چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

پنج نکته یی که از گرینلند به یادمان می ماند


پنج نکته یی که از گرینلند به یادمان می ماند

درباره اشتراکات رمان های گراهام گرین

● مردان تنها

مردان نقش اول رمان های گراهام گرین را بر عهده دارند. آنها بریتانیایی هایی خسته، تنها، دلزده از کار و روابط اجتماعی و در جست وجوی آرامش هستند البته با رگه هایی محسوس یا نامحسوس از خیانت پیشگی (گاه به وطن، گاه به خانواده).این مردان مدام میان شک و یقین، درست و نادرست، اخلاق و حس گناه و عذاب وجدان، زیر سایه مرگ هروله می کنند، شاید ساحل آرامش را پیدا کنند. گاه فرار می کنند همچون کاسل (عامل انسانی)، گاه دست به خودکشی می زنند مثل سرگرد اسکوبی (جان کلام)، گاه کشته می شوند همچون پینکی نوجوان تندمزاج و خشن «صخره برایتون» یا آن وکیل دادگستری رمان «مرد دهم» (شاول) و گاه از تله مرگ معجزه آسا نجات پیدا می کنند همچون مرد رمان پایان یک پیوند. گویی این مردان از لحظه خلق رمان سکوت را آغاز می کنند، عرق می ریزند، رنج می کشند تا رستگار شوند... مردان گرینلند مردان رمانتیکی هستند که اغلب از همنشینی زنان بهره می گیرند، روابط ممنوعه را تجربه می کنند اما عاشق و دلباخته نمی شوند. شک و تردید و حس گناه امان شان را می برد و یقه شان را می گیرد. آنها فقط بازی می کنند تا روزگارشان سپری و برای لحظه یی خلأشان پر شود. تنهایی ویژگی همیشگی مردان گراهام گرین است. آنها در تنهایی بازی می کنند و بار گناه را بر دوش می کشند. این مردان خلق شده اند تا مخاطب را لحظه به لحظه، فصل به فصل به چالش بکشند و او را بر مسند قضاوت بنشانند. آنها نه سفید مطلق هستند و نه سیاه مطلق. آنها خود انسان هستند. فاولر رمان امریکایی آرام نماینده معتبر و شاخص مردان گرینلند است.

● زنان در مقام زنانگی

گرین زنان رمانش را در اوج مقام زنانگی خلق کرده است؛ زیبا و ستودنی اما بی هیچ قرابتی با اشک و آه. آنها در اوج زنانگی تصمیم گیر، موثر و قدرتمند هستند و در کنار مردان گرینلند داستان را پی می گیرند و پیش می برند. اغلب این زنان از فرط زنانگی در کلوپ های شبانه مشغول کار شده اند و متعلق به طبقه نامتعارف و ممنوعه جامعه خود هستند. آنها حس گناه را به مردان گرین منتقل می کنند. در کنسول افتخاری کلارا و مارگریتا این نقش را بر عهده دارند، در امریکایی آرام، فوئونگ و در بازیگران (مقلدها) مارتا و... گرینلند بدون این زنان معنایی پیدا نمی کند. آنها روی مرز باریک میان حس گناه و عذاب وجدان و رستگاری مردان گرین حرکت می کنند. گاه حس انتقام جویی شخصی را در این مردان برمی انگیزند همچون فوئونگ در امریکایی آرام، گاه مردان گرینلند را در رسیدن به هدف شان همراهی می کنند، مثل رز کالن رمان مامور معتمد (مامور مخفی) یا سارا در رمان عامل انسانی. فوئونگ رمان امریکایی آرام، با تکیه بر مقام زنانگی اش حد فاصل میان فاولر روزنامه نگار بالغ، سپیدموی، تنها و پایل امریکایی جوان، جذاب و خوش پوش است.

او می تواند دو دوست قدیمی را به جان هم بیندازد و به اختلاف سیاسی و فکری این دو مرد رنگ و بوی انتقام جویی شخصی بدهد. اما در میان زنان گرین، آیدا زن رمان «صخره برایتون» بیشتر از شخصیت هایی چون سارا و رز کالن پا به عرصه اقتدار و سرنوشت سازی می گذارد. آیدا در کنار مقام زنانگی نقش کارآگاهی هوشمند را بر عهده می گیرد تا زوایای پنهان مانده از زندگی پینکی را برای همسرش آشکار کند. او با این ویژگی متفاوت ترین زن گرینلند است. گونه یی دیگر از این اقتدار را زن رمان پایان یک پیوند نمایش می دهد؛ با آن عهد و پیمانی که میان خود و خدا منعقد می کند تا زندگی به معشوق بازگردد، تا معشوق رستگار شود.

● کاتولیسیسم جاری

مردان گرینلند همواره یک جفت گوش شنوا می طلبند که ناگفته ها و رازهایشان را در میان بگذارند تا شاید بار گناه شان را سبک تر کنند و از عذاب وجدان خلاص شوند. آنها طبق آیینی جاری در کاتولیک اعتراف می کنند. کاسل را به یاد بیاوریم که برای توجیه خیانتش به وطن (انگلیس)، پیاپی سراغ بوریس را می گیرد تا با او درددل کند یا سرگرداسکوبی رمان جان کلام را به یاد بیاوریم که کرده ها و نکرده هایش را در دفترچه یی می نویسد تا بسان یک کاتولیک اعتراف کرده باشد و خلاص شود. همین طور است شخصیت فورتنوم در رمان کنسول افتخاری. او زمانی که جانش را در خطر می بیند و مرگ را بیخ گوشش حس می کند، لئون (یک چپگرای سابقاً کشیش) را پای اعترافات خود می نشاند و حرف می زند. رنج کشیدن و تنبیه شدن از دیگر مشخصه های آیین کاتولیک جاری در گرینلند است. مردان گرینلند برای رستگار شدن و برای رسیدن به آرامش مدام عرق می ریزند، پیاپی رنج می برند و تحمل می کنند؛ از پینکی نوجوان معترض و خشن صخره برایتون تا شاول رمان مرد دهم و حتی آن پیرمرد رمان وزارت ترس. آنها باید بار گناه شان را یک تنه به دوش بکشند. مردان گرینلند کاتولیک هایی هستند نه چندان پایبند به ظواهر. آنها مدام از دستورات مذهبی و آیینی سرپیچی می کنند. مردان گراهام گرین نماینده تام و تمام نویسنده در گرینلند هستند. گراهام گرین کاتولیکی است بازگشته از پروتستان. او به کاتولیسیسم ارادت دارد هر چند گاهی آن را نقد می کند. رمان قدرت و جلال و عالیجناب کیشوت محصول همین نگاه است.

● گرینلند مصور

بسیاری از رمان های گراهام گرین منشاء ساخت بسیاری از فیلم های سینمایی جهان بوده و هست. فیلم هایی مثل مامور مخفی (نام رمان؛ مامور معتمد)، مرد سوم، عامل انسانی، پایان یک پیوند و دکتر فیشر از ژنو نمونه این اتفاق هستند. به تازگی قرار است فیلم صخره برایتون براساس رمان صخره برایتون گرین و با بازی هلن میرن ساخته شود. گرین در خلق رمان هایش و برای داستانگویی به جزییات توجه ویژه دارد. او از جزییات نه تنها برای روایت دقیق از گرینلند بهره می برد که به وسیله آنها اثر مکتوبش را به تصویر نزدیک می کند. خواننده رمان های گرین هنگام خواندن، به راحتی می تواند مکان حادثه و ظرایف شخصیت ها را در ذهن خود به تصویر بکشد و ببیند. اینکه روی راه پله خانه تیمی پینکی و رفقایش در رمان صخره برایتون یک گلدان شمعدانی حضور داشته باشد شاید در پیشبرد داستان اثر چندانی نگذارد اما ذهن خواننده را به تکاپو وامی دارد و به تصویر نزدیک تر می کند. رد این جزییات و تصاویر را در تک تک رمان های گرین می توان دنبال کرد، حتی در رمان نسبتاً متفاوت با فضای گرینلند به نام دکتر فیشر از ژنو (رمان با نام ضیافت در ایران ترجمه شده است). صحنه مهمانی دکتر فیشر آنچنان با جزییات در کتاب شرح داده شده است که خواننده ناخودآگاه همچون کارگردانان فیلم ها پلان را در ذهنش می چیند و حتی بو و رنگ غذاها را استشمام و زیر زبان مزه می کند و...

● جغرافیا

جز دو رمان گراهام گرین که جغرافیای انگلیس را در خود دارند (صخره برایتون و عامل انسانی) داستان های دیگر در گوشه گوشه جهان اتفاق می افتند. از آرژانتین و هاییتی گرفته تا سیرالئون و ویتنام. تنوع جغرافیایی آثار گرین محصول سفرهای زیاد نویسنده و البته تخیل است. جلال و قدرت در فضای مکزیک نوشته شده است. عامل انسانی از جغرافیای لندن و مسکو بهره می برد. داستان بازیگران (مقلدها) با نام اصلی comedian در کشور کوچک هاییتی اتفاق می افتد. کنسول افتخاری پر است از جزییات شهرها و خیابان های آرژانتین و بیغوله های پاراگوئه. خواننده رمان های گرین مارکو پولووار از گوشه یی به گوشه دیگر سفر می کند و با بخشی از فرهنگ جهانی آشنا می شود. مردان گرینلند در این تنوع فرهنگی و جغرافیایی پوست می اندازند و با خصوصیات بومی منطقه فعالیت شان آشنا می شوند اما انگلیسی باقی می مانند. گرینلند سرزمینی است به وسعت جهان.

سحر طلوعی