دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

ایران محور اتحاد امنیتی در آسیای مركزی


ایران محور اتحاد امنیتی در آسیای مركزی

تجزیه و از هم پاشی ساختار امنیتی خاص نظام دو قطبی جهان پیش از ,۱۹۹۱ باعث پدید آمدن مجدد تهدیدها گشت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی, تخریب سیستم امنیتی نظامی سیاسی قدیمی را كه كشورهای جنوبی را از تهدیدهای داخلی و خارجی مصون می داشت, به دنبال آورد

تجزیه و از هم پاشی ساختار امنیتی خاص نظام دو قطبی جهان پیش از ،۱۹۹۱ باعث پدید آمدن مجدد تهدیدها گشت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تخریب سیستم امنیتی نظامی- سیاسی قدیمی را كه كشورهای جنوبی را از تهدیدهای داخلی و خارجی مصون می داشت، به دنبال آورد.

علاوه بر وضعیت شكننده و بی ثبات آسیای مركزی پس از دوران شوروی، وضعیت منطقه تحت تاثیر برخی تهدیدهای سنتی (قدیمی) و غیرسنتی مثل جنگ های افغانستان و تاجیكستان، تروریسم، افراط گرایی و قاچاق مواد بود. مراحل ابتدایی توسعه این كشورها سخت ترین مراحل در تاریخ جدید ایشان بود.

بدون در نظر گرفتن توده مردم به خصوص از نظر فرهنگ، دین و تاریخ، كشورها از نظر شرایط جغرافیایی، سیاستشان با هم متفاوت است. گرچه با گرفتن یك پیش زمینه از مشكلات جدی سیاسی و اقتصادی، شرایط راه یافتن به بازارهای اقتصادی و تحكیم استقلال و عوامل بحران های داخلی همچنان وجود خواهند داشت. محققان غربی به ویژه آنتونی هایمن، دانشمند انگلیسی در آثارش به نام های «آسیای مركزی»، «قدرت و سیاست در جمهوری های جدید آسیای مركزی» و «تغییرات سیاسی در آسیای مركزی پس از شوروی» نكات قابل بحثی را كه می تواند منجر به افزایش موقعیت های بحرانی در منطقه شود، بیان نموده اند.

همانگونه كه تحقیقات این پژوهشگر انگلیسی نشان داده است، عوامل بالقوه و پنهانی كشمكش ها در آسیای مركزی در این موارد عمده نهفته اند: عوامل ارضی، آبی و قومی، ایدئولوژیكی و مذهبی.

بدون شك ایران به اهمیت كشورهای آسیای مركزی در سیاست های منطقه ای و جهانی پی برده است. ارزش ژئواستراتژیك كشورهای آسیای مركزی در ذخایر عظیم انرژی و دیگر منابع طبیعی این مناطق است كه بازارهای جهانی به آن نیازمندند و نقش این منطقه كه همچون یك پل طبیعی بین اروپا و آسیا قرار گرفته است.

در موازنه جدید قدرت ها در منطقه اوراسیا، كشورهای آسیای مركزی روزبه روز اهمیت بیشتری پیدا می كنند و بر علایق و تمایلات كشورهایی چون روسیه، چین، امریكا و ایران اثر گذاشته و مسایل امنیتی منطقه را تحت تاثیر خود قرار می دهند، این منطقه به عرصه تلاقی تمایلات استراتژیكی قدرت های مختلف تبدیل شده است.

آسیای مركزی دروازه ای به سه منطقه است كه خود از اهمیت استراتژیك بیشتری برخوردارند. در جنوب خاورمیانه و كشورهای آسیای جنوبی و چین و دیگر كشورهای خاور دور در شرق قرار دارند روسیه، قفقاز و كشورهای اروپایی در غرب و شمال آسیای مركزی قرار دارند. توالی رویدادهای آسیای مركزی از سال ،۱۹۹۱ آشكارترین و بارزترین لزوم همكاری با این گروه از كشورها را در زمینه مسایل امنیتی منطقه نشان داده است و اساساً تعادل جغرافیایی سیاسی قدرت های دور آسیا را تغییر داده است.

هر كشوری به ویژه كشورهای جوان آسیای مركزی، خواهان دستیابی به ثبات و امنیت است. همان گونه كه می دانید امنیت ملی هر كشور نیازمند اتخاذ یك سری تصمیمات و قوانین برای جلوگیری از تهدیدهای پنهانی از جمله تهدیدهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اطلاعاتی، زیست محیطی و غیره است. با این وجود ما قصد داریم به بررسی جنبه سیاسی امنیت آسیای مركزی از جنبه روابط ایران، ازبكستان بپردازیم. به نظر ما این موضوع در این زمان بهترین كار ممكن است.

وزیر سابق امور خارجه جمهوری اسلامی ایران علی اكبر ولایتی، ضمن صحبت درباره آسیای مركزی به عنوان ابزاری برای ارتقای اهداف، گفت: «ایران همسایه های جدیدی در شمال دارد كه مایل است با آن ها همكاری های دوجانبه و چند جانبه منطقه ای خود را گسترش دهد. برخورداری ایران و این كشورها از ویژگی های كلی و عمومی تاریخی، موقعیت های بی نظیر و شكوهمندی را برای تعامل و همكاری بین آن ها به وجود می آورد.»

با این وجود راه پیچیده (و به نظر ما بهترین و كامل ترین راه) ایران به سمت آسیای مركزی، بعداً در سخنان علی اكبر ولایتی در كنفرانس بین المللی مشاركت جهانی در دهم ژانویه ۱۹۹۶ در بمبئی عنوان گشت. بنابر گفته های وی «مساله فوق العاده كشورهای تازه استقلال یافته آسیای مركزی در سال ۱۹۹۲ بر سیاست خارجی ایران تاثیر گذاشته، به طوری كه بیشتر توجه ایران به سمت برقراری روابط و همكاری با كشورهای این گروه جلب شده است.»

ولایتی تاكید كرد: «ایران مایل است بخش بزرگی از احتیاجات ابتدایی و فوری كشورهای آسیای مركزی را از جمله تقویت و ترغیب گسترش اقتصادی این كشورها، تسهیل بازرگانی آن ها و اعطای دسترسی های لازم به وسایل ارتباطی و جاده ها برآورده سازد.»

اما دستیابی به تمام موارد فوق بدون حل مسایل امنیتی كه از سال ۱۹۹۱ مورد توجه هر دو كشور بوده اند، سخت و دشوار است. كاملاً منطقی به نظر می رسد كه گشتن به دنبال راهی برای فرونشاندن درگیری های افغانستان یكی از موضوعات اصلی روابط ایران و ازبكستان باشد. تلاقی عوامل بالقوه جنگ و نزاع در افغانستان و تاجیكستان خطرناك ترین شرایط را برای گسترش آرام یك منطقه بی ثبات در آسیای مركزی ایجاد كرد. این مساله جدی ترین نگرانی برای امنیت ملی همه كشورها منطقه است.

از نظر ایران، ازبكستان به عنوان نزدیك ترین همسایه به افغانستان، در بین اولین كشورهایی بوده است كه تلاش كرده اند تا توجه جهان را به جنگ افغانستان جلب نمایند. دیدگاه های مفهومی ازبكستان نسبت به این مساله منطقه ای در سخنان رییس جمهور، اسلام كریموف، در چهل و هشتمین و پنجاهمین مجمع عمومی سازمان ملل در سال های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ در نیویورك بیان شده اند.

در همین زمان طرف های ایرانی و ازبك درباره مساله افغانستان، در سطوح مختلف از جمله برگزاری جلساتی با حضور سران كشورها به بحث و گفت وگو پرداختند. ایران در سمینار تاشكند (جلسه ای كه در رابطه با امنیت و همكاری در آسیای مركزی، در سال ۱۹۹۵ در تاشكند برگزار شد)، فعالانه حضور یافت.

بعداً در سال ۱۹۹۶ رییس جمهور ازبكستان، برای حل شرایط بحرانی ای كه در سخنرانی اش خطاب به گروه های دیپلماتیك و خبرنگاران رسمی بیان كرده بود، جایگاه توسعه یافته كشورش را پیشنهاد داد. این جایگاه در برگیرنده مطالب مهم زیر بود.

▪ توافق تدریجی

▪ مشاركت همه گروه های مشتاق گفت وگو

▪ اقدامات متقابل بر پایه روابط غیرتجاری دوجانبه و توافق های معقول

▪ حمایت و مشاركت فعال سازمان ملل متحد، OSCE (سازمان امنیت و همكار، اروپا)، OIC (سازمان كنفرانس كشورهای اسلامی) و سازمان های دیگر در این روند.

▪ حفظ تمامیت ارضی یك كشور.

▪ غیرقابل قبول بودن فشارهای خارجی یا دخالت آن ها به هر شكلی.

▪ ممنوعیت خشونت در ارتش هایی كه به افغانستان گسیل می شوند.

این موضع مورد حمایت جهان واقع شد. بدین ترتیب پارلمان اروپا در هجدهم ژانویه ۱۹۹۶ تصمیم پیشنهادی در مورد افغانستان را با حمایت از طرح ابتكاری ازبكستان درباره اجرای ممنوعیت اعزام ارتش به افغانستان پذیرفت. این تصمیم بر همبستگی مردم افغان تاكید می كرد و كشورها و گروه های مقابل افغانستان را به آتش بس و پیوستن به تفاهمنامه جهت بازسازی كشور فرا می خواند.

این موضع ازبكستان مورد توجه ایران نیز قرار گرفت. از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۱ در زمینه افغانستان با هم به تبادل نظر می پرداختند. پس از اشغال كابل توسط طالبان در سال ۱۹۹۶ و نزدیك شدن نیروهای طالبان به مرزهای ازبكستان و اعمال یك تهدید واقعی بر ازبكستان، هر دو كشور بر سر این مساله به اتفاق نظر رسیدند.

ایران نگران تلاش های بی پایان جنگ طلبانه طالبان برای برتری یافتن در افغانستان كه به ضرر منافع اقتصادی ایران تمام می شد، نیز بود. وزیر امور خارجه، آقای كمال خرازی و جانشین او آقای ظریف در سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ به تاشكند سفر كردند. در طول این دیدارها در مورد وضعیت افغانستان و اطراف آن بحث و گفت وگو شد.

ایران از برگزاری نشست گروه ۲+۶ درباره موضوع افغانستان، زیر نظر سازمان ملل متحد كاملاً حمایت كرد. به علاوه ایران در كنفرانس تاشكند كه درباره یافتن راه هایی برای حل مساله افغانستان بود، در تاریخ ۲۰-۱۹ جولای ۱۹۹۹ فعالانه شركت كرد و از آن حمایت نمود.

ایران جزو آن دسته از كشورهایی بود كه «بیانیه تاشكند را درباره افغانستان» امضا كردند (آخرین سند كنفرانس یاد شده كه بعداً به عنوان یكی از اسناد سازمان ملل انتشار یافت) در همین دوره دو كشور رایزنی های زیادی با هم داشتند و این در حالی بود كه ایران ریاست سازمان كنفرانس های اسلامی را از ۱۹۹۸-،۲۰۰۰ بر عهده داشت.

موضع دو كشور در زمینه مساله افغانستان نزدیك به هم بود. با توجه به این موضوع سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور ایران اعلام كرد: «با همكاری مشترك سازمان ملل متحد و كشورهای منطقه، یك حكومت انتخاب شده توسط همه گروه های قومی افغانستان باید بر این كشور حاكم شود تا زمینه لازم را برای حاكمیت واقعی مردم بر سرنوشت خود از طریق یك رای گیری سراسری فراهم آورد.» پیش از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ دقیقاً همین موضع از جانب ازبكستان عنوان شد.

هر دو كشور بر سر یك مساله دیگر امنیتی- بحران های تاجیكستان كه ثبات منطقه را به خطر انداخته بود- با هم به تفاهم و اتفاق نظر رسیدند. ازبكستان در طول چندین سال از تصمیمات سیاسی برای آرام كردن بحران های تاجیكستان استقبال كرده و تلاش های فراوانی در جهت عمیق كردن گفت وگوها با تاجیكستان، بازگرداندن پناهندگان و ارایه كمك های انسان دوستانه به تاجیكستان كرده است.

در سال ۱۹۹۷-۱۹۹۶ ازبكستان به عنوان ناظر در طول مذاكرات داخلی تاجیكستان كه در تهران برگزار شد، شركت كرد. اهداف مشترك ایران و ازبكستان برای آوردن صلح به تاجیكستان سبب تسهیل امضای پیمان صلح در سال ۱۹۹۷ گشت و روند آشتی مجدد را در تاجیكستان به راه انداخت.

به لطف تلاش های مشترك ایران و ازبكستان و دیگر كشورهای همسایه به ویژه روسیه، جنگ های داخلی تاجیكستان متوقف شد. حكومت ائتلافی كه از اپوزیسیون متحد پیشین تشكیل شده بود، به وجود آمد. یكی از رهبران اپوزیسیون سابق و Kazi-Kalon سابق تاجیكستان به نام تورجان زاده به عنوان قائم مقام نخست وزیر تاجیكستان انتخاب شد. صلحی كه مدت ها مورد انتظار بود، در تاجیكستان برقرار شد. به علاوه ازبكستان برای بازگرداندن پناهندگان در سال های ۱۹۹۹-۱۹۹۷ با تاجیكستان همكاری كرد.

ایران نیز به نوبه خود كمك های عمده ای به تاجیكستان كرد و در برقراری امنیت در منطقه مشاركت نمود. منابع غربی بیان نموده اند كه «جمهوری اسلامی ایران تلاش های ویژه ای به نفع مصالح منطقه ای انجام داده است. برخی از این تلاش ها عبارتند از ساخت جاده های ماشین رو و ریلی، فراهم نمودن خطوط كشتیرانی و حمل كالا با كشتی در دریای خزر، افتتاح خطوط هوایی و همین طور بهبود و تجهیز بنادر و فرصت های حمل كالا با كشتی در جهت رفع نیازهای جدید منطقه.»

محمد درخشان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.