جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ایران قطب انرژی


ایران قطب انرژی

سیاست خارجی ایران از دیدگاه امنیت انرژی

براساس آمار، ایران یک درصد از جمعیت دنیا را دارا است اما ۷ درصد منابع معدنی و کانی، ۱۰ درصد ذخایر نفت جهان و ۱۶ درصد از ذخایر ثابت شده گاز جهان را دارد که این مجموعه روی هم این توانایی را به ایران می دهد که بتواند اقدام به انجام کارهایی کند که دیگر کشورها قادر به انجام آن نیستند.

بر این اساس دو نگاه به سیاست خارجی ایران وجود دارد که نگاه نخست سنتی است و به تمام نقاط کشور باید مسلط بود و نگاه دیگر سیاست خارجی مبتنی بر انرژی است،که البته به معنای واگذار کردن سیاست خارجی به وزارت نفت نیست بلکه به مفهوم سیاست خارجی است که نفت در آن نقش اول و اساسی را داشته باشد.

بنابراین در مورد سیاست خارجی باید با چهار دسته از کشورهای همسایه، اسلامی، جهان سوم(در حال توسعه) و کشورهایی که به نوعی نیازهای سیاسی، اقتصادی، نظامی ایران را برطرف می کنند، روابط خارجی داشته باشیم. اگر از این دیدگاه به سیاست خارجی نگاه کنیم، روابط ایران با سایر کشورها می تواند به صورت استانی مثل اربیل، داغستان و...، روابط دوجانبه، چندجانبه و منطقه یی(اکو- عضو ناظر در شانگهای) باشد که می تواند تاثیرات جهانی را هم دربر داشته باشد. به عنوان مثال رابطه با روسیه در جهانی که امریکا ادعای سیستم تک قطبی بودن را پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تاکنون دارد، زیر سوال می برد.

تعامل جمهوری اسلامی ایران با امریکا در مورد برنامه هسته یی نیز تقریباً تاثیرات جهانی دارد. همین طور روابط ایران با اتحادیه اروپا. در زمینه روابط با سازمان های بین المللی نیز ایران در این خصوص بسیار فعال است.

براساس روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایه، منطقه و فرامنطقه یی، در فضایی که امنیت انرژی مسلط است، چند معیار می تواند از اهمیت ویژه یی برای سیاست خارجی ما برخوردار باشد که عبارتند از عرضه گاز، نفت و انرژی های جایگزین که ایران می تواند در آینده بخش مهمی از این انرژی ها را تامین کند به خصوص اینکه الان مهم ترین کشورهایی که ما به صورت خصمانه با آنها برخورد می کنیم در بحث تقاضا قرار می گیرند.

معیارهای دیگر عبارتند

ـ از بحث ژئوپولتیک، ظرفیت سازی، خطوط لوله، تکنولوژی های جدید و سرمایه.

درخصوص ظرفیت سازی می توان گفت عربستان سعودی مبادرت به ظرفیت سازی زیادی کرده است ولی در ایران اگر خیلی کار کند، با توجه به کاهشی که در چاه های نفتی خود دارد تنها می تواند جلوی کاهش ظرفیت تولید فعلی را بگیرد. در مورد خطوط لوله انرژی، این خطوط می تواند باعث ایجاد امنیت شود زیرا لحظه یی که کشوری بخواهد به یکی از کشورهایی که خطوط لوله از آنها گذر کرده است، حمله یا حتی تهدید کند، سایر کشورها به سرعت واکنش نشان می دهند و نمونه آن را به تازگی در تصمیم گیری کشورهای دیگر در مورد بحران گرجستان کاملاً مشاهده کردیم.

در زمینه تکنولوژی های جدید نفت و گاز نیز در حال حاضر قطر با به دست آوردن این تکنولوژی ها تغییرات وسیعی در صنعت انرژی خود ایجاد کرده است، در حالی که ایران همچنان در مورد تکنولوژی انرژی خود با مشکلات خاصی روبه رو است و خود بحث تکنولوژی های جدید تاثیر زیادی روی روند تولید و توزیع منابع انرژی می گذارد.

اما بحث دیگری که شاید کمتر به آن توجه می شود به مساله «سرمایه» برمی گردد که در سیاست خارجی مبتنی بر امنیت انرژی است. در این خصوص نیز سفرای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای دیگر باید به دنبال این سرمایه باشند و به جای تلاش برای ملاقات با یک شخصیت سیاسی که ماه ها وقت آنها را می گیرد، باید به دنبال برقراری رابطه با شرکت های خارجی بزرگ نفت و گاز به منظور تامین سرمایه برای منابع نفتی ایران باشند.

وقتی در مورد عرضه این روش سیاست خارجی را قبول داشته باشیم، آنگاه کشورهایی مثل عربستان سعودی، روسیه، عراق، نیجریه، ونزوئلا، نروژ، کانادا، امریکا، کشورهای اتحادیه اروپا، چین، ژاپن، هند، ترکیه و حتی شرکت های بزرگ نفتی جهان برای ما خیلی مهم می شوند که باید به آنان نگاه جدیدی شود.

وقتی دفتر یک شرکت خارجی در ایران تعطیل می شود، کسی دلش نمی سوزد. این کار به مفهوم این است که بسته شدن یک شرکت نفتی بزرگ جهان در ایران چندان برای ما مهم نیست. امروزه نیز بسیاری از این شرکت های بزرگ نفتی دفاترشان را از ایران بیرون برده اند و شاید برخی از آنها سالی یک یا دو بار در یک همایش به ایران سفر کنند. شاید دلیل آن این باشد که ما خیلی خوب آنان را تر و خشک نکرده ایم زیرا این کمپانی ها سودهای خیلی زیادی می برند. این شرکت های بین المللی سابقه، تکنولوژی و پول دارند که ما آنها را نداریم. فرق شرکت های بین المللی نفت با شرکت های تجاری دیگر در این است که پول بسیار زیادی دارند. نمونه آن پارس جنوبی است که با تمام متعلقاتش به حدود هشت میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد، در حالی که فازهای ۲ و ۳ پارس جنوبی که در اختیار یک شرکت خارجی بود بسیار زودتر از فاز یک آن که در اختیار یک شرکت ایرانی بود تمام شد و به بهره برداری رسید.

مسائل دیگری از جمله عدم مشروعیت، بی ثباتی مسائل داخلی، تجزیه مرزها، عدم شناسایی و... از جمله موارد دیگری هستند که در بحث امنیت انرژی بسیار مهم تلقی می شوند. تحریم های بندری، تروریسم، دزدی کشتی ها، انفجار خطوط لوله و بسته شدن برخی تنگه ها به خصوص تنگه هرمز را نیز باید جزء مواردی برشمرد که می تواند امنیت انرژی را مورد تهدید قرار دهد. بنابراین اگر ما بخواهیم به مساله «نفت و سیاست خارجی» نگاه کنیم، قادر نیستیم این دو موضوع را جدای از یکدیگر مورد مطالعه و توجه قرار دهیم زیرا هیچ کشوری بدون سیاست خارجی نمی تواند امنیت انرژی را مورد لحاظ قرار دهد. بر این اساس ایران نیز باید منطقه گرایی را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد چون منطقه گرایی ایران به مفهوم امنیت گرایی هم هست. در بخش آموزش انرژی نیز باید سرمایه گذاری بیشتری صورت گیرد. به دلیل اینکه بیشترین فرار مغزها در بخش انرژی است تا سایر بخش های دیگر.

علاوه بر بحث منطقه گرایی، ایران نباید اتحادیه اروپا را هم فراموش کند چون نیاز به گاز و نفت اتحادیه اروپا که الان شامل ۲۷ کشور است بسیار مهم است زیرا با پیوستن مجارستان به اتحادیه اروپا این مفهوم رسانده می شود که مجارستان برای اینکه بتواند همپای آلمان صنعت و اقتصاد خود را توسعه دهد، نیاز به انرژی بیشتری دارد که این نیاز به انرژی گرجستان را باید در قالب کلی تر آن یعنی نیاز اتحادیه اروپا به انرژی در نظر گرفت. سیاست نگاه به شرق (چین و هند) نیز بسیار مهم است اما در بحث دریای خزر باید این نکته را متذکر شوم که خزر بیشتر از سه درصد کل ذخایر انرژی کشف شده جهان را ندارد و خلیج فارس ۶۵ درصد را دارا است اما این سه درصد ذخایر انرژی دریای خزر از این لحاظ اهمیت دارد که از محدوده تنگه هرمز بیرون است و می توان روی آن این حساب را باز کرد که در صورت محدودیت در خلیج فارس بتوانیم صادرات انرژی مان را از طریق دریای خزر انجام دهیم و تا حدی بتوانیم تنش هایمان را با امریکا کنترل کنیم.

دکتر عباس ملکی

سخنرانی رئیس مرکز مطالعات خزر در پیش همایش «نفت و سیاست خارجی» در دفتر مطالعات سیاسی - بین المللی وزارت امور خارجه