پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عدالت در قرآن


عدالت در قرآن

عدالت در معارف الهی و بشری در تمامی حوزه های فكری, فرهنگی, سیاسی, حقوقی, اجتماعی, اقتصادی و اخلاقی و مانند آن قابل بحث است عدالت به عنوان ستون فقرات هر جامعه است عدالت چرخ راهنما و مشعل پر فروغ فضیلت و معیار ارزش هاست

در اسلام كمتر مسأله ای است كه به اهمیت «عدالت» باشد، زیرا مسأله «عدل» همانند مسأله «توحید» در تمام اصول و فروع دین ریشه دوانده است، لذا عدالت از زیربناهای فكری یك مسلمان است. یكی از محورهای عمیق اصلاحات در فرهنگ دینی و سیره علوی(ع) موضوع عدالت اجتماعی است.

در سایه عدالت، روابط اجتماعی و سیاسی برقرار و پایدار خواهد ماند. عدالت در طول تاریخ از مفاهیم بسیار گسترده و دارای تعابیر فراوانی توسط اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. در فرهنگ اسلامی عدالت در دو حوزه تكوین (عدل الهی) و حوزه تشریع (عدالت اجتماعی) دیده می شود. بهترین تعریف عدالت را در كلمات گهربار علی(ع) می توان دید:

«اعطاء كل ذی حق حقه: حق هر صاحب حقی را به او دادن و مراعات شایستگی ها را نمودن».

«وضع الشیء فی موضعه؛ هرچیزی را در جایگاه خودش قرار دادن»(۱)

عدالت در معارف الهی و بشری در تمامی حوزه های فكری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی و مانند آن قابل بحث است. عدالت به عنوان ستون فقرات هر جامعه است عدالت چرخ راهنما و مشعل پر فروغ فضیلت و معیار ارزش هاست.

● «عدالت» در بیان امیرالمؤمنین قرآن ناطق

در بیانات نورانی امیرالمؤمنین(ع)، دهها جمله ارزشمند و آموزنده در زمینه عدالت آمده است و اساس آن برعدل نفسانی و اخلاقی و دوری از هوای نفس ذكر شده. حضرت فرموده است: «باید بهترین و محبوب ترین كارها نزد زمامدار نزدیك ترین آنها به حق و اعتدال، فراگیر ترین آنها به عدالت و جامع ترین آنها در رضایت مردم باشد.»(۲) چرا كه بی شك، خشم توده مردم رضایت خواص را بی اثر می سازد، در حالی كه خشم خواص با رضایت توده مردم قابل جبران است.

در گفته های حضرت علی(ع) از عدالت به عنوان فضیلت انسان زمامدار، بهترین حكم، بهترین شیوه حكمرانی، قوی ترین اساس، مایه پایداری جامعه، عامل حیات احكام خدا، كرامت برای انسان، رأس ایمان و جامع احسان و نیكی و خیر و فلاح و صلاح یاد شده است.

پس از آنكه حضرت علی(ع) خلافت را پذیرفت، اتمام حجت كرد كه من چنان به عدالت رفتار خواهم كرد كه اگر زمین های متعلق به عامه مسلمین را كه به دیگران بخشیده، عده ای جزء مهر زنانشان قرار داده باشند، باز آنها را پس خواهم گرفت. معتقد بود كه نمی توان بنای محكم عدالت را برپایه های خراب و منحرف گذشتگان بنا نهاد، لذا باید هر حق غضب شده ای به صاحبش برگردانده شود.

پاسخ حضرت برای قانع كردن افكار در چنین شیوه عمل و اجرای عدالت قابل تأمل است كه فرمودند: «همانا در عدالت ظرفیت و گنجایشی وجود دارد. آن كس كه عدالت را برنتابد، ستم را سخت تر یابد»(۳) به عبارت دیگر، سخن اگر ظرفی باشد كه بتواند رضایت همه گروه ها و افراد را در خود بگنجاند، آن ظرف، عدالت است، اگر كسی با عدالت راضی نشد، خیال نكنید كنار گذاشتن عدالت او را راضی خواهد كرد، چون ارضای حرص و طمع آنها امكانپذیر نیست، لذا مرز، همان عدالت است.

حتی در مقابل توصیه دوستانش كه می گفتند: چند روزی از اجرای عدالت صرفنظر كن تا پایه های حكومتت محكم تر شود و بهتر بتوانی مخالفان را سركوب كنی، با كمال قاطعیت مخالفت می كرد و می فرمود: «حاضر نیستم حتی لحظه ای از سیره پیامبر(ص) كه مبنای عدالت است كناره گیری كنم و به حكومت امثال معاویه به عنوان كارگزار خود رضایت دهم.»

علی(ع) حتی حاضر نبود كه نه خودش و نه كسی از نزدیكانش از عنوان خلافت سوء استفاده كنند و اگر به بازار می رفت سعی می كرد سراغ كسی برود كه او را نشناسد تا بین او و دیگران فرق نگذارد. معتقد بود مناصب اجتماعی تكلیف است كه بنا به وظیفه باید برعهده گرفت، نه طعمه ای كه موجب بهره برداری شود. به كارگزارانش درباره احترام به حقوق مردم و رعایت عدالت تأكید بسیار می كرد.در اثر حساسیت آن حضرت در اجرای عدالت، درمدت كوتاه حكومت در حال جنگ با ناراضیان داخلی بود و بالاخره به شهادت رسید.

هرچند دوران خلافت علی(ع) یكی از تلخ ترین ایام زندگی او به حساب می آید ولی از نظر مكتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامی بكارد. علی(ع) آموخت كه تغییر رژیم سیاسی و تعویض پست ها و برداشتن افراد ناصالح و گذاشتن افراد صالح به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای اجتماعی از نظر نظام اقتصادی و عدالت اجتماعی اثربخش نخواهد بود.

● قرآن و عدالت خواهی

بحث عدالت، عدالت خواهی و اقامه قسط از جمله موارد مورد توجه قرآن كریم است. در زیر به بررسی دو آیه از آیات قرآن می پردازیم:

▪ اول: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع الناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز» (حدید۲۵‎/)

در این آیه غرض خداوند از فرستادن رسولان و نازل كردن كتاب و میزان همراه آنان، اینگونه بیان می شود كه مردم به قسط و عدل قیام كنند. شاید این سؤال به ذهن خطور كند كه چرا در این آیه برپا كنندگان قسط و عدل را مردم و نه كس دیگر معرفی می كند؟

ممكن است بتوان چنین گفت لازمه اجرای عدالت و فراگیر شدن آن، عدالت خواهی عموم مردم است، عزم راسخ برای اجرای عدالت باید در مردم نهادینه شود و میزان حساسیت مردم در اجرای قسط، تعیین كننده است. مردم باید عدالت خواهی را فریاد بزنند. نكته ای در مورد این آیه: «خداوند روی حكمت و تقدیر آهن را آفرید. این فلز علاوه بر منافع زیادی كه برای مردم دارد، «از جمله در ساخت سلاح جنگی و قدرت زیادی در آن وجود دارد برای این هم هست كه معلوم سازد چه كسی رسولان الهی را یاری می كنند و در راه خدا جهاد كرده و از قسط و جامعه دینی دفاع می كند.» (تفسیر المیزان)

خداوند در ادامه این آیه می فرماید كه پیامبران را یكی پس از دیگری گسیل داشت و این سنت همچنان در تمامی امت ها ادامه یافت و نتیجه كار همواره این بود كه دسته ای از مردم راه حق را یافته و اكثریتی فاسق شدند، سپس در پایان سوره می فرماید: «ای گروه مؤمنان! به این پایه از ایمان اكتفا نكنید، از خدا پروا كنید و ایمان خود را تكمیل كنید تا از رحمت دوچندان خداوند بهره مند شوید.»(۴)

شاید بتوان از این آیات چنین نتیجه گرفت كه تلاش برای تكمیل ایمان و قانع نشدن به ایمان موجود، شرط لازم برای اطاعت خالص تر و خاضعانه تر از اوامر خداوند و پیامبر و نیز اقامه بهتر و بیشتر قسط باشد. همانطور كه در كلام نورانی امیرالمؤمنین (ع) آمده است: «تا عدالت بر نفس حاكم نباشد، نباید انتظار عدالت در حق دیگران را داشت» لذا تقویت پایه های اعتقادی و بینش های دینی و پاگذاشتن در میدان جهاد اكبر است كه می تواند تسلیم امر الهی شدن و برپایه عدالت در تمام زمینه ها را به ارمغان بیاورد.

▪ دوم: «یا ایهاالذین امنوا كونوا قوامین بالقسط» (نساء۳۵‎/) این آیه كلیه اهل ایمان را مورد خطاب قرار می دهد و از آنها می خواهد كه منتظر پیاده شدن عدالت نمانید، بلكه تك تك شما باید برای برپایی قسط و عدالت قیام و به این هم اكتفا نكنید بلكه همواره و بسیار در تلاش و قیام برای برپایی عدالت اجتماعی باشید. فریاد عدالت خواهی باید از عمق جان و روح فرد فرد مردم بلند شود. فریادی كه برپایه ایمان و مبتنی بر شناخت صحیح ما از عدالت باشد.

«مفهوم صحیح عدالت اجتماعی»

«از دیدگاه كمونیستی، عدالت اجتماعی بدین معناست كه همه افراد جامعه با هر موقعیت و استعداد و عملكرد و میزان تلاش، باید به طور مساوی بهره مند شوند، یعنی وضع معیشتی مردم با همدیگر برابر باشد. در این حالت همه افراد به اندازه استعداد و توانایی شان برای دولت كار می كنند، اما از دولت تنها به اندازه احتیاج شان مزد می گیرند. در این دیدگاه اگر شخص اول دو برابر شخص دوم كار كند، ولی شخص دوم دو برابر عائله داشته باشد، به شخص دوم دو برابر درآمد تعلق می گیرد، این برداشت اجتماعی محض است.

نظر دیگر، دیدگاه سرمایه داری است. عدالت اجتماعی در این بینش بدین معناست كه میدان را برای افراد باز می گذارند و به افراد آزادی اقتصادی و سیاسی می دهند تا هر كس تلاش كند ببیند چقدر درآمد می تواند داشته باشد و آن درآمد را به خود اختصاص دهد. دیگر به فرد مربوط نیست كه سهم دیگری كمتر است یا بیشتر.

البته جامعه در نهایت امر، باید در حدی كه افراد ضعیف از پا در نیایند، بر اموال افراد غنی مالیات ببندد و زندگی افراد ضعیف را تأمین كند.اشكالی كه در دیدگاه اول وجود دارد این است كه اصالت را به جامعه می دهد و آزادی فرد (سیاسی و اقتصادی) را نادیده می گیرد. لذا دولت به زور حاصل دسترنج دیگران را می گیرد و به دیگران می دهد كه این عین بی عدالتی است. در دیدگاه دوم هم اشكال «استثمار» وجود دارد.

استثمار به هر شكل مردود است. اگر من شما را به كار گمارده باشم و قسمتی از محصول كار شما را به خود اختصاص دهم، شما را استثمار كرده ام و این ظلم است. اما اگر من به میل خودم از مال و حاصل تلاشم به دیگری بدهم، عین انسانیت و رشد یافتگی است. سرمایه داری از آن جهت محكوم است كه در بطن خود استثمار را پرورش می دهد. سرمایه داری تمام بهره را به «سرمایه» اختصاص می دهد و این امر ایجاد نابرابری می كند.

امانظریه بینابینی وجود دارد كه می گوید بیایید راهی اتخاذ كنیم تا بتوانیم جلو استثمار را به طور كلی بگیریم، بدون این كه شخصیت، اراده و آزادی افراد را لگد كوب كرده باشیم. كوشش كنیم انسانها به حكم انسانیت، به حكم معنویت و شرافت روحی و درد انسان داشتن، خود مازاد مخارج خود را به برادران نیازمندشان تقدیم كنند، نه اینكه دارایی هایشان را به زور از آنها بگیریم و برای اجرای عدالت به هیچ طرف انحراف نداشته باشید.» (شهید مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی)

علامه محمدتقی جعفری(ره) نیز نگاهی چنین دارد: «عدالت است كه واقعیت را از ضد واقعیت تفكیك می كند؛ عدالت است كه طعم حیاتی قانون را به ما می چشاند و به طور كلی عدالت یعنی حیات و ظلم یعنی مرگ و نابودی مزاحم. عدالت با این ویژگی ها مانندهوا تنها ضرورت زندگی نیست، بلكه حقیقتی است كه شایسته عشق ورزیدن است، در حالی كه همه مردم از این معشوق فرار می كنند، چگونه؟

خود محوری نابكارانه كه متأسفانه دامنگیر اكثریت است باعث می شود كه عدالت منفور شود، زیرا اساسی ترین اصل خودمحوری این است كه من هدف و دیگران وسیله اند، در صورتی كه عدالت می گوید اگر وجود تو هدف است، دیگران نیز هدف اند و اگر وجود دیگران وسیله است، تو نیز وسیله ای؛ و میان این دو بینش تضادی آشتی ناپذیر است. عشق به عدالت در كسانی به وجود می آید كه عشق به حیات واقعی در آنها شكوفا شود. این اندیشه كه تعبیر غربی آن سوسیالیزم اخلاقی است، چیزی است كه اسلام همیشه در پی تحقق آن است. اما برخلاف مكاتب غربی اسلام راه های عمل رسیدن به آن و نیز شیوه استقرار آن را در جامعه به دقت مشخص و معلوم كرده است.

در حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده «حد اعلای اخوت و برادری اسلامی این است كه وقتی برادری محتاج شد و در مغازه برادرش آمد، بتواند دست برده و به قدر احتیاج بردارد، در حالی كه صاحب پول هم اصلاً احساس ناراحتی نكند. اسلام طرفدار این است كه زندگی ها برادروارانه باشد، نه این كه به زور قانون بگوییم تو حق نداری یا این كه بگوییم همه باید جیره خوار دولت باشند.»

عدالت روح اسلام است. خداوند به عدالت امر می كند و از ظلم نهی. (آیه ،۹۰ سوره نحل) امر به رعایت عدالت در دین اسلام به حدی است كه حتی در موارد بحرانی هم توصیه به عدالت می كند تا حتی به كفار هم ضرری نرسد. (آیه ۱۱- سوره ممتحنه)

در مجموع می توان گفت در زمینه عدالت اجتماعی مورد قبول مكتب اسلام، «معنویت»جزء لاینفك آن است. تفاوت عمده میان مكتب اسلام با سایر مكاتب در این جهت است كه اسلام معنویت را پایه و اساس می شمارد. لذا با بینش معنوی و انسانی، هر كس به اندازه استعداد و توانایی اش تلاش می كند تا سربار دیگران نشود، در حالی كه به خاطر رسمیت شمردن مالكیت خصوصی در اسلام انگیزه كافی جهت كار و تلاش بیشتر پیش بینی شده است و از طرف دیگر به حكم انسانیت و پیمودن مراتب بالاتر معنویت به افرادی كه واقعاً نیازمندند (و در عین حال مفت خور نیستند) با طیب خاطر انفاق كرده و رشد می یابد. در خاتمه به ذكر كلام امیرالمؤمنین(ع) می پردازیم كه فرمودند: «حق وسیع ترین چیزها در مقام توصیف و بیان است، در حالی كه در مقام انصاف و اجرا كردن سخت ترین و حساس ترین موضوع است.»(۶)

پی نوشت ها در روزنامه موجود است

علیرضا معاف