چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

از صحبـت کـردن در جمـع می‌تـرسیـد؟


از صحبـت کـردن در جمـع می‌تـرسیـد؟

«آقای ۴۵ ساله‌ای هستم. آنقدر از صحبت کردن در جمع دوستانم مضطرب می‌شوم که صدای قلبم را می‌شنوم.
تا به حال به همین دلیل موقعیت‌های کاری زیادی را از دست داده‌ام. لطفا بگویید چه کنم.» …

«آقای ۴۵ ساله‌ای هستم. آنقدر از صحبت کردن در جمع دوستانم مضطرب می‌شوم که صدای قلبم را می‌شنوم.

تا به حال به همین دلیل موقعیت‌های کاری زیادی را از دست داده‌ام. لطفا بگویید چه کنم.» آنچه خواندید، بخشی از نامه یکی از مخاطبان سلامت است که به نوعی اختلال اضطرابی به نام ترس (فوبیای) اجتماعی مبتلاست.

این اختلال یکی از اختلالات بسیار شایع در روان‌پزشکی است که به‌طور متوسط ۳ تا ۶ درصد از جمعیت را درگیر می‌کند و در خانم‌ها شایع‌تر از آقایان است.

علائـم و نشـانـه‌هـا

علامت اصلی آن ایجاد اضطراب شدید هنگام قرار گرفتن در شرایطی است که بیمار با افرادی ناآشنا روبه‌رو می‌شود یا احساس می‌کند که ممکن است دیگران رفتار او را زیر نظر داشته باشند. در این مواقع فرد احساس می‌کند که ممکن است نتواند رفتار مناسبی داشته باشد یا کاری انجام دهد که دیگران به او بخندند یا او را مسخره کنند. همین افکار موجب افزایش اضطراب و احساس ناراحتی شدید از قرار گرفتن در چنین شرایطی می‌شود بنابراین سعی خواهد کرد که خود را از این موقعیت‌ها دور نگه دارد. به‌عنوان نمونه هیچ‌وقت در جمع اظهارنظر نمی‌کند یا تلاش می‌کند کمتر کاری را در جلوی بقیه انجام دهد. حتی فکر کردن درباره انجام این کارها هم اضطراب‌‌آور است.

شدت این بیماری درجات مختلفی دارد. گاهی ممکن است علایم بیماری آنقدر فراگیر باشد که فرد تقریبا در تمام موقعیت‌های اجتماعی دچار مشکل باشد یا در این مورد خاص که بیمار حتی از احتمال برخورد غیرمستقیم با دیگران از طریق اینترنت هم دوری می‌کند. این بیماران که مبتلا به فوبیای اجتماعی از نوع فراگیر هستند، ممکن است در گذشته خود سابقه‌ای از گوشه‌گیری، خجالتی بودن، کمرویی، نگرانی از مورد انتقاد قرار گرفتن و علایم مشابه دیگری که در کل به نام اختلال شخصیت اجتنابی شناخته می‌شوند هم داشته باشند.

به‌علاوه، بسیاری از این بیماران ممکن است همزمان دارای علایمی‌ از افسردگی یا انواع دیگری از اضطراب باشند یا در سیر زندگی خود آنها را تجربه کنند. بنابراین توجه به علایم همراه اهمیت زیادی دارد.

چه باید کرد؟

برای درمان موارد با شدت خفیف تا متوسط می‌توان از روان‌درمانی شناختی‌رفتاری بهره گرفت که مبنای آن بر رویارویی تدریجی با شرایط اضطراب‌آور است. برای مثال فرد باید در ابتدا تلاش کند تا در جمعی که اضطراب کمتری دارد حرف بزند و نظر خود را بگوید. البته واضح است که با انجام این کار اضطراب فرد بیشتر می‌شود و احساس ناراحتی می‌کند ولی مواجه شدن با این شرایط باعث می‌شود که به تدریج اضطراب کمتر شود و فرد بتواند در مکان‌های دشوارتر هم حرف بزند. علاوه بر این لازم است که برخی از تصورات نادرست فرد هم مورد توجه قرار گیرد و به چالش کشیده شود. به عنوان نمونه فرد ممکن است احساس کند که دیگران به نظر او توجه نمی‌کنند یا او را جدی نمی‌گیرند یا حتی ممکن است او را مسخره کنند. در این شرایط از بیمار خواسته می‌شود تا بررسی کند که آیا وقتی نظر داد، واقعا دیگران چنین واکنش‌هایی نشان دادند یا خیر. جنبه دیگری هم که در این افراد ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد، نحوه بیان نظر است. مواردی مانند حالت سر و چهره موقع حرف زدن، بلندی صدا و مسیر نگاه نیز ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد تا اعتماد به نفس بیشتری را هنگام صحبت کردن برساند.

اما باید توجه داشت که در موارد شدیدتر معمولا نیاز به درمان دارویی نیز وجود دارد. روش‌های درمانی چه دارویی باشند و چه غیردارویی به‌طور معمول اثربخشی درمانی مناسبی دارند و در صورت پیگیری کافی درمان، در بیشتر موارد موجب بهبود قابل‌توجهی در علایم بیماری می‌‌شوند.

دکتر سیدوحید شریعت

روان‌پزشک

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران