سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

گذر از تعریف دین به شمول گرایی


گذر از تعریف دین به شمول گرایی

در این نوشتار, ضمن اشاره به معانی لغوی دین, با توجه به اقبال دوباره به دین و مباحث گوناگون دین پژوهی در عصر حاضر, مسأله ضرورت تعریف دین تبیین شده است مشكلات تعریف دین به شكلی جامع و مانع و زوایای نگاه به دین از منظر درون و بیرون و خصوصیات هر كدام در بحث بعدی آمده است و تعاریف دانشمندان اسلامی و غربی گونه شناسی گردید

در این نوشتار، ضمن اشاره به معانی لغوی دین، با توجه به اقبال دوباره به دین و مباحث گوناگون دین‏پژوهی در عصر حاضر، مسأله ضرورت تعریف دین تبیین شده است.مشكلات تعریف دین به شكلی جامع و مانع و زوایای نگاه به دین از منظر درون و بیرون و خصوصیات هر كدام در بحث بعدی آمده است و تعاریف دانشمندان اسلامی و غربی گونه‏شناسی گردید.

در بخش بعدی سعی بر آن است تا با معرفی دین به وسیله «سِلم» و «انقیاد»، تعریف جامعی ارائه گردد كه هم دین حق و هم ادیان باطل را در برگیرد. با این تعریف خیلی‏ها كه قاصرانه از معارف دین اسلام به‏دوراند؛ اما در برابر خداوند تسلیم و منقادند، در محدوده دین وارد می‏شوند و می‏توانند از این طریق به نجات و سعادت امیدوار باشند و اینگونه است كه پل ارتباطی بین دو مسأله از مسائل جدید كلامی؛ یعنی تعریف دین و شمول‏گرایی، ایجاد می‏شود. در این نظریه از آیه «ان الدین عندالله الاسلام» و روایت «الاسلام هو التسلیم» و تعریف شهید مطهری از دین، الهام گرفته شده است.

●دین در لغت

«دین»، كلمه‏ای عربی است كه در زبانهای سامی مانند عبری و آرامی نیز به كار رفته و به معنای قضاوت و جزا است.

واژه «مدینه» كه در زبانهای سامی به معنای قریه و شهر آمده است، در اصل به محلی اطلاق می‏شد كه دارای یك یا چند قاضی است. كلمه «دیان» در عربی نیز از همین ریشه است و به معنای قاضی به كار می‏رود. دین در زبان اوستایی و در كتاب زردشت، به صورت «دئنا» Deana و به معنای وجدان و ضمیر پاك است.(۲)

در قرآن، دین به معنای جزا نیز به كار رفته است؛ مانند: «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ»(۳).

معنای دیگر دین اطاعت و انقیاد است. در متون دینی نیز این كاربرد را می‏توان یافت؛ مثل: «وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ»(۴). علاوه بر دو معنای گفته شده، كتب لغت معانی دیگری همچون روز قیامت، راستی سیاست و سیرت و عادت نیز برای آن بیان كرده‏اند.(۵)

●نیاز به تعریف دین

قرنها مبارزه با دین برای ریشه كن كردن آن و عدم توفیق در رسیدن به این هدف، انسان امروز را بر آن داشته است تا به آن رو كند و نگاهی نو به آن بیفكند.

در گذشته، بسیاری از اندیشمندان بر این باور بودند كه پیشرفت علوم و ارتقای سطح آگاهی مردم باعث می‏شود كه دین حضور خود را در میان انسانها از دست بدهد. در این باره می‏توان به رابطه دین و روان‏شناسی اشاره كرد. اریك فروم (متولد ۱۹۰۰ میلادی) می‏گوید: روانكاوان و نمایندگان كلیسا هر دو طرفدار این نظر هستند كه روانكاو می‏كوشد تا قلمرو كشیش را اشغال كند.

فروید و شین هم بر اختلاف و تضاد بین آن دو، رأی داده‏اند.(۶)

همچنین ماركسیسم، دین و ایمان را انعكاس وضع اجتماعی خاص در یك زمان معیّن می‏داند و بر این باور است كه اگر مناسبات مادی تغییر كنند، دین به خودی خود از بین می‏رود.(۷)

اما به تدریج، این نكته بر اندیشمندان روشن می‏شود كه دستاوردهای علمی و فنی انسان، با همه پیچیدگی و زرق و برقش، نمی‏توانند جایگزین دین شوند. افزایش آمار كسانی كه به دین روی می‏آورند و كسانی كه در معابد و اجتماعات دینی شركت می‏كنند، گواهی صادق بر این ادعاست. این سخن به عنوان دلیل بر حقانیت دین نیست؛ بلكه گواهیست بر اقبال دوباره مردم به دین.

كارل یونگ (۱۸۷۵ـ۱۹۶۱) روانكاو سوئیسی می‏گوید:

«در میان تمام بیماران میانسال من... یك نفر هم نبود كه مسأله‏اش، مسأله یافتن یك نگرش دینی به حیات نباشد. یقینا دلیل بیماری همه آنها این بود كه فاقد آن چیزی بودند كه ادیان زنده در هر عصری برای پیروان خود به ارمغان می‏آورند و هیچ یك از آنها نتوانست بدون باز یافت نگرش دینی خود واقعا بهبود یابد.»(۸)

در یك نظرخواهی از گروهی مردم آمریكا در سال ۱۹۶۸، ۵۲% آنان اظهار داشته‏اند كه احساس تنهایی و افسردگی می‏كنند(۹). چنین آماری انسان را به اندیشه وا می‏دارد كه چگونه در عصر ارتباطات، انسانها احساس تنهایی و افسردگی می‏كنند. این از آن روست كه انسان امروز دین را جزء لاینفك زندگی نمی‏بیند. و حال آن كه این دین همراه انسان بوده است و خواهد بود؛ پس باید آن را شناخت و رابطه آن را با فرهنگ، اخلاق، سیاست و دیگر ابعاد زندگی تبیین كرد. آنچه كه از كارل یونگ نقل شد مؤید این ادعاست.

همه این مباحث موقوف به تعریفی واضح و روشن از دین است؛ زیرا بسیاری از اختلاف نظرها از اختلاف نگرشها به دین نشأت می‏گیرند. بحثهایی از دین پژوهی نیز مانند انتظار بشر از دین، منشأ گرایش به دین، قلمرو دین و كثرت‏گرایی دینی، از لحاظ موضوع‏شناسی نیازمند تعریف و تبیین دین هستند.

●مشكلات تعریف دین

مروری بر تعاریف ارائه شده بر دین نشانگر این نكته‏اند كه تعریف دین به آسانی صورت نمی‏گیرد و معمولاً هر تعریفی از یك یا چند جهت مورد خدشه قرار می‏گیرد؛ زیرا تعریف دین با مشكلاتی همراه بوده است كه در ذیل، به برخی از آنها اشاره می‏شود:

۱ـ به دلیل روشن نبودن مصادیق دین، برخی اندیشمندان، تمام مكاتب فكری، فلسفی و اجتماعی را از مصادیق دین به حساب می‏آورند. در این دیدگاه، مكتبی همچون ماركسیسم نیز، كه خدا باور نیست، جزو ادیان شمرده می‏شود.

۲ـ در بعضی تعریفها، اعمال متدیّنان به عنوان دین در نظر گرفته می‏شود و یا دینی كه «هست» با دینی كه «باید باشد»، مشتبه می‏شود؛ مثلاً، در بعضی تعریفهای متفكران غربی، عملكرد كلیسا به نام «دین» شناخته شده است.

۳ـ به دلیل تلقی‏های متفاوت، طبق فكری كه از مغرب زمین نشأت گرفته است، دین ماهیتی متمایز از سایر شؤون انسانی دارد؛ در حالی كه در برخی ادیان، دین در همه ابعاد زندگی انسان ساری و جاری است؛ مثلاً، در بعضی از فرقه‏های آیین هندو، همه چیز محتوای دینی دارد و به معنای حقیقی، هر چیز كه هست، الوهی است؛ وجود، فی نفسه مقدس است و این واقعیت، خود را به شیوه‏های گوناگون جلوه‏گر می‏سازد.(۱۰)

۴ـ یكی دیگر از مشكلات تعریف دین، اهداف مختلف و زاویه‏های دید متفاوت تعریف‏كنندگان است كه باعث می‏شود تا جستجوگر دین در میان صدها تعریف همگون و ناهمگون، سردرگم بماند. هر انسان اندیشمندی ـ چه متدین و چه غیرمتدین ـ می‏تواند تعریفی از بیرون بر دین داشته باشد و از این منظر، دین را به عنوان پدیده‏ای در تاریخ بشر، كه همراه و همگام با وی زیسته است، بررسی كند.

نگاه بیرون معمولاً پدیداری است؛ یعنی ادیان آن گونه كه ظاهر گشته‏اند، مورد نظراند؛ اما در نگاه درونی، هم می‏توان به آنچه از دین به ظهور پیوسته است نگاه كرد و هم به آنچه از منابع و متونِ آن بر می‏آید و چه بسا تحقق خارجی نیافته است، نظر داشت. در نگاه درونی، دین به دو قسم «حق» و «باطل» تقسیم می‏شود؛ اما در نگرش بیرونی، هدف، تعیین دین حق و قضاوت میان ادیان نیست؛ بلكه همه ادیان به عنوان واقعیتی موجود به رسمیت شناخته می‏شوند و فعل و انفعالات میان آنها و حوزه‏های دیگر مورد بررسی قرار می‏گیرد. علاوه بر مشكلات ذكر شده، تعریفهای بیرونی گره‏های ناگشوده دیگری نیز دارند؛ از جمله این كه:

الف) معضل «دور» بر آن سایه افكنده است؛ زیرا شخص بیرون‏نگر باید با توجه به مصادیق ادیان، تعریف ارائه دهد؛ در حالی كه شناسایی مصادیق، خود متوقف بر داشتن تعریف روشن از دین است.

ب) برخی از این تعریف كنندگان، برای این كه تعریفی جامع ارائه دهند، سعی كرده‏اند جوهری مشترك برای ادیان بیابند و یا منشأ دین را به عنوان تعریف اعلام كنند؛ در حالی كه چنین تعریفی در بسیاری از مباحث دین‏پژوهی كارساز نیست؛ مثلاً: در بحث «ارتباط علم و دین» به صِرف مشخص شدن جوهر یا منشأ دین، چگونگی رابطه دین با علم روشن نخواهد شد.

مشكلات گفته شده، برخی را به این باور رسانده است كه دسترسی به یك تعریف، كه ماهیت دین را مشخص كند و نزد همگان رضایت‏بخش باشد، ناممكن است. اینان معتقدند دین نیز مانند پدیده‏های دیگر عالمِ خلقت، ابعاد و اسرار بسیاری دارد كه احاطه یك فرد بر همه آنها امكان‏پذیر نیست و همانگونه كه تعریف گیاه‏شناس، هنرمند، باغبان، متخصص محیط زیست و فرد عادی از درخت متفاوت است، دین نیز چنین حالتی دارد.(۱۱)

●تعریف اندیشمندان غربی از دین

تعریفها از یك نظر، در سه گروه جای می‏گیرند:

۱ـ تعریف‏هایی كه دین را نوعی شناخت و معرفت قلمداد می‏كنند؛ مثلاً: فرهنگ مختصر آكسفورد، دین را اینگونه تعریف می‏كند: «شناخت یك موجود فوق بشری كه دارای قدرت مطلقه است و خصوصا باور داشتن به خدایان متشخّص كه شایسته اطاعت و پرستش‏اند.»(۱۲)

۲ـ تعریف‏هایی كه دین را در مجموعه‏ای از اعمال و رسوم خلاصه می‏كنند؛ مانند تعریف اس. رایناخ(۱۳) «مجموعه‏ای از اوامر و نواهی كه مانع عملكرد آزاد استعدادها می‏گردند.»(۱۴)

و نیز مانند تعریفی از لردراگلان(۱۵): «دین جستجوی زندگی است به وسیله یك سلسله اعمال.»(۱۶)

۳ـ تعریف‏هایی كه دین را امری درونی، احساسی و عاطفی می‏دانند؛ مثلاً ماتیو آرنولد(۱۷) می‏گوید:

«دین همان اخلاق است كه احساس و عاطفه به آن تعالی، گرما و روشنی بخشیده است.»(۱۸)

شاید مهمترین تعریفی كه در این گروه قرار گرفته است، مربوط به شلایر ماخر (۱۷۶۸ـ۱۸۳۴)(۱۹) باشد. در نظر شلایر، دین، احساس وابستگی مطلق به چیزی است.(۲۰)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.