یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
صندلی قدیمی
صندلی قدیمی در حالیکه خودش را تکان می داد ، تا از شر تار عنکبوت هایی که روی دست و پایش تنیده شده بود رها شود ، با خودش فکر کرد که ای کاش هنوز هم همان سالهای پیش بود و جای او جلوی همان پنجره اتاق رو به حیاط ، علی کوچولو روی آن می نشست و ای کاش هنوز جوان بود جایش در انباری خانه لابه لای وسایل خاک گرفته قدیمی نبود .
اوهو - اوهو این صدای سرفه کی بود ؟
و ای این علی کوچولو است که دارد خاک و غبار را از روی صندلی قدیمی پاک می کند.
اما نه این علی کوچولو نبود ، بلکه امید کوچولو پسر او بود .
حالا صندلی قدیمی مثل گذشته کنار پنجره رو به حیاط است و امید کوچولو روی آن نشسته است و کتاب می خواند ، با خودش فکر می کند ؛ چه کسی میداند که چند لحظه دیگر چه خواهد شد ؟!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست