شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
آیین چراغ, خاموشی نیست
عضو پیوسته فرهنگستان علومپزشکی از سال ۱۳۷۱ تاکنون، رییس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰، دریافت لوح استادی ممتاز در سال ۱۳۶۹، معاون پژوهشی فرهنگستان علومپزشکی از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴، عضویت در شورای واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۸۵ تاکنون، نماینده وزارت فرهنگ و آموزش عالی در کمیته دندانپزشکی نظام پزشکی در سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۳ و ۱۳۵۵، دریافت اختیارات وزیر فرهنگ و آموزش عالی در خصوص اجرای لایحه قانونی ادغام ۱۳۵۹، عضو هیات ممیزه مرکزی دانشگاهها و کمیته تخصصی آن از سال ۱۳۵۹ تاکنون، عضو کمیسیون پزشکی شورای پژوهشهای کشور ۱۳۶۹ تاکنون، عضو هیات امنا دانشگاه علومپزشکی قزوین ۱۳۷۰ تاکنون، عضو مادامالعمر جامعه بینالمللی جراحان دهان و فک و صورت از سال ۱۹۶۵ تاکنون، عضو پیوسته جامعه بینالمللی آسیبشناسان فک و دهان از سال ۱۳۸۴ تاکنون، عضو افتخاری کانون پزشکان و دندانپزشکان ایرانی مقیم آلمان، دریافت لوح تقدیر و سپاس وزارت بهداشت در سال ۱۳۶۷، دریافت لوح پزشک نمونه (سازمان نظام پزشکی) در سال ۸۴، دریافت لوح سپاس و تقدیر انجمن جراحان دهان، فک و صورت ایران در سال ۱۳۷۹ و .... این سوابق تنها زوایای کوچکی از فعالیتها و موفقیتهای استاد دکتر اسماعیل یزدی بود و بدیهی است که ذکر تمامی آنها، نه در یک صفحه هفتهنامه، که شاید در کتابی به قطر ۲۵۰ صفحه که فرهنگستان علومپزشکی در سال ۱۳۸۷ به مناسبت بزرگداشت ایشان به چاپ رسانده هم قابل ذکر نباشد...
پس از تماسهای مکرر و کسب اجازه برای تعیین زمانی که بتوانم برای مصاحبه خدمت ایشان برسم، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه ۲۴ تیرماه موفق به دیدار با ایشان در فرهنگستان علومپزشکی شدم. اما از آنجا که علاقهای به مصاحبههای اینچنینی و تعریف از خود نداشتند (با خنده: چگونه مرا یافتید؟ من سالهاست که در دانشگاه نیستم. مگر کسی دیگر مرا میشناسد؟) از انجام آن طفره رفتند. از همه چیز سخن گفتند. از هم دوره بودن با سهراب سپهری و شیوه خاص زندگی او، از علاقهشان به گلکاری و نقاشی، از نگرانیشان از فضای محصلپرور و مکتبخانهای دانشگاهها، از همه چیز به جز برگه سوالاتی که ما طرح کرده بودیم. تا آنکه به ذهنم رسید بیشتر از این استاد را معذب نکنم و برای معرفی زوایای شخصیتیشان به کتاب فرهنگستان علومپزشکی مراجعه کرده و از مقالاتی که دانشجویان و همکاران ایشان در وصفشان نوشتهاند، استفاده کنم. متن نخست را دکتر محمد اسلامی و دکتر رامین حکیمی از همکاران استاد نوشتهاند و متن پایانی را دکتر محمدحسین نکوفر از شاگردان ایشان ذکر کردهاند.
● سخن همکاران
دکتر اسمعیل یزدی در سال ۱۳۱۰ در شهر قزوین دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران، دبستان ادب و دبیرستان دارالفنون، در سال ۱۳۲۷، به اتمام رسانید. سپس با موفقیت در آزمون ورودی به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۳۲ با کسب رتبه اولی از دانشکده دندانپزشکی آن دانشگاه فارغالتحصیل و پس از دفاع از پایاننامه خود، درجه ممتاز عنوان دکترای دندانپزشکی را دریافت کرد و به واسطه احراز رتبه اول، به دریافت نشان درجه اول فرهنگ (وزارت فرهنگ و معارف) مفتخر شد. آنگاه با استفاده از قانون اعزام رتبههای اول دانشگاه به خارج از کشور و دریافت بورس تحصیلی، عازم ایالاتمتحده آمریکا شد و تحصیلات تخصصی خود را در دو رشته جراحی و آسیبشناسی فک و دهان (دهان و فک و صورت) در مراکز وابسته به دانشگاه هاروارد و دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تافتس در شهر بوستون به پایان رسانید و علیرغم پیشنهاد دانشگاه تافتس برای اشتغال در آن دانشگاه و کسب امتیاز عالی در امتحانات لازم، با عشق خدمت به میهن، در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت و اولین ارزشنامه تخصصی در جراحی فک و دهان (دهان و فک و صورت) به عنوان یکی از رشتههای تخصصی دندانپزشکی را دریافت کرد. وی نخستین مطب محدود به این رشته تخصصی را دایر و به واسطه تخصص در دو رشته علوم پایه و بالینی به عنوان مرجع مورد مشاوره همکاران قرار گرفت. همزمان در بیمارستان پارس تهران، به عنوان مسوول جراحیهای دهان و فک و صورت شروع به فعالیت کرده و اولین مورد جراحیهای ارتوگناتیک را طبق روش روز انجام داد و دورههای متوالی عضو هیات مدیره و در دو دوره، مدیریت عامل این بیمارستان را داشته است.
از فروردین ۱۳۳۹ با سمت عضو هیات علمی ساده در بخش آسیبشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران فعالیت دانشگاهی خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۰ با شرکت و موفقیت در مسابقه امتحان تخصصی رییس درمانگاهی (برابر امتحانات بورد تخصصی فعلی) با عنوان متخصص و رییس درمانگاه (استادیاری فعلی) در رشته آسیبشناسی به خدمات خود در دانشکده پزشکی و دندانپزشکی ادامه داد. دکتر اسماعیل یزدی پس از کسب امتیازات لازم و ارتقای به مرتبه دانشیاری در سال ۱۳۴۵ نظر به اهمیت و علاقه فراوان به رشته آسیبشناسی فک و دهان و از طرفی فقدان برنامه درسی و گروه آموزشی ویژه این رشته در برنامههای آموزشی دانشگاهی در ایران، به تأسیس و راهاندازی بخش و آزمایشگاه تخصصی آسیبشناسی فک و دهان در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران اقدام و به عنوان بنیانگذار این رشته، برنامه درسنامه آن را تدوین کرد و پس از تصویب دانشگاه از همان سال به اجرا گذارد.
وی از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ معاونت آموزشی و سپس ریاست دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران را برعهده داشت که در این مسوولیتها موفق شد تحول کمی و کیفی بنیادین در برنامههای آموزشی، همراه با اجرای نظام واحدی و هماهنگ کردن برنامههای آموزش دندانپزشکی با کشورهای پیشرفته جهان ایجاد کند، به طوری که میتوان گفت ایشان بانی دندانپزشکی نوین و نیز برنامههای مدون تخصصهای دندانپزشکی در کشور میباشد.
دکتر یزدی در سال ۱۳۵۳ به مرتبه استادی ارتقا یافت و به واسطه فعالیتهای درخشان دانشگاهی، آموزشی، پژوهشی و اجرایی در سال ۱۳۶۹ به دریافت لوح استادی ممتاز مفتخر شد.
ایشان معتقد هستند که عضو هیات علمی دانشگاه باید تا آخرین روزهای حیات در خدمت دانشگاه و آموزش باشد. همانگونه که خود هرگز از مطالعه و تحقیق دست نکشیده و همواره آخرین مطالب علمی روز را در کلاس درس مطرح کرده و همواره از مجموعه پربار اسلایدهای منحصر به فرد شخصی، که توسط خود ایشان تهیه شده بود برای آموزش استفاده میکرد. نظر استاد انتخاب و استخدام برای خدمت در دانشگاه، در درجه اول بر مبنای صلاحیت اخلاقی و علمی و عشق به تدریس بود.
از ویژگیهای دیگر استاد دکتر یزدی نظم و ترتیب در مدیریت و تدریس و خلوص معنوی هنگام حضور در کلاس درس و شخصیت و وقار ایشان است که زبانزد دانشجویان و الگوی آنان در تمام سالهای فعالیت دانشگاهی ایشان بود. برای کلاس درس قداست خاصی قایل بود و همواره پیش از دانشجویان در کلاس حضور مییافت و پس همه از کلاس درس خارج میشد. به دانشجویان فرصت کافی برای پرسش و پاسخ داده و با صبر و حوصله آنان را در تمام مراحل آموزش و تحقیق راهنمایی میکرد.
● او استاد است و پدر
استاد در عین جدیت و قاطعیت، رفتاری پدرانه با دانشجویان داشته و همان رفتاری را که از دیگران در برخورد با فرزندان خود انتظار داشت نسبت به دانشجویان ابراز میکرد. ویژگی دیگر استاد دکتر یزدی بحث و مباحثه علمی در موضوعات دانشگاهی و اجتماعی و دینی بود. استاد همواره علاقه داشتند و دارند که شناخت و تفکر اطرافیان خود را ارتقا دهند تا با مسایل روز آشنایی داشته باشند.
شخصیت چند بعدی و علاقه استاد به مباحث اجتماعی، زبان و ادبیات فارسی و تاریخ، خصوصا تاریخ پزشکی، باعث شده که ایشان علاوه بر رشتههای علمی تخصصی خود در زمینههای دیگر نیز مقالات و تألیفات ارزشمندی خلق کرده و اوقات فراغت خود را بیشتر در زمینه پرورش گل، نقاشی، ورزش و شعر و ادبیات میگذارند.
استاد دکتر یزدی به عنوان مشاور سازمان جهانی بهداشت در منطقه شرق خاورمیانه (EMRO) در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۸ ماموریتهای گوناگون در ارتباط با ارزشیابی نیروی انسانی و برنامهریزیهای آموزش دندانپزشکی و تخصصی کشورهای منطقه از سودان تا پاکستان انجام داده است که از آن میان میتوان به طرح تأسیس دانشکده دندانپزشکی خارطوم (سودان)، بازنگری برنامههای رشتههای تخصصی دندانپزشکی در دمشق (سوریه) و ... اشاره کرد.
دکتر اسماعیل یزدی به واسطه خدمات و فعالیتهای علمی ارزنده موفق به دریافت نشان، جایزه و تقدیرنامههای متعدد شده است که برخی از آنها عبارتاند از: نشان درجه یک فرهنگ (وزارت فرهنگ وقت) تقدیرنامه (سازمان جهانی بهداشت دفتر مدیترانه شرقی)، ۱۲۵۶، لوح تقدیر به خاطر حسن پایان تنظیم طرحها و برنامههای آموزشی مقاطع مختلف، ۱۳۶۱، لوح تقدیر و سپاس وزیر فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۶۴ و ۱۳۶۸، لوح تقدیر و سپاس (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، لوح استادی ممتاز دانشگاه علومپزشکی تهران، ۱۳۶۹، لوح پزشک نمونه (سازمان نظام پزشکی) (بار دوم)، ۱۳۸۴، لوح تقدیر دانشگاه علوم پزشکی قزوین، ۱۳۸۴، لوح سپاس و تقدیر از انجمن جراحان دهان و فک و صورت ایران ۱۳۷۹، جایزه بینالمللی پورسینا (کانون پزشکان و دندانپزشکان ایرانی مقیم آلمان ۱۳۸۶).
دکتر یزدی پس از ۴۲ سال فعالیت مستمر علمی- دانشگاهی بنا به درخواست شخصی در سال ۱۳۸۰ در سن ۷۰ سالگی به افتخار بازنشستگی نایل شد و از آن زمان به همکاری در زمینه تحقیقات و انتشارات با فرهنگستان علوم پزشکی پرداخته است.
● سخن شاگردان
سخن گفتن از بزرگواری چون دکتر اسماعیل یزدی که ابعاد مختلف وجودیاش فراتر از یک «استاد ممتاز دانشگاه» است، کاری است تقریبا ناشدنی. لذا بر آنم تا فقط به بخشی از ابعاد شخصیتی ایشان اشاره کنم که مفید توجه برای ما شاگردان ایشان است و خصوصا «سرمشقی عملی» است برای آنانی از ما، که تکیه بر جایگاه مقدس معلمی زدهایم. به یاد دارم در دوران دانشجویی دندانپزشکی عمومی، هنگامی که در یکی از جلسات کلاسهای آسیبشناسی دهان و فک و صورت که استاد از Giant cell granuloma در فکین سخن میگفتند، بیان میداشتند که این ضایعه به دلیل نامعلومی در ایران از شیوع بیشتری برخوردار است. سپس ایشان با ریزبینی فراوان ضایعه را به ما معرفی نموده، اشتباهات تشخیصی را گوشزد کرده و اگر چه سالها در این باره تحقیق و تفحص داشتند به هیچوجه پایین بودن سطح علمی مخاطب را به رخ او نکشیده، چنان که گویی در یک کنگره بزرگ علمی بینالمللی سخن میگویند با ذوق و انرژی غیرقابل توصیف، دانشجویان جوان و بعضا جویای نام را با جزییات مربوط به این ضایعه، با ارجاع به آخرین یافتههای علمی آشنا میکردند. این احساس که استاد، دانشجویان دوره عمومی را قابل میداند که قبل از کلاس به آخرین یافتههای علمی مراجعه میکند و موضوعی را که سالهاست درباره آن تحقیق و تدریس کردهاند، باز هم مطالعه میکنند و با دانش به روز شده به سر کلاس میآیند ما را بر آن میداشت که قدر آن لحظات را بیشتر بدانیم و گوش جان بسپاریم به هر جملهاش. اینجا بود که نحوه برخورد متمایز او را به خوبی حس میکردی و به صورت عملی میآموختی که در جایگاه استادی چگونه باید با دانشجو برخورد کرد. روش دکتر یزدی قرار دادن دانشجو در مسیر یافتن حقیقت بود تا او خود در چالشهایی به کشف حقیقت نایل شود و آنگاه که چنین میشد بزرگوارانه گوش جان میسپرد به یافتههای فرزند.
● فراغت از تحصیل، بیمعناست
اساسا یزدی با کلمه «فارغالتحصیل» شدن مخالفت جدی داشته و دارد. مگر هیچ کدام ما شاگردانش فارغ شدن از تحصیل را در او دیدهایم؟ او به لطف حضرت حق هنوز هم سخت مشغول تحصیل و هدایت محصلانش است. فقط سنگرش عوض شده است. چندی پیش که به عشق دیدارش به فرهنگستان علومپزشکی رفته بودم، همچون سابق میز کارش را مملو از کاغذهایی یافتیم که حاصل تحقیقات این روزهای استاد است.
ایشان با پرهیز از تصمیمگیری و برنامهریزیهای انفعالی و تاکید بر اینکه برنامهریزی باید مبتنی بر پژوهش و نیازسنجی منطقهای باشد، موجب تحولات زیربنایی در امر برنامهریزی رشتههای مختلف تخصصی دندانپزشکی کشور شدند.
او را باید پیشکسوت نسلی دانست که پژوهش را مقدمه آموزش میدانند، اگر چه تاکیدهایش را هماره در گوش داریم که قویا همگیمان را به شدت از افراط و تفریط برحذر میداشت تا فرصتهای آموزشی فدای پژوهشهای پر سر و صدا نشود. بنابراین دکتر یزدی را میتوان یکی از پیشکسوتان دندانپزشکی ایران نامید که تاکید بر «انجام پژوهشهای برنامهریزی شده و جهتدار» که به تولید دانش پیشرفته منجر میشود را با شرط «مفید بودن برای بیماران» به هم آمیختند و برنامهریزی را در سطوح دورههای دکتری و بعد از دکتری به این سو سوق دادند.
از دیگر صفات بارز استاد که زبانزد خاص و عام است، «پایبندی راسخ به اصول» و «نظم و وقتشناسی» است. او این خصایص را نیز عملا به دیگران میآموخت و میآموزد. مثلا اگر در زمان ملاقاتت تاخیر داشتی، اغلب میدیدی که باید وقت ملاقات دیگری تعیین کنی و اگر چه ابتدا سختگیرانه مینمود، ولی آرامآرام میآموختی که باید ارزش وقت خود و دیگران را خوب بدانی. این موضوع برخاسته از همان پایبندی راسخ او به اصول بود.
یاد گرفتن و یاد دادن جزء لاینفک دکتر یزدی است. او زندگی را بدون این دو نمیبیند. مشکل بتوانی او را در حال سومی پیدا کنی. تعداد کسانی که مستقیم و غیرمستقیم خوشهچین دانش او بوده و هستند قابل شمارش نیست، اما از نظر او پایبندی راسخ به اصول، مقوله اولیهای است که نباید به هیچ بهانهای دستخوش چشمپوشی شود. از میان این اصول اولیه میتوان «استقلال دانشگاهها» را مطرح کرد و اینکه دانشگاه و دانشگاهی را هیچ گونه نباید سر سپرده تشکیلاتی دیگر نمود. داد یزدی همیشه بلند بوده و هست که اساس کار از استقلال دانشگاه آغاز میشود. اگر این مؤلفه را از دانشگاه بگیریم آن را به مکتبخانهای بدل خواهیم کرد که نه تنها توان تربیت صحیح را از آن خواهیم گرفت، بلکه دزدانی با چراغ تحویل داده خواهد شد که ... گزیده تر برند کالا! او عملا به همه ما آموخت که استقلال دانشگاه از همان لایههای نخستین آن یعنی دانشجویان آغاز میشود و احترام به استقلال فکری دانشجوست که موجب شکوفا شدن علم و دانشگاه میشود، لذا در امر پژوهش نیز جهت رسیدن به مطلوب فقط با ارایه کلیدهای اصولی و اهمیت دادن به آموختن روش کار و نه کپی کردن کار دیگران، دانشجویان را تحریک به نوآوری کرده، از طریق طرح سوالات جدید، آنان را به منزل مقصود نزدیک میکرد.
در همین راستا از او آموختیم که یکی از اصولیترین مسایل زندگی حرفهایمان احترام گذاشتن به بیمار و اهمیت دادن به مشکلات اوست. لذا اینگونه است که مییابیم او به حق اسوه و الگویی عملی است برای تمامی کسانی که خود را طبیب، پژوهشگر و معلم مینامند و میخواهند ضمن حفظ و افتخار به ارزشهای اسلامی و انسانی در بالاترین درجات علمی قرار گیرند. زیباترین تابلویی که همیشه در اتاق کار یزدی بالای سرش نصب شده بود و هست، تابلو زیبایی «لاالهالاالله» است. او همیشه خود را فقط سرسپرده به ذات اقدسا.. معرفی کرده و میکند و این سرسپردگی را لازمه آزادی و استقلال فکریاش میداند و با اعتماد به نفسی ستودنی آنچه را صحیح تشخیص میدهد شجاعانه فریاد کرده و میکند. درست است که دکتر یزدی هم طبیب و هم پژوهشگر و هم معلمی شایسته است، اما زیبندهتر است که او را «حکیم» خطاب کنیم، حکیمی که نه فقط با سخن خود، بلکه با عمل و روش خود به دیگران آموخت و میآموزد چگونه آدم بودن را.
نسیم قرائیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست