چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرا بعضی کودکان تمارض می‌کنند؟


چرا بعضی کودکان تمارض می‌کنند؟

یادم می‌آید وقتی دبستان بودم، دوست داشتم بعضی روزها به مدرسه نروم. این موضوع البته در دوره راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت. به همین علت خودم را به مریضی می‌زدم. انگار حس مدرسه …

یادم می‌آید وقتی دبستان بودم، دوست داشتم بعضی روزها به مدرسه نروم. این موضوع البته در دوره راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت. به همین علت خودم را به مریضی می‌زدم. انگار حس مدرسه رفتن را در آن روز نداشتم! نمی‌دانم. با توجه به درس هایی که بعدا در بخش روان پزشکی خواندم به این نتیجه رسیدم که شاید بچه سختی بودم یعنی ناسازگار بودم. از بسیاری از همسالانم که سئوال کردم دیدم آنها هم چنین بوده اند. یعنی آنها هم ناسازگار بودند یا بچه های سختی برای پدر و مادر خود بوده اند؟ نمی‌دانم از شما پدر و مادر گرامی‌می‌خواهم که مصاحبه ما را با دکتر نسرین امیری،‌ فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی‌دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی درباره همین موضوع بخوانید.

خانم دکتر، شما خودتان در زمان نوجوانی و کودکی برای اینکه به مدرسه نروید، تمارض نمی‌کردید؟

راستش را بخواهید نه. حتی مادرم می‌گفت من متوجه نشدم تو کی بزرگ شدی و کی به دانشگاه رفتی. من بچه سختی نبودم و نیازی به تمارض نداشتم چون درس خواندن را دوست داشتم.

یعنی هر کودک و نوجوانی که تمارض کند برای اینکه روزی به خصوص را به مدرسه نرود، بچه سختی است؟

به نوعی می‌توان گفت، بله. چون اغلب سازگاری ندارد و به علت نداشتن سازگاری نمی‌تواند با درس آن روز مدرسه و کلاس یا اگر مشکلی با یکی از دانش آموزان همکلاسی دارد، کنار بیاید یا شرایط خود را وفق دهد.

اصولا تمارض چند نوع است و چه زمانی می‌گوییم کودک تمارض می‌کند؟

درحقیقت تمارض بر دو نوع است. زمانی کودک یا نوجوانی خود را به بیماری و بی حالی می‌زند برای اینکه در پی بدست آوردن منفعتی است. برای مثال می‌خواهد در منزل استراحت کند یا می‌خواهد به بازی بپردازد. یا حتی گاهی تکالیف مدرسه را انجام نداده است . از ترس معلم اش نمی‌خواهد به مدرسه برود. گاهی هم تمارض به این شکل است که واقعا بیماری جسمی ‌وجود ندارد و کودک یا نوجوان می‌خواهد به مدرسه برود اما مشکلی وجود دارد که فرد به علایم و نشانه هایی دچار می‌شود که هر چه می‌گردیم نمی‌توانیم علت جسمی‌برای آن پیدا کنیم اما نشانه و علامت وجود دارد. برای مثال دختر دبستانی ممکن است هنگام رفتن به مدرسه به تهوع و سردرد و دل درد دچار شود و ما هر چه می‌گردیم و معاینه می‌کنیم، نمی‌توانیم علت عضوی پیدا کنیم اما مشکل رفتاری و روان سر جای خودش باقی است.

بنابراین کودک یا نوجوان اول را می‌توان گفت سخت؟

اگر شرایط دیگر را داشته باشد، بله. برای مثال یکی از مهم ترین شرایط سخت بودن تربیت فرزند این است که کودک یا نوجوان نظم پذیر نباشد و این موضوع خود موجب ناسازگار بودن او می‌شود. نظم پذیر بودن یعنی اینکه نه خواب درست و به موقعی دارد، نه غذای درستی می‌خورد و نه با دوستان و آشنایان خود و والدین برخورد مناسبی دارد و مانند اینها. در حقیقت والدین این گونه فرزندان نمی‌دانند رگ خواب این فرزندان چگونه است و در واقع این نوجوانان یا کودکان غیر قابل پیش بینی هستند.

می‌توان این دو را از هم تشخیص داد؟

در هنگامی‌که کودک و نوجوان خود را به بیماری می‌زند تا به سودی برسد، اغلب یک یا دو بار این کار را انجام می‌دهد و به محض رسیدن به هدف خود،‌دیگر این کار را نمی‌کند. حداقل برای مدتی. اما فردی که بدون وجود بیماری جسمی‌به علایم و نشانه های بیماری جسمی‌دچار می‌شود، درمدت طولانی به این موضوع دچار می‌شود و هر زمان به مدرسه می‌رود دچار مشکل شده و هر زمان از مدرسه بر می‌گردد ازاین مشکل و علایم و نشانه های آزاردهنده خلاص می‌شود. برای مثال اگر از درس خاصی وحشت دارد، هر زمانی که این درس را دارد به مشکل بر می‌خورد.

‌آیا همیشه ترس از مدرسه موجب می‌شود که کودک یا نوجوانی به علایمی‌خاصی مانند علایم اضطرابی دچار شود یا خود را به بیماری بزند؟

سئوال خوبی کردید. علت دیگر تمارض کودکان، جلب توجه عاطفی و جلب محبتی است که دریافت نمی‌کنند. ما درعلم روان پزشکی به آن می‌گوییم اختلال ساختگی .در این نوع از تمارض ، فرد نه علایم و نشانه های اضطراب و ترس را دارد و نه به دنبال هدف مادی است بلکه به دنبال به دست آوردن نفع عاطفی است. نباید از این موضوع،‌بی اعتنا رد شویم. باید حتما به آن توجه کنیم . ریشه یابی کنیم.

چرا چنین شخصیت یا رفتاری در کودک شکل می‌گیرد؟

ان به عوامل زیادی بستگی دارد. از دوران جنینی فرزند و بیماری دوران بارداری مادر گرفته تا ارث و ژنتیک، هم در بروز این حالت موثرند و در واقع کودک نظم پذیر نیست و والدین نمی‌دانند که با فرزند خود چگونه رفتار کنند. البته این گونه افراد نیز در بزرگسالی می‌توانند موفق باشند و به اندازه افراد راحت تعلیم پذیر باشند اما فشار بیشتری به پدر و مادر برای تربیت آنان وارد می‌شود. به هر حال می‌توانند مانند دیگر همسالان خود افراد موفقی باشند.

حالا با این تمارض کودک یا نوجوان چگونه باید رفتار شود؟

همیشه باید قانون رعایت شود. یعنی والدین باید توانایی و مهارت برخورد با فرزند را در رفتن به مدرسه داشته باشند. هر علت و بهانه ای داشته باشد و حتی علایم و نشانه های به علت ترس و ناراحتی از مدرسه موجود باشد،‌ قانون رفتن به مدرسه باید رعایت شود. به خصوص اگر بدانیم تمارض است. باید به او بگوییم که یک قانون بسیار مهم ما این است که شما باید به مدرسه بروی حالا اگر سردرد داری می‌توانی داروی مسکن بخوری یا هر مساله دیگری در مدرسه داری باید به مدرسه بروی اما با هم می‌توانیم مشکل را بررسی کنیم.

یعنی به عبارتی مهارت حل مساله را هم به او بیاموزیم؟

دقیقا. باید مهارت حل مساله و مراحل آن را به فرزندمان آموزش دهیم. یعنی مشکل را بشناسیم و تمام راه هایی که به ذهن مان برای حل آن می‌رسد، یادداشت کنیم و از میان آنها بهترین را انتخاب کنیم. نکته مهم این است که اگر فرزندمان راه را هم به اشتباه رفت اما از مراحل حل مساله استفاده کرد، او را سرزنش نکنیم به او فرصت دهیم. مگر خود ما اشتباه نمی‌کنیم؟ شما خودتان، آقای دکتر اشتباه نکرده اید؟

چرا زیاد. هنوز هم ممکن است در مقابل هر ۱۰ کار منظقی که انجام می‌دهم، سه یا چهار کار غیر منطقی انجام دهم.

بنابراین چاره همان است. قانون مدرسه رفتن باید به خوبی اجرا شود و در کنار آن باید به حل مسله زمینه ای پرداخت که آن هم با آموزش مهارت حل مساله به والدین و فرندان امکان پذیر است.



همچنین مشاهده کنید