چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران


کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران

بررسی عوامل شکل گیری انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران که در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ به ثمر نشست و به پیروزی رسید، در عین داشتن اهداف سیاسی، اجتماعی و مذهبی، نگاهی کاملا فرهنگی نیز به وقایع روز جامعه داشت، به گونه ای که بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان انقلاب بهمن ۵۷ در ایران را یک انقلاب فرهنگی می دانند که توده های عظیم مردمی در کنار روحانیت نقش عمده ای را در آن ایفا کردند.

گرچه تلاش مستکبران و زورمندان جهان به ویژه در غرب بر آن بوده است که همواره از انقلاب اسلامی ایران چهره ای ضد فرهنگی ترسیم نمایند اما رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی در ایران بر مفاهیم بکر و تازه ای -که در روح انقلاب اسلامی موج می زند- تکیه نموده و بر مشترکات آن با دنیا و اختصاصات منحصر به فرد آن، که در مکاتب گوناگون و جریان های فکری و نحله های مختلف جهان موجود نیست، اصرار ورزید.

امروزه پس از ۳۰ سال، انقلاب اسلامی ایران تا بدانجا پیش رفته که نه تنها از ثبات و اقتدار داخلی و خارجی برخوردار است بلکه به الگویی بارز و مشخص برای سایر کشورهای اسلامی و آزادی خواهان جهان مبدل شده و در واقع اینک صدور انقلاب به جهان به بخش مهمی از رسالت انقلاب اسلامی در سراسر دنیا مبدل گشته است.

اما آنچه که در این سه شماره گزارش روز مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل کارشناسان و صاحب نظران قرار خواهد گرفت مهمترین عوامل شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران است.

از خود بیگانگی فرهنگی رژیم ستم شاهی

بسیاری از کارشناسان معتقدند که از خودبیگانگی فرهنگی و تلاش برای تقلید از فرهنگ بیگانه دو عامل عمده در فروپاشی رژیم منحوس پهلوی بوده است. «محمدعلی رحمتی نیا» کارشناس امور فرهنگی و استاد دانشگاه می گوید: «در میان دلایل متعددی که سبب سقوط رژیم شاهی شد، مهمترین علت آن که مسایل فرهنگی است تبلور عینی تری دارد، یعنی فرهنگ ایرانی- اسلامی مردم ما در دوران پهلوی و خصوصاً از دهه ۳۰ به بعد نادیده گرفته شد و رژیم طاغوت هر روز بیش از پیش درصدد تزریق فرهنگ های بیگانه و غیرقابل دفاع غرب به درون کشورمان بود.»

رحمتی نیا به برنامه های فرهنگی رژیم گذشته ایران اشاره می کند و می گوید: «اگر فعالیت های فرهنگی حکومت پهلوی دوم در ابعاد موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... را مورد بررسی قرار دهید به خوبی درخواهید یافت که خط ابتذال، برهنگی، بیگانگی فرهنگی و رواج بی بندوباری در تمامی برنامه های فرهنگی دنبال شده و هیچکدام از این برنامه ها بر الگوهای فرهنگی خودمان تکیه و تأکیدی ندارد، همین مسئله رفته رفته به عامل مهمی در ایجاد شور و حرکت در مردم برای سرنگونی رژیم پهلوی منجر شد.»

وی می گوید: «از دیگر عوامل مهم می توان در جریان انقلاب اسلامی از تولد تا پیروزی از آن استنباط کرد اعمال سیاست های اسلام زدایی در کنار سیاست های ضدفرهنگی بود که مستقیماً از سوی شاه و دربار او هدایت می شد، به شکلی که در بسیاری از فیلم های سینمایی آشکارا به مبانی ارزشی اسلامی اهانت می شد و موسیقی ها سمت و سوی کاباره ای پیدا کرده و اسلام تشیع که مهمترین ارزش شناخته شده مردم ایران بود نادیده گرفته شد، همین مسائل به خودی خود زمینه و بستر نارضایتی عمیق مردم نسبت به رژیم پهلوی را فراهم کرد، با جریحه دارشدن احساسات مذهبی مردم مسلمان ایران دیگر مجالی برای ادامه حضور شاه خائن وجود نداشت و مردم و روحانیت با قیام تاریخی خود حکومت دست نشانده پهلوی را سرنگون ساختند.»

اما «محسن احمدیان» کارشناس مسایل اجتماعی به ابعاد دیگر قیام مردم در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می کند و می گوید: «به عقیده من این انقلاب اسلامی را باید یک انقلاب فرهنگی بنامیم، چرا که حکومت گذشته خصوصاً در سال های آخر عمر خود آشکارا با فرهنگ و ارزش ها و باورهای اعتقادی و مذهبی مردم وارد نبرد شده بود و در جشن هایی مثل جشن هنر شیراز هیچ پرده عفاف و حیایی باقی نمانده بود و در واقع رژیم در پوشش برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله درصدد حذف و از میان برداشتن فرهنگ دینی و اسلامی مردم بود و می خواست یک فرهنگ منحط و سراسر مبتذل را به جامعه تحمیل کند، همین موضوع خود سبب ایجاد جرقه هایی در میان توده های مختلف مردم برای سرنگونی رژیم پهلوی شد.»

این کارشناس مسایل اجتماعی به مبارزات رژیم منحوس پهلوی با روحانیت اشاره می کند و می گوید: «در طول تاریخ همیشه روحانیون برای مردم ایران قابل احترام و اعتماد بوده اند و بعضاً مردم نیز در بسیاری مواقع در زندگی شخصی و اجتماعی به نوعی برای خروج از تنگناهای زندگی دست به دامان روحانیت شیعه شده اند، از همین رو مقابله حکومت طاغوت و شکنجه و زندان بزرگان روحانیت و افرادی که دارای پایگاه های ارزشی محکم و استواری در میان توده های مردم بودند سبب شد تا صبر ملت ایران به سر آید و رژیمی که از مقتدرترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شد به راحتی به زانو درآید.»

● نقش جشن های مبتدل در انقراض حکومت پهلوی

بسیاری از تحلیل گران تاریخ معاصر ایران معتقدند که برگزاری جشن های مختلفی که از سوی رژیم پهلوی در دهه ۴۰ و ۵۰ برگزار می شد نقش مهمی در سست شدن پایه های حکومت محمدرضا پهلوی داشته است، از جمله آنان جشن های پرهزینه تاجگذاری، جشن هنرشیراز و...

اما برای اینکه بدانیم این جشن ها با چه انگیزه و به چه شکلی به اجرا درمی آمد لازم است به برپایی جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک و مرکز بررسی اسناد تاریخی و همچنین مواضع مردم و روحانیون علیه این جشن ها اشاره کنیم.

در نیمه اول سال ۱۳۴۶ و زمانی که دولت ایران خود را برای برگزاری جشن پرهزینه تاجگذاری شاه آماده می کرد، برنامه جشن هنر شیراز در دستور کار قرار گرفت.

در پی این تصمیم هیئت امنایی مرکب از ۳۰ نفر از مقامات بلندپایه کشور شامل نخست وزیر، وزیران، چند استاندار و شهردار برای برگزاری این جشن تعیین شد و در نهایت نخستین جشن هنر شیراز در تاریخ بیستم شهریور سال ۱۳۴۶ آغاز و تا ۳۰ همان ماه به کار خود ادامه داد.

● تلاش برای استحاله فرهنگی

هدف از برگزاری جشن های ضد فرهنگی رژیم شاه از جمله جشن هنر شیراز استحاله فرهنگی اسلامی مردم و باز کردن راه نفوذ فرهنگ منحط غرب به داخل کشور بود.

افرادی که به عنوان هنرمند از آمریکا و کشورهای اروپایی برای شرکت در جشن هنر شیراز به ایران دعوت شده بودند شامل رقاصه ها، موزیسین ها، خوانندگان و بازیگران فیلم های غیراخلاقی سینماهای غربی بودند.

کارشناسان مسائل اجتماعی براین باورند که این برنامه ها نتوانست با مردم ایران ارتباط برقرار کند، زیرا با فرهنگ ملت ایران هیچگونه سنخیتی نداشت.

براساس اسناد ساواک و مرکز بررسی اسناد تاریخی، اگرچه برنامه های اجرا شده در جشن هنر تا سال ۱۳۵۵ مستهجن و خلاف اخلاق عمومی بود اما اوج ابتذال در سال ۱۳۵۶ و در ماه مبارک رمضان صورت گرفت. در جشن هنر این سال رژیم منحوس پهلوی ماهیت ضد دینی خود را به عینه آشکار ساخت و اجازه اجرای نمایشی را داد که سفیر وقت انگلیس در خاطراتش در کتاب «غرور و سقوط» آن را به عنوان یکی از نخستین جرقه های انقلاب ایران توصیف کرد.

این نمایش مستهجن «خوک- بچه آتش» نام داشت. آنتونی پارسونز- سفیر وقت انگلیس در تهران- شرح ماجرای نمایش فوق را این گونه بیان می دارد: «جشن هنر سال ۱۳۵۶ شیراز از نظر کثرت صحنه های اهانت آمیز به ارزش های اخلاقی ایرانیان از جشن هنر پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینی صحنه هایی از نمایشی را که ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابان های پررفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً می خواستند برنامه خود را کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده رو مقابل آن بود. یکی از صحنه هایی که در پیاده رو اجرا می شد تجاوز به عنف بود که به طور کامل- نه به طور نمایشی و وانمودسازی- به وسیله یک مرد- کاملاً عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم- با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می شد در مقابل چشم همه صورت گرفت.»

سفیر وقت انگلیس در ایران درباره اعتراض های گسترده به این نمایش مستهجن می نویسد: «ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچسترانگلیس اجرا می شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند، شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.»

● اعتراض روحانیون به اقدامات ضد ارزشی رژیم شاه

جشن هنر شیراز یکی از مستهجن ترین برنامه های به اصطلاح فرهنگی حکومت محمدرضا پهلوی بود که اولین اعتراض های جدی از سوی روحانیت را به همراه داشت و روحانی مبارزی از جمله آیت الله دستغیب و شیخ بهاءالدین محلاتی از روحانیون اهل شیراز بودند که طی سخنانی جشن هنر شیراز را محکوم و نسبت به اهانت به مقدسات دینی شدیداً اعتراض نمودند، چنانچه ساواک نسبت به این مسئله حساس شده و پیگیری آن را در دستور کار خود قرار داد. در گزارشی از ساواک در این خصوص چنین آمده است: «برنامه جشن هنر شیراز در تاریخ پنجم شهریور ۲۵۳۶ و در یازدهمین سال این جشن که نمایشنامه ای با عنوان خوک- بچه آتش در مغازه ای واقع در خیابان فردوسی شیراز به نمایش درآمده، این اجرا مورد انتقاد و اعتراض روحانیون و متعصبین مذهبی آن شهرستان قرار گرفته و تقاضا نمودند که از سال آینده از اجرای جشن هنر شیراز خودداری شود و تصمیم گرفته اند که از صبح روز جاری از حضور در مساجد و برقراری نماز جماعت خودداری نمایند.»

موج اعتراض به برنامه های جشن در این سال بالا گرفت و در اکثر محافل رسمی و نیمه رسمی و مطبوعات انتقادات و اعتراضات قابل توجهی بروز کرد. با انتشار خبر برگزاری نمایش مذکور و رسیدن آن به نجف اشرف، حضرت امام خمینی(ره) به شدت برآشفتند و موضع گیری بسیار تند و شدیداللحنی را نسبت به رژیم منحوس پهلوی اتخاذ کردند.

● انقلاب اسلامی و مسائل فرهنگی

«انقلاب اسلامی در ایران تنها انقلابی بود که با برخوردهای فرهنگی و سیاسی و نه از راه درگیری مسلحانه علیه رژیم ستم شاهی شکل گرفت، به بیان دیگر باید گفت که انحراف در خط فرهنگی حکومت پهلوی دوم از جمله عوامل بسیار مهم در شکل گیری قیام توده های مردم علیه حکومت وقت بود.»

دکتر علی خوش زبان، کارشناس علوم ارتباطات و استاد دانشگاه ضمن بیان مطلب فوق، در گفت وگو با سرویس گزارش روز کیهان می گوید: «رژیم پهلوی از زمان رضاخان که موضوع ممنوعیت فعالیت های مذهبی و کشف حجاب شکل گرفت تا دوران پهلوی دوم به عناوین مختلف برای مسائل دینی و مذهبی مردم مانع ایجاد می کرد و در صدد کمرنگ جلوه دادن مبانی فرهنگ اصیل اسلامی مردم بود، از طرفی هم در پوشش جشن های ۲۵۰۰ ساله یا جشن هنر شیراز با صراحت تمام درصدد رواج فرهنگ برهنگی، لاابالی گری، بی هویتی و ابتذال بود و به نوعی می خواست فرهنگ غرب را جایگزین فرهنگ ایرانی- اسلامی نماید، همین مسائل سبب شد تا مردم ما در کنار روحانیت قرار بگیرند و به فرهنگ ایثار و شهادت و از خود گذشتگی برسند و این انقلاب را شکل دهند.»

دکتر خوش زبان در ادامه می گوید: «اگر وقایع مهم در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران را به دقت بررسی کنیم خواهیم دید که این انقلاب یک انقلاب فرهنگی است و درگیری های مسلحانه در آن جایگاهی ندارد، حضرت امام خمینی(ره) همیشه با فعالیت های مسلحانه و حتی ترور حسنعلی منصور و دیگران به شدت مخالف بوده و معتقد بودند که مردم باید خود به آگاهی لازم برسند و بیدار شوند.»

ایرج نظافتی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.