارگردانی را می توان به راحتی در آثار عرضه شده بر روی صحنه مشاهده کرد. امروزه شاهدیم که بسیاری از آثار روی صحنه تنها یک روخوانی صرف و یا یک نمایشنامه خوانی است و کوچکترین نشانه ای از اجرا در آن یافت نمی شود. بحران دیگری که ناشی از همین تلقی نادرست است اینکه در تئاتر کشورمان کمتر نگاه تخصصی، علمی و فنی به کارگردانی وجود دارد، لذا هر کس به خود این حق و جرأت را می دهد که دست به کارگردانی نمایش بزند. این گونه است که افرادی بدون هیچ گونه مطالعه علمی و آکادمیک در زمینه کارگردانی، به سادگی نمایشی را به روی صحنه می برند و یا اینکه تمامی اصناف در حوزه تئاتر به خود اجازه کارگردانی را نیز می دهند.نتیجه چنین رویکردی، تئاتری غیرعلمی، مخاطب گریز، سطحی، نازل و پر از اشتباه است و این تئاتر با تئاتری که جریان ساز است و وظیفه فرهنگسازی را به عهده دارد فاصله ای نجومی دارد.بازگردیم به مبحث اصلی، سوال اینست که علاوه بر پروسه مذکور، دیگر فاکتورهای اساسی کارگردانی چیست؟

● استراتژی و تاکتیک

اجرای یک نمایشنامه، تبدیل ذهنیت است به عینیت و بسیار شبیه به یک عملیات جنگی برای فتح سرزمینی ناشناخته است. همانطور که هر فرمانده در هر عملیاتی نیاز به تعیین استراتژی و انتخاب و طراحی تاکتیک خاص آن عملیات را دارد، کارگردان نیز برای اجرای هر نمایشنامه به استراتژی مبتنی بر آن متن نیازمند است و به دنبال آن، نیاز به تعیین و طراحی تاکتیک منطبق با آن اثر را دارد.

لازم به ذکر است که با انتخاب و طراحی و تعیین همین استراتژی و تاکتیک است که کارگردان می تواند در تبدیل ذهنیت (متن) به عینیت (اجرا) موفق عمل نماید و کار او از کار نمایشنامه نویس جدا گردد.«کارگردان نمایشنامه را در مسیری خلاق قرار می دهد به طوری که ابعاد این خلاقیت از محدوده متن نمایش بسیار فراتر می رود. او، روی صحنه به نمایشنامه جان می بخشد، در حالیکه متن از این ویژگی برخوردار نیست. عظمت بخشیدن به جهات مثبت و از بین بردن عیوب و محدودیتهای موجود در متن نمایش به کمک بازیگران، جامه ای از معنا و احساس را به آن می پوشاند.»۱ البته لازم است اشاره شود که خلاقیت کارگردان تنها شامل دوره تمرینات نمی شود، بلکه دوره مهمتر و اساسی تر برای کارگردان دوره قبل از تمرینات است.

در این دوره است که نطفه نمایش شکل می گیرد و در این مرحله است که کارگردان به واسطه قوه خلاقه و تخیل خود می بایست مانند همان فرمانده جنگی، با هوشیاری و زیرکی تمام، برپایه اصول علمی، استراتژی و تاکتیک منطبق با اثر را بیابد.استراتژی (Strategie) در فرهنگ لغت به معنای لشکرکشی، تعبیه سپاه، علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ رزم آرایی، فن تدابیر جنگی، فن لشکرکشی، حیله معنا شده و تاکتیک (Tactique) رزم آرایی، رزم آزمایی، صف آرایی، تعبیه سپاه، تدبیر جنگ، فن حرکت دادن سربازان و به کار انداختن نیروهای نظامی در جنگ، فن بکار انداختن لشکر در حضور دشمن آمده است.

همانطور که در تعاریف بالا آمده استراتژی بیانگر هدف، موضوع و اندیشه فرمانده عملیات است و تاکتیک شامل شیوه های رزمی و حمله، برای رسیدن به استراتژی مورد نظر است.در کارگردانی نیز به گونه ای دیگر با این دو واژه سرو کار داریم. کارگردان نیز در شروع کار و برای به روی صحنه بردن نمایشنامه ای، هدف موضوع و اندیشه ای را در فرم و محتوا دنبال می کند و برای رسیدن به این اهداف و مواضع از سبک ها و شیوه های اجرایی همخوان با آن اهداف استفاده می نماید و این مرحله را شاید بتوان مهم ترین اساسی ترین وبنیادی ترین مرحله کارگردانی دانست.

همان طور که پیروزی و شکست یک فرمانده در جنگ شدیداً به استراتژی و تاکتیک انتخابی او بستگی دارد، پیروزی و شکست یک کارگردان نیز به این اساسی ترین انتخاب، وابسته است. کارگردانان مؤلف و صاحب سبک و جریان ساز در عرصه جهانی، برای اجرای هر نمایشنامه ای استراتژی و تاکتیک همخوان با آن اثر را از دل خود اثر کشف کرده و به کار برده اند. از اینروست که هر نمایش آنها، جریانی جدید را در حوزه اندیشه و اجرا ایجاد نموده است.

● تعیین استراتژی و تاکتیک

حال مسأله اینست که یافتن، کشف و تعیین استراتژی و تاکتیک چگونه صورت می گیرد؟ «کارگردان ابتدا از نمایشنامه ای که برای اجرا انتخاب کرده است، تحلیل و تعبیری کلی و عمومی به عمل می آورد. سپس کل نمایشنامه را به لحظه ها و برهه های نمایشی تقطیع کرده و آنها را یکایک به طرف آن تحلیل و تعبیر کلی و عمومی، تنظیم و تنسیق می نماید.

کارگردان به تحلیل های کلی و مقطعی خود واقعیتی بیرونی و عینی اعطا می کند، یعنی آن را جلوه می دهد: به نمایش می گذارد.»۲همان طور که اشاره شد کارگردان در ابتدا نیاز به یک تحلیل و تعبیر کلی و عمومی دارد. این تحلیل و تعبیر عمومی و کلی همان استراتژی است، این تحلیل و تعبیر کلی است که کارگردان را به یک تصویر و نمای کلی از اثر رهنمون می سازد، تصویری که کلیت متن و قصه را می توان در آن مشاهده نمود، البته این تصویر می تواند کاملاً واقعگرا و یا کاملاً غیرواقعگرا باشد. اما نکته حائزاهمیت این است که ترسیم و وضوح این تصویر و چگونگی آن به شدت به قوه خلاقه و تخیل و سلیقه و نگرش کارگردان بستگی دارد. این تصویر و نمای کلی تعیین کننده چند فاکتور مهم و اساسی است:

۱) اندیشه و موضع و زاویه دید و نگرش کارگردان نسبت به اثر

۲) هدف نهایی کارگردان از اجرای آن اثر در فرم و محتوا

۳) نحوه اجرای نمایشنامه، بدین معنا که کارگردان از کدام «قراردادهای تئاتری» تعریف شده برای روایت اثر استفاده می نماید.البته مسائل و موارد مذکور همگی کلی اما بسیار مهم و حیاتی هستند چرا که پیروزی و شکست یک کارگردان در گذراندن کامل و یا ناقص این مرحله است.ترسیم این تصویر کلی و به دنبال آن تعیین استراتژی و تاکتیک می بایست قبل از تمرینات انجام شود و کارگردان می بایست به همراه این تصویر بر سر تمرینات حاضر گردد، چرا که این استراتژی و تاکتیک بیانگر نوع برخورد او با متن است و این استراتژی های متفاوت است که اجراهایی متفاوت از یک اثر را پدید آورده است.

پانویس:

۱) وظایف کارگردان در تئاتر، حسن پارسایی، حسن هیو، موریسون

۲) سبک های اجرایی در تئاتر معاصر جهان، فرهاد ناظرزاده کرمانی

*www.uti.ir