یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
میراث مارکوزه
۱) امروزه بازخوانی رهاییبخش آثار مارکوزه تنها به میانجی تاریخ فکری پس از او و دگرگون شدن شکلهای تازه اندیشیدن به امیدهای تباهشده او میسر است. امیدهایی که نبض متروپولیتنهای جهان را در اواخر دهه ۶۰ میلادی به تپیدنی غریب وادار کرد؛ تپشهایی که در دهه ۶۰ تنفس مصنوعی هیپیسم و پستمدرنیته را با زوال عقل تجربه کرد. آنچه بدیهی است کتاب «اروس و تمدن» جزء نخستین و مهمترین تلاشهای فکری در راستای پیوند سیاست و روانکاوی بود. رهایی از رویانگریهای فروید که در روانشناسی تحلیلی و تربیتی امریکا رواجی سرمایهدارانه داشت تنها به میانجی «اروس و تمدن» ممکن شد. روانشناسی که سیاست به کنار نهاده و تنها به فکر مراقبت از تنها باشد و رنجوری روان آدمی را با واژگانی چون «انرژی مثبت» و «کودک درون» برای راندمان بهتر به کارخانههای سرمایهداری بفرستد به خوبی با پراگماتیسم و سیاست به مثابه مدیریت پیوند دارد.
نکته مهمی که در موخره کتاب «اروس و تمدن» مارکوزه به آن برمیخوریم، مارکوزه در آنجا حملهای سخت به روانکاوان رویزیونیست نئوفرویدی همچون اریش فروم میکند و از این نوع روانشناسی به شدت انتقاد میکند. جان دیویی روانشناس تربیتی، فراهم آوردن رفاه بیشتر را برای خانوادههای امریکایی به مثابه سلامت بخشیدن به روان آنها میدانست. روانشناسی برای اینکه صرفاً علمی برای سلامت تنها نباشد نیازمند پیوند خوردن به ساحت اجتماعی است و این رسالتی بود که مارکوزه در تحقیقات فلسفیاش درباره فروید بر عهده گرفت. مساله مارکوزه نقد کنترل تمامیتخواه و سرکوبگر حیات روانی بشر است؛ آنجا که صیانت از نفس قربانی مراقبت از تن میشود.
سیاست رهاییبخش مارکوزه را میتوان در امتداد چنین تقابلی خواند. حیات بخشیدن به روانشناسی سیاسی و وفاداری و برجسته کردن کتاب «تمدن و ناخرسندیهای آن» فروید باعث شد تا از خلال این تلاش، فرویدی کاملاً سیاسی کشف شود و در مقابل ما قرار بگیرد. شعار لاکان «بازگشت به فروید» بود همچنان که شعار مارکوزه نیز «بازگشت به فروید» است. اما ماجرا نوع این بازگشت است. امر نمادین در تئوری مارکوزه صرفاً در ساحت کنترل غرایز و تخیل است اما در لاکان صورتبندی پیچیدهتر و لاجرم تئوریکتری یافته است. سنت، زبان و خانواده، تجلیگاه امر نمادین هستند. خوانش از رابطه دیالکتیکی اروس و تاناتوس در تحلیل نهایی خوانشی انتزاعی و فاقد تحلیلهای مبتنی بر تجربه زیسته بود. به زعم هانری لوفور: «نظریه مارکوزه، تز شیئیوارگی را به نهایت خودش میرساند و از خودآگاهی به کل واقعیت تعمیم میدهد. در نظریه او دیگر مساله نفی و رد واقعیت نیست... هر حرکت و جنبشی درون آن چیزی نیست جز وهم. افقها بسته میشوند. تنها یک جان به لب رسیده میتواند حملهور شود. هربرت مارکوزه نفی و ابطال را ناممکن میکند و واقعیت را غیرقابل رد میسازد.» (کتاب اروس و تمدن، ص ۳۲۸)
از این رو مارکوزه در اینجا به طور همزمان هم ادامهدهنده نگره بدبین مکتب فرانکفورت در سنت چپ است (نوعی بدبینی که امروزه میتواند عنصری مقاوم در عصر میانمایگی باشد) و هم نقد درونماندگار واقعیت مستقر را ناممکن میداند و خواستار حمله از بیرون به این کلیت کاذب است؛ دیدگاهی که مارکوزه را متوجه گروههای حاشیهای، دانشجویان، مطرودین و تمام آنهایی که جایی در سیستم نداشتند، کرد و البته نشان داد «سیاست از بند رسته»، باید متصل به وضعیت باشد و نگاهش به جایی خارج از چارچوب پرولتاریای صنعتی باشد. مساله دیگر رویکرد به تحلیل رابطه تکنیک و تمدن است. او بارها مخالفت فکری خود را با موضعگیریهای سیاسی مارتین هایدگر به صراحت اعلام کرده اما باید پذیرفت مارکوزه قرائتی سیاسی از تحلیل رابطه تکنیک و وجود در تفکر هایدگر نداشت. او قرائتی اگزیستانسیال از هایدگر داشت و وساطت مفاهیمی چون اجتماع، تجربه زیسته و جنبشهای اجتماعی را نادیده میانگاشت. گویی این آگامبن بود که بازخوانی سیاسی مفاهیمی چون بالقوگی را از هایدگر آغاز کرد.
۲) اتوپیاباوری یکی از امکانهای اندیشه رهاییبخش بوده است. مسیانیسم بنیامین خالق اتوپیاباوری در لحظههای کوتاه رستگاری است. پس از بنیامین، اتوپیاباوری سیاسی به محاق هرمنوتیک رفت، گویی میتوان با واسازی هزارباره متن اتوپیایی دیگر ساخت. آن چیزهایی که از سیطره ایدئولوژی که به زبان فرویدی همان اصل واقعیت است خارج است در قلمروهای آزادشده «اصل لذت» قرار دارد که میشود همان تکههایی از اتوپیا. اتوپیاباوری مارکوزه به تئوری کلاسیک مارکس در رفع تضاد طبقاتی نزدیک است و از این جهت او در چنین نقطهای ارتدوکس بود. امروزه وقتی به سنت چپ فرانسوی پس از آلتوسر نگاهی میاندازیم (از رانسیر تا آلن بدیو) با نقد رادیکال اتوپیاباوری مواجه میشویم. اتوپیاباوری با چنین رویکردی زاده پیوندهای حقیقت و قدرت و نفی برابری از پیش مستقر در میان مردم بوده است. از آن روز که سقراط عاقلان را صاحبان معرفت و نهایتاً قدرت بیشتر ساخت دموکراسی آتنی جای خود را به عدالت توزیعی داد که تا به امروز و تا اندیشههای لیبرالی جان رالز ادامه داشت.
۳) اخلاق فرویدی شاید به نوعی شکستن همه پایههای اخلاق بود. اما آیا برساختن گزارههای اخلاقی به منزله محدود ساختن میل است؟ مارکوزه اخلاق را مبتنی بر سرکوب و هدایت میل میداند.
گزارههای اخلاقی بر منافع عقلانی تکیه میکنند اما همانگونه که وعده برابری و آزادی بشر در دهههای پس از جنبش مه ۶۸ به اخلاق مبتنی بر لذت تقلیل یافت منتقدان رادیکال جدید را به بازخوانی دوباره کانت رهنمون ساخت. (نکتهای که در دهه ۷۰ و در مجله تلوس آراتو در مقاله تفکر نوکانتی: حلقه مفقوده نظریه انتقادی به آن اشاره داشت.) بازگشت به کانت رجعت دوباره به برساختن گزارههای اخلاقی به مثابه پیونددهنده امر جزیی با امر کلی بود؛ اخلاق مبتنی بر وظیفه آن هنگام که رنج دیگری (امر جزیی) باید به مثابه رنج همگانی درک شود چرا که از پیامدهای مه- ژوئن ۱۹۶۸ یکی این بود که اکثر ترمهای مورد نظر مارکوزه نظیر کار، بازی، میل و... ، خود بخشی از سازوکارهای به انقیاد درآوردن فرد و سوژه در زمانه سرمایهداری متاخر شدند.
از این رو جایگاه «اروس و تمدن» جایگاه مهمی است و کماکان حامل حقیقت است چراکه در اینجا در پروژه فکری مکتب فرانکفورت به طور اعم و کار مارکوزه به طور اخص، ما با پیوند مارکسیسم و فرویدیسم مواجهیم؛ پیوندی که مارکسیسم را از آن جزماندیشی کلاسیک برادر بزرگ (شوروی) رهانید و در متن واقعیت سرمایهداری غربی پس از دو جنگ جهانی تضادها و شکافهای عجیبی را عیان کرد؛ همان شکاف اصل واقعیت- اصل لذت که از دل آن مارکوزه طرحی برای تمدن ناسرکوبگر پی ریخت؛ جایی که لیبیدوی والایشیافته به تمام عرصههای ساحت امر روزمره گسترش مییابد و فرماسیون جدیدی را برای یک «آرمانشهر تحققیافته» طراحی میکند. از این جهت شاید به نوعی «اروس و تمدن» تنها آنجایی حامل حقیقت است که به عنوان یک میراث در نظر گرفته شود.
از آن رو این میراث امروز حائز اهمیت است که درست مانند زمان نگارش کتاب «اروس و تمدن» (دهه ۱۹۵۰ و تسلط مککارتیسم) که اصل واقعیت سلطه بیچون و چرایی داشت در زمانه ما نیز در قرن ۲۱ در پارادایم امنیتی امریکایی و تبدیل شدن «وضعیت اضطراری» به قاعده دوباره با حاکمیت بیچون و چرا در «اصل واقعیت» مواجهیم که این بار گستره نفوذش را به تمام حوزههای فردی نیز کشانده است و حتی تخیل فانتزی و ناخودآگاه را هم بخشی از سازوکار خود کرده است، پس در زمانه نفوذ دوباره اصل واقعیت و هژمونی نولیبرالیسم و سیاستزدایی از جهان ما و با خوانشی رو به پس به قرائتی مجدد از «اروس و تمدن» دست یازید.
اردوان تراکمه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس دولت جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی پاکستان امام خمینی
تهران پلیس وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران سیل کنکور پایتخت بیمارستان زنان آتش سوزی سازمان سنجش
خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت دلار بازار خودرو دلار قیمت طلا سایپا تورم ارز مسکن ایران خودرو
سریال سینمای ایران یمن تلویزیون سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت مهران مدیری فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال بازی جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول سپاهان
تبلیغات هوش مصنوعی ناسا اپل سامسونگ فناوری بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات روزنامه
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل