شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

سازمان ها و راز پایداری آنها


سازمان ها و راز پایداری آنها

هزاره ٔ سوم, هزارهٔ تغییرات ناپیوسته و جهش فن آوری و علوم است هزاره ای که در آن سازمان های سنتی قادر به ادامهٔ حیات نیستند استقبال از تغییر, یادگیری, سرمایه گذاری در کسب علوم و دانش آینده و درک روند حرکت آن, راز پایداری سازمان ها است

همان‌طور که ظهور ماشین‌های صنعتی بعد از انقلاب صنعتی تحولات عظیمی در کیفیت، کمیت و شیوه‌ٔ تولید داشتند و برای سرمایه‌گذارانی که در ان زمان درک صحیحی از آینده داشتند ثروت و بهرهٔ فراوان به ارمغان آورد. در هزارهٔ سوم نیز با پا به عرصه گذاشتند علوم دیگری مانند نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی و ارتباطات شاهد انقلاب‌های دیگری بوده و خواهیم بود. در گذر این تحولات شگرف و عظیم، پیروزی و پایداری نصیب کسانی خواهد شد که خود را دچار دگردیسی و تحول کنند. در هزارهٔ سوم سازمان‌ها با به‌کارگیری تکنولوژی روز، سرمایه‌گذاری در تحقیق و پژوهش، تنوع بخشیدن به محصولات، افزایش کیفیت و کاهش قیمت تمام شدهٔ کالا سعی در رقابت و بیرون راندن حریف و رقیب از بازار دارند. اگر مدیران امروز مثل گذشتگان تصور کنند که منابع و عوامل تولید صرفاً شامل سرمایه، زمین، ساختمان و تجهیزات است، اشتباه می‌کنند. در اقتصاد امروز علاوه بر عوامل یاد شده منابع مهمی چون اطلاعات، دانائی، خلاقیت، نوآوری، آینده‌نگری و منابع انسانی از مهمترین عوامل تولید به‌حساب می‌آیند و سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها، بنگاه‌ها را در موقعیت رقابتی قرار می‌دهد. ما در دورانی زندگی می‌کنیم که سرشار از پیچیدگی و آشفتگی و آکنده از پیشرفت‌های شتابندهٔ فن‌آوری و سرشار از رقابت بین‌المللی است. مشتریان توقع دارند کالاها و خدماتی که به آنها عرضه می‌شود، بهتر، ارزان‌تر، و سریع‌تر باشد. اما پس از برآوردن همهٔ توقعات، باز تغییری دیگر از گوشه‌ای دیگر سر بر می‌کشد و توجه ما را به خود جلب می‌کند. همهٔ ما در عرصهٔ اقتصاد جدیدی که ”دانائی“ نام دارد فعالیت می‌کنیم.در این عرصه انسان‌‌ها سرمایهٔ معنوی محسوب می‌شوند و پیشرفت امور منوط به آنها است و تاوان سوء‌تدبیر بسیار سنگین و گزاف است. در این عرصه، سازمان‌هائی موفق می‌شوند که رهبران آنها بتوانند این سرمایهٔ معنوی را بسیج کرده و گره از شایستگی، آفرینندگی و تعهد آنها باز کنند. همهٔ سازمان‌ها می‌آمورند، اما بنگاه‌های بسیاری هستند که محور فعالیت‌های آنها یادگیری نیست. محور فعالیت اکثر سازمان‌ها، عملکرد یا تمرکز بر امور روزمره است، تا حدی که سفارش از مشتریان دریافت کرده و پس از آماده شدن آن را ارسال می‌کنند. این رویکرد کافی نیست. سازمان‌هائی که اساس آنها یادگیری است، سعی دارند فعالیت خود را بهتر انجام دهند. از دید آنها، یادگیری بهترین راه بهبود عملکرد در دراز مدت است. سازمان‌ها بایستی خود را از موقعیت عملکرد مدار به یادگیری مدار انتقال دهند تا بتوانند فرصت را سریع‌تر از رقبای خود یافته و به این ترتیب مزیت رقابتی، توان تأمین سود و در اختیار داشتن سود و در اختیار داشتن سهم بازار خود را حفظ کنند. یک سازمان موقع‌شناس می‌تواند از آگاهی و موقع‌شناسی خود در تولید محصولات و ارائهٔ خدمات برتر که به‌شدت مورد تقاضای مشتریان است بهره گیرد. به‌عبارتی که قابلیت پایداری سازمان‌ها در برخورداری از وقت کافی برای کاهش و از بین بردن شکاف و عقب‌ماندگی است که سهم بازار آنها را تضمین کند. مدیران امروز بایستی بیشترین دقت و توجه را به تحولات محیطی داشته باشند و به دقت دستاوردهای علمی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند مثلاً علم نانو تکنولوژی را توانمندی تولید مواد، ابزارخها و سیستم‌های جدید با در دست گرفتن کنترل در سطح مولکولی و اتمی و استفاده از خواصی که در آن سطح ظاهر می‌شود بیان می‌کنند. از همین تعریف ساده بر می‌آید که نانو تکنولوژی یک رشته‌ٔ جدید نیست بلکه رویکردی جدید در تمام رشته‌ها است. این علوم در حوزه‌های مختلف غذا، دارو، پزشکی، بیو تکنولوژی، الکترونیک و کامپیوتر، ارتباطات، حمل و نقل، انرژی، محیط‌زیست، مواد، هواپیما و امنیت ملی کاربرد وسیع دارد. غرض از اشاره به نانو تکنولوژی صرفاً یک نمونه از دستاوردهای علمی است که وضعیت بنگاه‌ها و سازمان‌ها را در دههٔ آینده رقم خواهد زد. هدف، توصیهٔ مدیران به خودآگاهی بیشتر، ژرف‌نگری و آینده‌نگری است و فراموش نکنیم که عملکرد امروز حاصل یادگیری دیروز است. بنابراین، عملکرد فردا نیز محصول یادگیری امروز خواهد بود. منطقه‌ای شدن اقتصاد، تشکیل اتحادیه‌ها، عضویت در سازمان تجارت جهانی، بنگاه‌های داخلی را به افزایش توان رقابتی از طریق یادگیری در سطح بین‌المللی فرا می‌خواند. هرچه زمان می‌گذرد عمر سازمان‌ها کوتاهتر و ماندگاری انها کمتر می‌شود و این به‌دلیل تغییرات شتابنده‌ٔ محیط تکنولوژی، رقابت شدید بنگاه‌ها و شبکه‌ای شدن اقتصاد و بازاریابی است. براساس تئوری‌های مدیریت، به‌ویژه دیدگاه‌های چالز‌ هندی و اندی گرو دو تن از اندیشمندان مدیریت در مورد منحنی زیگمائی و نقطهٔ چرخش راهبردی، سازمان بایستی در زمان رونق و شکوفائی با طرح‌های نو، استفاده از فنآوری جدید، خلاقیت و نوآوری به فکر ساختن آیندهٔ بهتر و طولانی کردن عمر سازمان خود باشند. این تنها راه فرار از مدار و منحنی بستهٔ تولید، رشد و نمو، بلوغ و مرگ، یعنی ایجاد منحنی جدید قبل از مرگ منحنی اول است. شایان ذکر است که مقصود از تغییر در این مقاله تغییر تدریجی نیست، بلکه تغییر سریع ناپیوسته است. تغییر تدریجی بدین معنی است که همیشه وضع موجود کمی از وضع قبلی بهتر است. تغییر تدریجی تغییری راحت است و در چنین حالتی گذشته چراغ راه آینده است. اما مراد از تغییر، بیشتر تغییر ناپیوسته است، یعنی زمانی‌که تغییر تدریجی به تغییر ناپیوسته تبدیل شده و سرعت تغییر افزایش پیدا می‌کند. امروزه تغییرات تصادفی‌تر و هیجان‌انگیزتر است. ناپیوستگی یک تجربهٔ بزرگ است و بهترین راه پیشرفت بشر است. بنابراین اگر خواهان بهره‌گیری بیشتر از فرصت و پذیرش خطر کمتری هستیم لازم است تغییرات را بهتر درک کنیم. کسانی که سمت و سوی آینده را بهتر درک می‌کنند بهتر می‌توانند از آن به نفع خود بهره‌ گیرند. پذیرش تغییر ناپیوسته به معنای باز اندیشی کامل در شیوهٔ آموختن چیزها است.