چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
نشاط و شادی در سیره معصومان ع
![نشاط و شادی در سیره معصومان ع](/web/imgs/16/152/3ab2q1.jpeg)
نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روحبخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی میبخشد. پیامبر خاتمنیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاكید میورزید. افزونبراین، بعضی از روایات نشان میدهد معصومان(علیهم السلام)دركجا ودر پی چه مسایلی شاد میشدند و برای شاد و بودن چه برنامههاییارائه میكردند.
پیامبر اكرم(ص)با یارانش مزاح میكرد، اجازه میداد یاران باوی مزاح كنند و گاه به شوخی یاران با یكدیگر، گوش میسپرد وتبسم میفرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمیزد مگر وقتیسخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده میكرد.
آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملكرد خوب برخی از پیروان وعلاقهمندان دلیل سرور و شادمانی اهلبیت(علیهم السلام)نیست؟
البته این شادمانیها با عربده كشیها و خندههای غیرمجازی كهگاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیتیك ملت و مذهب زیانمیرساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید میكندنه عقل سالم.
● چهره همیشه شاداب پیامبر(ص)و علی(ع)
چهره مقدس پیامبر(ص)هرگز درهم كشیده و گرفته نبود مگر هنگامنزول آیات موعظه یا نزول آیات قیامت كه هرشنونده را دچارافسردگی و دگرگونی غیر قابل وصف میكرد.
فیض كاشانی مینویسد: پیامبر(ص)هنگام ملاقات یارانش چهرهاش بیشاز دیگران شاداب و خندان بود. گاه چنان میخندید كه دندانهایمباركش نمایان میشد.
● گشاده رویی و خوش طبعی علی(ع)
مرحوم قمی مینویسد: حسن خلق و شكفته رویی آن حضرت چنان بودكه دشمنانش بدین سبب بر وی خرده میگرفتند. عمروبن عاص میگفت:
او بسیار خوش طبعی میكند. البته عمرو این سخن را از عمر آموخت.
او برای اینكه خلافت را به آن حضرت نسپارد، خوش طبعی را عیبعلی(ع)شمرد. روزی معاویه به قیس بن سعد گفت: خدا رحمت كندابوالحسن را كه بسیار خندان و شكفته و خوش طبع بود.
قیس گفت: آری چنین بود; رسول خدا(ص)نیز با یارانش خوش طبعیمیكرد و خندان بود. ای معاویه! تو به ظاهر او را مدح میكنی اماهدفتبدگویی و خردهگیری است. اما بدان به خدا سوگند، آن حضرتبا آن شكفتگی و خندانی، هیبتش از همه فزونتر بود; و آن هیبتبهسبب تقوایش بود....
● شوخی و مزاح پیامبر(ص)بایاران
گاه پیامبر با یارانش مزاح كرده، آنها را شادمان میساخت ومیفرمود:
«انی لامزح و لااقول الا الحق.»
من مزاح میكنم و جز حق چیزی نمیگویم.
طریحی هم مینویسد: «كان رسول الله(ص)یداعب الرجل یرید انیسره»
پیامبر(ص)با انسان به قصد آن كه شادمانش سازد شوخی میكرد.
نكته قابل دقت این است كه پیامبر(ص)خود مزاح را میآغازید وبرآن بود بدین وسیله سرور و نشاط را در یارانش زنده نگه دارد.
این كار پیامبر بزرگوار اسلام در رفع خستگیها و فشارهای ناشی ازمشكلات زندگی یارانش موثر بود.
- مزاح با انس بن مالك
انس میگوید: پیامبر(ص)از نظر خلق و خوی بهترین مردم بود.
روزی مرا برای انجام كاری فراخواند. گفتم نمیروم. در حالی كهدر اندیشه اجرای فرمان حضرت بودم. بیرون رفتم تا بركودكانی كهدر بازار به بازی مشغول بودند، بگذرم و لحظاتی بازی آنها راتماشاكنم. وقتی سرگرم تماشای بازی بودم، پیامبر از پشتسرگردنمرا گرفت و در حالی كهمیخندید، فرمود: انس! به آنجا كه دستوردادم، رفتی و آنچه گفتم، انجام دادی؟ عرض كردم: آری، میروم یارسول الله...
- چه كسی این بنده را میخرد!
روزی حضرت بازوی یكی از یارانش را از پشتسرگرفته و فرمود:
چه كسی این بنده را میخرد; یعنی بنده خدا را؟
مراد پیامبر مزاح بود.
- پیران داخل بهشت نمیشوند.
روزی پیامبراكرم(ص)به پیرزنی از طایفه اشجع فرمود: ایاشجعیه! بدان هرگز پیرزن داخل بهشت نمیگردد.
پیرزن ست منقلب شد و به شدت گریست. بلال از راه رسید و بامشاهده آن صحنه، وضعیت زن را برای پیامبر نقل كرد. حضرت به بلالفرمود: سیاه چهرگان هم به بهشت نمیروند. بلال نیز كنار زن بهگریستن پرداخت. عباس، عموی پیامبر، برآنها گذشت و پس از آگاهیاز حالشان، ماجرا را برای پیامبر بازگفت. پیامبر فرمود: پیرمردهم نمیتواند به بهشت گام نهد.
آنگاه رسول خدا(ص)هرسه را طلبید و فرمود: خداوند اینان را بابهترین شكل ظاهری داخل بهشت میگرداند سپس فرمود: خداوند آنهارا در قالب جوانانی نورانی وارد بهشت میسازد.
- او همان نیست كه در چشمانش سفیدی هست؟!
ابن شهرآشوب مینویسد: روزی آن حضرت به زنی كه از همسرش سخنمیگفت، فرمود: آیا او همان نیست كه در چشمانش سفیدی است؟ زنبلافاصله گفت: نه. آنگاه زن به خانه رفته، ماجرا را برای شوهرشبازگفت. او كه دریافته بود پیامبر مزاح كرده است. به همسرشگفت: آیا نمیبینی سفیدی چشمم از سیاهیاش زیادتر است؟
- شوخی و مزاح با امیرمومنان(ع)
روزی پیامبر(ص)و علی(ع)كنار یكدیگر خرما میخوردند. حضرت هستهخرمایی كه میخورد، نزد علی(ع)میگذارد. هنگامی كه از تناول خرمادست كشیدند، تمام هستههای خرما نزد علی(ع)جمع شده بود.
پیامبر(ص)به علی(ع)فرمود:
«یا علی انك لاكول.»
ای علی! بسیار میخوری.
علی(ع)گفت: «یا رسول الله الاكول من یاكل الرطب و النواه»
ای رسول خدا! بسیار خور كسی است كه خرماها را با هستهاشخورده است.
- دست گذاردن برچشم برخی یاران
حضرت برخی یاران را از پشتسر بغل میگرفت و دو دستانش رابرچشمانشان میگذارد تا آنها را بیازماید آیا میتوانند با چشمبسته طرف مقابل را تشخیص دهند؟
۷- آرامتر برو كه ظرفها خرد نشود.
در یكی از مسافرتها، غلام سیاه و خوش صدایی به نام «انجشه»
همراه حضرت بود كه به دستور پیامبر(ص)آواز ویژه تند رفتن شترانمیخواند. و در آن كاروان برخی از زنان پیامبر(ص) و امسلیم نیزحضور داشتند.
انس میگوید: حضرت گاهی با انجشه شوخی میكرد و میفرمود:
«رویدا یا انجشه لاتكسر القواریر(یعنی ضعفه النساء.»
انجشه! قدری آرامتر بران بلورها خرد نشود.(زنان آزار نبینند.
● شوخی یاران با پیامبر(ص)
پیامبر(ص)به دیگران اجازه میداد با او مزاح كنند. نعیمانبدری یكی از یاران همیشه شاد پیامبر(ص) گاه با آن حضرت شوخیمیكرد و حضرت را میخنداند. پیامبر(ص)نه تنها موضع منفی نمیگرفتبلكه تبسم میفرمود.
روزی نعیمان به مرد عربی كه عسل میفروخت، رسید. ظرفی عسلخرید و به خانه عایشه كه تصادفا آن روز نوبتش بود آورد واظهار داشت: این را از من تحویل بگیر. و مرد عرب را بر درخانهپیامبر نگه داشت و خود رفت. پیامبر(ص)چنان اندیشید كه نعیمانعسل را به رسم هدیه آورده است. بدین جهت آن را قبول كرد و بهدرون خانه رفت. نعیمان بار دیگر از جلوی خانه پیامبر(ص)عبوركرده ملاحظه كرد كه مرد عرب هنوز بر در خانه ایستاده است. مدتیبعد، مرد عرب اهل خانه را مخاطب قرار داد و گفت: اگر پولش رانمیدهید، عسل را برگردانید.
پیامبر(ص)از ماجرا با خبر شده، بی درنگ قیمت آن را به مردعرب پرداخت. آنگاه به نعیمان فرمود: چه چیز تو را واداشت چنینكنی؟
نعیمان گفت: دیدم پیامبر(ص)عسل دوست دارد. فرصت را غنیمتشمرده، چنین كردم.
● شوخی مرد عرب در یكی از حالات سخت
روزی عربی برآن حضرت كه بسیار اندوهگین مینمود. وارد شد.
مرد عرب خواست چیزی بپرسد، اصحاب گفتند: نپرس; چهره پیامبرچنان گرفته است كه جرات پرسیدن نداریم.
او گفت: مرا به حال خود واگذارید، سوگند به خدایی كه او رابه پیامبری برانگیخت، هرگز رهایش نمیكنم تا خنده برلبانش ظاهرشود. آنگاه به پیامبر(ص)گفت: رسول خدا، شنیدهایم دجال بانان وغذا نزد مردم گرسنه میآید. پدر و مادرم به فدایت، آیا باید ازغذا خودداری كرده، نخورم تا از لاغری بمیرم یا بهتر است نزددجال غذای كامل بخورم و چون سیر شدم به خدا ایمان آورم.
پیامبر(ص)آن قدر خندید كه دندانهای مباركش نمایان شد. سپسفرمود: خیر، خداوند تو را به وسیله آنچه دیگر مومنان را بینیازمیكند، بینیاز میسازد.
● شوخی صهیب با پیامبر(ع)
روزی حضرت به صهیب بن سنان فرمود: درحالی كه از چشم درد رنجمیبری، خرما میخوری؟
صهیب گفت: این چشم من درد میكند و من خرما را با طرف دیگرمیخورم.
● شنیدن شوخیهای یاران با یكدیگر
گاه یاران در محضر رسول خدا(ص)با یكدیگر مزاح میكردند ومیخندیدند. پیامبر نیز تبسم میفرمود و جز در موارد خلاف شرعتذكر نمیداد. سماك بن حرب میگوید: به جابربن سمره گفتم: آیا باپیامبر نشست و برخاست هم میكردی؟
گفت: آری، بسیار. برنامه پیامبر پس از نماز صبح این بود كهتا آفتاب بیرون نمیآمد و محل نمازش را ترك نمیكرد. پس از بیرونآمدن آفتاب، محل نماز را ترك میگفت. در این بین، یاران در بارهدوران جاهلیت و برخی از كارهای جاهلانهشان سخن میگفتند ومیخندیدند. پیامبر(ص)صدای آنها را میشنید و تبسم میفرمود.
گروهی از یاران پیامبر(ص)از جمله سویبط مهاجری و نعیمان بدریدر سفر گاه باهم مزاح میكردند. روزی سویبط به شوخیهمسفرانش را گفت: غلامی فروشی دارم، میخرید؟ گفتند: آری.
سویبط گفت: ضمنا بدانید او ادعایی هم دارد و به شما خواهدگفت من آزادم. پس اگر سخنش را گوش كنید، غلامم را از دست میدهیدو ضایع خواهید كرد. پس نعیمان را غلام معرفی كرد. مسافران او رابه ده قلایص خریدند و سپس نزد نعیمان آمده، طنابی برگردنشافكندند. نعیمان گفت: این مرد با شما شوخی كرده، من آزادم.
خریداران اظهار داشتند: از پیش با خبر بودیم چنین سخن خواهیگفت.
آنگاه او را كشان كشان با خود میبرند. در این لحظه، دوستانهمسفرش كه از این جریان سخت میخندیدند. دنبال خریدارانرفته، آزادش كردند. پیامبر(ص)باشنیدن این ماجرا تا مدتیمیخندید.
● توصیه و تشویق به مزاح و شوخی
پیامبر و معصومان(علیهم السلام)علاوه براین كه خود چهره شادابیداشتند به دیگران نیزسفارش میفرمودند كه هرگز با چهرههای عبوس و گرفته رو به رونشوید. یونس شیبانی میگوید: به محضر امام صادق(ع)رسیدم. آنحضرت پرسید: مزاح شما با یكدیگر چگونه است؟ جواب دادم كمتر بایكدیگر مزاح میكنیم.
حضرت فرمود: چنین نباشید; زیرا شوخی و مزاح بخشی از حسن خلقاست و شما با این شوخی برادرت را خوشحال میكنی. رسولخدا(ص)همواره شوخی میكرد و میخواست مردم را شادمان كند.
شخصی ازمحضر امام موسی بن جعفر(ع)پرسید: فدایت گردم، گاه درمیان گروهی هستم كه میگویند و میخندند، چه كنم؟ حضرت فرمود:
اشكالی ندارد به شرطی كه فحش نباشد. سپس فرمود: بیابانگردی بهمحضر رسول خدا(ص)میآمد و برای آن حضرت هدیه میآورد; ولی چونقصد بازگشت داشت، میگفت: رسولالله! بهای هدیه ما را بدهید كهمیخواهم برگردم. پیامبرخدا(ص)از شوخی این مرد میخندید و چونغمگین میشد، میفرمود:
مرد بیابانی كجاست؟ كاش میآمد!
نگاهیبهبرخیازشادیهای معصومان(علیهم السلام)
افزون براین، در بسیاری موارد معصومان(علیهم السلام)شادبودند.
پس از فتح خیبر و آمدن جعفر، پیامبر(ص)بسیار خوشحال به نظرمیرسید و میفرمود: نمیدانم از كدام یك خوشحالتر باشم فتح خیبریا آمدن جعفر از حبشه؟! علی(ع)در پایان یك ماموریتسختباپیروزی بازگشت و پیامبر(ص) و یاران به استقبالش شتافتند. چونچشمان علی(ع)به پیامبر(ص)افتاد، خود را از اسب به زیر افكنده،خدمتحضرت شتافت و زانوی وی را بوسید.
رسول گرامی فرمود: یاعلی! سوار شو كه خدا و رسولش از توراضیاند.
حضرت امیر(ع)از شادی این بشارت، گریان شد و به خانه برگشت.
افزون براین، وقتی به حضرت علی(ع)ابوتراب میگفتند،بسیارخوشحال میشد. سهل بن سعد میگوید: «وان كان لیفرح اذا دعیبها»
محمدبن عذافر میگوید: «پدرم، عذافر گفت: امام صادق(ع)هزار وهفتصد دینار به من داد و فرمود: با این پول برایم تجارت كن;سپس فرمود: به سود آن علاقه ندارم. سود تجارت شایسته است، ولیمن میخواهم خداوند مرا در معرض تحصیل سودهایش بنگرد.
عذافر گفت: با آن پول تجارت كردم و صد دینار سود بردم. آن رابه حضور امام صادق(ع)آوردم; امام بسیار خوشحال شد و فرمود: آنصد دینار را روی اصل سرمایه بگذار...»
چون معصومان(علیهم السلام)میشنیدند كه شخصی صله رحم كرده، یامومنی را خوشحال ساخته و یا گروهی از زندگی برادری باز كرده،بسیار خرسند و شادمان میشدند و پیروان خود را از این شادمانیبا خبر میساختند تا مردم بدان كار روی آورند. در همین راستا،حضرت فرمود: «من سر مومنا فقد سرنی و من سرنی فقد سر الله.»
كسی كه مومنی را شاد كند مراشاد كرده و كسی كه مرا شاد كندخدا را شاد كرده است.
صاحب اثر : محمد جواد طبسی
منبع : ماهنامه كوثر شماره ۳۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست