یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
ابزارها و مکانیزم های استبداد درایران

با اینكه از انقلاب مشروطیت به این سو حكومت استبدادی در ایران رو به زوال و نابودی گذاشته و در دورههای كوتاهی از جمله در مجلس اول و دورهی نخست وزیری دكتر مصدق جلوههایی از دمكراسی سیاسی(و نه حتی اجتماعی)استقرار یافت اما تاریخ سیاسی ایران یكسره با حكومت استبدادی متعین میشود. در اشاره به خاستگاه مادی حكومت استبدادی در ایران باید گفت كه به علل گوناگونی از سدههای پیش از میلاد و تا دوران معاصر در ایران سه شیوهی تولید و زندگی روستایی، ایلی و شهری در كنار یكدیگر تداوم داشته و زندگی اقتصادی و روبنای سیاسی- اجتماعی حاصل وحدت و تضاد این سه شیوهی تولید و زندگی بوده است.
در مورد شیوهی زندگی و تولید كشاورزی در جماعتهای روستایی اشاره میشود كه به علت كم آبی سرزمین ایران و نیز كمبود زمینهای مناسب برای كشاورزی در اغلب قلمرو وسیع ایران این جماعتهای روستایی به ناگزیر به صورت بسیار پراكنده و جدا از هم شكل گرفتهاند.
این پراكندگی و جدایی .با پائین بودن سطح مبادلات روستاها و شهرها كه از جمله به رشد صنایع دستی در جماعتهای روستایی ایران انجامیدهبوده است باعث شد این جماعتها تا حد بسیار بالا و برای مدت طولانی در خود بسندهگی به سر برند. این امر، حكومت متمركزی را ضروری میكرده است تا در قلمرو بسیار وسیعی علاوه بر وظیفهی ایجاد و حفاظت و گسترش شبكهی آبیاری مصنوعی و جمعآوری مازاد محصول و تنظیم استفاده از كار اضافی (بیگاری) روستائیان ، یا به كارگیری نیروی نظامی و بسیج آن از جمله با شركت خود روستائیان، وظیفهی حمایت از روستائیان در برابر تهاجم ایلات و قبایل خارجی (و داخلی) و نیز مسئولیت جنگهای كشور گشایانه برای غارت سرزمینهای دیگر را به عهده گیرد.
شیوهی به طبیعت وابستهی زندگی ایلی زندگی عمدتاً وابسته به مرتع و دام- آن هم در قلمرو خشكی مانند ایران، زندگی بسیار دشوار ایلی را با بیثباتی و ناامنی متداومی درمیآمیخته است. امری كه غارت و چپاول پیوستهی ایالات دیگر، روستاها و شهرها را نه برای كسب قدرت بلكه به عنوان مبارزهای برای بقا به یكی از شاخصهای اصلی زندگی ایلی به ویژه در ایران- درآورده بوده است. بقا در چنین شرایط مخاطرهی مدام از جمله مستلزم وابستگی تام انسان ایلی به ایل خود و هم هویتی با آن بوده است، هویتی كه در یك شخص یعنی ایلخان متجلی میشد. به طور عمده، الزامات قدرت متمركز دولتی از جمله نیاز به مراكز اساسی اداری برای تامین كنترل حكومت مركزی به قلمرو وسیع امپراتوریهای باستان باعث ایجاد و گسترش شهرها به عنوان محل زندگی و فرمانروایی شاهزادگان و امرای محلی میشده است.
از پیش از میلاد مراودات تجاری بین شرق (چین و هند) و غرب (یونان و روم) گسترش یافت و بسیاری از كالاهای تجاری در مسیر شرق و غرب از ایران میگذشت. از این رو شهرهای مهم متعددی در مسیر این راههای تجاری به وجود آمده كه علاوه بر سامان دهی مبادلات كالا بین شرق و غرب، كالاهای ایرانی نیز در آنها مبادله میشد. این امر یكی دیگر از الزامات قدرت متمركز دولتی در ایران بوده است. زیرا چنین حكومتی بود كه میتوانست وظیفهی راه و پلسازی و نیز گسترش و حفاظت مسیرهای بسیار طولانی تجاری و راههای ارتباطی میان نواحی مختلف امپراتوری را به عهده بگیرد. الزام بیگاری مردم برای ساختن این شبكهی عظیم راههای ارتباطی و تجاری نیز از جمله عوامل زمینهساز قدرت متمركز بوده است. این سه شیوهی تولید و زندگی با توجه به شرایط خاص هر یك در ایران به عنوان زمینهی اصلی حكومت متمركز استبدادی باعث یك ویژهگی اساسی در جامعهی ایران شده است: ادغام فرد در جماعت و یا فقدان هویت فرد در استقلال از جماعت وابستگی فرد به جماعت روستایی یا ایل یا محلهی شهری خود در حدی بوده است كه نمیتوان این وابستگی را با عضو جامعه بودن فرد توضیح داد. چه این وابستگی، بیواسطه بوده و بنابراین فرد جدا از این وابستگیاش اساساً تعینی نداشته است.
