چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
دولت چوب گرانی مسکن را به کارگران ساختمانی زد
![دولت چوب گرانی مسکن را به کارگران ساختمانی زد](/web/imgs/16/138/75yy41.jpeg)
پس از گذشت مدتها و نادیده گرفتن مشکلات کارگران ساختمانی، مسوولان به یادشان افتاده و تصمیم میگیرند نام این قشر زحمتکش را در گروه افرادی که میتوانند بیمه شوند، لحاظ کنند اما جالب اینجاست افرادی مانع این مهم شدهاند که میبایست در مقام نمایندگان مردم، حامی قشر محروم جامعه یعنی کارگران باشند.
همه روزه اغلب چهارراهها ، میادین و خیابانهای اصلی پایتخت یا مقابل قهوهخانههای سنتی مملو از کارگرانی است که منتظرهستند، تا کارفرمایی از راه برسد و آنها را از معطلی و بلاتکلیفی چند ساعته و شاید هم چند روزه نجات دهد. شهروندان تهرانی هم به این منظره عادت کردهاند و این مساله تقریبا به موضوعی تکراری و عادی تبدیل شده است. در یکی از این محلها ، از دور گروهی را میبینی که دور هم جمع شدهاند، به نظر میرسد که دعوا شده است اما کمی که دقت کنی متوجه میشوی دعوایی در کار نیست. به جمع نزدیک میشوی. از بوی ادکلن، کت و شلوار گران قیمت، کفشهای تمام چرم، گویش لفظ قلم و تعریف از سفر اروپا و داشتن ویلای کنار دریا خبری نیست. هر چند نفر با یک زبان خاصی صحبت میکنند. چند نفر ترکی، چند نفر لری، چند نفر کردی و چند نفر هم... هر کدام یک بسته در دست دارند که شامل لباس و کفش کار است اما نه آن لباس کاری که در قانون تعریف شده بلکه لباسهایی وصلهدار و پاره . به یک باره وانت پیکانی از راه میرسد، همین اجتماع آرام به جنجال تبدیل میشود. کارگرانی که تاکنون به آرامی کنار یکدیگر ایستاده بودند به سوی وانت هجوم می آورند و برای سوار شدن از سر و کول هم بالا میروند. وانت پیکان همچون گهواره تکان میخورد اما فرزندان این گهواره بی قرارتر و نا آرامترند .
راننده وانت پیاده میشود و با صدایی عصبانی فریاد میزند: کی گفته سوار شید، بیاید پایین! کارگران تکان نمیخورند. راننده وانت در حالی که بادی از غرور به غبغب انداخته با حالتی بیتفاوت میگوید: اول باید ببینم میتونید با شرایط من کار کنید یا وسط کار ادا درمیآرید و جونتون بالا میآد، بعد بدون آنکه به کارگران بالای وانت نگاه کند دوباره فریاد میزند: مگر نگفتم پیاده شید، اصلاً کارگر نمیخوام و به سوی کارگران میرود، یقههایشان را میگیرد و پایین میکشد.
به یاد ایام بردهداری میافتی، کارگران صف میکشند و راننده به سراغ کارگران میرود و از بین آنها جوانان و قویترها را انتخاب میکند. دست راننده وانت روی هر کارگری که میرود مثل برق گرفتهها میپرد بالای وانت. در این بین یک نفر یواشکی سوار ماشین میشود که راننده میگوید: تو به دردم نمیخوری، پیاده شو.
همه چیز به سادگی و بیرحمی اتفاق میافتد. راننده پشت فرمان ماشین قرار میگیرد و با سرعت حرکت میکند و کارگران بالای وانت یقه لباسهایشان را روی سرشان میکشند تا جریان باد کمتر آزارشان دهد.
