دوشنبه, ۱۷ دی, ۱۴۰۳ / 6 January, 2025
کویر
شن! کویر برهوت! آسمان پرستاره. خاک آفرینش مرا از کویر برداشتند، روزی که مشتی شن بر سرشت من نهادند در گوشم آسمان پرستاره را زمزمه میکردند. شن چه ربطی میتوانست با آسمان پرستاره داشته باشد. اولین روز تولدم گرمای دلنشینی را روی پوست تنم احساس کردم. این گرمی خیلی شبیه داغی شنهای روان کویر بود. مادرم همیشه هنگام بیرون آمدن اولین ستاره مرا به بیرون از خانه میبرد تا به آسمان لبخند بزنم و آرزو کنم. همواره آرزویم آن بود که درخشانترین ستاره کویر مال من باشد.
مادرم میگفت: «اگر روزی دیدی که شنهای روان کویر روی هم میلغزند آرزویت برآورده میشود.» چقدر لمس این باور برایم دلنشین بود. بارها به کویر رفتم ولی خبری از تعبیر آرزویم نبود.
حالا که در آستانه مادر شدن ایستادهام هجوم هماهنگ دشتی از شن را میبینم که ستاره مرا نوید میدهند.
من ستارهام را روی شنهای داغ میگذارم تا او هم کویر را با تمام وجودش احساس کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست