دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

مد نیاز اجتماعی یا تقلید غربی


مد نیاز اجتماعی یا تقلید غربی

مد و مد گرایی به عنوان عنصری غریبه و مصرفی پس از انقلاب تا کنون به عنوان یکی از خطوط قرمز مسئولان فرهنگی کشور در پیچ و خم نگرش های سنتی تا مدرن در پیچ و تاب است اما تاکنون کسی به خود جرات نداده تا با نگاهی اجتماعی و انسانی این موضوع حل نشده را به سرانجام برساند

مد و مد گرایی به عنوان عنصری غریبه و مصرفی پس از انقلاب تا کنون به عنوان یکی از خطوط قرمز مسئولان فرهنگی کشور در پیچ و خم نگرش‌های سنتی تا مدرن در پیچ و تاب است؛ اما تاکنون کسی به خود جرات نداده تا با نگاهی اجتماعی و انسانی این موضوع حل نشده را به سرانجام برساند. مهم‌ترین علت گرایش به مد فطرت وذات انسان و حس کمال جویی وزیبایی دوستی اوست وصورت افراطی آن یعنی مدپرستی نتیجه جهل وناآگاهی و ضعف ارزش‌های معنوی در هر جامعه‌ای است. به نظر می‌رسد غیرازاین دلایل دیگری برای گرایش به مد وجود دارد که ازآن جمله می‌توان به (تبلیغات فریبنده درجهت تضعیف نظام اقتصادی وارزش‌های سایر جوامع؛ مصرفی شدن جامعه انسانی؛ ظهور سلیقه‌ها و مارک‌های تجاری و گاهی گسترش روابط فرهنگی) و بعضا اقتباس از نوع پوشش سایر فرهنگ‌ها اشاره کرد. البته در جهان سوم و کشور‌هایی با فرهنگ و ارزشهای اجتماعی ضعیف در نتیجه عدم برنامه‌ریزی صحیح دولت‌ها برای فراهم کردن اوقات فراغت برای مردم و بخصوص قشر جوان؛ رواج مدگرایی بویژه در جوانان تبدیل به معضلی اجتماعی شده است. برخی معتقدند تحمیل مدپرستی و مدجویی با هدف به‌هم ریختن مسیر پاسخگویی به نیازهای مردم جهان سوم و نیز در کشورمان ایران با اهداف بعضا سیاسی به کار گرفته شده است. البته گاهی عملکرد ناصحیح آموزشهای رسمی ورسانه‌های جمعی واحساس خلأ نسبت به فرهنگ سرزمین خودی وپرکردن این خلأ با مدپرستی سبب رواج مد‌های عجیب و غریب در جامعه می‌شود.

در دنیای امروز اصل برتنوع وارضای غرائز است ودراین راستا برخی شبکه‌های ماهواره‌ای نیز به صورت شبانه‌روزی کارشان تولید و عرضه مدهای جدید است و جوانان سرگردان نیز دائما به‌دنبال الگو‌برداری و اقتباس از سبک‌های پوشش خارجی هستند. در میان پدیده‌های اجتماعی، «مد» یکی از پدیده‌هایی است که به خوبی واقعیت تاثیر پذیری رفتار آدمی از جامعه پیرامون او را روشن می‌سازد. در حقیقت مد به ما می‌گوید که مثلا نوعی از لباس پوشیدن تا دیروز خوب بوده اما امروز غیر قابل قبول و نازیباست و امروز باید نوع دیگری از پوشش را داشته باشیم و فردا را هم که کسی نمی‌داند.

از این رو «هربرت اسپنسر» معتقد است که مد یکی از خصایص همرنگی با جماعت است. در عصر ارتباطات و اطلاعات این نگرش که رسانه‌ها در اشاعه سبک‌های جدید زندگی و مدگرایی دخیل و سهیم‌اند بسیار درست است. هم اکنون بیش از یکصد شبکه ماهواره‌ای و یکصد مجله لباس و کفش و.... به‌طور مستقیم و غیر مستقیم به نمایش مد و آخرین سبک‌های پوشش می‌پردازند که حاصل آن ظهور سبک‌های پوشش و رنگهای مد در هر سال است. واقعیت این است که رسانه‌ها نگرش وبینش مردم راعمیقا «تحت تاثیرقرارداده و حجم متنوعی از اطلاعات راکه افراد ازطرق دیگر نمی‌توانند کسب کنند به انسان انتقال می‌دهند. روزنامه‌ها، کتاب‌ها، رادیو، تلویزیون، فیلم‌ها وموسیقی‌های ضبط شده ومجلات عمومی مارا درارتباط نزدیک با تجاربی قرارمی دهند که به گونه دیگر نمی‌توانستیم آگاهی چندانی درمورد آنها داشته باشیم و یکی از این تجارب جدید امروزه مد است.

رسانه‌های همگانی ازعوامل اجتماعی‌کننده‌ای هستند که مجموعه وسیعی ازتوده مردم رادربرمی‌گیرند. این پدیده به برکت وسایل ارتباط‌جمعی که عامل مهم اجتماعی شدن بزرگسالان وهمچنین جوانان است به تدوام هرچه بیشتردرجوامع نوین به چشم می‌خورد. با نگاهی به تاریخ اجتماعی ایران مشخص است که از عصر (شاهان ساسانی تا عصر مغولان و صفویه و حتی دوره قاجار و پهلوی) پوشش و لباس مشخص کننده جایگاه و پایگاه اجتماعی افراد صاحب منصب و مردم عادی بوده است.

در دربار ساسانی هر یک از صاحب منصبان با پوششی خاص از دیگران تفکیک می‌شدند و در جامعه آن دوره هر یک از طبقات اجتماعی سبک پوشش خاص خود را داشتند که آنها را ازبقیه تفکیک می‌کرد. این نوع پوشش در دوره‌های بعد توسط حکومت‌ها یا با اجبار یا به دلایل اجتماعی یا سیاسی از سوی مردم کوچه و بازار پذیرفته یا عمومی می‌شد، همانند آنچه در عصر پهلوی رخ داد. اما واقعیت مشهود در عصر ایران قدیم این بود که نوع پوشش با سبک زندگی مردم اغلب اوقات همخوانی داشت و سبب تضاد در رفتار یا مقاومت مردم نمی‌شد.

ایران پس از انقلاب ۵۷ و به ویژه پس از پایان جنگ نگاه و رویکردش به مد بسیار متفاوت‌تر از گذشته شده و به عقیده برخی گرایش به مد نوعی نیاز اجتماعی است که چون مسئولان برای آن برنامه‌ریزی نکرده‌اند لذا مردم به هر سبکی که علاقه‌مند شوند گرایش می‌یابند. این نزاع گاهی از حوزه اجتماعی و کوچه و بازار به سمت حوزه سیاستمداران و حتی روحانیت نیز تسری یافته و هر قشری متناسب با نگرش خود اشاعه مد را نوعی اضمحلال نظام اجتماعی یا تهاجم فرهنگی تصور می‌کند درحالی‌که واقعیت این است که چون برنامه‌ریزی نکردیم از قافله عقب ماندیم.

گاهی نهادهای انتظامی در قالب طرح‌های مختلف به مقابله با عوامل دست‌اندرکاران مد و مدگرایی می‌روند؛ گاهی از درون قوه مقننه و قوه قضائیه ندایی به گوش می‌رسد که باید اوضاع پوشش عمومی ساماندهی و اصلاح شود و گاهی نهادهای فرهنگی خبر از ظهور سبک پوشش و مد ایرانی برای زنان و دختران ایرانی می‌دهند اما در ‌‌نهایت منفعت فروش به جیب فروشندگان مارک‌ها و برندهای داخلی و خارجی سرازیر می‌شود.

این همه تناقض و تفاوت معنایش چیست؟ واقعیت این است که اشاعه سبک‌های پوشش و مد ملی و میهنی با قوانین دستوری یا فرمایشی امکان‌پذیر نیست زیرا تغییر سبک پوشش مردم با تغییر سبک زندگی آنها رابطه مستقیم دارد و تا زمینه‌های خلاقیت و جذابیت در سبک‌ها و مدل‌های وطنی به ذائقه مردم خوش نیاید امکان تغییر پوشش مردم امکان پذیر نیست. دراصل ماهیت وجودی مد و مدگرایی و میل به تغییروتنوع در میان مردم امری اشتباه نیست. وقتی جریان مد از کار بیفتد گروه کثیری از مردم مثل هم عمل می‌کنند و به عبارتی تنوع عقاید وسلیقه‌ها از بین می‌رود. مردم‌شناسان و بومی‌شناسان فرهنگی در مطالعات خود به این نتیجه رسیده‌اند که اشاعه مد و مدگرایی ملی و میهنی و جلوگیری از مدگرایی افراطی راهکارهایی دارد که از جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:۱- ابداع مدهای جدید باحفظ اصول و ارزش‌های ملی و فرهنگی و عملی و ارائه زیبایی‌های پنهان در مقوله‌های ملی به افرادجامعه.

۲-پرکردن خلأ فرهنگی جامعه سنتی گذشته باحفظ اصول وطرح‌های آن و تلفیق سنت و مدرنیته.

۳-تلاش خانواده برای تربیت وپرورش فرزندان ازهمان دوران کودکی برای بالا بردن سطح آگاهی آنها نسبت به الگو‌ها و ارزش‌های پوششی.

۴-آگاه سازی وآموزش استفاده صحیح ازوسایل ارتباطی (ویدئو، ماهواره، کامپیوترو اینترنت) توسط رسانه‌های جمعی به عنوان یکی ازمهم‌ترین راه‌های رواج سبک‌های زندگی و مدگرایی.

۵- تحول در نظام آموزش وپروش و درک شرایط موجود جامعه و فرهنگ‌سازی درست و شناساندن هویت اجتماعی به انسان‌ها از‌‌ همان دوران کودکی.

۶- سازمان‌های متولی فرهنگ عمومی برای پاسخ به نیاز‌های ارزشی و فرهنگی جامعه قبل از ورود ارزش‌های بیگانه در قالب مد و مدگرایی و به جای استفاده از ابزار تدافعی ضمن احترام به آزادی‌های فردی وتامین نیاز‌ها وایجاد فضایی توأم با امنیت وآرامش به سوی برنامه‌ریزی تدریجی و آموزشی حرکت کنند. این نوع برنامه‌ریزی می‌تواند ازتبعات منفی این بحران اجتماعی جلوگیری وازتبعات مثبت آن سود بجوید. در ‌‌نهایت می‌توان گفت: فرهنگ سازی وبالا بردن آگاهی عموم مردم ازطریق بحث ونقد پیرامون مدهای وارداتی وتاثیراتی که برفرهنگ وارزش‌ها و اعتقادات جامعه می‌گذارد می‌تواند به همراه آموزش تفکرچندبعدی دراین زمینه از راهکارهایی باشد که باید مورد توجه جامعه مسئولان فرهنگی و سیاسی قرار گیرد.

دکتر علی گرانمایه‌پور

استاد علوم ارتباطات و جامعه‌شناس