سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

پرونده ای در اسارت تقابل


پرونده ای در اسارت تقابل

توافقنامه تهران یک حادثه عبرت آموز بود که تصویر واقعی دنیای ژئوپلتیک امروز را به جامعه جهانی نشان می دهد

توافقنامه تهران یک حادثه عبرت‌آموز بود که تصویر واقعی دنیای ژئوپلتیک امروز را به جامعه جهانی نشان می‌دهد. افکار عمومی آگاه و مستقل جهان بعد از موضعگیری جبهه غرب در مورد این توافقنامه متوجه تزویرهای سیاسی قدرت‌های امروز جهان شد.

این برداشت نه به دلیل احساسات ناسیونالیستی بلکه از زاویه منطق قابل تحلیل است که قدرت‌های جهان امروز ضوابط را بسادگی دور می‌زنند و قوانین را به حساب نمی‌آورند.مساله هسته‌ای ایران یکی از بزرگ‌ترین مسائلی است که بازار امتیاز گرفتن و معاملات پشت پرده بین‌المللی را داغ کرده است. در جهان امروز آنجا که می‌شود قوانین و معاهدات سازمان‌های بین‌المللی را فدای خواسته‌ها کرد قدرت‌های بین‌المللی کوتاهی نمی‌کنند.

معادله از شروع تا پایان ساده است و همه می‌توانند بررسی کنند. به یاد بیاوریم روزهای قبل از اجلاس گروه ۱۵ در تهران که قرار بود ایران با همکاری برزیل و ترکیه پیش‌نویس توافقنامه‌ای را امضا کنند. در آن روزها تمام اعضای گروه ۱+۵ از پادرمیانی برزیل و ترکیه کاملا حمایت می‌کردند. ترکیه و برزیل برای این‌که بعد از توافق با ایران بتوانند حمایت کشورهای اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت را به دست آورند از قبل رایزنی‌های لازم را کرده بودند.

۲ روز قبل از اجلاس گروه ۱۵ هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا گفت: گمان نمی‌کنم برزیل و ترکیه موفق شوند با ایران به توافق برسند، چون ایران تاکنون تغییری در مواضع خود نشان نداده است. پس از این اظهارنظر اردوغان اعلام کرد به تهران نمی‌آید و وزیر امورخارجه‌اش را به این اجلاس فرستاد. اما معادله به شکلی دیگر رقم خورد و در تهران اتفاقی افتاد که می‌توانست گام درستی در مسیر حل موضوع هسته‌ای ایران باشد. رجب طیب‌اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه بلافاصله به تهران آمد و بیانیه توافقنامه تهران به وسیله کشورهای ایران، برزیل و ترکیه امضا شد.

در این توافقنامه ایران متعهد شده ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم غنی‌شده با غنای ۵/۳ درصد را به کشور ترکیه انتقال دهد و به جای آن ۱۲۰ کیلو اورانیوم با غنای ۲۰ درصد تحویل گیرد. این خبر بلافاصله در صدر خبرهای خبرگزاری‌ها و رسانه‌های جهان قرار گرفت و بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد. انتظار محافل سیاسی و رسانه‌ای و افکار عمومی مستقل این بود که دیگر مسیر پر پیچ و خم مساله هسته‌ای ایران به جاده صاف و همواری تبدیل شود تا شورای امنیت هم از فکر قطعنامه چهارم که افزایش فشارها بر تهران به وسیله تحریم‌هاست، بیرون آید.

چند روز بعد از این توافقنامه مواضع برخی قدرت‌های درگیر در پرونده به رهبری آمریکا آرام آرام تغییر کرد تا جایی که صدای اعتراض کشورهای برزیل و ترکیه درآمد. گویا استمرار واکنش‌های منفی و جبهه‌گیری در ریل عدم تعامل و پیگیری تقابل ایالات متحده آمریکا با ایران پایانی ندارد. اگر تهران اعلام می‌کند که نمی‌تواند به آمریکا اعتماد کند به دلیل این است که آنجا که واشنگتن حرف از تعامل می‌زند نگاهشان به تقابل است. باراک اوباما حرف از تغییر زده بود اما در میدان اجرا یا نخواست یا اجازه پیدا نکرد که تغییر کند و حالا هم همان کاری را می‌کند که قبلا دیگران انجام داده بودند.

● آمریکا چگونه اجماع می‌سازد؟

ای کاش یک روز سازمان‌ها و گروه‌های آماری در ایالات متحده مشخص می‌کردند که آمریکا سالانه چه میزان برای تقابل با تهران هزینه می‌کند و پس از انقلاب اسلامی تاکنون کاخ سفید چقدر برای این مقابله خصمانه هزینه کرده است.

ایران به حق نمی‌تواند به چند کشور که اتحاد استراتژیک تشکیل داده‌اند اعتماد کند زیرا شرایط سیاسی و بین‌المللی آنها طوری است که نه تنها ایران بلکه هر کشور مستقل دیگری فرقی بین گستره منافع این طیف نمی‌بیند. ایران برای این‌که مساله هسته‌ای خود را بتواند حل کند ناگزیر است پای کشورهای مستقل جهان را به میدان پرونده هسته‌ای باز کند که مصداق آن را در توافق بر سر بیانیه تهران بخوبی می‌توان دید.

تا قبل از بیانیه تهران تصور می‌شد که اعضای ۱+۵ به رهبری آمریکا از پا درمیانی کشورهای مستقل استقبال می‌کنند و اگر توافقی حاصل شود همه به آن احترام می‌گذارند. اما با شرایط جدید که ایالات متحده در واقع به دنبال تقابل خود راه دیپلماسی را می‌بندد و تمام تکاپوی خود را به روی‌آوردن به سیاست تحریم و ارعاب گذاشته است، دیگر بسختی می‌توان امیدوار بود که گره هسته‌ای ایران به دست دیگران باز شود. سخنگوی لولاد اسیلوا، رئیس‌جمهور برزیل چند روز پیش با تعجب اعلام کرد: بخش عمده از جزییات توافقنامه هسته‌ای تهران شامل مواردی است که از سوی باراک اوباما در نامه‌ای به رئیس‌جمهور برزیل پیشنهاد شده بود. سیاست‌های خصمانه و غیرحقوقی، موضعگیری‌های دوگانه، اصل به تقابل نه تعامل، عدم تغییر در سیاست‌های گذشته و... همه از دلایلی است که نه‌تنها مساله هسته‌ای ایران بلکه هیچ مساله بین‌المللی دیگر را حل نمی‌کند.

اگر موشکافانه‌تر رفتارهای کاخ سفید را تحلیل کنیم به روشنی درمی‌یابیم که آیا واشنگتن واقعا دنبال حل ماجراست یا این‌ که پرونده هسته‌ای ایران ابزاری برای به تحقق رسیدن سیاست‌های دیگر است. شیوه رفتاری و گفتاری هیلاری کلینتون را در پکن باید در چارچوب رفتارشناسی برد و آنجا به تحلیل مواضع دستگاه و سیستم خارجی واشنگتن پرداخت. آنچه خروجی سفر وزیر امور خارجه آمریکا بود فشار بر پکن در قالبی نرم و تعامل‌گرایانه برای بی‌اثر کردن توافقنامه تهران بود. این در حالی است که ابتدا گفته می‌شد این توافقنامه مثبت است، اما کافی نیست. در همان روز دیوید کامرون، رئیس دولت ائتلافی انگلیس گفت واضح است که ایران دنبال بمب اتم است. آنگلا مرکل هم در امارات گفت: فعالیت‌های هسته‌ای ایران مایه نگرانی همه شده است.

اگر مجموعه رفتارهای جبهه غربی به رهبری ایالات متحده را کنار هم بگذاریم تکه‌های پازلی را کنار هم گذاشته‌ایم که بخوبی نشان می‌دهد موضوع حل ماجرا نیست بلکه معمای اصلی این است که باید با ایران به شیوه‌ای رفتار شود که او را رادیکال کرد. صحبت از حسن‌نیت فقط ژستی است که افکار عمومی و محافل مستقل را فریب داده و انتقاد و عدم همراهی آنها را تحت‌الشعاع قرار دهد. بخوبی مشخص است که غربی‌ها، کشورهای مستقلی را که ایران در این مقطع به آنها اعتماد کرده بود، دور می‌زنند و سعی می‌کنند تهران را متوجه کنند که اگر توافقی قرار است شود فقط با کشوری خاص است.در واقع پرونده هسته‌ای ایران سال‌هاست که اسیر دشمنی و تقابل شده و به عنوان یک ابزار، آمریکا آن را به میدان تقابل می‌آورد.

در حل بحران‌های بین‌المللی اصل بر مذاکره است و به توافق رسیدن؛ اما هر زمان ایران پای میز مذاکره رفته متوجه شده که آنها مذاکره نمی‌کنند بلکه می‌خواهند خواسته خود را پای میز مذاکره به ایران تحمیل کنند. واضح است که تهران دوست دارد مساله هسته‌ای خود را هر چه زودتر حل کند و تاکنون همکاری‌های زیادی در قسمت سیاسی با کشورهای مختلف و در قسمت فنی با آژانس بین‌المللی کرده است.

اما خواسته‌هایی باعث می‌شود که تهران به حرف‌های خود پایبند باشد و عقب‌نشینی نکند آن هم خواسته‌هایی چون تعطیلی غنی‌سازی و پیشنهادهای یکطرفه که تهران آن را خطوط قرمز خود معرفی کرده و هیچ‌گاه از حق قانونی خود صرف‌نظر نمی‌کند.

فرشاد فرخزاد