ماركس در توضیح چگونگی تعین انسان در جوامع تحت مناسبات شیوهی تولید آسیایی، فرد را عرض» و جماعت را جوهر» میداند.(گر و ند یسه،ما ر کس،۴۷۳ )و یا «فرد به عنوان عضو بلاواسطهٔ جماعت كه محو در جماعت است، نه متمایز از آن. چنین فردی تنها یك متصرف است.(هما ن،ص۴۷۷ )از این نقطه نظر،ایرانی هرگز نمیتوانسته به عنوان عضو دارای هویتی در رابطهی مشاركت آمیز اجتماعی قرار گیرد. او از خود دركی به عنوان عضوی از قشر یا طبقهی اجتماعی خاصی نداشته است. این نوع رابطهی فرد و جماعت در سازگاری تام با حكومت استبدادی بوده است. حكومت استبدادی پیش از اسلام:تاریخ تشكیل حكومت متمركز در ایران با دولتی آغاز میشود كه از اتحاد ایلات یكجانشین شدهی ماد به وجود آمد. مهاجرت ایلاتی كه اتحاد بخشی از آنها به تشكیل دولت ماد انجامید از مدتهای بسیار پیش از آن به ایران شروع شده بود. در ایران باستان و تا هزارهی دوم قبل از میلاد در بخشهای كوهستانی ایران،در شمال غربی و شمال شرقی و نیز در دامنههای رشته كوههای زاگرس در كنار تمدن عیلامی كه در مرحلهی تولید زراعی مبتنی بر آبیاری مصنوعی بود ایلات و عشایر كوچنشین و نیمهكوچ نشین سكاها و كاسیها زندگی میكردند.
با سست شدن اتحاد ایلی مادها بخشی از اقوام مهاجر آریایی پارسی كه تا پیش از زوال مادها از اقوام زیر نفوذ آنها بودند در اتحاد با اقوام دیگری علیه قدرت مادها شوریدند. اینان توانستند با كوروش دوم نخستین امپراتوری جهان را در ایران تاسیس كنند. این امپراتوری با داریوش اول، تثبیت و به اوج قدرت خود رسید. همچنان كه با خشاریارشاه رو به افول گذاشت. از این پس در حفظ و ادارهی امپراتوری نه كردار آزاد منشانهی كوروش وجود داشت و نه سیاست داریوش در سامان دهی قدرت متمركز با تشدید گرایش استبدادی شاهنشاهان هخامنشی از خشاریاشاه به بعد و زوال قدرت در پی گسترش جنگهای تجاوز گرانه، پراكندگی اقوام تشكیل دهندهی امپراتوری تسریع شد. همین امر با تشدید هرج و مرج ، قدرت متمركز استیدادی را تضعیف كرد و فساد و توطئه كه از جمله در كشتارهای درباری برای دست به دست شدن قدرت بروز مییافت. بنیان سیاست در حفظ امپراتوری شد.
در اواخر دوران هخامنشیان و به روزگار سلطنت اردشیر سوم و داریوش سوم دیگر فقط صورتی از اقتدار هخامنشیان باقی مانده بود. اگر كه سركوب استبدادی در قلمرو امپراتوری و نتیجهی مستقیم آن یعنی فقدان مخاطرهی جدی درونی، زوال امپراتوری را مخفی میداشت اما وقوع مخاطرهای جدی از خارج از امپراتوری حملهی اسكندر آن را به نابودی كشاند. با اوجگیری قدرت هخامنشیان، شاه به عنوان قدرت یكه و برتر،تبلور وحدت امپراتوری شد. شاه بر قدرت تام تكیه و به واسطهی آن عمدهی منابع مالی امپراتوری را در اختیار خود داشت. مالكیت بر زمینهای زراعی بخشی از حق و اختیار مطلق و شخصی شاه شد. هم از این رو روند تولید بر مبنای تیولداری به عنوان شكل عمدهی زمینداری در ایران آغاز شد. در اساس ، تیول (كه بعدا از اسلام به عنوان «اقطاع» تداوم یافت.) مالكیت مشروط یا حق تصرف زمین است. این چنین مالكیتی كه در واقع حق انتفاع میباشد.
از سوی شاه به هر كس كه او اراده میكرد اعضای خانوادهی سلطنتی، سرامدان دیوانسالاری، فرماندهان نیروهای نظامی و روحانیون وابسته به قدرت مركزی واگذار میشد و به ارادهی او نیز هر زمان ممكن بود این حق تصرف نقض شده و به دیگری واگذار شود. در دوران حكومت هخامنشایان كاركرد دین به عنوان ابزار مهمی در ساماندهی جكومت متمركز استبدادی به گسترش شناخته نمیشد. با این حال، هخامنشیان در توجیه قدرت تام و حاكامانهی شاهان به مشروعیت بخشی دینی چنین قدرتی پرداختند. قدرت شاه یكسره از خدا منشاء گرفت و عطیهی خدا شد به برگزیده و نمایندهاش در زمین ، قدرت شاه، حق الهی» بود كه كه به شاهان دارندگان فرهی ایزدی تفویض شده بود. از این رو قدرت، مقدس شد و اطاعت از آن واجب گردید و تعرض به آن، گناه دانسته شد. چه بروز قدرت، یعنی فرمان و ارادهی شاه، فرمان و ارادهی اهور مزدا بود. در ایران (باستان) نظیر دیگر جاهای خاورمیانه، قدرت را موهبتی الهی میدانستند.
پیامبران و شاهان را خداوند به پیامبری و شاهی منصوب میكرد و در هر دو مورد موافقت عقیدتی مردم دخالتی نداشت.. در آسیای غربی، پیامبران و شاهان وسیلهٔ اصلی سامان بخشیدن حیات اجتماعی و سیاسی بودند. با این حال،حكومت هخامنشیان را نمیتوان همانند ساسانیان،استبدادی دانست. در حكومت هخامنشیان ویژهگیهای شخصی پادشاهان و وابستگیهای خاندانی آنان در موفقیت آنها نقش مهمی داشت.دیوانسالاری حكومت به شدت زمان ساسانیان متمركز نبود.نظام طبقاتی اجتماعی ، ساخت كاستی نداشت.
در این عصر، خدای واحدی با قدرت حاكمیت مطلق، وجود نداشت. همین امر بر تاسیس وحدت دین و قدرت سیاسی مرز مینهاد.هر چند از سوی پادشاهان هخامنشی تلاش میشد تا اهورا مزدا به عنوان خدای قادر مطلق به رسمیت شناخته شود.(مثلاًدركتبیههای داریوش) با بر آمدن اشكانیان، مظهر اتحاد ایلات و عشایر سكایی كه در شمال شرقی ایران یكجا نشین شده بودند، از میزان تمركز عصر هخامنشیان تا حدودی كاسته شد و نوعی نظام ملوكالطویفی مبتنی بر فرمانروایان محلی و منطقهای نسبتا مستقل در ایران زمینه یافت. هر چند نظام ملوك الطوایفی نیز در اساس نظام مبتنی بر تیولداری است اما در این دوره، تیولدارانی كه ملوك الطوایف بودند و به ویژه در فواصل دور از مركز قدرت امپراتوری قرار داشتند توانستند استقلال نسبی از قدرت مركزی و در راس آن، شاه به دست آورند. چنین استقلالی در عین حال كه تامین خراج و مالیات و سرباز دهی مطابق نیازهای قدرت مركزی را رفع نمیكرد اما به ملوك الطوایف امكان میداد كم و بیش نظارت مستقیمتری بر زمینهای تحت تصرف خویش داشته،علاوه بر تلاش برای موروثی كردن مالكیت این سرزمینها در توطئههای سیاسی مثلاً به منظور تغییر شاه شركت كنند. با بر افتادن اشكانیان و برآمدن ساسانیان، نظام حكومت متمركز بار دیگر غلبه یافت. با به قدرت رسیدن ساسانیان «فرمانروایان محلی (دورهی اشكانی) بر كنار (و مغلوب) گردیدند و جای ایشان به پسران شاهنشاه داده شد.(از این رو) نایب السطنهٔ یك شهر نمایندهٔ دولت مركزی بود. هر چند كه به نظر میرسد اثرات نظامملوكالطوایفی عصر اشكانی در به وجود آمدن طبقهی «دهقانان» به عنوان مالكین خصوصی زمین در حكومت ساسانیان تداوم داشته است.در عین حال با ساسانیان متمركز ترین قدرت دولتی در پیش از اسلام در ایران استقرار یافت. چنین تمركزی از جمله با استقرار و تحكیم جامعهای كاستی در ایران تقویت شد كه یكی از نتایج آن، تقویت قشر روحانیون وابسته به حكومت و نیز فرماندهان نظامی به ضرر قشر«دهقانان»بود.در واقع شاهان ساسانی میكوشیدند با تضعیف دهقانان از رشد اشرافیتی مستقل از قدرت مركزی جلوگیری كنند. این اشرافیت فئودالی به صورت یك الیگارشی میتوانست فراگیری قدرت استبدادی را محدود كند. اشراف ایران بازماندگان امرا و بزرگان محلی بودند كه در عهد اشكانیان استقلال داخلی و خود مختاری داشتند و در دوران ساسانیان قدرت آنها محدود شد ولی دستشان به كلی كوتاه نگردید.چه وجودشان برای مملكت لزوم قطعی داشت و سواران سنگین اسحله از اتباع اینان تشكیل میشد و به همین سبب فرماندهیهای مهم و بعضی مشاغل عالیهٔ درباری در عدهای از این خانوادهها موروثی شده بود و مداخلات ایشان موجب زیان امپراتوری شده بود.در۶۲۸ بعد از آن كه قباد دوم به بیماری طاعون درگذشت این اشراف آنقدر شاه عزل و نصب كردند كه دو نفر از دختران خسرو دوم نیز به سلطنت رسیدند و حتی سپهسالار كشور كه چند گاهی از حیث قدرت و نفوذ از دیگران پیش افتاده بود موفق نمیشد كه اساس مملكت را كه پیوسته رو به تزلزل میرفت ثابت و استوار سازد. بطوریكه در ۶۳۲ كه یزدگرد آخرین شاهنشاه به تخت نشست اعراب جنگی را كه منتهی به زوال استقلال ایران گردید شروع نموده بودند. جنبهی دیگر قدرت متمركز استبدادی ساسانیان دراستفاده از دین به عنوان وسیلهای برای مشروعیت بخشیدن به حكومت و گستراندن صورت ایدئولوژیكی شدهای از دین زردتشتی بود. (هنگامی كه ساسانیان در راه ایجاد یك دولت مركزی نیرومند میكوشیدند، دستگاه دینی در مسیر وصول به چنین مركزیتی گام بر میداشت.و به عبارتی قدرت شاهنشاه و نیروی موبدان موبد دو ترجمان یك گرایش و دو بعد یك پدیده بود. خواستن تسلیم كورانه به قدرت،مركز گرایی و انحصار طلبی دستگاه دینی ساسانی ترجمان رسای همان گرایشهایی بود كه دست یافتن ساسانیان به قدرت را مسیر ساخته بود. (بر و کلما ن-۱۳۴۶-ص۵/۷۴)در این هنگام دیگر، قابلیتهای دین در این كه به عنوان ابزاری جهت تحكیم و مشروعیت بخشی به حكومت استبدادی به كار گرفته شود شناخته شده بود.
نویسنده: عالیه شکربیگی
قا ضی مرادی،حسن،استبدا د در ایر ا ن-نا شر غر بی-تر جمه ی عبا س مخبر-نشر مر کز- اختر ا ن-
۲-آنتو نی آر بلا ستر-ظهو ر و سقو ط لیبر ا لیشم۳-کا ر ل ما ر کس-گر و ندریشه(مبا نی نقد ا قتصا د سیا سی)تر جمه ی با قر پر ها م واحمد تد ین-نشر آگا ه-۱۳۷۵۴-تا ر یخ ایر ا ن (کمبر یج)-تر جمه ی حسن انو شه-جلد سو م-مقد مه ی ا حسا ن یا ر شا طر۵-؟آر ،سی،زنر،طلو ع و غر و ب زر تشتی گر ی –تر جمه ی دکتر تیمو ر قا در ی- انتشا را ت فکر۶-قا ضی مر ا دی(حسن)در پیر ا مو ن خو د مدا ر ی ایر ا نیا ن-نشر ا ختر ا ن-۱۳۷۸۷-طبا طبا ئی(جو ا د)خو ا جه نظا م الملک-طر ح نو-۱۳۷۵۸-لائو ست(ها نر ی)-سیا ست و غز ا لی(جلد اول)-تر جمه ی مهد ی مظفر ی-انتشا را ت بنیا د فر هنگ-۱۳۵۴۹-لمبتو ن(آن)-نظر یهی حکو مت در اسلا م-تر جمه ی چنگیز پهلو ا ن-کتا ب آزا د-۱۳۵۹۱۰با ر تو لد(و)-تر کستا ن نا مه_تر جمه ی کر یم کشا ورز-انتشا را ت آگا ه-۱۳۶۶۱۱-میا ن (محمد شر یف)-تا ر یخ فلسف در ا سلا م-نشر دا نشگا هی-۱۳۶۵۱۲-منسکیو(رو ح القو ا نین)-تر جمه ی کر یم مجتهد ی-انشا را ت امیر کبیر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست