یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چو بر خاکم بخواهی بوسه دادن


چو بر خاکم بخواهی بوسه دادن

گاهی اوقات با صحنه‌هایی در زندگیمان مواجه می‌شویم که بسیار تکان دهنده است و انسان را بسیار متاثر می‌کند و اگر به قول و فرمایش خداوند باری‌تعالی با دیده عبرت بنگریم بسیار پند‌آموز …

گاهی اوقات با صحنه‌هایی در زندگیمان مواجه می‌شویم که بسیار تکان دهنده است و انسان را بسیار متاثر می‌کند و اگر به قول و فرمایش خداوند باری‌تعالی با دیده عبرت بنگریم بسیار پند‌آموز خواهد بود.

یکی از این صحنه‌ها وداع با عزیزی است که به دیار باقی شتافته است. خصوصا اگر ناگهانی باشد. نزدیکان و دوستان را دچار بهت و ناباوری می‌کند و غمی سنگین و جانکاه به سراغمان می‌آید. هر کس به سهم خود سعی می‌کند قدمی بردارد؛ مرثیه‌سرایی می‌کنند و عکس‌ها را بزرگ کرده و قاب می‌کنند و به اطرافیان خبر می‌دهند و یا شاید یادداشت‌هایی بنویسند و هزار و یک جور کار دیگر. خلا‌صه آنقدر می‌دوند که به یکباره متوفی دوباره در ذهن‌ها چنان زنده می‌شود که همه به این باور می‌رسند که او مرده است. اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌ایم که خیلی‌ها قبل از وفاتشان برای ما زنده‌ها مرده‌اند و مرگ است که آنها را زنده می‌کند و در این زنده شدن گاهی به بزرگی می‌رسند <پشت سر کوچه پر از حادثه رفتن توست. گاهی به این قاب عکس‌های بزرگ شده نگاهی می‌کنم و تاسف گریبانم را می‌گیرد که چرا پس از مردن دوست می‌داریم و چرا ما ایرانی‌ها مرده پرستیم. منتظر می‌شویم تا بر جسم بی‌جان کسانمان، که قبلا‌ فراموششان کرده‌ایم و تنها‌یشان گذاشته‌ایم، بنشینیم و بگرییم. که آنها هزاران هزار بار در تنهایی و فراموش شدن‌هایشان گریسته‌اند.

چرا ما صبر می‌کنیم تا کسی بمیرد تا یادش را زنده کنیم و تازه یادمان بیفتد که باید دوستش داشته باشیم. که البته بسیار نکوست بزرگداشت این عزیزان بعد از جدایی از این دنیا. چرا به گذر زمان بی‌توجهیم و چرا فکر می‌کنیم که همیشه برای دوست داشتن و محبت کردن و دلی را به دست آوردن زمان کافی و باقی است. چرا در غمی می‌گریم که او قبلا‌ و بارها در تنهایی خود مرده است و امروز به معنای واقعی آن از او جدا شده‌ایم و تازه در این هنگام است که برای حفظ آبروی خودمان هم شده مجلسی می‌آراییم بسیار باشکوه و دیدنی و در خور شان خودمان که مبادا آبرویمان جلوی کسان و آشنایانمان برود.

به چه درد می‌خورد! شاید می‌خواهیم جبران مافات کنیم وخود را به این باور امیدوار کنیم که دوستش داشته‌ایم و در تنهایی و بی‌کسی او مقصر نیستیم. این مجالس برای خوشایند زندگان و تعریف و تمجید است و شاید تسلا‌یی برای دل مرده‌پرستان و سنگ‌پرستان باشد.

در این روزهای پایانی سال که مراسم زیبای خانه‌تکانی و غبار‌روبی منازل صورت می‌گیرد، بیاییم سیاهی و زشتی و پلشتی را از درون دلهایمان جاروب کنیم و سری به دیار زندگان فراموش نشده بزنیم.

بودیم و کسی پاس نمی‌داشت که هستیم

<باشد که نباشیم> و شاید اگر پند بگیریم <بدانند که بودیم..>

محبوبه نجفی



همچنین مشاهده کنید