یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

یادداشت های پراکنده وجه تمایز «شعر جنگ» و «شعر پایداری»


یادداشت های پراکنده وجه تمایز «شعر جنگ» و «شعر پایداری»

عنوان شعر جنگ را می توان به اشعاری اطلاق کرد که به صورت مستقیم و بدون ارجاع به گزاره های هنری و زیباشناختی, به حادثه ای به نام جنگ تحمیلی می پردازند

عنوان شعر جنگ را می توان به اشعاری اطلاق کرد که به صورت مستقیم و بدون ارجاع به گزاره های هنری و زیباشناختی، به حادثه ای به نام جنگ تحمیلی می پردازند. دراین گونه ادبی، شاعر بیشتر «معنامحور» است و شعر او «معنا بنیاد». از همین رو شاعر درسطح پدیده ها متوقف می ماند و با زبانی عاری از آرایه های ادبی و هنری و به صورت شعاری و مستقیم به روایت جنگ و فراز و نشیب های آن می نشیند. بیشتر از این اشعار نیز از بار عاطفی و احساسی قوی برخوردارند و مخاطب عام را به راحتی تحت تاثیر قرارمی دهند:

تفنگ، ای یاور دیرینه من

رفیق و مونس بی کینه من

تفنگ، ای بسته بر پشتم شب و روز

هلا، ای شعله های تو، ستم سوز

بیا تا در ره ایران بجنگیم

که ما همزاد باروت و فشنگیم

درون جبهه ها سنگربه سنگر

به زیر پرچم «الله اکبر»

به سوی دشمنان دین بتازیم

دراین ره چون شهیدان سرببازیم

(شهیدان شاعر- ص۲۶۸)

دراین گونه ادبی، شاعر بیشتر به کارکرد تاریخی، اجتماعی، حماسی و تهییجی شعر نظر دارد و حذف او پیام رسانی و ابلاغ آموزه های دینی- حماسی به مخاطبین است.

البته این یک امر طبیعی است که شاعران انقلاب در سالهای آغازین دفاع مقدس، بیشتر درصدد همدردی و همدلی با مردم بوده اند و به عنوان یک شاعر مسلمان، به مسئولیت انسانی خویش عمل کرده اند، چنان که جاودانیاد سیدحسن حسینی که یکی از بانیان ادبیات انقلاب اسلامی است، درهمان سالها به خاطر قرارگرفتن درجبهه مردم و هم آوایی با رزمندگان چنین می سرایند:

می روم مادر که اینک کربلا می خواندم

مهلت چون و چرایی نیست، مادر الوداع

زان که آن جانانه بی چون و چرا می خواندم

وای من گر درطریق عشق کوتاهی کنم

خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم

ً(همصدا با حلق اسماعیل، وداع، ص۳۰)

ولی هرچه از حادثه دفاع مقدس و جنگ تحمیلی فاصله گرفته ایم، این نوع نگاه کم رنگ ترشده و شاعران بیش از پیش، از منظر ادبی و هنری به جنگ نگاه کرده اند.

فقر آرایه های ادبی در «شعرجنگ» نکته ای است که سیدحسن حسینی نیز در مقدمه ای که بر کتاب «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» نوشته، به آن اشاره کرده است:

«درشعر جنگ، صنعتگری یا ساده است و یا اصولا کمتر به چشم می آید. مگر درمورد شاعرانی که پیشتر شاعرانگی طبع خویش را به ثبوت رسانیده اند. ذیل همین محور می توان گفت که خیال و عنصر پررمز و راز خیال انگیزی درشعر جنگ پیچیده نیست، چون واقعیت درشتناک جنگ از خیال شاعران رنگین تر است.»

(گزیده شعر جنگ، سیدحسن حسینی، ص۱۸)

شعر مقاومت و پایداری

و اما شعر «مقاومت و پایداری» این گونه ادبی از جامعیت بیشتری برخوردار بوده و ساختار آن بر بنیادهای زیباشناسانه استوار است.

درشعر پایداری، شاعر به صورت مستقیم و بی واسطه به حوادث، عملیات و نام شهدا نمی پردازد، بلکه با رویکردی عمیق تر، انسانی تر و فلسفی تر به موضوعی به نام «جنگ» نگاه می کند. در این گونه ادبی، رفتار شاعر با زبان، رفتاری «فراهنجار» و خلاقانه است.

در حوزه شعر مقاومت و پایداری، نگاه شاعر فقط به جنگ تحمیلی هشت ساله متوقف نمی ماند، بلکه پیام های انسانی این حادثه، تاریخی را درونی می کند و به جهان ارائه می دهد:

می بینمت

چون گردباد بر زمین آسمان

چون مرگ

بر فراز ماسه زارهای شعله ور از جنگ

شمشیرها

به سوی تو می آیند و از تو می گذرند

بی آن که بر تن تو گزندی به جا نهند!

(یوسفعلی میرشکاک)

شاعر در گستره شعر پایداری به دنبال کشف زبانی برای گفت وگو با همه مردم جنگ زده جهان است. مردم ستمدیده ای که طعم تلخ جنگ را چشیده اند و «مقاومت و پایداری» در برابر متجاوزان را تجربه کرده اند.

در واقع شاعر در حوزه «شعر پایداری» پیام های انسانی و فلسفی پدیده ای به نام «جنگ» را می گیرد و فرآیندی هنری به آنها تشخص جهانی می بخشد. پیام هایی همچون: صلح، آزادی، عدالت خواهی، وطن دوستی، حق طلبی، ایثار، نوعدوستی و... از آنجا که این پیام ها به مرزهای جغرافیایی محدود نمی شود، طبیعتا دایره مخاطبان شعر گسترش می یابد و این نوع از شعر هرگز درچاه و چاله «بحران مخاطب» سقوط نمی کند و از حنجره همه انسانهای صلح دوست و آزادیخواه جهان فریاد می شود:

به نام شهیدانی - که تیرگی را گردن ننهادند

باید خشم را راهبر شویم

و زنجیر پاره کنیم

و در همه جا

پرچم پیروزی را بلند نگاه داریم

(

نان رفته

فشنگ رفته

برای پرکردن تفنگ هاشان

فقط دل مانده

محصور زمین و دریا

به سال ها و سال ها

همه گرسنه

و همه از پا افتاده

اما هیچ یک تن به مرگ نداده

(پانیس ریتسوس- یونان)

در شعر پایداری، شاعر مقاومت و پایمردی انسان را در برابر ظلم، تجاوز، زیاده خواهی، و بی عدالتی به گونه ای به تصویر می کشد که همه مردم جهان با اسطوره ها و نهادهای شعری او احساس پیوستگی و همذات پنداری می کنند و از همین منظر، تاثیرگذاری، نفوذ و ماندگاری این شعر، بیشتر از شعر جنگ است.

حسن ختام این یادداشت را به شعری از شاعر برجسته انقلاب، زنده یاد «قیصر امین پور» اختصاص داده و سخن را کوتاه می کنم:

شهیدی که برخاک می خفت

سرانگشت در خون می زد و می نوشت

دو سه حرف بر سنگ:

«به امید پیروزی واقعی

نه در جنگ،

که برجنگ!»

(دستورزبان عشق، قیصر امین پور، ص۱۸)

رضا اسماعیلی