وانت دور میشود ، کارگرانی که جا ماندهاند دوباره دور هم جمع میشوند و به درددل میپردازند گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
آمارها نشان میدهد که از میان کارگران فصلی ۶/۹۱ درصد را کارگران ساده تشکیل میدهند و تنها ۶/۸ درصد آنها دارای نوعی مهارت با سابقه کاری دو ساله هستند و قابل توجه اینکه بیش از ۶۰ درصد این کارگران مهاجر هستند. از یک سو نابسامانی وضعیت کارگران فصلی ، مسایل و مشکلاتی را برای کارگران به وجود می آورد و از سوی دیگر برای ساکنان مناطق تجمع کارگران نیز مشکل زا بوده است. در چنین شرایطی ، هنجارشکنی ، قانون ستیزی ، بزهکاری و سایر آسیبهای اجتماعی در جامعه به سرعت رواج یافته و اصول و ارزشهای اجتماعی مورد تهدید قرار میگیرد. امنیت انسانی ، اجتماعی و اقتصادی که مستلزم رشد و توسعه پایدار است، بیش از پیش تضعیف شده و موجب یاس، سرخوردگی و تشدید نابسامانیهای بازار کار میشود. با توجه به شناسنامهدار نبودن کارگران فصلی ، هویت و میزان تخصص آنها نیز نامعلوم است و از سوی دیگر با وجود داشتن مهارت و درآمدزایی بالای برخی از آنها، شغلشان از شان مناسبی برخوردار نیست. همچنین به خاطر نبود سیستم مشخص به کارگیری این دسته از کارگران، برخی افراد سودجو در قالب کارگر وارد خانههای مردم میشوند که حوادثی نیز در پی آن رخ داده است. با توجه به قانون اساسی که داشتن شغل را حق طبیعی هر انسانی میداند و به دنبال آن در اصل ۲۸ قانون اساسی، دولت موظف شده تا با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد، امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی برای احراز شغل را ایجاد کند، لذا ساماندهی این وضعیت امری ضروری است. اگر به کارگران ساختمانی حاضر در این اجتماعات دقت کنی، کمتر کارگر افغانی در بینشان می بینی . اکثر کارگران افغانی کار ساختمانی انجام نمیدهند، چون کارگر خارجی غیر قانونی به حساب میآید به همین دلیل مجبورهستند فقط در پروژههای ساختمانی به عنوان کارگر ساده کار کنند، یا برخی خدمات شهرداری را که توسط پیمانکاران اجرا میشود، انجام دهند. در واقع کاری که کارگر افغانی انجام میدهد کارگر ایرانی حاضر به انجام آن نیست. کارفرما هم به خوبی از این موضوع مطلع است و از سوی دیگر می داند که اگر برای یک کارگر ایرانی اتفاقی در محل کار بیفتد، کارگر و خانواده اش میتوانند از طریق قانون علیه کارفرما اقدام کنند.
در این راستا ، رییس انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان فارس از تشکیل کمیته اجرایی بهداشت و ایمنی ساختمان در استان فارس به منظور جلوگیری از حوادث در حین کار و تامین ایمنی و بهداشت محیط کار کارگران خبر می دهد. فرشیدیان با اشاره به اینکه روزانه یک کارگر ساختمانی در این استان به دلیل رعایت نکردن نکات ایمنی جان خود را از دست می دهد ، گفت : امید آن می رود که با آغاز به کار این کمیته آمار مرگ و میر در حین کار به صفر برسد. وی افزود : این کمیته با مشارکت نظام مهندسی استان ، اداره کار و شهرداری شیراز تشکیل شده و به زودی راه اندازی خواهد شد.
این در حالی است که ظرف یک ماه چهار کارگر در تهران مرده اند ، دو کارگر در یک کارگاه ساختمانی نیمه کاره واقع در خیابان ابوسعید سوخته اند و در حادثه دیگری در بلوار فردوس ، دو کارگر مشغول حفاری چاهی بودند که ناگهان دیواره چاه شکاف برداشته و فاضلاب انبار چاه قدیمی مجاور آن به داخل چاه در حال احداث وارد شده و کارگران زیر آوارها محبوس می شوند . در صورت چنین حوادثی کارگر ایرانی یا خانواده اش به راحتی میتوانند مدعی حقوق خود از کارفرما باشند. اما کارگر افغانی که کیلومترها از خانواده اش دور است، در صورت شکایت از کارفرما، خودش متهم است. بنابراین برگ برنده همیشه در دست کارفرماست، البته اگر کارگر شانس داشته و کارفرمای خوبی نصیبش شود، ممکن است بنا به حس انسان دوستی یا ترحم مشکلات او را در نظر بگیرد وگر نه ، از هیچ حقوق قانونی در برابر کارفرما برخوردار نیست.
بنابراین کارفرما ترجیح میدهد از کارگر افغانی کم دردسر استفاده کند و چنبن توجبه کنند که کا رگر افغانی خوب کار میکند، اما کارگر ایرانی برای کار بهانه تراشی میکند.
در این رابطه رییس سازمان کار استان تهران ، درباره وضعیت ایمنی کارگران در سال گذشته ، می گوید : در سطح استان تهران در سال گذشته انجمنهای صنفی حفاظت و بهداشت ایمنی کار شکل گرفت ، به طوری که پنج انجمن پایهگذاری شده و در حال تبدیل شدن به کانون استانی هستند و انتخابات آن نیز برگزار میشود. حاجی قاسمی با اشاره به اینکه هدف از تشکیل انجمنهای یادشده جبران نقصان ایمنی کار در بخشهای مختلف به ویژه در بخش ساختمان بود، اضافه کرد: از مجموع ۷۵۰ مورد حادثه رخ داده در بخش کارگران ساختمانی طی سال گذشته ، حدود ۲۴۰ کارگر ساختمانی جان باخته اند . وی می افزاید : امسال قصد داریم با فشار زیاد روی این بخش و همکاری با نهادهایی مانند شهرداریها و از طریق بازرسان استان تهران ، آمار مرگومیر کارگران بخش ساختمانی را کاهش دهیم.
● خانه کارگری
آن دسته از کارگرانی که کارفرمایشان در کانکس جایشان داده، وضع خیلی خوبی دارند. اما حتما در کنار پروژههای ساختمانی اتاقکهای کوچکی را که از ضایعات ساختمانی درست شده اند ، دیده اید، این اتاقکها برای اسکان کارگران فصلی ساختمانی است که با حداقل امکانات و بهداشت ساخته شده اند. کل اتاق کمتر از ۱۲ متر مساحت دارد و به طور میانگین ۱۰ نفر در آن زند گی می کنند . یک تکه ایرانیت که بهطور قایم روی درگاه ورودی قرار میدهند، در ورود و خروج اتاقشان است . پنجرههای اتاقک را با چند تکه نایلون و مقداری گچ درست کردهاند و مشخص است که در زمستان و سوز سرما چه وضعیتی خواهند داشت. یک کتری و یک قوری سیاه کج و کوله به همراه چند استکان و نعلبکی ابزار چای و یک رادیو قدیمی وسیله تفریح آنهاست . غروب که کار تمام می شود ، کارگران به درست کردن شام و نظافت شخصی می پردازند. این کارگران لباسهای دست دوم سربازی می پوشند و پاهای بدون جورابشان از شدت عرق در کفش سفید می شود . در سرمای سخت زمستان ظروف خود را در هوای آزاد و با آب سرد میشویند و تنها وسیله بهداشتیشان یک بسته پودر لباسشویی است که هم دستهایشان ، هم ظرفهایشان و هم سرشان را با آن میشویند. و اگر وارد این اطاق بشوی ، در لحظه اول بوی نامطبوعی وادارت می کند تا به عقب برگردی . بهترین تفریح آنها دیدن هموطنانشان است و شوخی به زبان خودشان ، لحظهای آرامش به دور از رنج جدایی از خانواده ، نامهربانی کارفرما و قهر روزگار.
ح- احمدوند اهل لرستان است، ۲۵ سال سن دارد. ازدواج کرده و ۲ فرزند دارد، او برای کار فصلی به تهران آمده و میخواهد خرج زن و بچهاش را تامین کند. احمدوند میگوید: هوا که سرد میشه، برف و بارون همه جا رو میگیره و ما که اهل لرستان هستیم در منطقه خودمون کار گیرمون نمیآد، واسه همین به تهرون میآیم تا زن و بچههامون گرسنه نمونن. در مورد وضع مالی اش میپرسم و احمدوند پاسخ میدهد : اگر مایه داشتم که از صبح تا شب توی خیابان روی یک لنگه پا نمیایستادم. میپرسم تو که وضعت خرابه، چرا زن گرفتی، تازه فرض کنیم زن هم گرفتی ، بچهدار شدنت چی بود آن هم ۲ تا و احمدوند پاسخ میدهد: اولش همه به آدم میگن ازدواج سنت پیامبره . زمین راضی نیست جوون بیزن روش راه بره ، ننه و بابات چپ و راست میگن حلالت نمیکنیم و صد جور حرف دیگه ، اما همینکه زن گرفتی ، دیگه کاری به کارت ندارن . البته باید ثابت کنی که میتونی بچهدار بشی . میپرسم توی شهرستان چه کار میکنی و احمدوند پاسخ میدهد : ۲ سره عملهایم ، تو شهرستون روی زمین ، توی تهرون بالای ساختمون . اما خدا رو شکر که چهار ستون بدنمون سالمه و دستمون پیش نامرد جماعت دراز نمیشه.
فتحاله- ج حدود ۴۰ سال سن دارد . اهل آذربایجان است و به قول خودش ۵ سر نان خور دارد و از روزی که خودش را شناخته در ساختمانها کار کرده است . فتحاله میگوید : جوون که بودم پول برام اهمیت داشت، جوونیه و هزار جور دردسر، کار که تموم میشد باید تو جیبت پول باشه تا بتونی سینما بری و به قول بچهها دستت توی جیبت بره ، البته اون موقع کار زیاد بود و اگه از کارگری کارخونه شروع میکردم الان وضعم بهتر از این حرفها بود ، اما باز هم خدارو شکر، تا حالا لنگ نمودنم ، از فتحاله میپرسم خونه زندگیات کجاست و او پاسخ میدهد: اونور اسلامشهر یک خشت خرابهای داریم که زن و بچههامون زیر آفتاب تابستون و سرمای زمستون نمونن . او کارش را بنایی تعریف میکند و میگوید : اولش از کارگری ساده شروع کردم . روزی ۵۰ تومان میگرفتم و ملات درست میکردم و آجر دست اوستا میدادم . یواش یواش دیوار چیدم و خلاصه امروز هر کاری که بگی انجام میدم . فقط سفیدکاری رو وارد نیستم . تو همسایهها هر کسی خردهکاری داشته باشد شب به زنم میگه و من صبح براش انجام میدم ، اگرهم کاری نباشد ، میآیم سر میدان تا شاید کاری به پستم بخوره . میپرسم روزی چقدر دستمزد میگیری و فتحاله پاسخ میدهد : روزی رو خدا میده اما بستگی به کار داره . اگر کار دایمی باشه و چند ماه طول بکشه ، یک قیمت داره اما اگر یکی ۲ روزه باشه ، دستمزدش گرونتره . خلاصه کمتر از روزی ۲۰ هزار تومان نیست. در بین کارگران ساختمانی همه جور آدمی پیدا میشه، از ۱۵ ساله بگیر تا ۷۰ ساله. اما جالب اینجاست که کارگر ۱۵ ساله از اون ۷۰ ساله عبرت نمیگیره و اینجاست که آدم به سرنوشت اعتقاد پیدا میکند. حیدر- ع گچکار است . دور انگشتهای دستانش آثار گچکاری روزهای قبل باقیمانده است . یک گونی دارد که تویش لباس کار، ماله و ابزار کارش را گذاشته است . دو تکه پروفیل آلومینومی هم همراه دارد که بنابر ادعای خودش برای صاف کردن دیوار لازم میشه ، دوستانش عمو حیدر صداش میکنند . اهل زنجان است ۲ پسر و ۲ دختر دارد. کار را به ۲ صورت قراردادی و روزمزد انجام میدهد، او خودش را در گچکار ماهری میداند اما از سختی کار گله داره، عمو حیدر میگوید: گچ سرد است و خیلی هم بد راه میده، دیر بجنبی توی مشتت سفت شده و آنوقت باید جواب صاحب کار و بدی که چرا گچ رو نفله کردی. زیبایی داخل ساختمون مدیون گچکارهاست ، یعنی روی همه چیز رو میپوشونه . از عمو حیدر در مورد کارگران ساختمانی میپرسم و این گچکار پاسخ میدهد : توی این مملکت همه کاره بشو اما کارگر ساختمونی نشو . اگر نیم ساعت یکجا بایستی ، مامورا میآن و فریاد میزنن متفرق بشین. توی هر خیابونی که بری ، گداها راست راست میگردند ، جلوی مردمو میگیرن، با سر و وضع کثیف ، لباسهای پاره و حالتهای چندشآور توی پیادهرو پهن میشن و هیچکس جلوشون رو نمیگیره اما به کارگر ساختمونی که میرسن، مزاحم مردم هستیم. از عمو حیدر میپرسم مگر شهرداری کارگران ساختمانی را ساماندهی نکرده و براتون جا نداده ، و این استاد گچکار پاسخ میدهد: دلت خوشه ، کدوم ساماندهی، نه یک ساختمون درست کردن و نه امکاناتی برامون گذاشتن، فقط میگن برید محل ساماندهی، اما فکر این رو نکردن که این محل باید جایی برای نفس کشیدن داشته باشه و یا اینکه کارفرما را وادار کنن از اون محلها کارگرش را تامین کنه. این که به زور جمعمون کنن توی یک آلونک که نشد ساماندهی . تو فکر میکنی من خوشم میآد وسط خیابون زیر برف زمستون و آفتاب تابستون آواره باشم .
محمد-ع اهل لرستان و نماکار ساختمان است که با ۵۰ سال سن ۶ بچه دارد و پس از آنکه این بچه ها به خانه بخت رفتهاند هر کدام با ۲-۳ تا بچه دیگر هر هفته میریزند توی خانه . محمد خانه دارد اما از سختی کارش گلایه می کند و میگوید: کار ما زیبا کردن ساختمان است. اگر هر چقدر خرج ساختمان کنی تا وقتی نمایش را درست نکنی ارزش ندارد و نمای ساختمان هم کار ماست. محمد ادامه میدهد : نماکاری مشکلات خاص خودش را دارد و این را متوجه نمیشوید مگر وقتی که بروید بالای داربست بیرون ساختمان و روی ۲ تخته به عرض نیم متر کار کنید. در این شرایط اگر حواس آدم پرت بشود یا به فکر زن و بچهاش بیفتد و پایش را کج بگذارد ، تخته زیر پایش جا به جا میشود و از طبقه بیستم یک برج نقش کف خیابان میشود که اون وقت انالله وانا الیه راجعون و بدبخت شدن زن و بچه . از محمد میپرسم مگر کمربند ایمنی نمیبندید و محمد پاسخ میدهد : بگذار خیالت را راحت کنم ، کمربند ایمنی و کلاه و کفش و این حرفها مال توی فیلمهاست ، از همین جا تا شمیران سر هر ساختمانی که میخواهی برو، اگر کمربند ایمنی دیدی، جایزه داری . هنوز این حرفها تو صنف ساختمان جا نیفتاده و از طرف دیگر یک جورایی افت داره که آدم بعد از ۳۰-۴۰ سال کار، بیاد و کمربند ایمنی ببندد. اگر نظر من را بخواهی، اون بالا فقط خداست که به فریادت میرسد که تا به حال هم به فریاد من یکی رسیده است . از محمد در مورد بیمه سوال میکنم و محمد میگوید: اگر ۶ تا بچه داشتی و چپ و راست گذرت به دوا و دکتر میافتاد، جواب این حرفت را میدادم. اگر دروغ نگفته باشم یک سوم درآمد روزانهام را خرج دوا و دکتر می کنم . به محمد میگویم بیمه ۱۰۰ تا امتیاز دارد و تو فقط چسبیدی به خرج دوا و دکتر ، و بازنشستگی و به خصوص از کار افتادگی که در کارشما احتمالش بالاست را نادیده میگیری و محمد پاسخ میدهد : مریضی زن و بچه جلوی چشم آدم است . وقتی از کار خسته و مونده به خانه برمیگردی و چهره بیمار زن و یا فرزندت را میبینی هیچ چیز برایت اهمیت ندارد، به خاطر همین اولین چیزی که از معنای بیمه جلوی چشم کارگر جماعت میآید تامین هزینه دارو و درمان است به خصوص اینکه از یک ریال تا ۱۰۰ میلیون تومان هر چقدر خرج دوا و درمان کنی راضی نیستی ، یعنی آدمیزاد پول درمان را با میل و رغبت نمیدهد و در اصل یک خرج اضافی پیشبینی نشده است اما وقتی بیمه باشی و همه پول دوا و دکتر را بیمه بدهد ، عین خیالت نیست. از محمد میپرسم بیمه هستی که پاسخ میدهد : کارگر ساختمانی بیمه نمیشود . البته در چند نوبت از طریق دوست و آشنا بیمه شدهام که مقطعی بوده اما چند وقت میشود که بچهها میگویند سازمان تامین اجتماعی کارگر ساختمانی را بیمه میکند . میپرسم چرا دنبالش نمیروی و محمد میگوید: کار ما ثابت نیست ، یک وقت میبینی یک سال کار داریم و ۵ ماه بیکاریم . بنابراین در آن ۵ ماه بیکاری فقط میتوانیم از پسانداز بخوریم و امکان تامین بقیه هزینهها مثل حق بیمه را نداریم اما در مجموع شاید سری زدم. خدا رو چه دیدی شاید شرایطش با شرایط ما جور بود.
وقتی صحبتهای این قشر زحمتکش را می شنوم ، آرزو میکنم که ایکاش همهشون هر روز سرکار بروند اما میدونم که بسیاری از این کارگران روزشون رو شب میکنن بدون آنکه پولی گیرشون اومده باشه و جای تاسف داره که باید امشب هم مثل خیلی از شبها با جیب بیپول و دست خالی به خانههاشون برگردن. از صمیم قلب آرزو میکنم که هیچیک از فرزندان این کارگران عروسک یا ماشین کوکی از پدرشون نخواسته باشه و زنشون هم حیرون نباشه که شب چه چیزی را با نون سر سفره بگذاره.
● کارگران فصلی درتهران ساماندهی می شوند
در این راستا مدیریت شهر تهران چندی است دغدغه ساماندهی کارگران فصلی و ایجاد زمینه دستیابی به شغل با شرایط مناسب برای این دسته از کارگران را دارد و به همین منظور در تاریخ ۱۷اردیبهشت ۸۰ با مصوبه شورای شهر تهران، شهرداری موظف به ساماندهی کارگران میادین شهر تهران شد. همچنین در سال ۸۱ با تنظیم تفاهمنامهای، سازمان فنی حرفهای متعهد به ارتقای مهارت کارگران فصلی شده است که متاسفانه طرح فوق، به دلایلی نتوانسته به شکل موفقیتآمیزی به تمامی اهداف خود دست یابد و سالهاست که ساماندهی کارگران فصلی و ایجاد مراکز و مکانهای تجمع کارگران و حتی شناسنامهدار شدن آنها در کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر و معاونت اجتماعی شهرداری تهران مطرح است، اما هنوز جز ایجاد چند مکان و محل تجمع برای کارگران در برخی از مناطق و پارکهای تهران ، اتفاق دیگری رخ نداده و همچنان کارگران در چهارراهها و خیابانهای اصلی پایتخت رها هستند و مشکلات اجتماعی ناشی از این وضعیت همچنان به قوت خود باقیست. و اما یک عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران ، با اشاره به طرح این کمیسیون برای ساماندهی کارگران فصلی ، می گوید : کمیتهای در کمیسیون فرهنگی اجتماعی با هماهنگی معاونت اجتماعی شهرداری و دستگاههای مرتبط برای ساماندهی کارگران فصلی تشکیل شده و نمایندگان بخشهایی همچون وزارت کار و امور اجتماعی، سازمانهای تامین اجتماعی، فنی و حرفهای و سایر نهادهای مرتبط در این کمیته حضور دارند. مرتضی طلایی افزود: طرحی برای ساماندهی کارگران تهیه شده که بر اساس آن، همه دستگاههای مرتبط کنار هم قرار گرفته و با ایجاد سامانههایی در سطح شهر، کارگران را در گروههای شغلی و تخصصهای مختلف ساماندهی میکنند. وی با اشاره به اجرای طرح آزمایشی ساماندهی کارگران فصلی، یادآور شد : زمانی که رییس پلیس پایتخت بودم ، طرح آزمایشی را در سه منطقه تهران از جمله میدان تجریش اجرا کردیم، اما به دلیل اینکه سامانه انجام این طرح کامل نبود ، نتیجه مطلوبی نداد. وی افزود: هم اکنون نیز مراکزی در سطح شهر به صورت پراکنده برای کارگران فصلی پیشبینی شده که در طرح جدید به دنبال آن هستیم که ساز و کار همه جانبه ای برای ساماندهی این دسته از کارگران فراهم شود، تا دستگاههای مرتبط کنارهم قرارگرفته و نسبت به شناسایی کارگران فصلی اقدام و آنها را به لحاظ حرفهای سطح بندی کنند. این عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران، حمایت از کارگران فصلی را یکی دیگر از اهداف طرح یاد شده بیان کرد و گفت : در این طرح ، حمایت از کارگران و برگزاری دورههای آموزشی و حرفهای جهت ارتقای سطح مهارت کارگران مورد تاکید قرار گرفته است. وی اعلام کرد که بر اساس طرح جدید ، ساماندهی کارگران فصلی به این صورت عمل میشود که مکانهایی بر حسب نیاز شهر ایجاد می شود و کارگران بر اساس سابقه و مهارت شان ، در این مکانها حضور یافته و کارفرمایان و شهروندان با مراجعه به این اماکن، کارگران را به کار میگیرند و با توجه به شناسنامهدار بودن آنها ، مشکلی برای شهروندان ایجاد نخواهد شد . طلایی با تاکید بر اینکه این طرح هم اکنون در مرحله مطالعه و کارشناسی قرار دارد، گفت: هدف از مطالعه و بررسی بیشتر آن است که طرح نتیجهبخش بوده و به سرنوشت طرحهای قبلی دچار نشود .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست