شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ابر خاکستری رنگ...


ابر خاکستری رنگ...

باز بر هرکجا سایه انداخت
ابر خاکستری رنگ زیبا
برف می بارد آرام آرام
برسر جنگل و کوه و صحرا
¤¤¤
می فشارند با شادمانی
ابرها یکدیگر را در آغوش
می کشد زوزه گرگی گرسنه
پشت آن کوه پربرف …

باز بر هرکجا سایه انداخت

ابر خاکستری رنگ زیبا

برف می بارد آرام آرام

برسر جنگل و کوه و صحرا

¤¤¤

می فشارند با شادمانی

ابرها یکدیگر را در آغوش

می کشد زوزه گرگی گرسنه

پشت آن کوه پربرف و خاموش

¤¤¤

بر تمام ده کوچک ما

برف سنگین و سختی نشسته

خواهر کوچک من مریض است

مادرم غصه دار است و خسته

¤¤¤

شهر دور است از روستامان

خواهرم همچنان مانده تبدار

باز دیشب نخوابیده مادر

بوده او تا دم صبح بیدار

¤¤¤

آه ای ابر ای ابر برفی

از سر روستامان گذرکن

ای قوی سفید زمستان

بال بگشا از این جا سفر کن

سیداحمد میرزاده