چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

روایت زخمی کهنه در زیر پوست شهر


روایت زخمی کهنه در زیر پوست شهر

نگاهی به وضعیت متکدیان و پدیده مذموم تکدی گری

چندی پیش خبری در رسانه ها منتشر شد که گدای نابینای تجریش خانه ای در ولنجک دارد و زمانی که مأموران قصد داشتند این شخص کلاهبردار را دستگیر کنند با دلسوزی مردم مواجه شدند که با این بیچاره چه کار دارید؟!

هر روز شاهد گدایی متکدیانی در سطح شهر هستیم که اگر ذره بینی بر زندگی آنان بگذاریم اکثراً شاهد خواهیم بود که این اشخاص دارای سطح معاش بالاتر از متوسط جامعه بوده و این راه را بهترین و کم زحمت ترین طریقه امرار معاش یافته اند.

آن چه که روشن است این است که نیازمندان واقعی هرگز دست تکدی سوی دیگران دراز نکرده و آبروی خود را به اندک بهایی نمی فروشند درحالی که شیادان همه روزه با استفاده از ترفندها و روش های جدید احساسات مردم را به بازی گرفته و بر دارایی خود می افزایند و از سویی دیگر با زشت کردن

● چهره جامعه وضعیت روانی کشور را دچار آسیب های جدی می کنند.حقه های متکدی نماها

بی گمان، در بین افرادی که تحت عنوان متکدی امرار معاش می کنند، بسیاری از افراد سودجو هم وجود دارند که با تکیه بر احساسات مردم، عملا به اخاذی دست می زنند. با توجه به افزایش روزافزون تعداد متکدیان در سطح شهرها، دیگر تشخیص فردی که واقعا به کمک نیازمند است و فردی که طمع ورزی موجب شده تا به دنبال سود بیشتر باشد، سخت و گاه محال شده است. سر راست تر و خودمانی تر آن که فرق است بین کسی که نمی تواند کار کند و واقعا برای امرار معاش، هیچ راهی جز تکدی گری ندارد؛ با آن کسی که توانایی کارکردن دارد اما نمی خواهد خود را به زحمت بیندازد و به درآمد سهل الوصول تکدی گری عادت کرده است.

شرایط زمانی حادتر می شود که درنظر داشته باشیم بسیاری از متکدیان، به انواع مواد مخدر اعتیاد دارند و کمک های مردم را در راه تهیه مواد مخدر صنعتی و شیمیایی هزینه می کنند. همچنین شمار فراوانی از متکدیان نیز به باندهای مختلفی وصل هستند که کاملاً آن ها را سازمان دهی و هدایت می کند.

درحقیقت، وجود همه این موانع باعث می شود که انسان در تشخیص نیازمند واقعی از افرادی که با هنرپیشگی می خواهند تنها پولی به جیب بزنند، به راه خطا برود.

سمیه کاظم پور، مددکار اجتماعی که روزانه با صدها تن از افراد نیازمند در ارتباط است، در گفت وگو با کیهان از چند خاطره جالب و خواندنی از متکدی نماهای متمول پرده برمی دارد و می گوید:« به دلیل سابقه کار طولانی ام در سازمان های حمایتی، بارها شاهد کلاه برداری های مختلفی بوده ام که از سوی افراد به ظاهر متکدی صورت می گیرد. دریکی از جالب ترین اتفاقات پیش آمده، یک فرد متکدی درخواست حمایت مالی از دولت داشت که در بازرسی های همکاران ما، معلوم شد مالک یک ساختمان سه طبقه است که تنها به اجاره مستاجرهایش قناعت نکرده و طمع ورزی باعث شده بود تا نتواند از سود سرشار تکدی گری بگذرد. البته این تنها یکی از موارد رقت باری بود که با آن برخورده ایم. گرچه بسیاری از متکدیانی که به نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد امام خمینی، سازمان بهزیستی، سازمان اوقاف و امور خیریه و دیگر نهادهای غیردولتی و خیریه مراجعه می کنند، واقعا نیازمند کمک فوری هستند اماکم هم نیستند افراد فرصت طلبی که با زبان بازی و نقش بازی کردن، روزگار خود را می گذرانند.»

کاظم پور دلیل وجود متکدیان فریب کار را به شرایط بحران زده تکدی گری در ایران نسبت می دهد و بر این باور است: «هر آسیب اجتماعی که به مرحله بحرانی وارد می شود، بلافاصله مستعد سوءاستفاده خواهد بود. در حال حاضر تکدی گری نیز دقیقا به همین شرایط دچار شده است. در حقیقت شما اگر به هر جامعه بشری نگاه بیندازید، می بینید همواره انسان های کم یابی پیدا می شوند که حتی در بحرانی ترین شرایط ممکن هم به فکر سوءاستفاده و منافع شخصی خودشان هستند. مثلا حتی در بحرانی مثل یک زلزله بزرگ، شما می توانید هزاران هزار شهروند را ببینید که برای نجات جان هم نوعان خود تلاش می کنند ولی در عین حال، افراد اندکی را هم می توانید مشاهده کنید که از روی جنازه ها می گذرند تا مثلا به اموال آن شخص زیر خاک گرفتار شده، چنگ بیندازند. تکدی گری هم دقیقا همین شرایط دارد. در حالی که میلیون ها ایرانی نیکوکار به فکر نجات جان نیازمندان هستند اما عده ای هم از این حوض گل آلود ماهی می گیرند و در این آشفته بازار بی هویتی متکدیان، هر کسی می تواند خود را به جای یک نیازمند واقعی جا بزند.»

این مددکار اجتماعی معتقد است که حل بحرانی به نام «تکدی گری فریب کارانه» به حمایت از همه نیازمندان واقعی گره خورده است و تصریح می کند: «شما فرض کنید که با بالا رفتن سطح رفاه همه شهروندان زیر خط فقر، به شرایطی نایل شویم که همه افراد از حداقل امکانات زندگی بهره مند شوند. در آن شرایط، مطمئن باشید فردی که در گذشته نیازمند واقعی بوده است و برای سیر کردن شکم خودش و خانواده اش تکدی گری کرده است، صددرصد دست از این کار می کشید اما آن فرد طماع که تکدی گری می کند، اگر باز هم وضع مالی اش خوب شود باز هم دست از تکدی گری نمی کشد. یعنی با بالا بردن سطح رفاه همه طبقات خیلی محروم، به راحتی دیگر می توان متکدیان فریبکاری را که تن به کار نمی دهند رسوا ساخت.

سعیدپور غلامی، خبرنگار در خاطراتش درباره تهیه گزارش از متکدی ها می گوید: «در نگاه اول و برخوردهای نخست، انسان احساس می کند که وضعیت همه متکدیان شبیه هم است اما وقتی شما زمان زیادی بر روی زندگی برخی از آن ها تحقیق می کنید، به نتایج جالبی می رسید. یکی از متکدیانی که حتی وضعیت زندگی اش را در رسانه ها منتشر کردم، در پیگیری های بعدی متوجه شدم که وضعیت جسمی اش اصلا آن طوری نبود که ادعا می کرد. در گزارش های اولیه ادعا می کرد که به بیماری هومیوپاتی مبتلا است و راه رفتن اش نیز به گونه ای بود که به سختی می توانست هر ۲۰ ثانیه یک بار یک گام بردارد اما مدتی بعد که برای گزارش های تکمیلی مراجعه کردم، او را نزدیک محل زندگی اش دیدم که با سرعتی بسیار بیشتر از من قدم می زند و هیچ مشکل جسمی هم نداشت!»

پورغلامی در ادامه مشاهداتش خاطر نشان می کند: «وقتی من که شغلم خبرنگاری است و تلاش می کنم تا اطلاعات موثق را جمع آوری کنم، این گونه فریب می خورم؛ حالا حساب کنید بسیاری از متکدیان چه اطلاعات نادرستی به مردم عادی می دهند تا احساسات آن ها را تحریک کنند. جالب تر آن که در طی روند تکمیل گزارشم به یک سوژه فوق العاده برخوردم که کودکی دو یا سه ساله ای هر روز و به تناوب در آغوش دو خانم متکدی بودند که هر دو نیز خود را مادر آن کودک معرفی می کردند! یعنی هر چند روز یک بار، به نوبت آن کودک پاسکاری می شد و هر دو خانم متکدی نیز به مردم التماس می کردند که به خاطر کودک صغیرشان به او رحم کنند.»

محمد جلالی از کارکنان یک کارخانه صنعتی برش و توزیع سنگ ساختمانی در کرج است که در تشریح تجربیاتش از حضور پرشمار متکدیان در فضای کارخانه می گوید: «تقریبا روزی نیست که اینجا یک متکدی نیاید و تقاضای کمک نکند. مدیر عامل کارخانه هم دستور داده که هر متکدی که از در وارد می شود، بی توجه به این که راست می گوید یا دروغ، ۲۰۰ تومان به او بدهیم و دیگر اجازه ندهیم وارد فضای اصلی کارخانه شود. برایم جالب بود که روزی یک آقای شیک پوش و جوان وارد کارخانه شد که می گفت پولش را گم کرده است و به کرایه ماشین نیاز دارد تا به خانه اش برگردد. ۲۰۰ تومان همیشگی مان را که اصلا قبول نکرد ولی وقتی به او گفتیم که حاضریم که با یکی از ماشین های کارخانه، او را به منزلش برسانیم، اصلا قبول نکرد و مدام تاکید می کرد که تنها چند هزار تومان پول نقد می خواهد. خلاصه وقتی با اصرار ما برای رساندنش به خانه مواجه شد، فرار را برقرار ترجیح داد!»

● معایب حضور متکدیان

واضح است که زیستن برخی از شهروندان ایرانی در منجلاب نداری مطلق، آزاردهنده است و از بعد اخلاقی هم هر انسان دردآگاهی را رنج می دهد اما حضور این متکدیان در مخدوش شدن چهره شهر هم اثرات زیان باری به دنبال دارد. حضور متکدیان در ترمینال ها، مترو شهری، پیاده روها و حتی اماکن تاریخی، عملا شهر را به یک مکان تراژدیک برای بسیاری از شهروندان با احساس ایرانی تبدیل کرده است.

بی تفاوت و بی خیال رد شدن از کنار تهی دستان، با تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم بیگانه است و در واقع، توقعی زیاده خواهانه و پوشالی است که از هم وطنان بخواهیم وقتی از کنار یک انسان بینوا و نیازمند عبور می کنند، مطلقاً نسبت به سرنوشت و حیات اش، حساسیت و اهمیتی قایل نشوند.

جریحه دار شدن احساسات شهروندان و بر هم خوردن آرامش روانی شهر، به طور نامحسوس تاثیر خود را بر روی فضاهای شغلی و کسب و کار مردم بر جای خواهد گذاشت. برای بسیاری از ما تجربه جدیدی نیست که روز کاری خود را با دیدن یک متکدی آغاز کرده ایم و تمام روز، مغموم به زندگی آن فرد اندیشیده ایم. ذکر بازده کاری مان در آن روز هم که دیگر تعریف و تمجیدی ندارد.

آن چه که به طور عیان، ظهور یافته آن است که حضور متکدیان در سطح شهرها، چهره شهر را پژمرده کرده است و در افت روحیه و نشاط مردم نیز کم تاثیر نبوده است. گرچه این موضوع اثر جانبی پدیده تکدی گری است و مسئله اصلی، همچنان ارتقای سطح رفاه این دسته از نیازمندان است اما بی گمان هر جامعه ای که به خمودگی و افسردگی مبتلا شود، نباید دیگر از آن انتظار رشد و توسعه روزافزون داشت.

علاوه بر همه این ها، حضور پرشمار متکدیان در سطح خیابان ها موجب خواهد شد که وجهه کشور نیز در منظر گردشگران خارجی افول کند و معایب اجتماعی شهر، عریان و بی پرده در مقابل چشم جهانیان هویدا شود.

هرز رفتن توانایی ها و پتانسیل های بالقوه برخی از متکدیان، رشد اعتیاد و حاشیه نشینی نشات گرفته از فقر فزاینده، افزایش آمارهای جرم و بزهکاری برخاسته از تنگدستی مطلق و افت صنعت پرسود توریسم، تنها بخش بسیار کوچکی از ضربه های هولناک حضور متکدیان در سطح شهر است. متاسفانه امروزه با پدیده دیگری به نام تکدی گری موروثی نیز مواجه هستیم که در آن بسیاری از کودکان افراد متکدی در همان اوان کودکی راه والدین را می پویند و نه تنها با تکدی گری بزرگ می شوند بلکه این سبک از زندگی را هم برای نسل بعدی به یادگار می گذراند. به هر شکل، باید منتظر ماند و دید که آیا با حمایت های هدفمند ارگان های ذی ربط، این زخم التیام نیافته در زیر پوست شهر مداوا خواهد شد؛ یا این که با عدم برنامه ریزی و مسکوت قرار دادن قضیه به سمتی حرکت کنیم که روز به روز بر خیل متکدیان و گرسنگان بر باد رفته افزوده شود؟!

امین امیری