پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
پارادایم های فمینیستی
![پارادایم های فمینیستی](/web/imgs/16/141/8fjn41.jpeg)
تاریخ دانان جنبش فمینیستی مدرن غربی دو موج عمده برای فمینیسم قائل هستند که عبارتند از: موج اول و موج دوم
موضوعی که در هر دو موج مشترک است تولید دانش فمینیستی است ولی از آنجایی که روشنفکران فمینیست دنیای غرب دسترسی چندانی به دانشگاهها و دیگر سازمانهای عمومی در طی سالهای مربوط به موج اول نداشتند. بنابراین تولید و توزیع دانش فمینیستی را باید محصول موج دوم این جنبش دانست چرا که زنان به خصوص در این چهار دهه اخیر به صورت چشمگیری توانستهاند دسترسی منابع به مراکز تولید و اشاعه دانش پیدا کنند و همچنین به صورت اخص توانستهاند به سازماندهی مجدد دانش مربوط به فمینیسم دست بزنند.
ایجاد رشتهی «مطالعه زنان» در آمریکا نشانگر نهادینه شدن نظریه فمینیستی و عادی به نظر آمدن پژوهشهای مربوط به زنان در علوم انسانی و اجتماعی است.
تأثیر عقیدهی سیمون دوبوار که گفته بود «زن زائیده نمیشود بلکه زن ساخته میشود(۱) زمینهساز تفکر جدی و مطالعاتی تحلیلی و تشریحی شد و نهایتاً راه خود را در حوزه آزادی و رهایی زنان پیش برد.
تشریح و توصیف ساختمان زندگی مدرن روزمره مشخص کرد که خانواده به عنوان یک نهاد باعث تقسیم جنسیتی کار میشود که به صورت یک هنجار، اکثر اوقات زنان را به فضای خصوصی و مردان را به فضای عمومی راهنمایی میکند. نظریهپردازان فمینیستی متوجه نامتعادل بودن شرایط زندگی در فضای خصوصی و عمومی شدند.
از آنجایی که نقش طبیعی زن مشمول باز تولید ، مادر شدن و ازدواج است و همهی این فعالیتها نیز نهایتاً ناشی از شرایط زندگی در محیط خصوصی در خانه است باعث میشود که زن از محیط کار عمومی، از تصمیمگیری، وضع کردن قانون، تولید فرهنگ و دانش، تولید سیاست کاملاً باز بماند و یا اینکه تأثیر بسیار حاشیهای داشته باشد.
زن به عنوان یک فرد و یا گروه یا طبقه، از آزادیها، فرصتها و یا عضویت در گروههای سیاسی، احزاب و اجتماعات مانند مردها و یا برابر با مردها بهره نمیبرد. پس به این ترتیب آنچه در عقاید منصوب به دنیای دمکرات، شدیداً به عنوان «زندگی خوب» مطرح میشود زنها فقط اسماً به شکل صوری میتوانند به آن دست پیدا کنند ولی مردان در بافت خاص موجود در طبقات مختلف صاحبان واقعی این «زندگی خوب» هستند و از احتمال بسیار بیشتری برای به دست آوردن آن برخوردارند. (اپیستن، ۲۰۰۱)
انتظار جامعه از زنها در مورد پرستاری از فرزندان و برآوردن نیازهای خانواده بیشتر از مردان است. پس مشارکت کامل زنان در نیروی کار معمولاً باعث میشود تا زن آن طور که جامعه از او انتظار دارد به کار تیمار خانواده و فرزندان نرسد و برای اینکه از عهده هردوی این انتظارات برآید مجبور به قربانی کردن خود به صورت تمام وقت میشود.
کار و حرفه در قرن حاضر عمدتاً بر اساس مدل مردانه ریخته و طراحی شده است و نه بر اساس مدل زندگی زنانه، به این معنی که این زنان هستند که تیمار دهندگان اصلی خانواده محسوب میشوند. از طرف دیگر چون زنان خود را وقف خانواده، وظیفه مادری و زناشویی میکنند معمولاً استقلال خود را از نظر اقتصادی و استقلالهای دیگر (مانند استقلال اجتماعی و غیره) از دست میدهند. باید بار دیگر تأکید کرد از آنجایی که ساخت مشاغل و حرفه بر اساس الگوی چرخ زندگی مردان طبقه متوسط بنیان شده و نه زنان و معمولاً زندگی حرفهای مردان با زندگی خانوادگی آنها تداخل ندارد، پس زنان باسواد بعد از اینکه چند سالی به کار تیمار خانواده و بچه داری پرداختند بار دیگر که وارد بازار کار میشوند از نظر زندگی حرفهای پیر و سالمند محسوب میشوند به این معنی که مردان همسال و از نظر شغلی و حرفهای همانند آنها، از نظر حرفهای به پیشرفتهایی رسیدهاند که زنها نمیتوانند در فرصت باقی مانده به پای آنها برسند.
همچنین زنان طبقه متوسط پایین و کارگران که باید برای تأمین خانواده کار کنند بیشتر از مردان تمایل به کار پارهوقت دارند. این وضعیت باعث میشود تا آنها هم مانند گروه قبلی در محل کار خود به پیشرفتهای متعارف نرسند.
جای دادن زن در محیط خصوصی خانه و خانواده که همراه با وظیفه زناشویی و مادری است باعث شده است تا رابطه معرفت و قدرت و قدرت و معرفت عمدتاً در دست مردانی باشد که متعلق به محیط عمومی میباشند. همچنین مشارکت زنان در بازار کار دوجنبهای سرمایهداری و پدرسالارانه باعث شد تا زنان به بخش ثانوی و فرعی کار با دستمزدهای کمتر و امکان اندک دسترسی به مهارتها سوق داده شوند.
پارادیم تحقیقات علوم اجتماعی نیز در انحصار مردانی است که در دنیای عمومی فعالیت دارند و در کار تولید دانش و روشهای تحقیق هستند. این تمایلات مربوط به تولید دانش و روش تحفیف را در حیطه جنسیت میتوان تحت سه قالب معرفی کرد که عبارتند از:
۱) پارادیم شالوده شکن مفعولی(۲)
۲) پارادیم شالوده شکن فاعلی (۳)
۳) پارادیم هم ساختگرا(۴)
نامگذاری دو قالب اول و دوم به این علت است که «ابژه» جنبه مفعولی دارد، قدرت بر آن اعمال میشود پس از خود اراده ندارد. ولی «سوبژه» جنبه فاعلی دارد، خود نوعی قدرت است پس در آن اراده وجود دارد.
● قالب اول: پارادایم شالوده شکن مفعولی
الف) توصیف زن از نظر تاریخی
۱) پارادیم شالوده شکن مفعولی، بیشتر از پارادیمهای دیگر اصرار به این دارد که بگوید زنان به لحاظ تاریخی همواره از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناسی و جنسی در وضعیت فرودست قرار داده شدهاند. باز از نظر تاریخی بر اساس مستنداتی نشان میدهند که زنان زندگی حاشیهای و کمرنگی در زمینههای مربوط به دانش و ساخت مربوط به زندگی عمومی داشتهاند و همچنین در ادبیات رایج در فرهنگ، هنر، فلسفه و تاریخ یا به عنوان یک جنس فرودست معرفی شدهاند و یا اینکه موجودیت آنها کاملاً انکار شده و اثری از آثار آنها وجود ندارد. (ایسنستن ۱۹۷۹)
ب) جایگاه زن در نظریههای علوم انسانی
۲) پارادیم شالودهشکن مفعولی معتقد است، نظریههایی که در علوم اجتماعی در رشتههای تعلیم و تربیت، روانشناسی و روانکاوی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، کودکیاری، اقتصاد و دیگر رشتهها وجود دارد، تجربیات مربوط به پسران و مردان است و نه دختران و زنان. این دنیای مردان و پسران است که به عنوان هنجارهای اجتماعی از خلال این نظریهها بازنمایی میشود و نمود پیدا میکند.
ج) طبقهبندی مذکرانه
۳) سومین تأکید پارادایم شالودهشکن مفعولی مربوط میشود به اینکه چگونه معرفت غربی بنای کار خود را بر اساس استعارهها(۵)ی زنانه و مردانه میسازد. استعارههایی مربوط به مردانگی از قبیل، برتر بودن، قوی بودن، مستدل و منطقی بودن، و به طور کلی تخطئه کردن استعارههایی که معمولاً به زنان نسبت داده میشود. به عنوان مثال دنیای مستدل و منطقی مرد در مقابل دنیای غیرمستدل و غیرمنطقی زنان، کودکان ، مهجورین و دیوانگان قرار میگیرد.
اصل قدرت و سلطه مردان باعث میشود تا فرودستی زنان جلوه طبیعی پیدا کند.
به این ترتیب متوجه شدیم که پارادایم شالودهشکن مفعولی نشان میدهد که در بافت اجتماعی و فرهنگی که از طریق هنر، فرهنگ، سازمانهای مربوط به تولید دانش در روشهای تحقیق نمود پیدا میکند، طرز تفکر و عقاید زنان، احساسات، رؤیاها و رفتار آنها یا به طور کلی نادیده انگاشته شده و یا اینکه به صورت تحریف شده بازنمایی شده است.
برای بعضی از نظریهپردازان، تفاوت جنسی زنان یا منشأ زیستشناختی دارد که مربوط به ویژگی باز تولید زنان است و یا اینکه به واسطه طبیعت و غریزه او است، که در هر دو حالت باعث میشود تا زنان آن طور که شایسته است بازنمایی نشوند. به این ترتیب است که زنان را در جوامع مردسالار معمولاً موجوداتی آسیبپذیر، متکی و حاشیهای و دست دوم میدانند. پارادایم شالودهشکن مفعولی در پی تساوی، آزادی و انقلاب است و طرفداران آن شعار آزادی، انقلاب و برابری(۶)را سر میدهند. و مخالفت خود را با مواردی از قبیل خودفروشی، استفادههای پورنوگرافیک از بدن و بردگی زن به طور کلی مطرح میکنند.
نظریهپردازان فمینیست سوسیالیست با این شعار موافق هستند ولی این مقولات را، مقولات جهانی نمیدانند و نزاعی بر سر دنیای مردانه و زنانه ندارند. با اصرار ورزیدن بر مفاهیم طبقه، مبارزه طبقاتی است که خود را از دیگر نظریهها منفک میکنند. آنها با ادغام مفاهیم برابری و آزادی از یک طرف و آموزههای مارکسیستی سعی در تبیین نظریه خود دارند.
از نقطه نظر پارادایم شالودهشکن مفعولی، زنان عمدتاً نقش مفعولی دارند و محدودیتهای دنیای پدرسالاری بر آنها اعمال میشود. زنها دستور بگیران و افراد مطیعی هستند که از سوی مردان گاه مورد محبت و گاه مورد تنفر واقع میشوند.
● قالب دوم: پارادایم شالوده شکن فاعلی
طرفداران شالوده شکنان فاعلی سعی میکنند تا معرفتشناسی(۷) و روششناسی فمینیستی را گسترش دهند و کارکرد زن را به صورت فاعلی(۸) در روند تاریخی و اجتماعی تجسس کنند. (اسمیت، ۱۹۸۱)
در همبافت این پارادایم تحقیقاتی، یعنی آنچه شالوده شکنان فاعلی در نظر دارند انجام دهند، به این نکته میرسند که زنان به عنوان فاعل نه تنها با تعرض در قبال خود، دست به ستم و انقیاد خود میزنند بلکه همین کار را در قبال زنان و همچنین مردان دیگر نیز انجام میدهند. برای شالودهشکنان فاعلی ارزیابی مجدد مفهوم قدرت از اهمیت خاصی برخوردار است و دیدگاه ویژهای را نسبت به مسأله قدرت در اندیشههای خود دارند. در حالی که شالودهشکنان مفعولی قدرت را به مردان نسبت میدهند، خواه مردان سرمایهدار و یا پدرسالار در هر صورت اعتقاد بر این است که اینها زنان را به عنوان مفعول(۹) مورد تعرض قرار میدهند. طرفداران شالوده شکن فاعلی، موضوع بحث خود را به طرف روابط پیچیده مربوط به قدرت سوق میدهند. سرچشمه نظری این گروه را میشل فوکو تاریخ اجتماعی دان اروپا تشکیل میدهد. البته باید خاطرنشان کرد که این گروه تحت تأثیر افکار و تجربیات فمینیستهای سیاه(۱۰) از قبیل آدرلورد(۱۱) نیز هستند که صاحب اثری تحت عنوان خواهربیگانه(۱۲) است. نظریهپردازان دیگری از قبیل بل هوک(۱۳) هستند، که پارهای از نظرات خود را در سال ۱۹۸۱ در اثری تحت عنوان آیا من زن نیستم؟ زنان اقلیت و فمینیسم(۱۴) به زیور طبع آراست.
نظریهپردازان سعی در تحلیل این موضوع دارند که بفهمند زنان چگونه هویت زنانه و زنانگی خود را با استفاده از منابع منادین در دنیای مردانه جای میاندازند و میسازند. این تحلیل باعث میشود تا تمایلات جدید و پویایی در عرصه تحقیقات هویدا شود. تحلیل در مورد جنسیت تبدیل به موضوع تحقیق میان رشتهای میشود. دانشمندان رشتههای روانشناسی، روانکاوی، زبان شناسی، نشانهشناسی، زیستشناسی، پزشکی عملکردهای نمادین را در رابطه با قدرت مورد تحقیق قرار میدهند. به این ترتیب موضوع جنسیت و ساخت جنسیت در هر دو مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
تحت تأثیر نظریههای مربوط به گروههای اقلیت (Black Feminism) باعث میشود تا موضوع «دیگر»(۱۵) و «دیگری بودن»(۱۶) هویت مطرح گردد. بحث مربوط به «دیگری تعمیم یافته»(۱۷) جورج مید مطرح میشود، که بحثی است مربوط به پراگماتیسم اجتماعی و یا رفتارگرایی اجتماعی (که در فصل گذشته به آن پرداختیم) و نظریهپردازان فمینیست کارکرد «دیگری بودن» را در مباحث سیاسی از قبیل «فرمانده»(۱۸) و «فرمانبردار»(۱۹)، «قدرتمند»(۲۰) و «پایین مرتبه»(۲۱)، «فرادست»(۲۲) و «فرودست»(۲۳) را مورد مطالعه قرار میدهند (کالینز ۱۹۹۰).
این موضوعات منطق نهفته در پارادایم شالوده شکن فاعلی را تشکیل میدهد و دیدگاهی قوی در مورد پارادایم تحقیق در مورد فمینیسم به وجود میآورد. به این معنی که اگر زنان (و همچنین مردان) کنش گران فعال در زمینهی خلق هویت به عنوان موجودیت مذکر و مؤنث باشند در آن صورت میتوانند این هویتها را رد و آنها را قبول نکنند و این ساخت فرهنگی و نمادین را نپذیرند و از حالت ناتوانی درآمده و هویت و فردیت دیگری را بپذیرند.
باید خاطرنشان کرد که به این ترتیب پارادایم شالودهشکن فاعلی بیشتر از پارادایم شالودهشکن مفعولی به پارادایم ساخت در نظریههای فمینیستی میپردازد. هدف این پارادایم این نیست که جنبه حاشیهای و ثانوی بودن زن را تشریح و تحلیل کند، بلکه هدف آن قدرت و توانمندکردن زن در نظریههای فمینیستی است.
● قالب سوم: پارادایم همساخت گرا (۲۴)
نظریههای فمینیستی پارادایم هم ساختگرا زمینه وسیعی از دانش و معرفت را به خود اختصاص داده است.
در اینکه مفاهیم سنتی از قبیل مذکر و مونث بودن، مقولات اجتماعی هستند که جامعه آنها را ساخته و پرداخته میکنند مانند شالودهشکن فاعلی، اتفاقنظر دارند و با آن موافق هستند.
طرفداران پارادایم هم ساختگرا معتقدند که رابطه نابرابر از نقطهنظر قدرت در بین دو جنس حکمفرماست. و با اتکا به مفهوم جنسیت و اجتماعی شدن هر دو جنس از طریق زبان، سلایق، نمادها، رویاها و ارزشهاست که درجامعه زنها تبدیل به زن و مردها تبدیل به مرد میشوند. همچنین این پارادایم بر تفاوتهای جسمی هر دو جنس اصرار میورزد و معتقد است بر اساس این تفاوتهای جنسی است که مردان و زنان در جامعه جایگاههای خاص خود را پیدا میکنند و به تفکر ماهیتگرایی فمینیستی(۲۵) دست میزند. جسمیت(۲۶) همراه با مفاهیم، تجربه اساسی نظریه فمینیستی این پارادایم را به وجود میآورد. به عبارت دیگر جنسیت و تفاوتهای جنسی دو عاملی هستند که در این پارادایم تعمیم داده میشوند.
برخلاف هواداران نظریه پارادایم شالودهشکن مفعولی که در جستجوی تشریح و تحلیل تعرض و حاشیهای بودن و عدم دسترسی به قدرت است، هواداران نظریه پارادایم هم ساختگرا در نظریههای فمینیستی درصدد جای انداختن و بنای ساختار و هنجارهایی است که زنان را توانمند کند. در علوم اجتماعی هم مانند علوم انسانی فمینیستها نظریههای معرفتشناسی اخلاقی و زیبایی شناختی را به وجود آوردهاند. علمداران این نظریه کسانی مانند ساندراهاردینگ(۲۷) و نانسی هارتسوک(۲۸) هستند که در نظریههای خود به مفهوم آگاهی مضاعف(۲۹) پرداختهاند. آنها تحت تأثیر افکار وبر(۳۰) با قبول نظریه «دیدگاه مضاعف»(۳۱) برگرفته از آراء دوبیوس(۳۲) و تلفیق نظریه توماس کون(۳۳) در مورد علم عادی(۳۴) پشتوانه نظری خود را تشکیل دادهاند. فمینیستهای پارادایم هم ساختگرا معتقدند که تحقیقات فمینیستی میتواند از دو دیدگاه صورت بگیرد که این دیدگاهها عبارتند از دیدگاه کور جنسی و دیگری دیدگاه جنسیتی بر اساس تجربه زنانه که این نظریه اخیر توان جوابگویی به خیلی از مسائل را دارا میباشد. به عنوان مثال میتواند در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت یا پداگوژی، اخلاق، تولید مثل و تیمار فرزندان، تاریخنویسی، روانکاوی. ادبیات و در دیگر زمینهها فعال باشد. آثاری در این زمینهها از دیدگاه زنانه توسط اندیشمندان زن نگاشته شده که عبارتند از:
▪ صدای دیگر توسط کارول گیلیگان(۳۵)
▪ بازتولید مادریت توسط نانسی شودورو (۳۶)
▪ شیوه تفکر مادرانه توسط سارا رودیک (۳۷)
▪ اخلاق فمینیستی توسط کلودیاکارد(۳۸)
▪ خلق آگاهانه فمینیستی توسط جردال لرنر(۳۹)
نمونههایی از آثاری هستند که با دیدگاه غیرمتعارف مردانه نوشته شدهاند.
در این پارادایم فقط مفاهیم، ابزار، و روشها توسط زنها به وجود آمدهاند که همه اینها نشانگر ظرفیت خلاق زنانه در زمینههای زیبایی شناسی، اخلاق و معرفت شناسی است.
کار این نظریهپردازان بسیار مشکل به نظر میرسد چون اشخاصی مانند دورکیم(۴۰)، وبر(۴۱)، هگل(۴۲)، کانت(۴۳)، لاک(۴۴)، هابس(۴۵) و پارسون(۴۶) عقایدی را در نظریههای کلاسیک مربوط به علوم اجتماعی جای انداختهاند و یک پیشینه تفکر به وجود آوردهاند که در آنها همواره زنها موجودات متفاوتی هستند که به علت ساختار جسم و بدنشان باید به حوزه خصوصی و حاشیهاتی رانده شوند.
اکنون فمینیستها درصدد آن هستند که خود را از سایه این نظریهها رها کنند و مفاهیم و روشهای جدیدی برای بیان پدیدههای نوین پیدا کنند و از آنجایی که با دیدگاه جدید، مفاهیم بر اساس تجارب زنان مدنظر است دیدگاه کورجنسی کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
مقوله تجربه باعث میشود تا نظریهپردازان، صرفاً نمایش گذاشتن موانع موجود در نظام فلسفی غالب را در رابطه با تجربه ساخت زندگی روزمره زن کافی ندانند. بلکه مقوله تجربه باعث میشود تا این نظریهپردازان خود را متوجه رابطهی بین فلسفه سیاسی و پراتیک اجتماعی در یک بافت دموکراتیک کنند.
اکنون نظریههای فمینیستی جدید، نظریههای فمینیستی ۱۰ سال قبل را مورد انتقاد شدید قرار میدهند. این موضوع را در اثر کریستین هوف سامر(۴۷) که در سال ۱۹۹۴ تحت عنوان چه کسی فمینیسم را دزدید؟ چگونه زنان، به زنان خیانت میکنند(۴۸) میتوان دید. در این نظریه جدید ایده تجربه است که میتواند باعث و بانی تعالی نظریههای فمینیستی شود، چون عملاً زندگی روزمره اجتماعی و سیاسی بر اساس روابط نابرابر قدرت در بین دو جنس وجود دارد.
فمینیسم حضور خود را امروزه در دنیای غرب به همراه حرکتهای اجتماعی دیگر مطرح میکند. به عنوان مثال در ایتالیا و انگلستان، نظریه فمینیستی در تمام دوره موج دوم به طور سنتی رابطهای نزدیک با واژهشناسی جنبش چپ داشت واژگانی از قبیل انسجام(۴۹)، عدالت اجتماعی(۵۰) و برابری(۵۱) جزء واژگان و اهداف آنها نیز بود.
یا در اسپانیا رابطه نظریههای فمینیستی با سنت چپ شدیدتر هم بود، چون فمینیستها در اسپانیا علیه رژیم عداوتطلبانه فرانکو و رژیم ضد فمینیستی او تا اواسط دهه هفتاد قرن بیستم به عنوان نیروهای مخالف رژیم فعالیت میکردند . موضوعات فوری و حادی که چپها در این دوره در مورد برابری اقتصادی، بازنمایی سیاسی برابر، خدمات اجتماعی برای مادران و کودکان داشتند مشمول خواستهای فمینیستها هم میشد.
نویسنده: امیلیا - نرسیسیانس
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب مردم شناسی جنسیت نوشته امیلیا نرسیسیانس، انتشارات افکار
پاورقیها:
۱-Women are not born but made
۲-Objective-deconstructive Paradigm
۳-Subjective-deconstructive Paradigm
۴-Constructive Paradigm
۵-Metaphore
۶-Liberation, revolution and equality
۷-Epistemology
۸-Epistemology
۹-Object
۱۰-Black Feminist
۱۱-Audre Lord
۱۲-Sister Outsider
۱۳-Bell Hook
۱۴-Ain’t I a Woman? Black Women and Feminism
۱۵-Other
۱۶-Otherness
۱۷-General other
۱۸-Ruler
۱۹-Ruled
۲۰-Authority
۲۱-Subordinate
۲۲-Superior
۲۳-Inferior
۲۴-Constructive paradigm
۲۵-Feminist essentialism
۲۶-materiality
۲۷-Sandra Harding
۲۸-Nancy Hartsock
۲۹-Double consciouness
۳۰-Weber
۳۱-Double vision
۳۲-E. B. Doubois
۳۳-Thomas Kuhn
۳۴-Double vision
۳۵-Carol Gilligan / Different Voice ۱۹۸۲
۳۶-Nancy Chodorow / Reproduction of Mothering
۳۷-Sara Ruddick / Maternal Thinking
۳۸-Claudia Card / Feminist Ethic
۳۹-Gerdal Lerner / The Creation of Feminist Consciounes
۴۰-Durkheim
۴۱-Weber
۴۲-Hegel
۴۳-Kant
۴۴-Loche
۴۵-Hobbes
۴۶-Parson
۴۷-Christian Hoff Sommer
۴۸-Who Stole Feminism? How Women Betray Women?
۴۹-Solidarity
۵۰-Social justice
۵۱-Equality
فهرست منابع
-Collins. Patricia. (۱۹۹۰). Black Feminist Thought, Knowledge. Consciousness. And the Politics of Empowerment. Washington. DC: Georgetown Universtiy Press.
-Eisensten. ۷illah. (۱۹۷۹). Capitalist Partiarchy and the Case for Social Feminism. CA: Mayfield Publishing Company:
-Epistein. Barbara. (۲۰۰۱). What Happened to the Women’s Movement. Monthly Review, May vol . ۵۳.
-Hook, Bell, (۱۹۸۱), Ain’t I a Woman, Woman and Feminism. New York: Academic Press.
-Smith . Dorothy. And etal . (۱۹۸۱). Feminism and Methodology, Sandra Harding ed. Lpndon: Harvard Universtiy Press.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست