جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چای با کتاب قند پهلو


چای با کتاب قند پهلو

کافه کتاب ها مکان هایی هستند که بیشتر اهالی فرهنگ به آن سر می زنند قشری که اساسا پول چندانی هم ندارند

سنت کافه‌نشینی در ایران قدمت چندانی ندارد. می‌توان گفت پیش از ورود مدرنیته به ایران، سنت جمع‌شدن عده‌ای در مکانی، از قهوه‌خانه‌ها شروع شد و نخستین قهوه‌خانه‌ها در عهد شاه‌عباس اول در ایران برپا شد که در آن طبقات مختلفی از مردم، رجال، اعیان و شاهزادگان برای تفریح و وقت گذرانی به آنجا می‌رفتند. اما دوران رونق قهوه‌خانه‌نشینی به دوران قاجاریه بازمی‌گردد که در این دوران قهوه‌خانه‌ها کارکرد محفلی روشنفکری و انتقادی برای نقد فضای موجود، جایی برای تفریح و گپ‌زدن و همچنین محفلی برای فعالیت‌های ادبی داشتند.

شاید بشود ادعا کرد نقال‌ها اولین کسانی بودند که با شاهنامه‌خوانی در قهوه‌خانه‌ها، پای ادبیات را به این مکان‌ها باز کردند، اما سال‌های بعد که پای مدرنیته به زندگی‌ها باز شد مفهوم قهوه‌خانه‌نشینی جایش را به کافه‌نشینی داد و برخلاف قهوه‌خانه که بیشتر اقشار مختلف مردم از رجال تا کارگران در آن جمع می‌شدند، کافه‌ها مکانی برای جمع‌های خاص و عمدتا جامعه روشنفکری ایران شد.

اگر مبنا با پاتوق فرهنگی باشد ما قرن‌هاست​ پاتوق‌های فرهنگی داشته‌ایم که بتدریج کارکردشان عوض شده است. قهوه‌خانه‌ها دیگر امروز مانند گذشته کارکرد محافل روشنفکری ​ندارند و در سال‌های گذشته کافه‌ها جایشان را به قهوه‌خانه‌های قدیمی داده‌اند. با این حساب سنت کافه‌گردی و کافه‌نشینی در ایران سنت قدیمی نیست و شاید قدمت آن قدری کمتر از عمر داستان‌نویسی ما باشد. حالا از روزهایی که نویسندگان، کافه‌های خیابان جمهوری و لاله‌زار را قرق می‌کردند چند دهه‌ای گذشته‌ است. آنها حتما آن خیابان‌ها و کافه‌هایی را که امروز ​غیر از نادری و گل رضاییه شاید نشانی از بقیه نمانده باشد به خاطر دارند که نویسندگانی چون بزرگ علوی، صادق هدایت و مجتبی مینوی در کافه رستورانی دور هم می‌نشستند و درباره آثار ادبی‌شان گپ می‌زدند. همان‌طور که قهوه‌خانه‌ها کارکرد گذشته‌شان را از دست دادند، امروز دیگر کافه‌ها مفهوم آن‌روزها را ندارند و در نهایت هر از گاهی در یک کافه نشست داستان‌خوانی یا نقد و بررسی کتابی برگزار می‌شود.

مفهوم دیگری از کافه در ایران باب شده است که در کنار کتابفروشی مکانی برای خوردن یک فنجان چای یا قهوه برای مخاطبان کتاب فراهم می‌کند؛ این نسل جدیدتر کافه‌ها، کافه کتاب نام دارند. در این فضایی که در کنار کتابفروشی‌ها شکل گرفته امکان گفت‌و‌گو میان مراجعه‌کنندگان و مولفان آثار و حتی ورق‌زدن کتاب‌ها فراهم می‌شود.

نشستن اهل فرهنگ و کتاب و گپ‌زدن آنها در محلی که جای کتاب‌هاست خیلی خوب است؛ جایی در کنار انبوه کتاب‌های قدیمی و تازه چاپ که شاید راه چاره‌ای باشد برای ارتقای فرهنگ کتابخوانی در ایران.

نکته‌ای که وجود دارد این است که نباید کافه کتاب را با کافی‌شاپ اشتباه گرفت؛ جاهایی که هر قشری ممکن است به آن سرک بکشند و وقت‌شان را ​ آنجا بگذرانند. کافه کتاب‌ها شاید مکان‌هایی باشند که بیشتر اهالی فرهنگ به آن سر می‌زنند، قشری که اساسا پول چندانی ندارند. بنابراین، این مکان‌ها باید خدماتی که ارائه می‌دهند ارزان‌تر از بقیه جاها باشد تا اهالی فرهنگ بتوانند در کنار خرید کتاب از این مکان‌ها استفاده کنند. کافه کتاب باید برای مواد خوراکی و خدماتی که ارائه می‌دهد، قیمتی تعیین کند که اهل فرهنگ بتوانند از آن استفاده کنند و راهی یافت که مراجعه آنها به این مکان‌ها بیشتر شود؛ به زبان دیگر باید تلاش کرد پاتوق فرهنگی به وجود آید.

کافه‌ کتاب‌هایی که از اول کتابفروشی بودند و بعدها کافه‌ای هم درکنار کتابفروشی باز شد غالبا این طور بوده که بخش کتاب‌شان از کافه آنها جدا بوده است

یکی از نکاتی که باید به آن اشاره کرد این است که متاسفانه در کشور ما «پز» هر چیزی، بیشتر از خود آن است. یعنی ما بیشتر «نمود» داریم تا «بود». آدم‌ها بیشتر ادای اهالی فرهنگ و اهل کتاب را در می‌آورند تا این‌که واقعا کتابخوان و اهل مطالعه باشند. شاهد این مدعا نیز تیراژ پایین کتاب در ایران است که اگر همان‌هایی که ادای کتاب‌خواندن در می‌آورند، واقعا کتابخوان بودند، تیراژ در این وضعیت اسفناک نبود. پس این خطر وجود دارد که کافه کتاب‌ها محلی برای خودنمایی‌های بی‌حاصل و اظهار فضل‌های بی‌مورد شده و اساسا از حالت فرهنگی و ادبی به مکان‌هایی برای مد و خودنمایی‌های بی‌معنی تبدیل شوند.

با توجه به این موضوعات اگر به وضع نشر توجه کنیم، شاید کافه کتاب‌ها حتی بدون بار فرهنگی خاصی​ بتوانند به کتابفروشی‌ها و ناشران اندکی کمک مالی کنند و آنها را از وضع رکود اقتصادی در بیاورند.

اگر بخواهیم به تاریخچه کافه کتاب در ایران بپردازیم شاید بتوان گفت یکی از نخستین کافه کتاب‌های تهران به همت نشر روشنگران و مطالعات زنان اوایل دهه ۸۰ با عنوان پاتوق فرهنگی تهران شکل گرفت که شعار آن خواندن کتاب با یک فنجان چای بود. بعد از آن کتابفروشی‌هایی چون نشر چشمه، ویستار و ثالث نیز کافه‌ کتاب‌هایی راه انداختند که در کنار کتابفروشی هر از گاهی نشست بررسی یک کتاب یا امکان دیدار با نویسنده اثری را برای مخاطبان فراهم می‌کردند. اسدالله امرایی، مترجم درباره کافه کتاب‌ها در ایران می‌گوید: «وجود این کافه کتاب‌ها از این نظر که امکان صحبت مخاطبان را با نویسنده فراهم می‌کند بسیار خوب است، اما این روزها دیگر مثل گذشته کافه کتاب در تهران نمانده است.»

او درباره کارکرد کافه کتاب بر این باور است که این محل مکانی برای برگزاری نشست‌های داستانخوانی است.

این مترجم می‌گوید: «کافه کتاب‌های خارج از ایران کارکرد اصلی‌اش‌ کافه است، اما کتاب در کنارش وجود دارد، اما در ایران این موضوع برعکس است یعنی بخش مهم این مکان‌ها کتابفروشی است که در کنار آن کافه‌ای وجود دارد و به نظر می‌رسد این کافه‌ها بیشتر برای درآمدزایی باز شده‌اند تا مکانی برای معرفی یا خواندن کتاب.»

چند روزی است کافه‌کتاب تازه‌ای در مقابل دانشگاه تهران افتتاح شده است. کافه کتاب امیرکبیر در محل کتابفروشی این موسسه، میزبان اهالی فرهنگ است.

این نکته را باید اضافه کرد امیرکبیر یکی از بزرگ‌ترین مؤسسه‌های انتشاراتی ایران است که کار خود را دوازدهم آبان ۱۳۲۸ با خرید سرقفلی اولین فروشگاه خود در خیابان ناصر خسرو تهران آغاز کرد. اولین اثر منتشر شده جزوه‌ای با نام «نماز» بود که با نظر آیت‌الله حاج‌میرزا خلیل کمره‌ای تهیه شده بود. مدیریت و مالکیت مؤسسه در زمان انقلاب ​در دست عبدالرحیم جعفری بود، اما در این سال‌ها سازمان تبلیغات اسلامی هدایت این انتشارات را در دست گرفته است. کافه کتاب امیرکبیر در حد فاصل خیابان ۱۲ فروردین و اردیبهشت قرار دارد و در فضایی به وسعت تقریبی ۱۲۰ متر تعبیه و طراحی شده است و در آن در کنار فروش کتاب به حاضران پیشنهاد مطالعه کتاب نیز داده می‌شود.

این مکان در دو بخش مجزا به فعالیت خواهد پرداخت؛ بخش کودک که در طبقه پایین کتابفروشی امیرکبیر قرار دارد و دارای ۷۰ متر زیربنا در کنار۳۰۰ متر فضای کتابفروشی برای والدین است. این مکان در واقع در کنار امکان انتخاب و مطالعه کتاب که محور اصلی برپایی این مکان است، سعی دارد مهجوریت موجود در حوزه کتاب کودک را با تلفیق موضوع مطالعه با سایر سرگرمی‌ها و نیازهای کودکان برطرف کند. از سوی دیگر در این کافه کتاب کارگاه‌های روان‌شناسی رفتاری و ارتباطی با کودک در کنار ایجاد فضایی برای والدین به منظور استفاده از کتاب در کنار فرزندان برپا خواهد شد. ایجاد ارتباط و مبادله کتاب میان امیرکبیر و سایر ناشران به منظور مبادله بیشتر آثار کودک و نوجوان منتشر شده در کشور در محل کافه کتاب کودک و نوجوان امیرکبیر نیز از دیگر هدف‌گذاری‌های انجام شده برای این مرکز است.

اما در بخش بزرگسال نیز فضای تخصیص یافته به کافه کتاب ۱۲۰ متر مربع بوده و در کنار آن نیز ۱۳۵ مترمربع نیز فضای فروشگاهی تعبیه شده است.

به گفته معاون بازرگانی این انتشارات، در محل این کتابفروشی بیش از ۴۰ هزار عنوان کتاب در دسترس خواهد بود که نزدیک به ۵۰۰ عنوان از آن نیز توسط این کافه کتاب در اختیار مخاطبان برای مطالعه نیز قرار می‌گیرد.

● بفرمایید برای صرف کتاب

کافه‌ کتاب‌هایی که از اول کتابفروشی بودند و بعدها کافه‌ای هم درکنار کتابفروشی باز شد غالبا این طور بوده که بخش کتاب‌شان از کافه آنها جدا بوده است. همین موضوع باعث می‌شده​ مخاطبان وقتی کتابی را انتخاب می‌کنند نتوانند برای مطالعه به این مکان مراجعه کنند یا چیزهایی که می‌خواهند نشسته و با طیب خاطر بخوانند و بنویسند. دسته دیگری از کافه‌ کتاب‌ها هم معمولا بخش کافه‌شان بر بخش کتابفروشی‌شان برتری دارد. بنابراین کمتر کافه کتابی دیده‌ایم که دو بخش کافه و کتابفروشی‌شان متعادل باشد.

اگر دنبال چنین محفلی باشید پیشنهاد ما کافه کراسه است که تنها یک کافه، کتابفروشی یا یک کتابخانه نیست،​جایی در نزدیکی دانشگاه تهران که ​ ابتدای در ورودی آن تخته‌سیاه کوچکی است که ضمن خوشامد‌گویی، این جمله روی آن نوشته شده است«کتاب یار و همدم تنهایی من است. بفرمایید برای صرف کتاب.» ‌

بعد از گذر از در ورودی و داخل شدن به ​کافه‌کراسه​ با انبوهی از میزها در دور تا دور و اطراف و اکناف دیوارها و قفسه‌های کتاب مواجه می‌شوید.

اعظم راستی‌‌