دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سینمای ما جوان تر از آن است که بخواهد پیشکسوت هایش را بازنشسته کند


سینمای ما جوان تر از آن است که بخواهد پیشکسوت هایش را بازنشسته کند

در تاریکی سالن و با چشمان نه چندان شارپ نمی توانستم خوب چهره ها را ببینم ولی خوشبختانه هنوز گوش هایم هر صدا و نجواو پچ پچه را به وضوح می شنوند و شنیدم صدای جوانک را صدایی که مشخصا هنوز بلوغ مردانه نیافته بود ولی در تاریکی و پنهان از معرض دید به خود جرات می داد تا بگوید بسه دیگه آقا پیر شدی دیگه نساز, برو بشین خانه ات و

در تاریکی سالن و با چشمان نه‌چندان شارپ نمی‌توانستم خوب چهره‌ها را ببینم ولی خوشبختانه هنوز گوش‌هایم هر صدا و نجواو پچ‌پچه را به وضوح می‌شنوند و شنیدم صدای جوانک را. صدایی که مشخصا هنوز بلوغ مردانه نیافته بود ولی در تاریکی و پنهان از معرض دید به خود جرات می‌داد تا بگوید: بسه دیگه آقا! پیر شدی. دیگه نساز، برو بشین خانه‌ات و...!

این حرف‌ها را حین تماشای فیلم متروپل می‌گفت؟! جوانکی که نمی‌دانست سینمای ایران هنوز جوان‌تر از آن است که بخواهد پیشکسوت‌هایش را بازنشسته کند؟ اصلا چه شده؟ نکند باورتان شده که سینمای موجودمان سینماست؟ خیر چنین تصوری از اساس باطل است. در شرایطی که بیش از ۹۵ درصد محصولات سینمایی یا در مجموع سینما نیستند و درخورند پرده عریض قرار ندارند، چگونه می‌توان چنین بی‌حرمتی به پیشکسوت سینما را تحمل کرد؟آثار به نمایش درآمده عمدتا تله هستند و قابلیت نمایش روی پرده را فاقدند. نه کادر درست دارند، نه میزانسن‌ها سینمایی‌اند، نه بازی‌ها مناسب پرده عریضند، نه کمپوزیسیون‌ها و طراحی‌های هنری یا لباس‌ها درست هستند.

در بهترین حالت مضمونی بکر که قربانی جاه‌طلبی سازنده بی‌تجربه شده است. در چنین وضعیتی وهن یک حرفه‌یی پیگیر که تلاش می‌کند با بودجه‌های ناچیز ولو قدمی در جهت پیشرفت ذات سینما بردارد جز ناسپاسی چه معنایی برای آن می‌توان یافت؟!ناراحت نشوید. منکر قابلیت نسل جوان نیستم. سینما به جوان‌ها نیاز مبرم دارد. چه بازیگر چه کارگردان و نویسنده و... اما فراموش نکنیم که جوان‌ها هم باید دارای نبوغ باشند. این حرفه ‌ گران است و نمی‌توان با آن شوخی کرد. فیلمساز جوان ۲۵ ساله باید معادل یک فرد ۴۵ ساله مطالعه کرده و آموخته باشد و نبوغ را با دانش بیامیزد. آیا توجه کرده‌اید که در فیلم‌ها به ندرت عکس تمام‌قد بازیگران وجود دارند؟ آیا دقت کرده‌اید همین که تعداد بازیگران از دو نفر بیشتر می‌شود تقطیع نماها چه اندازه فاجعه‌آمیز به نظر می‌رسند؟ و ده‌ها نکته‌های ریز و درشت دیگر.

رفقا فیلم متروپل ممکن است نقاط ضعف داشته باشد که دارد اما بدانید در سینمای حرفه‌یی هر اندازه پول بدهی‌ آش می‌خوری. بودجه اندک متروپل را با بودجه سایر فیلم‌ها مقایسه کنید. متوجه واقعیت تلخ می‌شوید که قصد ندارم به آن بپردازم. متروپل سینماست. ذات سینما را داراست. میزانسن‌هایش هم سینمایی است. به پرده می‌آید. تناسب دارد فیلم بهتر است اول سینما باشد بعد به خوب و متوسط و بد بودنش بپردازیم. متروپل نسبت به دیگر فیلم‌ها سینماست. می‌توانید احتمالا آن را دوست نداشته باشید یا آن را مورد نقد قرار دهید ولی نمی‌توانید به آن بی‌حرمتی کنید. تصاویر متروپل به چشم آشنایند.

عکس‌ها صاحب دارند. امضای کیمیایی روی آنها ثبت شده و سینما یعنی همین تشخص داشتن. وگرنه همه از چند اندازه عکس استفاده می‌کنند ولی فاقد امضا هستند. این امضا می‌تواند خوش‌نقش نباشد ولی وجودش یک باید است. در قیل و قال جشنواره بیش از این چیزی نباید گفت ولی آنها که به تمسخر کف زده‌اند یا سوت کشیده‌اند بدانند پس از جشنواره- اگر آقای کیمیایی مصلحت بدانند در یک جلسه مطبوعاتی- آماده‌ام تا در هر جمعی به سهولت ثابت کنم که به طور کلی از متروپل برداشت سطحی شده است و تئوری نهفته در فیلم را متوجه نشده‌اند و فیلمساز پیشکسوت ما در عین نقاط ضعفی که در هر فیلم می‌توان یافت گامی به سمت تکامل برداشته. گامی که باید به تحسین آن قیام کنیم. باید کیمیایی را تشویق کنیم تا این راه را جدی‌تر ادامه دهد.

به نظر من متروپل پخته‌ترین گام کیمیایی در دو دهه اخیر است. او به لطافت روی آورده طنز زمخت و خشن فیلم‌هایش ملاحت و شاعرانگی به خود گرفته است. در سالی که سینمای ایران از انبوه فیلم‌های یأس‌آلود و تیره رنجور است کیمیایی ولو اندک به شوخی هم متوسل شده، روایت او از حالت یکنواختی سابق فاصله گرفته و مدرن شده است.

دلمشغولی او همان است که بود- سینما- ولی نانوشته‌ها یا ناگفته‌های بین خطوطش بیشتر شده. این یعنی تحول خوب در فیلمسازی که گمان می‌کردیم رسوبات ذهنی‌اش سفت و سخت شده‌اند و تغییرناپذیرند. او را تشویق کنیم اگر تشویق شود بدون شک می‌تواند دریافت‌ها و استنباط‌هایش را بهتر و شاعرانه‌تر به تصویر بکشد. کیمیایی امروز بیش از هر زمان به بحث و تشویق دوستانه نیاز دارد. با متروپل کیمیایی نشان داد که دیگر فیلمسازی واکنشی نیست و وقایع روزمره اجتماعی در اندیشه‌های او جایی ندارد. یک بار دیگر به متروپل فکر کنید.

ضیاءالدین دری