دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
«گذشته» پاسخ نمی دهد, سوال می کند
بعضی فیلمها حول محور ماجرا میگردند و برخی دیگر موقعیتی خاص را ترسیم میکنند. فیلم «گذشته» اصغر فرهادی هر دو را با هم دارد. در خلال بازتولید واقعیت زندگی همانطور که هست، تم اصلی ملموس به نظر میرسد؛ برگشت مردی (احمد) از ایران پس از سالها دوری برای طلاق همسر فرانسویاش ماری. با اینکه سکانس آغازین شروعی قطعی دارد- ورود احمد به فرودگاه و استقبال ماری- اما به تدریج آشکار میشود انگار این شروع از میانه داستانی دیگر است که آغازش ریشه در گذشته دارد و حوادث زیادی را در خود حمل میکند. نوع روابط و نسبت افراد به تدریج آشکار میشود. ماری با مردی دیگر (سمیر) و پسر او (فواد) زندگی میکند. دختر ماری، لوسی رفتاری ناهنجار دارد؛ آزاردادن، دیر بهخانهآمدن، فاصلهگرفتن. . . حتی خانه شلوغ و بینظمی به مثابه نمادی از وضعیت درونی نابسامان شخصیتها تجلی پیدا میکند، زندگی بهشدت مغشوش و فروکاهیده که بیشتر کودکان، قربانیان اختلافات، اشتباهات و پیچیدگیهای والدین را تحت شعاع قرار میدهد.
جزییات صحنهها با ظرافت گزینش و گاه در برخی نماها درشتنمایی میشود. سادگی و پیچیدگی درهم ادغام میشوند. خانه کهنه نیاز به رنگشدن دارد تا ماری و سمیر بتوانند زندگی جدیدی را در آن شروع کنند، اما در این نوشدگی عوارضی هم حاصل میشود، سمیر به رنگ حساسیت دارد، همانطور که به حضور احمد که از خیلی جهات به هم شبیه هستند، واکنش نشان میدهد. حرفی برای گفتن به هم ندارند و برخوردشان احتیاطآمیز و گاه پر تنش است. انگار تحمل دیگری، بهخصوص مردی در زندگی زن سابق یا مرد سابق در زندگی زن فعلی، رنجی تحملناپذیر است. . .
در ساختار کلی فیلم، هربار رازی آشکار میشود؛ بخشهایی مبهم و تکههایی مهم و نادیده گرفته شده به تدریج به خط روایی اصلی فیلم الصاق میشوند و با وجهی غافلگیرکننده روند اصلی را منحرف میکند. ماجرا در دل موقعیتی خاص پنهان شده است. وقایع جابهجا شدهاند، سر جای خود نیستند، اما کشفشان دشوار نیست؛ هرچند آنطور که شخصیتها میپندارند، نیست، آنطور که اعتراف میکنند، نیست، آنطور که به نظر میرسد، نیست... پیشفرضهایی که بدیهی قلمداد میشد، غلط از آب درمیآید، مثل علت خودکشی زن سمیر... شخصیتها از فرهنگهای مختلف در روابطی لابیرنتی، با مفاهیم بنیادین درگیر میشوند؛ مقصر بودن، دروغ نگفتن، اشتباه نکردن، معذرت خواستن، بخشیدن... مفاهیمی انضمامی که هیچوقت طی سدهها بشر از رویارویی با آنها فارغ نبوده است. معانی به چالش کشیده میشوند. مثلا بچهها را وادار میکنند
به خاطر اشتباهشان عذر بخواهند و آنها را میبخشند، ولی سمیر، کارگر خشکشویی را نمیبخشد چون همیشه معذرتخواهی موجه نیست...
شخصیتها مثل شعاعهای نامتساوی هستند با میزان آگاهی و تعابیر متفاوت. همه هویت دارند، ملموساند و زنده.
در راستای درددل یا متهمکردن، خود و دیگری را مورد بازنگری قرار میدهند اما برای رسیدن به توافقی واحد در مناسبات بیرونی و درونی هیچگونه مرز مشخصی به چشم نمیخورد. گاه علت رفتارهای خود را نمیدانند. زوایای پنهان زیادی در زندگی هر کس وجود دارد که حتی خود نیز از آن آگاه نیست یا کتمانش میکند مثل احساس ماری به احمد. رزرونکردن هتل میتوانست به این دلیل باشد تا احمد مجبور شود به خانهاش بیاید و گفتن مساله بارداریاش درست پیش از طلاق به او میتوانست نوعی تحریککردن محسوب شود یا انتقامگرفتن. به نظر میرسد هنوز رابطه آنها واقعا تمام نشده باشد. ماری مثل اغلب آدمها در اوضاع نابسامان روحی، عجله دارد خلأها را با جایگزینکردن افراد مختلف که به هم شبیهاند- مثل شباهت احمد و سمیر- پر کند. باردارشدن هم توهم اطمینان یا ثباتی است که در ادامه رابطه میتواند به آن اتکا کند...
برخی مقصرند مثل لوسی، دختر ماری، اما دنبال مقصر میگردند. خودکشی زن سمیر را به خاطر رابطه مادرش و سمیر میداند هر چند نمیتواند در آخر، دست از خودفریبی نکشد و اعتراف نکند برای این بوده است که خودش ایمیلهای عاشقانه آن دو را برای زن فرستاده است. مشکل لوسی ازدواج مادرش نیست، این است که در مرگ زن سمیر، خود را مقصر میداند و نمیتواند به چشم او و پسرش نگاه کند. بعضیوقتها جز وجدان معیار دیگری برای قضاوت افعال بشری وجود ندارد.
برخی خود را مقصر میدانند مثل احمد؛ چراکه وضعیت نابسامان فعلی را نشاتگرفته از تصمیمش برای ترک فرانسه به علت عدم انطباق با فرهنگ آنجا میداند. گناه اصلی، بودن درخانهیی است که دیگری در آن ساکن شده است. نمیتواند با شناسایی وضعیت فعلی با گذشته، تغییراتی را که رخ داده است، واضح ببیند و البته نمیتوان هر کاری کرد بدون اینکه منتظر پیامدهایش نماند...
عدهیی دچار سوءتفاهماند مثل زن افسرده سمیر که اگر واقعیت را میدانست جلوی سمیر یا ماری خودکشی میکرد، ولی جلوی کارگر خشکشویی خودکشی میکند و به کما میرود... انگار بدون فهمیدن واقعیت.
برخی هم بیآنکه بخواهند مقصرهایی بیتقصیرند؛ مثل کارگر خشکشویی که زن سمیر به او مشکوک شده بود...
رازهایی وجود دارد که شخصیتها دربارهاش گناهکارند؛ هرچند در آنچه اتفاق افتاده، تقصیری ندارند. خطاکارها بیگناهند. دروغ نمیگویند، اما واقعیت را پنهان میکنند...
درنهایت صورتمساله کاملا کشف نشده که شخصیتها به سمت حل آن بروند، اما بیتردید تاثیرات مخرب گذشته را در روحشان تا سالها حمل خواهند کرد. نمیتوان ادعا کرد نه بهتر و نه از دنیا آگاهتر شدهاند؛ چراکه این در آشتی پایانی لوسی و ماری مشهود است. قاعدتا اتفاقی در اعماق وجود هرکس افتاده است...
در هر فیلمی میتوان ارجاعات مشخص یا نقبهایی را به خودآگاه و ناخوآگاه کارگردان پیدا کرد؛ یک دیالوگ، یک توصیف، مکثی هوشمندانه بر صحنهیی، گزینش بخشهایی خاص از واقعیت... چنین تمهیداتی در فیلم «گذشته» منظور شده است که قابل ردیابیاند، اما کارگردان درصدد پاسخگویی قطعی نیست، سوالسازی انگار هدف اوست... اینکه میشود بدون گذشته و تمام وقایع تلخش زندگی جدیدی را شروع کرد؟
در سکانس پایانی که دیگر نکته یا ابهام یا سوالی پاسخ نداده بهجا نمانده است، در منظری جدید، سمیر در بیمارستان دست همسر بهکمارفتهاش را میگیرد و دو دست شبیه قلب میشوند. همین نکته نشان میدهد فراموش کردن یا رهاشدن از گذشته شاید به راحتی ممکن نباشد... بدون ارتباط با گذشته؛ بدون خاطره، بلوغ و کمال یا حتی زندگی هم در کار نخواهد بود. در پایان فیلم معنایی دیگر شکل میگیرد غیر از آنچه آشکارا شده است. یک فیلم دیگر زیر تصاویر فیلم اول خوابیده است... شاید تمام محاسبات و تعادلات اولیه فیلم برهم بخورد، رابطه سمیر و ماری و احمد، شاید به خاطر همان دو دست که شبیه قلب میشوند...
ناتاشا امیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست